۵ اشتباه بزرگ استیو جابز

سالها طول کشید تا استیو جابز تبدیل به کسی شد که بیشترین بازدید کنندگان در توییتر را داشت. وندی کپ بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه با بودجه کمی که داشت ابتدا شروع به برگزاری کنفرانس هایی کرد و بعد از آن تبدیل به یک مدرس آمریکایی شد. هوارد شولتز، زمانی به این نتیجه رسید که آمریکایی ها مانند اروپایی ها نیاز به خوردن قهوه به صورت جمعی دارند، در اولین تجربه خود شکست خورد. وقتی او اولین مغازه خود را در سیاتل در سال ۱۹۸۶ افتتاح کرد، موسیقی اپرا به صورت بی وقفه آنجا در حال اجرا بود، منو ایتالیایی بود، و هیچ صندلی وجود نداشت. بنا بر گفته های شولتز، او و همکارانشان اشتباهات زیادی را مرتکب شدند که امروزه آنها را به عنوان starbucks (خطاهای فاحش) می شناسیم.

با وجود آنچه درباره استیو جابز خوانده ایم او نیز متمایز از این دایره نبود. در اینجا ۵ اشتباه بزرگ که با گذر زمان اشتباه بودن آنها اثبات شد را آورده ایم:

۱ – استخدام جان اسکالی به عنوان مدیر عامل شرکت اپل

استیو جابز احساس می کرد که به یک شریک تجاری با قدرت عملیاتی و بازاریابی بالا نیاز دارد، در این موقعیت لرد اسکالی به جابز ۲۹ ساله به عنوان صاحب شرکت اپل اینگونه گفت: ” آیا می خواهی باقیمانده زندگی خود را آب شیرین بفروشی؟ و یا می خواهی با من همراه باشی یا دنیا را تغییر بدهی؟ ” اسکالی یک هدف شوم در سر داشت و در طی دو سال هیئت مدیره ای برای برکناری و خلع جابز تشکیل داد. خود جابز استخدام اسکالی را به عنوان بزرگترین اشتباه کاری اش قلمداد می کرد.

۲ – این باور که Pixar بزرگترین شرکت سخت افزاری است

در سال ۱۹۸۶ استیو جابز به عنوان آخرین و تنها ترین خریدار تولیدات انیمیشن Pixar تولیدات این شرکت را با عنوان Lucasfilms (به قیمت ۱۰ میلیون دلار ) خریداری کرد، در آن زمان جورج لوکاس هرگز تصور نمی کرد بتوان ازفیلم های انیمیشن چنین درآمدی را داشت. در عوض، همانطور که دیوید پرایس در کتاب فوق العاده خود با عنوان pixar touch نوشته است، جابز معتقد بود pixar تبدیل به بزرگترین شرکت سخت افزاری خواهد شد. حتی یک فرد دوراندیش مثل استیو جابز با اعتبار بالایی که دارد هم توانست چنین موفقیت آشکاری را در پیکسار پیش بینی کند، او اد کتمول و جان لستر را از روز اول برای هدف و رویای دیجیتالی که در رابطه با فیلمهای انیمیشنی داشتند حمایت کرد. استیو توانایی آنها در فیلم های کوتاه را باور داشت و روی آن سرمایه گذاری کرد و آنها توانستند فیلم بلند داستان عروسک ها را با همین حمایت ها تولید کنند.

۳ – عدم شناخت بازار درست برای کامپیوتر NEXT

جابز تصور میکرد شرکت کامپیوتر NEXT یک موفقیت نامحدود به حساب می آید، این شرکت دارایی خود را در سال ۱۹۹۶ به قیمت ۴۲۹ میلیون دلار به شرکت اپل فروخت. این شرکت از ابتدا برای پیدا کردن بازار و مشتریان صحیح تلاش کرد. اگر تاکنون ویدئوی جابز درباره چشم انداز مشتریان NeXT را ندیده اید، می توانید آنرا در یوتیوب ببینید. کاملا واضح است که حتی جابز در این باره دچار سردرگمی است. در این ویدئو جابز می گوید” ما زمان سختی را برای پیداکردن مشتریان خود طی کردیم و من می خواهم آنها را به شما نشان دهم”

۴ – راه اندازی محصولات شکست خورده the apple lisa. تلویزیون macintosh، apple 3، و powermac g4 cube

استیو جابز در مورد روند تکامل بردار فناوری هوشیار بود، او همچنان در صدر تکنولوژی روز دنیا قرار دارد. درسی که من از این محصولات شکست خورده گرفتم این بود که مردم خیلی زود شکست های کوچک شما را فراموش می کنند، به همان اندازه که موفقیت های بزرگ شما را خیلی زود فراموش می کنند (موفقیت هایی مثل ipod، ipad،iphone و غیره) جابز یک گروه تحقیقاتی بازاریابی در اپل داشت، که ریسک های بزرگ او را دنبال می کردند، این گروه وظیفه مطالعه و بررسی بازار محصولات تولیدی و درخواست های مشتری و چگونگی بازخورد مشتری از محصول ارائه شده را بر عهده داشتند.

۵ – تلاش برای فروش pixar

تا اواخر سال ۱۹۸۰، بعد از داشتن pixar برای ۴ تا ۵ سال متمادی، جابز بارها تلاش کرد تا این شرکت را بفروشد، تنها به این خاطر که سرمایه بالغ بر ۵۰میلیون دلاری خود را بازگرداند. او خرید pixar را به افرادی مثل بیل گیتس، لاری الیسون، و بسیاری از شرکای تجاری خود پیشنهاد کرد. هیچ خریداری در این بین وجود نداشت. این یک اتفاق خوب برای جابز و میراث او بود. او در سال ۲۰۰۶ کمپانی pixar را به قیمت ۷٫۴ بیلیون دلار به شرکت دیسنی فروخت.

درسی که میتوان از این موضوعات گرفت بسیار ساده است:

حتی متفکرین و مشاهیر تجارت های موفق اغلب دچار شکست و اشتباه شده اند و با موانعی برخورد کرده اند. برخورد با موانع بخشی از هر پروسه خلاق در زندگی است، اما هنوز بخشی از ما با فرهنگ غلط ترس از شکست زندگی می کنیم، که مانع حرکت و رسیدن به کمال در زندگی خواهد بود. قدرت اصلی ذهن شماست که می تواند به شما قدرت خلاقیت، ابتکار یا کار آفرینی را بدهد.

برای مقابله تلاش کنید تا تجارب کوچک داشته باشید، برای اینکار از هرجا که تصور می کنید برای شما به صرفه است و نسبت به آن شناخت دارید آغاز کنید.

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد