از تئاترهای توقیفی تا هنرهای مستهجن

 به گزارش پایگاه فناوری فرهنگی، علی جنتی در تاریخ چهارم شهریورماه نود و دو علی مرادخانی را به معاونت هنری ارشاد منصوب کرد تا در دولت تدبیر و امید مسئولیت دفتر موسیقی، هنرهای تجسمی و مرکز هنرهای نمایشی را به وی بسپارد. البته آنها که اشراف بیشتری بر روابط سیاسی حوزه فرهنگ دارند بخوبی از چرایی این اقدام آگاهند. مرادخانی پس از دو سال عیار خود را در مسئولیت جدید نشان داده و بارها در این مدت علی رغم میل باطنی اش به سوژه خبری رسانه‌ها تبدیل شده است. او بیشتر علاقمند است همچون دوران حضورش در وزارت ارشاد عطاالله مهاجرانی فعالیت‌ها و برنامه هایش را در سکوت خبری جلو ببرد.

بخش‌های مختلف تحت مدیریت مرادخانی همواره با حاشیه‌های فرامتن روبرو بوده اند؛ اما حکایت بی سر و سامانی تئاتر به داستان‌های دنباله دار قدیمی شبیه است و اگر بخواهیم تقویم تئاتر ایران در دوسال گذشته را بررسی کنیم هیجانی به اندازه داستانهای «علی بابا و چهل دزد بغداد» دارد.

مرادخانی در تئاتر همواره با مشکلات فراوانی روبرو بود، مشکلاتی که بعضا خودش محور اصلی ایجاد آن بشمار می‌آمد، عدم تشخیص درست در انتخاب مدیران یکی از چالش های برخواسته از شخص مرادخانی بود که همواره وی را در مسیرحاشیه ها نگه داشته است. بنا داریم بخشی از اتفاقات مدیریتی تئاتر در دوران مرادخانی را بازخوانی کنیم:

انتصاب طاهری و ثانیه‌هایی که بر باد رفت

روزهای سرد دی ماه نود و دو آغاز شده بود که مرادخانی حکم انتصاب حسین طاهری را برای مرکز هنرهای نمایشی صادر کرد تا وی جایگزین قادر آشنا شود. مرادخانی در مراسم تودیع و معارفه در حضور اهالی تئاتر به طاهری گفته بود، در مسئولیت جدید ثانیه‌ها نیز ارزش دارند و نباید آنها را از دست بدهد. حمیدرضا نعیمی، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر در سخنان خود همان جلسه خطاب به مدیر جدید مرکز هنرهای نمایشی گفته بود: «تا امروز به تئاتر مانند گوشت قربانی نگاه شده و از این به بعد نباید چنین نگاهی به تئاتر وجود داشته باشد، لطفا به صورت شفاف برنامه‌های خود را اعلام کنید که اهالی تئاتر بعد از گذشت یک مقطع زمانی در صورت اجرا نشدن برنامه‌ها بدانند که چه کسی و چه عاملی مقصر آن مسئله بوده است» اما حاصل کار نه آن شد که مرادخانی تصور می‌کرد و نه آن چیزی بود که تئاتریها در پی آن بودند و ظاهرا قرار نبود برای این گوشت قربانی اتفاق خاصی بیفتد.

اعلام برنامه های طاهری برای تئاتر کشور

مدیرکل سابق هنرهای نمایشی در فروردین‌ماه نود و سه برنامه های خود را در چند محور به جامعه تئاتر کشور ارائه داد:

1/  انتخاب شعار «اقتصاد و فرهنگ» برای تئاتر

2/ سیاست های مرکز برای حمایت از اجرای تئاترها و شاخصه ها و معیارهای این حمایت ها

3/ بستر سازی برای ترویج هنرمندانه فضایل اخلاقی و پرهیز از موقعیت‌ها و زمینه‌هایی که به لذت‌جویی صرف و خودخواهانه دامن می‌زند و یا به اشاعه بیمارگونه اباحه‌گری می‌انجامد

4/ ارتقای فرهنگ بومی و ایرانی‌اسلامی و اصالت خانواده ایرانی در اجراهای تئاتر

5/ علاقمندی به استفاده از نظر کارشناسان و استمداد از نقد کارشناسانه و مشفقانه هنرمندان و استادان خبره و دلسوز در حوزه‌های هنر نمایش

این پنج محور از اصلی ترین اهداف طاهری در دوران مدیریت وی در تئاتر کشور بود که گرچه در برخی موارد سعی و تلاش نمود اما تقریبا تمام تلاش های وی با شکست مطلق در عمل مواجهه شد.

رضا دادویی، فتنه88، ناگهان هذا حبیب الله … و خداحافظی طولانی از شورای نظارت

روزهای پایانی سال نود و دو، رضا دادویی به ریاست شورای نظارت و ارزشیابی اداره‌کل هنرهای نمایشی منصوب شد و در گفتگو با رسانه ها از پای بندی خود به قانون و آخرین مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت اما حرف های زیادی را نگفت.

یکی از حاشیه های دادویی در ماجرای انتخابات هیأت رئیسه خانه تئاتر کنایه‌ای بود که به انتخابات ریاست جمهوری زده بود، او بحث تقلب در خانه تئاتر را با کنایه به فتنه 88 تشبیه کرده بود. با شدت گرفتن اعتراضات به وی و رسانه ای شدن این ماجرا دادویی اصل ماجرا را تکذیب کرد و مدعی شد صحبتی نسبت به انتخابات 88 نکرده است.

حاشیه های رضا دادویی تنها به ماجرای قبلی خاتمه نیافت و نمایشنامه “ناگهان هذا حبیب الله مات فی حب الله ، هذا قتیل الله مات بسیف الله” که درباره مفهوم شهادت و قربانی شدن است با بازی بازیگرانی چون : حسین پاکدل، علی سرابی، پریسا مقتدی و… برای او خبر ساز شد. نمایشنامه ای از عباس نعلبندیان که آثارش عمدتا مشکلات عدیده ای دارد، حتی شهریورماه نود و چهار نیز در یکی از تئاترهای زیر زمینی از نمایشنامه وی استفاده شده بود.

اوایل خردادماه نود و چهار دادویی از شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی استعفا کرد و در ادمه گفت، تئاتر امروز بیشتر به آرامش نیاز دارد و حرفهایش را برای زمان دیگری نگه داشت.

او که به دعوت حسین طاهری به نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی آمده بود، در مدت زمان سرپرستی اردشیر صالح پور نیز در کنار تئاتر ماند اما در ادامه نتوانست بیشتر از 5ماه با مهدی شفیعی، مدیر جدید مرکزهنرهای نمایشی همکاری کند و از این سمت در تئاتر خداحافظی کرد.

بازسازی، استعفا، بازسازی 

اتابک نادری رئیس سابق مجموعه تئاتر شهر اردیبهشت‌ نود و سه از بازسازی تئاتر شهر گفت و اینکه بازسازی تا برگزاری جشنواره تئاتر عروسکی تمام می شود. نادری چندی بعد با عنوان نمودن مشکلات شخصی استعفا کرد و پریسا مقتدی در خرداد نود و سه ریاست مجموعه تئاتر شهر را برعهده گرفت.

از طرف دیگر کار تعمیرات طبق برنامه ریزی ها پیش نرفت و همین امر باعث سوالات چندباره از وزیر ارشاد شد، جنتی 29شهریور 94 از تئاتر شهر بازدید کرد و گفت: «در همه شبکه های اجتماعی مرتب به من می گویند که آقای وزیر ما مدت های زیادی است که تئاتر آماده داریم اما به دلیل کمبود جا و امکانات فعلا امکان اجرای آن موجود نیست. به هر ترتیب امیدوارم با مساعدت همه دوستان به زودی شاهد رفع همه معضلات و کمبودهای بازسازی تئاتر شهر باشیم». بازسازی یکباره چند سوال گرچه جالب توجه و تدبر بود اما اختلاف نظر پیمانکار بازسازی و مسئولان تئاتر برای پایان کار تعمیرات نیز جالب توجه بود.

بودجه تئاتر و رویا پردازی های یک مدیر

مرادخانی اوایل قبول مسئولیت در معاونت هنری از بدهی‌های دوره شاه‌آبادی صحبت کرد و اینکه باید بدهی های حوزه فرهنگ را او بدوش بکشد، از سوی دیگر از افزایش بودجه خبر داد، مرادخانی در شهریور 92 اعلام کرد:«با یک حساب و کتاب ساده و با توجه به این که سه هنر بسیار مهم زیر نظر معاونت هنری در حال فعالیت است؛ باید بودجه معاونت سینمایی را در حال حاضر در 3 ضرب کرد و نتیجه حاصل همان رقم بودجه معاونت هنری می شود». مرادخانی برای اهدافش بودجه‌ای 90 میلیاردی می خواست اما در نهایت بودجه سال 93 معاونت هنری وزارت ارشاد را با سه زیر مجموعه مهم 22 میلیارد و 500 میلیون تومان اعلام کرد و بودجه تئاتر آن چیزی نبود که باید اختصاص می‌یافت. دولتی که همواره شعار حمایت از ادب و فرهنگ داده بود حالا در اختصاص بودجه به هنر خست بخرج می‌داد.

اما حسین طاهری سرخوشانه از نیاز به رقمی نزدیک 115 میلیارد برای سال نود و چهار خبر داد، البته او به بودجه 60 میلیاردی هم راضی بود درحالیکه ابدا این مبلغ با میزان بودجه دریافتی او همخوانی نداشت و بیشتر شبیه یک رویاپردازی با صدای بلند بود.

تجمع تئاتری ها و مهلت 15روزه به طاهری 

سی و یک تیرماه نود و سه هنرمندان تئاتر به خاطر معوقات و عدم پرداخت مطالبات در مقابل معاونت هنری وزارت ارشاد تجمع کردند. در میان این هنرمندان افرادی همچون خسرو شهراز، پرستو گلستانی، آرش فلاحت‌پیشه، نوشین تبریزی، علیرضا مهران، وحید آقاپور، بهرام افشاری، عباس غفاری، امیر کربلایی‌زاده، علی عابدی،‌ روح‌الله جعفری و … حضور داشتند. سخنرانان از عدم حضور مرادخانی در تجمع شکایت داشتند و بیشتر اعتراضات متوجه حسین طاهری بود، تجمع کنندگان معتقد بودند اشتباه مرادخانی این بود که فردی ناآشنا به تئاتر و یک تهیه کننده درجه 2 تلویزیون را برای مدیریت این هنر منصوب کرده است.

تئاتری‌ها مهلت 15 روزه ای را به طاهری برای پرداخت معوقات دادند اما بهتر از هر کسی می دانستند مشکلات مالی حل نخواهد شد.

توقیفی های تئاتر و مدیرانی که روزه سکوت گرفته اند

تک تک تئاترهای توقیف شده در این دوره نیز حائز اهمیت، چرا که دولت به شدت از جلوگیری اجراهای تئاتر پرهیز داشته و دارد پرا که می داند این اقدام هزینه های زیادی برای ویترین شیک دولت به بار خواهد آورد اما با این حال برخی تئاتر ها آنقدر در ابتذال و بی هویتی و تخریب فرهنگ بومی و اصیل ایرانی آوانگارد اقدام می کردند که مسئولان مجبور می شدند پس از بارها تذکر و عمل نکردن گروه ها به تذکرات جلوی اجرای آنها را بگیرند. برخی از این توقیف ها نیز بیشتر از چند روز طول نمی کشید و اجرای اثر دوباره از سر گرفته می شد. با این رویه هم اجراها کامل انجام می شد و هم مدیران پز اقدام انقلابی می دادند که ما در راستای قانون برخورد قاطع کردیم.

«شاخ نبات»

تئاتر «شاخ نبات» که بر اساس منظومه “موش و گربه” اثر عبید زاکانی در تالار وحدت تهران اجرا می شد،‌ یکی از اثرهای درحال اجرایی بود که اداره کل هنرهای نمایشی اعلام کرد نمایش از سوی قوه قضاییه توقیف شده است.

از سوی دیگر،‌ رضا دادویی، رییس شورای ارزشیابی و نظارت اداره کل هنرهای نمایشی وقت در وزارت ارشاد، با فرار به جلو در مورد توقیف این اثر گفته بود: «از شب اول اجرا نکاتی به کارگردان تذکر داده شد که برخی از آنها اعمال و برخی نیز نادیده گرفته شد و تذکر قوه قضاییه درباره اصلاحات نمایش با نکات شورای نظارت همسو بوده است».

اما مهدی شمسایی که پیشتر کارگردانی تئاتر «شیخ صنعان»را بر عهده داشته، در مورد توقیف اثرش گفته بود:«من از وزارت ارشاد انتظار دارم که یا مجوز ندهد یا از مجوزهایش دفاع کند. من در نظر دارم برای دفاع از کارم به قوه قضاییه بروم ولی معتقدم این وزارت ارشاد و اداره کل هنرهای نمایشی است که باید از طریق کارشناسان حقوقی مسایلی از این دست را پیگیری کند».

«تانگوی تخم مرغ داغ»

جنجال آفرین ترین اجرا، نمایش “تانگوی تخم مرغ داغ” در تالار وحدت بود که شامگاه شانزده خردادماه نود و سه توقیف شد و پس از چند جلسه گفتگو و پاسخگویی هادی مرزبان و علی نصیریان، بازیگر نمایش، در دادسرای فرهنگ و رسانه، روز 20 خرداد دوباره به روی صحنه رفت. علت توقیف این نمایش رعایت نشدن موارد اصلاحی ابلاغ شده از سوی وزارت ارشاد اعلام شده بود

«پائیز»

اما آنچه موجب شد نمایش «پاییز» نادر برهانی‌مرند در حالی که تنها شش شب تا پایان داشت دیگر روی صحنه نرفت، حکایت دیگری دارد. مجید سرسنگی مدیرعامل خانه هنرمندان شخصا دستور توقف اجرای این نمایش را داد و در گفت‌‌و‌گویی غیرمستقیم امیر جعفری بازیگر این نمایش را به سرپیچی از گفته‌های کارگردان،‌ وارد کردن بداهه‌هایی به کار که موجب مستهجن شدن نمایش شده، متهم کرد.  نوزده اسفند ماه مجید سرسنگی در گفت‌وگویی با یکی از خبرگزاریها، درباره دلایل توقیف نمایش «پائیز» چنین گفت: «حتی اگر یک شب دیگر از اجرای این نمایش باقی مانده بود، باز هم آن را توقیف می‌کردم. آقای برهانی مرند متنی خوب را پیشنهاد داد و من هم پذیرفتم اما متاسفانه در طول کار، یکی از بازیگران نمایش مطالبی را اضافه کرد که در متن نبود و تماما از آن رکاکت و استهجان می‌بارید».

«پینوکیا»

مهدی شفیعی مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت‌و‌گو با رسانه ها درباره توقیف«پینوکیا» گفت: «شورای ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی زمانی این نمایش را بازبینی کرد که گروه از لباس اصلی و آرایه‌های گریم نمایش استفاده نکرده و در واقع کلیات کار پروانه اجرا گرفته بود. بعد از آن کارشناسان شورا و دوستان دیگر در تماشاخانه ایرانشهر متوجه شدند که از لباس‌، کلاه‌گیس و آرایه‌های گریم نامناسبی در نمایش استفاده شده که با قوانین مدون شورا همخوانی ندارد. همان زمان به صورت شفاهی به دوستان در گروه نمایشی گفته شد و  من نیز به صورت مکتوب نامه‌ای را خطاب به مدیران سالن فرستادم که نسبت به اصلاح لباس و آرایه‌های گریم گروه نمایشی اقدام شود. به این ترتیب، به محض اینکه اصلاحات صورت گیرد، اجرا از سر گرفته می‌شود.»

اما سلطانی کارگردان نمایش، در حالی از ایجاد برخی حاشیه‌ها و جوسازی‌ها که علیه نمایش «پینوکیا» انتقاد کرد که بسیاری از مخاطبان و رسانه ها نسبت به قبح شکنی این اثر اعتراض کرده بودند.

«نمایشگاه لودلو» 

تئاتر «نمایشگاه لودلو» که به نویسندگی لنفورد ویلسون نمایشنامه‌نویس آمریکایی نوشته شده بود با ایجاد تغییراتی و بومی سازی در مشهد روی صحنه رفت

تئاتری که با محتوای غیر اخلاقی و صحنه های شنیع صدای اعتراض مردم، رسانه ها و برخی اعضای شورای شهر مشهد را درآورد. حجت الاسلام اخلاقی، رئیس کمیسیون فرهنگی-اجتماعی شورای اسلامی شهر مشهد در این خصوص گفته بود:«مشهد، حرمت حرم مطهر امام رضا(علیه السلام) و مردم متدین و شهید پرور اقتضا می کند تا در حوزه فرهنگی و تئاتر مراقبت بیشتری انجام شود».

شاید اجرای تئاترهای مبتذل و مخرب فرهنگی در تهران به یک رویه تبدیل شده باشد اما اجرای چنین اثرهایی در مشهد بعنوان یکی از مذهبی ترین شهرهای کشور جای تعجب و تاثر داشته و دارد. ماجرای این تئاتر به همیجا ختم نشد و جنتی ویزیر ارشاد در نمایشگاه کتاب از رهبر انقلاب تذکر گرفت و یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس با اشاره به تذکر رهبر انقلاب به وزیر ارشاد در حاشیه بازدید از نمایشگاه کتاب گفت: نگرانی مطرح‌شده در موضوع نمایش، بیشتر ناظر به اجرای یک تئاتر در مشهد بود.

البته ما در اینجا به توقیف نمایش های خیابانی و … اشاره نکردیم و این چند اثر بعنوان نمونه در گزارش قرار گرفت.

«دل سگ»، محمدیعقوبی و نظرات عجیب او درباره تئاتر 

افتتاحیه تئاتر «دل سگ» به کارگردانی محمد یعقوبی در سالن ایرانشهر برگزار شد. آنها که با آثار یعقوبی آشنا هستند بخوبی از کم و کیف کارهای او نظرات شاذ او نسبت به هنر تئاتر(یکبار گفته بود تئاتر شبیه عمل سکس است) و سیاست آشنا هستند.او استاد دانشگاه تهران بود،در دولت یازدهم «یعقوبی» و چند نفر دیگر همچون «نغمه ثمینی» و «محمد رحمانیان» تا آنجا در سیستم تئاتر نفوذ پیدا کردند که در دایره مشاوره و تصمیم‌سازی قرار گرفته و بر تصمیمات امثال «مرادخانی» تأثیر می‌گذارند. یعقوبی رزومه خوبی نداشته اما همواره مورد احترام مدیران تئاتر و شخص مرادخانی قرار داشت و علی رغم انتقادات جدی به وی اما مسئولان مجاهدانه از حمایت وی فروگزاری نکردند. نکته مهمتر از یعقوبی نیروهای تربیت شده توسط او و هم کیشانش در تئاتر کشور است که جا دارد این جریان مورد بررسی دقیق مسئولان نهادهای ذی ربط قرار گیرد. حمایت مدیران تئاتر از یعقوبی به حدی بود که برخی رسانه ها از لقب «نور چشمی مدیران فرهنگی » برای او استفاده می کردند. یعقوبی در همان دوران در درگیری با یکی از سایت های خبری تحلیلی جوابیه ای به رسانه ها ارسال کرد و مخالفانش را«شعبان بی مخ» نامید.

با استعفای حسین طاهری و مصاحبه اش پیرامون اختلاف نظرش با مرادخانی و مشکلاتی که در این مدت داشته توجیه مناسبی برای اشتباهات دو مینو وار او و معاون هنری ارشاد نبود، استعفای شبیه به برکناری طاهری اتفاقی بود که تئاتریها از همان هفته های اول انتصابش پیش بینی می کردند چرا که وی در قد و اندازه های تئاتر کشور نبود، این روزها بوفه ساختمان شهدای رادیو در طبقه همکف پاتوق طاهری و دوستانش شده است.

حکایت بی سر و سامانی تئاتر در دوران مرادخانی به همینجا ختم نمی شود که بزودی در گزارش دیگری به آنها نیز پرداخته خواهد شد.

منبع: فارس

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد