مهجور ماندن لباس‌های سنتی اقوام / بی‌توجهی متولیان به پوشش محلی

به گزارش فناوری فرهنگی، بررسی پوشش اقوام ایرانی متضمن این نکته است که جدا از بافت فرهنگ ملی و بومی، عوامل مهم دیگری در شیوه و نوع پوشش به مثابه گونه‌ای از سبک زندگی مؤثر بوده‌اند و لباس تحت تأثیر این عوامل شرایط و دوره‌های مختلف دگرگونی را تجربه کرده است. بررسی هر کدام از این عوامل نیازمند مطالعه چند جانبه است چرا که هیچ یک از آن‌ها مفهومی مجرد و مستقل نیستند و با مؤلفه‌های مختلف و متنوع دیگری پیوند دارند. البته مبحث مهم و اساسی در نوع پوشش، شیوه دوخت، جنس پارچه‌ها و تزئینات است که در هر قوم جاذبه‌های دیدنی پوشش‌ها را می‌بینیم، زمانی که به پوشش کرمانج، قزلباش، لر، ترک، گیلک، بلوچ و… نگاه می‌کنیم تفاوت‌های گسترده‌ای را می‌بینیم. امروزه این نوع پوشش بسیار کم استفاده می‌شود و تقریباً فراموش شده‌اند، به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، طراحان و متولیان حوزه مد و لباس باید در این زمینه‌ها ورود پیدا کنند تا این نوع پوشش در جامعه احیا شود.

ما کُردیم

قوچان، قومیت کرد کرمانج، نام بزرگی از کردها است که به گویش کرمانجی سخن می‌گویند. مکان اصلی سکونت این قوم در استان‌های خراسان رضوی و خراسان شمالی است. شهرهای قوچان، شیروان، بجنورد، اسفراین، جناران، کلات و درگز از مهم‌ترین شهرهای سکونت کرمانج‌ها است. گروهی از کرمانج‌ها در رودبار، گیلان، خلخال، ارومیه، خوی، سلماس، ماکو و دماوند سکونت دارند همچنین در کشورهای ترکیه، ترکمنستان، عراق و سوریه هم گروهی از کرمانج‌ها زندگی می‌کنند. در برخی از منابع تاریخی، مردم کردتبار منطقه خراسان نوادگان کردهایی هستند که در زمان شاه عباس از منطقه باختری دریاچه ارومیه برای نگاه‌داری از مرزهای ایران به خراسان کوچ کردند و بنا به روایتی دیگر شاه عباس آنان را به خاطر تضعیف سرکشی خان‌های کرمانجی و به کار بردن آنان در مقابله با حملات بی‌امان ازبکان، مغول و ترکمن به خراسان بزرگ کوچ کردند. لباس کرمانج‌ها رنگ طبیعی است و شلیته یا همان دامن پرچین و جلیقه که از جنس مخمل که روی آن را سکه‌دوزی کرده‌اند، سربند برای محکم نگه داشتن روسری استفاده می‌شود و گراس، پیراهن چین‌داری است که بر تن می‌کنند. یکی از موارد مهمی که در پوشش لباس کرمانج‌ها وجود دارد این است که اگر قطره‌ای آب بر روی لباس‌ها بچکد دیگر هیچ زمان نمی‌توانند از آن استفاده کنند و آن را بد می‌دانند. کرمانج‌ها لباس‌هایشان را چون از جنس طبیعت است قادر به شستن آن نیستند بلکه برای از بین رفتن بو لباس را در آفتاب و مهتاب پهن می‌کنند. آنان به حدی بر روی پوشش سنتی‌شان تعصب دارند که در فصل‌های گرم هم آن را بر تن دارند که البته از آن‌ها سوال پرسیدند که پوشیدن آن در فصل گرم، سخت نیست؟ که آن‌ها در جواب گفتند: «ما کُردیم». به حدی آنان سخت‌پوش هستند و این لباس‌ها برایشان عزیز است که حتی حاضرند در هر شرایطی سخت آن را بر تن کنند.

لباس‌های ابریشمی قزلباش‌ها

رامیان قِزِلباش «استان گلستان»، مجموعه‌ای از ایل‌های شمال فلات ایران بود که شاه اسماعیل یکم به یاری آنها سلسله صفوی را پس از براندازی سلسله آق‌قویونلوها بنیان‌گذاری کرد. به طور کلی به ارتش ایران در زمان صفویان، قزلباش می‌گفتند. ترکان قزلباش برای دفاع از مناطقی از جمله گلستان، سمنان، مازندران و خراسان که از هجوم ازبکان و ترکمن‌ها عازم شده بودند به دستور شاه عباس صفوی، به این مناطق به اجبار کوچ کردند. یکی از شاخص‌ترین مشاغل آن‌ها تولید ابریشم و منسوجات ابریشمی است. زنان این منطقه از زمان‌های بسیار دور لباس‌های ابریشمی خوشرنگ و دستباف مزین به نوار می‌پوشیدند. نوارهای دستباف در قسمت مچ و پایین پیراهن، لباس آنان را که بر دامن‌های پرچین بلند می‌افتاد زینت می‌دهد.

شلیته‌های قشقایی

فیروزآباد، قومیت قشقایی، بیشتر قشقایی‌ها ریشه‌ای ترک دارند و تقریباً تمامشان به گویشی از زبان‌های ترکی اغوز صحبت می‌کنند. مرکز اصلی قشقایی‌ها استان فارس است. اما به دلیل وسعت اراضی و قلمرو در دیگر استان‌ها از این جمله کهکیلویه و بویراحمد، چهار محال و بختیاری، خوزستان، اصفهان، مرکزی و بوشه سکونت دارند. قشقایی‌ها در دوره‌های مختلف به تدریج به این سرزمین کوچیده و در آن ساکن شده‌اند. بسیاری از مورخین عقیده دارند قشقایی‌ها از سرزمین‌های شمال غربی گروه گروه وارد ایران شدند و سرانجام در منطقه فارس سکونت یافتند. قشقایی‌ها دام‌پرور هستند و یکی از بزرگترین جوامع ایلی ایران به شمار می‌روند آن‌ها همه ساله بین سرزمین‌های سردسیر (ییلاق) و سرزمین‌های گرمسیر (قشلاق) کوچ می‌کنند. یکی از شاخصه‌های پوشش زنان قشقایی رنگارنگی و تنوع آن است که معمولاً زنان دامن چند لایه (شلیته)، تونیک یا قیناق و ژاکت کوتاه یا ارخالق می‌پوشند. زنان طوایف گوناگون قشقایی معمولاً با لباس، پیشانی بند و رنگ‌های لباسشان شناخته می‌شوند.

سوزن‌دوزی‌های زنان سیستان

زابل؛ زابل در قدیم سگستان یا سجستان و نیمروز نامیده می‌شد. این شهر امروزه مرکز شهرستان زابل است. زابل یکی از مناطق باستانی ایران به حساب می‌آید، که از قدیم محل سکونت اقوام گوناگون بوده است. آثار تاریخی بسیاری در این منطقه وجود دارد که نشان از تمدن کهن آن دارد. یکی از مهمترین این آثار شهر سوخته است که حدود ۵۰۰۰ سال قدمت دارد. صنایع دستی این منطقه از دیرباز شهرت داشته و شامل انواع قالیچه، گلیم، حصیر و سوزن‌دوزی است. مردم این منطقه لباس سنتی ویژه‌ای دارند لباس زنان زابل و به طور کل سیستان را با نوعی سوزن‌دوزی که به سیاه‌دوزی مشهور است، تزئین می‌کنند و همچنین لباس‌های مردانه نیز نوعی سوزن‌دوزی که به خومک‌دوزی مشهور است، انجام می‌شود.

افغانستان، قومیت هزاره: هزاره‌ها از فارسی‌زبانان و ترک‌تبار و از مردم بومی افغانستان هستند که بیشتر در مرکز افغانستان به نام هزارستان زندگی می‌کنند. هزاره‌ها به گویش هزارگی صحبت می‌کنند اگرچه این گویش دارای برخی لغات ترکی است اما یکی از زیرشاخه‌های فارسی دری به حساب می‌آید. پوشش سنتی این منطقه با رنگ‌های شاد و گلدوزی با رنگ طبیعی، شیشه‌کاری و سکه‌دوزی است.

چنشت، پارچه‌های رنگارنگ و پولک‌دار

چنشت یکی از روستاهای بخش مود از شهرستان سربیشه در استان خراسان جنوبی است. روستای چنشت به علت قرار گرفتن در میان ۴ رودخانه و نیز کوهستانی بودن آن، دارای باغات و مزارع بسیاری است. آب و هوای معتدل کوهستانی بوده که از زمستان‌های سرد و تابستان‌های خنک برخوردار است. مردم چنشت به زبان فارسی اما با لهجه محلی صحبت می‌کنند. شغل اصلی مردم روستا کشاورزی و دامداری است. یکی از ویژگی‌های روستای چنشت لباس‌های سنتی آن است که امروزه توسط زنان منطقه پوشیده می‌شود. این لباس‌ها از پارچه‌های رنگارنگ، نقش‌دار و پولک‌دار دوخته شده و همچنان در زندگی روزمره و جشن‌ها از آن استفاده می‌شود.

برقع‌های قشم

جزیره قشم بزرگترین جزیره ایران و خلیج فارس و از جمله جزایر جنوب ایران است، جزیره دارای ساکنین بومی است که فرهنگ و آداب و رسوم ویژه خود را دارند. بسیاری از مردمان جزیره به پوشیدن لباس محلی اجدادی خود پایبند هستند. زنان این منطقه از پارچه‌های رنگارنگی که از هند و کشورهای عربی تهیه می‌شود، لباس‌های زیبا و خاص می‌دوزند و بر روی بخشی از لباس‌ها گلابتون‌دوزی و پولک‌دوزی انجام می‌دهند. یکی از ویژگی‌های پوشش این منطقه استفاده از برقع‌های سیاه رنگ است. در مناطق و محله‌های مختلف جزیره اندازه و شکل آن تا حدودی تغییر می‌کند.

پوشش سنتی چاهورز

استان فارس منطقه چاهورز، یکی از مناطق جنوبی استان فارس است. ساکنان آن در زمان پیش از اسلام پیرو دین زرتشت بوده‌اند اما پس از ورود اسلام به ایران مردم این منطقه مسلمان شدند. یک روایت محلی می‌گوید که در چاه چاهورز گاوی بوده که آب را از چاه می‌کشیده است و به وسیله آن دام‌ها را آب می‌دادند، از همین رو نام این منطقه چاهورز نامیده شده است. در گذشته مردم چاهورز بیشتر شغلشان دامداری و کشاورزی بوده است و محصول اصلی آن‌ها خرما بوده است. لباس سنتی زنان این منطقه بسیار زیبا و پرکار است و از پارچه‌های اطلس و رنگارنگ تهیه می‌شود. حاشیه این لباس با نوارهای نقره و گلابتون تزئین می‌شود. لباس عروس‌های این منطقه در قدیم بسیار پرکار بوده و با سکه‌های قدیمی و انواع زیورها تزئین می‌شده است. دامن بسیار بزرگ و برای دوخت آن از چندین متر پارچه استفاده می‌کردند و دور تا دور آن پنبه‌دوزی می‌شده است.

بلوچ‌هایی که به لباس سنتی‌شان پایبند هستند

سیستان و بلوچستان زاهدان، قوم بلوچ یکی از اقوام ایرانی‌تبار ساکن در ایران، پاکستان، افغانستان و ترکمنستان هستند. مردم بلوچ به زبان بلوچی سخن می‌گویند که یکی از شاخه شمال غربی زبان‌های ایرانی است. بلوچستان به دو بخش سرحد و مکران تقسیم شده که شغل بسیاری از بلوچ‌های منطقه جنوبی بلوچستان ماهیگیری و تجارت دریایی است. بلوچستان یکی از کم‌آبترین مناطق ایران است با این وجود در برخی از مناطق آن کشاورزی و باغداری رواج دارد. برخی از طوایف بلوچ‌ها کوچرو هستند و به پرورش دام به ویژه بز و شتر مشغول‌اند. بلوچ‌ها یکی از اقوامی هستند که همچنان به استفاده از لباس سنتی پایبند هستند. لباس‌های زنان بلوچ به دلیل سوزن‌دوزی‌های که دارد بسیار ارزشمند است. علاوه بر سورن‌دوزی، صنایع دستی دیگری از جمله حصیربافی و سفالگری توسط زنان و مردان بلوچ انجام می‌شود.

شلیته‌های ابیانه

روستای ابیانه یکی از بلندترین نقاط مسکونی ایران است. همچنین به دلیل معماری بومی و بناهای تاریخی پرتنوع از روستاهای مشهور ایران به حساب می‌آید. مردم ابیانه به سبب کوهستانی بودن منطقه و دور بودن محل آنها از مراکز پرجمعیت و راه‌های ارتباطی قرن‌ها در انزوا زیسته و در نتیجه بسیاری از آداب و رسوم قومی و سنتی از جمله زبان و لهجه قدیمی خود را حفظ کرده‌اند. پوشش سنتی روستای ابیانه همچنان میان مردمانش رواج دارد و پوشیدن آن یکی از تعصبات آنان است. زنان ابیانه از پیراهن، شلیته، یل، سربند و گیوه استفاده می‌کنند.

شاهسون‌ها گروهی از عشایر منطقه آذربایجان هستند که در بخش‌هایی از شمال غرب ایران به ویژه اردبیل، دشت مغان و ارومیه و همچنین در مناطقی از استان مرکزی قم، ساوه و شهریار سکونت دارند. شته از روسری‌های مخصوص عشایر است، زنان شاهسون شته را پس از سر انداختن روسری یا شال بر روی می‌اندازند و آن را چند دور سر می‌پیچاندند تا پشت سر آن را بند کنند. یکی از دلایل این کار به هنگام اسب‌سواری و دویدن است تا روسری از سر آنان نیفتد.

لباس‌های اصیل لُر

لرها یکی از اقوام ایرانی به شمار می‌روند که در غرب و جنوب غربی ایران زندگی می‌کنند. بیشترین پراکندگی مردمان لز مربوط به استان‌های لرستان، چهارمحال بختیاری، خوزستان، ایلام و… است در حال حاضر بیشترین جمعیت لرها در شهر خرم‌آباد سکونت دارند. لرها یکی جوامع بزرگ عشایری ایران را تشکیل می‌دهند که نوع پوشش سنتی و بومی زنان جوان لر معمولاً با پارچه‌های الوان در رنگ‌های شاد و متنوع با سربند مخصوص است و زنان مسن‌تر پارچه‌هایی که به رنگ تیره و طرح‌های ساده‌تر دارد، استفاده می‌کنند. تره پارچه ابریشمی مخصوصی است که زنان لر به سر می‌بندند و به لری آن را ساوه می‌گویند. تره را در حالت عادی می‌بندند و برای شرکت در مراسم و جشن و سرور، نوعی از آن را به نام گل ونی که رنگین است، روی تره می‌بندند.

لباس‌های سنتی ابریشمی پاشاکی

روستای پاشاکی در شرق استان گیلان، شش کیلومتری غرب شهرستان سیاهکل واقع شده است. ساکنان این منطقه به گویش گیلکی صحبت می‌کنند. پاشاکی به علت شرایط اقلیمی کانون اصلی فعالیت‌های شالیکاری است. همچنین پرورش کرم ابریشم، حصیربافی، شال‎بافی، زنبیل‌بافی و بافت پیراهن ابریشمی در این منطقه رواج داشته است. زنان مسن پاشاکی همچنان از لباس‌های محلی که با ابریشم تهیه می‌شود، استفاده می‌کنند.

نهادهای دولتی برای احیا و معرفی لباس‌های اقوام ورود پیدا کنند

آرزو ضرغام کارشناسی ارشد طراحی پارچه و لباس و مدرس دانشگاه، درباره رشته‌های دانشگاهی پارچه و دوخت لباس‌های محلی به خبرنگار مهر می‌گوید: «بچه‌هایی که رشته هنرستان آنان طراحی پارچه و دوخت است هیچ‌گونه آشنایی با لباس‌های سنتی، محلی و بومی نداشتند. که معمولاً با ورود به دانشگاه باز هم منابع غنی درباره لباس محلی وجود ندارد، همان‌گونه که من در دوران دانشجویی در دانشگاه با هیچ منابعی درباره این نوع پوشش محلی و سنتی آشنا نشدم. مگر اینکه خودمان به شهر یا روستای مربوطه می‌رفتیم و با کنکاش و کنجکاوی، نوع پوشش آنان را می‌شناختیم. در نظام جدید کتاب‌های تازه‌تری منتشر شده که بچه‌های دوره دوازدهم باید این نوع کتاب را بگذرانند این کتاب با نام «طراحی لباس‌های محلی» که اصل کتاب با نام سفارشی‌دوزی مطرح می‌شود، در متن این کتاب بیشتر اقوامی که ما در ایران داریم، مانند ۳ مدل لباس کردها، ۲ مدل لباس آذربایجان، شمال، فارس و قشقایی به صورت، طراحی و عکس‌های اصلی آمده است که نکته خوب آن در تفکیک جنس لباس‌ها است، مثلاً لباس قشقایی از چه نوع لباس و پارچه‌ای است و بچه‌ها با تیکه‌های لباس آشنا می‌شوند، پارچه‌ها را رنگ‌آمیزی می‌کنند و به عنوان آرشیو برای خودشان نگه می‌دارند.»

این مدرس دانشگاه ادامه می‌دهد: «البته دوخت هم دارد اما در تهران دوخت این نوع پوشش تعریف نشده، بیشتر در زمینه طراحی با دانش‌آموختگان کار می‌کنیم. ما بیشتر تمایل داشتیم که بنیاد ملی مد و لباس در این زمینه ورود پیدا می‌کرد و لباس‌های سنتی را در اختیار بچه‌ها قرار می‌داد تا بتوانند از نزدیک با نوع پوشش آشنا شوند. البته این امر پروژه عظیمی است که باید برنامه‌ریزی مدون و درستی برایش انجام شود. امیدواریم که نهادهای دولتی که متولی این امر هستند به این زمینه‌ها وارد شوند تا دانش‌آموختگان این حوزه بهتر و حرفه‌ای‌تر با حوزه پوشش سنتی و محلی اقوام آشنا شوند.»

منبع: مهر

کانال-1-300x74

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد