فراز و فرودهای «پارامونت» در دو دهه/ ملوان زبل متولد شد

به گزارش فناوری فرهنگی،در میانه دهه ۲۰ میلادی استودیوی پارامونت به لطف مغز متفکر آن – آدولف زوکر – به یکی از تاثیرگذارترین بازیگران صنعت سینما تبدیل شده بود و آنها با بی‌شمار سالن های سینمایی که در اختیار داشتند محصولاتشان را تا دوردست ترین نقاط آمریکا تزریق می کردند.

در همان دوران پارامونت نه تنها در فیلمسازی بلکه در حوزه‌های دیگر نیز پیشگام بود. مجموعه کارتونی The Inkwell Imps اولین تلاش جدی پارامونت در حوزه انیمیشن بود که در سال ۱۹۲۸ عرضه شد. مجموعه ای که آن قدر خوب بود که توان رقابت با تولیدات کمپانی هایی همچون دیزنی را هم داشت.

پخش اخبار و مستند گام دیگر پارامونت در این سال ها بود. از اواسط دهه ۲۰ ژانری در سینما پدید آمد که به آن NewsReel یا حلقه های خبری می گفتند. فیلم هایی عمدتا کوتاه درباره موضوعات مختلف تاریخی و خبری که جماعت تشنه را از اخبار ممالک و فرهنگ های دیگر سیراب می کرد؛ کارکردی که با ظهور تلویزیون مفهوم خود را از دست داد.

حلقه های خبری پارامونت از ۱۹۲۷ پخش خود را با میانگین دو نسخه در هفته در سالن های نمایش آغاز کرد و تا سال ۱۹۵۷ به پخش خود در سینماهای زنجیره ایش ادامه داد.

با صدا، پیش از همه

پارامونت بر خلاف بعضی رقبای خود نسبت به ورود تکنولوژی های جدید به ساحت سینما گاردی نداشت. آنها جزو اولین استودیوهایی بودند که ورود صدا به فیلم را با آغوش باز پذیرفتند و اولین فیلم های ناطق هالیوود را روانه پرده های نقره ای کردند.

اولین موزیکال پارامونت فیلم سیاه و سفید بی گناهان پاریس (۱۹۲۹) نام داشت. فیلمی با بازی موریس شوالیه که به نقطه عطفی در کارنامه این بازیگر و خواننده مشهور فرانسوی تبدیل شد و قطعه Louise – یکی از آهنگ هایی که او در این موزیکال اجرا کرد – را برای ۱۰ هفته متوالی در صدر آهنگ های پرفروش ایالت متحده نگاه داشت.

زشت، بد، خوب

دهه ۳۰ برای پارامونت برهه ای پر از تناقض و بالا و پایین بود. سال های اولیه این دهه مصادف با بود با دوران رکود بزرگ آمریکا. سال های سیاهی که صدها هزار نفر را بی‌کار کرد و صنایع بزرگ را به تعطیلی کشاند. اقتصاد کشورها نابود شده بود و سینما آخرین اولویت مردمان گرسنه بود. این سال های یکی از سخت ترین دوران برای تمام کمپانی های بزرگ فیلمسازی بود و پارامونت نیز از این قاعده مستثنی نبود. گرچه آدولف زوکر مدیران رده های مختلف کمپانی اش را در این زیان مقصر می دانست و آنها را پی در پی برکنار می کرد. روحیه ای خودرای که زوکر آن را از سال های اول فعالیت حفظ کرده بود و اصولا در تصمیمات مهم تنها به نظر خودش اکتفا می کرد.

اما این جا به جایی ها در نهایت سودی نبخشید و بحران دامن شخص زوکر را هم گرفت. عاقبت، ولخرجی های او و قراردادهای سنگینی که با ستارگان سینما بسته بود پارامونت را به ورطه خطرناکی کشید و سازمان های زیر مجموعه های کمپانی، همچون سینماهای زنجیره ای را به ورشکستگی کشاند. کنترل پارامونت به دست طلب‌کاران و سیستم بانکی افتاده بود.

اما وضعیت به این منوال نماند و اوضاع به طرز معجزه آسایی در کوتاه مدت رو به بهبود رفت. زوکر از پست مدیرعاملی کنار گذاشته شد و البته به ریاست هیات مدیره کمپانی منصوب شد و جایش را به «بارنی بالابان» سپرد.

پارامونت با عبور از سال های بحران به مسیر سابق خودش بازگشته بود. با ظهور سینمای ناطق نسل جدیدی از ستاره ها ظهور کرده بودند و پارامونت که از پیشگامان سیستم ستاره پروری در هالیوود به حساب می آمد بار دیگر گوی سبقت را از سایرین ربوده بود؛ ستارگانی چون «میریام هاپکینز»، «جانت مک دانلد» و «گری کوپر» که هر کدام از بزرگان آن دوره به حساب می آمدند.

از جمله بازیگرانی که با امضای قرارداد با پارامونت ورودی قدرتمند به سینما داشتند می توان به برادران مارکس اشاره کرد. پنج برادر که سبکی منحصر به خود را در دنیای فیلم های کمدی ابداع کردند و جزو ۲۵ ستاره برتر سینمای سینمای کلاسیک به انتخاب بنیاد ملی فیلم آمریکا به حساب می آیند. برادران مارکس اولین فیلم های بلند خود را در پارامونت ساختند؛ فیلم های بسیار موفقی چون سوپ اردک (۱۹۳۳) و شبی در اروپا (۱۹۳۵) که هر دو در رده های بالای بهترین کمدی های جهان به حساب می آیند.

«کارخانه فیلمسازی » بهترین واژه برای توصیف پارامونت در این دوران است. استودیویی که سالانه ۶۰ تا ۷۰ فیلم را تولید و با استفاده از زنجیره ای عظیم از سینماها توزیع می کرد. در بین این انبوه فیلم، ستارگانی نیز خوش می درخشیدند.

آن زن به او بد کرد (۱۹۳۲) یکی از این فیلم های پر سر و صدا بود. کمدی جنایی ۶۶ دقیقه ای با بازی ستاره و سمبل سینمای کلاسیک – مائه وست – که تنها با ۲۰۰ هزار دلار هزینه ساخت بیش از ۲.۲ میلیون دلار فروش کرد. اصولا بسیاری از فیلم های این فوق ستاره آمریکایی خوش درخشیدند و او به یکی از نمادهای پارامونت در آن سال ها بدل شده بود. هر چند که حضور بی پرده مائه وست در بعضی صحنه ها اعتراض قشر مذهبی جامعه آمریکا را برانگیخت و به دامنه اعتراضات برای کنترل محتوای فیلم ها بالا برد تا در نهایت سیستم کنترل و درجه بندی محتوا در سینمای آمریکا را به وجود آورد.

شاخه کارتون سازی پارامونت نیز آهسته و پیوسته به رشد خود ادامه می داد. برادران فلیشر در طی دو دهه نبض ساخت انیمیشن را در این استودیو در دست داشتند و شخصیت های محبوب همچون بتی بوپ و پاپای را به صنعت سرگرمی معرفی کردند.

شخصیت پاپای، ملوانی که با خوردن اسفناج نیرویی خارق العاده پیدا می کرد نام سری کارتون هایی بود که ساخت و پخش آن از ۱۹۳۳ تا ۱۹۵۷ طول کشید و چنان مورد توجه واقع شد که محبوبیت آن – طبق نظر سنجی ها – از شخصیتی چون میکی موس هم فراتر رفت.

اما دهه ۴۰ میلادی در شرف آغاز بود و ناقوس جنگ در جهان طنین انداخته بود. کم کم ذائقه مخاطبان سینما تغییر می کرد و پارامونت نیز به فکر اصلاح امور بود.

ادامه دارد…

منبع: مهر

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد