آیا استفاده از اینترنت مثل استفاده از دارو نیازمند زمانبندی و برنامه ریزی است؟-بخش سوم

به گزارش فناوری فرهنگی، در بخش دوم این مقاله که چندی پیش در سایت فناوری فرهنگی منتشر شده بود به بررسی وضعیت استفاده از اینترنت و آزمایشاتی که در این خصوص انجام شده بود پردا خته شده بود، حال در ادامه، بخش سوم این مقاله جذاب را مشاهده می کنید.

وقتی شما یک مقاله را در اینترنت مثلا در سایت slate.com باز می کنید در واقع وارد یک اتاق مقاله شده اید.سایت slate بواسطه ی همین اقدام شما و با فروش تعداد معینی درب در این فضاهای دیجیتالی کسب درآمد می کند. درب هایی که امروزه به آنها  «تبلیغات» گفته می شود.

در کل این ساختار تاثیرات عجیبی دارد به این خاطر که ظاهرا هدف سایت slate این است که مردم را به اتاق ها هدایت کند و به آنها محتوای رسانه ای دهد ، اما در واقع این سایت با جلب نظر مردم و هدایت آنها به یک سایت تبلیغاتی و یا یک مقاله دیگر کسب درآمد می کند.

در حقیقت این رویه کلی سایت slate است. براساس گزارش سال ۲۰۱۳ سایت، که توسط نویسنده حوزه تکنولوژی slate، فرهاد مانجو، و شرکت کاربیت تهیه شده، سعی شده به این سوال پاسخ  داده شود که مخاطبان این سایت دقیقا چه مدت زمانی را در یک صفحه خاص باقی می مانند. آنها دریافتند که ۳۸ درصد از کسانی که صفحه ی مربوط به یک مقاله خاص را در این سایت باز کرده اند، حتی یک کلمه از آن مقاله را هم نخوانده بودند. در این میان کمتر از ۲۵ درصد افراد یک مقاله ی خاص را تا انتها خوانده بودند و ۵ درصد از خوانندگان نیز به خواندن تیتر مطلب بسنده کرده و صفحه را بسته بودند.

مانجو دلیل این رفتارها را مشخصه های  مبهم فرهنگی افراد و جامعه می داند و معتقد است که ما در عصر کف – مسائل سطحی- زندگی می کنیم. اما این الگو نباید باعث تعجب ما گردد زیرا یک مدل سودمحور ساده است که مطابق طراحی هایی که برای آن انجام گرفته کار میکند.

در مدل مذکور افراد گاهی با گذشت مدت زمانی اندک و با ساخت اتاق هایی بسیار مطلوب پول بدست می آورند. در این حالت فرد با فهمیدن اینکه چگونه می تواند مخاطبان را به عبور از درهای بیشتر ترغیب کند، پول در می آورد. به این معنا که مخاطبان را وامیدارد تا با کلیک های ممتد و سریع خود در تالارهایی که مابین این درها وجود دارد (فضای وب) بچرخند و به مرور آنها بپردازند.

تریسان هریس، در مدتی که دردانشگاه استندفورد با فاگ در زمینه ی تکنولوژی های اقناع کننده پژوهش می کردند، به بررسی تردستی های شعبده بازان پرداختند. به گفته ی خود او این پژوهش ها به او نشان داد که دستکاری ذهن انسان ها چقدر ساده است. هریس بعد از ترک استندفورد همکاری های بسیاری با اپل داشت و ایترفیس های بسیاری را برای آن طراحی کرد. او همچنین در طراحی سرویس جستجوی مولتی مدیا  Apture  که در سال ۲۰۱۱ توسط گوگل رونمایی شد نیز همکاری داشت.

امروز می توانیم بگوییم که هریس در زمینه طراحی یک فیلسوف به تمام معناست. او از طرفی یکی از طرفداران پر و پا قرص طراحی اخلاقی است و از طرف دیگر مسئول  یک از  بنگاه اقتصادی کوچک است. بنگاهی که بر اساس مفهومی به نام Time Well Spent (جنبشی برای مدیریت زمان در فضای اینترنت)  فعالیت می کنند.

وبسایت هایی که از این ایده استفاده می کنند در واقع از مخاطبانشان می خواهند که نیازمندی های شان را با آنها در میان بگذارند. برای محقق کردن این ایده هریس به دنبال ایجاد فضایی انعطاف پذیر تر برای وب است. برای مثال اگر شما میخواهید در فیسبوک با صرف ۱۵ دقیقه از زمان خود به مرور عکس های دوستان قدیمی  بپردازید. فیسبوک به شما کمک خواهد کرد و با اتمام زمان تعیین شده باظرافت تمام به شما هشدار خواهد داد.

همچنین اگر شما می خواهید به مدت ۲ ساعت، بدون دریافت هرگونه ایمیل  و در فضایی آرام مشغول کار شوید، سرور شما پیام های غیرضروری را برای شما نگه خواهد داشت و پس از پایان این زمان  به شما تحویل خواهد داد. همچنین شما قادر خواهید بود آنقدر انگری بردز بازی کنید که چشمانتان از حدقه بیرون بزند. تکنولوژی های خاصی وجود دارند که به افراد کمک می کنند این گونه کنترل ها را اعمال کنند.

در همین رابطه نرم افزاری به نامfreedom  تولید شده که به افراد این امکان را می دهد که دسترسی به وبسایت های خاصی را برای خود محدود سازند. ابزار سودمند دیگری به نام Saent وجود دارد که به افراد این امکان را می دهد که بر رفتارشان در فضای مجازی نظارت کرده و از تلف شدن وقت شان جلوگیری کنند.

وب ارگانیک همانند غذای ارگانیک است؛ حتی اگر موجود هم باشد باز استفاده از آن نیازمند این است که بدانیم چگونه به آن دسترسی پیدا کنیم. هریس می گوید: ما نباید فقط به دنبال جلب توجه مردم باشیم و در این رابطه با هم رقابت کنیم؛ بلکه ما باید به دنبال شبکه ای باشیم که تاثیرات مثبتی در زندگی مردم داشته باشد. این ایده، ایده جالب توجهی به نظر می رسد. اما چگونه باید به اینجا رسید. ایجاد شبکه ای  که تاثیرات مثبتی در زندگی مردم داشته باشد لزوما سرمایه گذاران را برای سرمایه گذاری در این حوزه مجاب نخواهد کرد.

در همین رابطه هریس به مقایسه اهداف جنبش Time Well Spent (جنبش برای مدیریت زمان در فضای اینترنت)  و جنبش غذای ارگانیک می پردازد. به عقیده هریس اینترنت شبیه سیستم صنعتی تولید غذاست. سیستمی با آپشن های محدود و غالبا سمی. او به دنبال طراحی ابزارهایی است که به افراد برای ارگانیک کردن وب کمک کند. او حتی در فکر ایجاد استانداردهایی مشابه استانداردهای غذاهای ارگانیک است؛ که وبسایت ها بتوانند با ارتقای خود و متعادل کردن استفاده از وب برای کاربران، خود را به سطح آن استانداردها برسانند.

این مقایسه به نظر هوشمندانه می آید. اگرچه در همان حال نگران کننده نیز به نظر می رسد. سیستم غذایی ارگانیک خیلی کوچک بوده و دسترسی به آن نیز برای اکثر مردم امکانپذیر نیست و همین باعث می شود که مدیریت آن در دست عده ی معدودی از افراد ثروتمند باشد که کل این حوزه را مدیریت می کنند. از جمله موارد مشابهی که می توان در مورد وب ارگانیک مطرح کرد این است که حتی اگر این ابزارها موجود هم باشند بازهم باید بدانیم که چگونه می توان به این ابزارها دسترسی پیدا کرد.

بخش چهارم این مطلب هفته آینده منتشر خواهد.

منبع:

  • https://aeon.co/essays/if-the-internet-is-addictive-why-don-t-we-regulate-it

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کانال-1-300x74

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد