دور زدن مراحل میانی رشد صنعتی با اقتصاد خلاق

به گزارش فناوری فرهنگی،یونسکو در آخرین گزارش خود رشد صنایع خلاق در کشورهای در حال توسعه را بررسی کرده است.

تحلیلگران در سراسر جهان طی سال‌های اخیر دریافته‌اند که بخش زیادی از دایره لغات و روش‌شناسی تحلیلی مرتبط با اقتصاد خلاق مبتنی بر تجربه جوامع پساصنعتی در نیمکره شمالی است. پارادایمی که از پویایی این بخش تجلیل می‌کند در برخی موارد بیش از حد بر افول بخش صنعتگری در محیط پساصنعتی و در جوامع در حال توسعه تاکید دارد. در نتیجه برخی نسخه‌های سیاسی که برخی تحلیلگران آن را فیلمنامه سیاسی می‌خوانند و برای جوامع پساصنعتی کاربرد دارند به نقاطی صادر شده‌اند که با شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن هماهنگی ندارند.

شرایط کشورهای در حال توسعه متفاوت هستند و باید با توجه به تنوع شرایط واقعی، ظرفیت‌ها و نیازها درک شوند. سیاست‌هایی باید طراحی شده و به کار گرفته شوند که این تنوع در آنها لحاظ شده باشد. در حقیقت مواردی وجود دارند که در آنها فعالیت‌ها و نهادهای فرهنگی در کشورهای در حال توسعه به نظارت شهری بهتر، به شکل‌گیری «نوع جدیدی از شهر قرن بیست و یکم» کمک کرده‌اند؛ شهری «خوب و مردم‌محور که قادر به تلفیق جنبه‌های ملموس و غیرملموس شکوفایی و پیشرفت بوده و اشکال و کارکردهای ناکارآمد و غیرپایدار شهر قرن پیش را کنار گذاشته باشد.» با این حال در چنین شرایطی نیز قطبیت‌هایی وجود دارند؛ صنایع فرهنگی و خلاق می‌توانند به بزرگ شدن شکاف‌های طبقاتی، مصرف بی‌رویه و تولید مقادیر نگرانکننده‌ای از زباله‌های الکترونیکی -شامل ابزارهای الکترونیکی همچون کامپیوتر، تلفن، موبایل، تلویزیون و غیره – منجر شوند. این صنایع نوشدارویی برای زمین‌های روستایی آلوده، فعالیت‌های استخراجی آلوده‌کننده یا اکولوژی‌های حمل و نقلی بسیار شلوغ نیستند.

چین، ژاپن و هند؛ سه اقتصاد بزرگ جهان غیر غربی

وجه مشترک بین این محیط‌ها، موقعیت جغرافیایی آن‌ها در نیمکره جنوبی است. در نتیجه برای یادگیری متقابل موثر در نیمکره جنوبی باید به جای وارد کردن مدل‌های از پیش ساخته شده به مقایسه حول محور جنوب – جنوب پرداخت. اگرچه باید به خاطر داشت که مقوله «کشور در حال توسعه» یک گروه‌بندی یکپارچه و واحد نیست. اکنون با جابه‌جایی قابل توجه قدرت اقتصادی در جهان، چندین کشور در نیمکره جنوبی طبق معیار بانک جهانی تحت گروه «درآمد متوسط» و «درآمد متوسط رده بالا» طبقه‌بندی شده‌اند. در دهه‌های آینده سه اقتصاد بزرگ جهان غیر غربی خواهند بود. (چین، ژاپن و هند)

82 درصد مشترکان تلفن همراه در اقتصادهای نوظهور

در سال ۲۰۱۲، درآمد ناخالص ملی اکثر کشورهای ثروتمند پایین‌تر از درآمد آن‌ها در پایان سال ۲۰۰۷ بود در حالی که برونداد «اقتصادهای نوظهور» تا حدود ۲۰ درصد افزایش یافته است. در سال ۲۰۱۰، گروه دوم ۳۸ درصد درآمد ناخالص داخلی جهان (بر اساس نرخ تبادل بازار) را به خود اختصاص دادند که دو برابر بیشتر از سال ۱۹۹۰ بود. اگر درآمد ناخالص داخلی را بر اساس برابری قدرت خرید بسنجیم، اقتصادهای نوظهور در سال ۲۰۰۸ از کشورهای توسعه یافته پیشی گرفته و در سال ۲۰۱۱ بیش از ۵۰ درصد درآمد ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص دادند. اکنون این اقتصادهای نوظهور نیمی از کالاها، صادرات جهانی و جریان سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی را در اختیار دارند.

اقتصادهای نوظهور ۴۶ درصد خرده فروشی جهان، ۵۲ درصد ابتیاع وسائل موتوری و ۸۲ درصد مشترکان تلفن همراه را به خود اختصاص داده‌اند. تقریبا یک چهارم شرکت‌های حاضر درFortune Global500 از بازارهای نوظهور هستند؛ رقمی که در سال ۱۹۹۵ فقط چهاردرصد بود. اقتصادهای چین، هند، اندونزی، مالزی، نیجریه، عربستان‌سعودی، آفریقای جنوبی و ویتنام طی چهار دهه آینده بسیار سریع‌تر از گروه هفت رشد خواهند کرد. طبق گزارش «توسعه انسانی ۲۰۱۳قدرت‌گیری جنوبی: پیشرفت انسانی در جهان متنوع» برای «نخستین‌بار طی ۱۵۰ سال، مجموع برونداد سه اقتصاد پیشرو در بین کشورهای در حال توسعه – برزیل، چین و هند – برابر با تولید ناخالص داخلی قدرت‌های صنعتی قدیمی نیمکره شمالی – کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، انگلستان و آمریکا – است.»

شانگهای و پکن بالاتر از لس‌آنجلس و لندن

در مارس سال ۲۰۱۱،McKinsey Quarterlyگزارش داد که تا سال ۲۰۲۵ بیش از ۲۰ شهر از بین ۵۰ شهر بزرگ دنیا (طبق درآمد ناخالص داخلی) در آسیا قرار خواهند داشت در حالی که در سال ۲۰۰۷ این رقم هشت شهر بود. طی این دوران بیش از نیمی از شهرهای رده بالای اروپا و سه شهر در آمریکای شمالی از لیست خارج خواهند شد. در این دورنمای جدید قدرت اقتصادی شهری، شانگهای و پکن بالاتر از لس‌آنجلس، لندن، بمبئی و دوحه بالاتر از مونیخ و دنور قرار خواهند گرفت.

رشد سیال و انقباض شهرها پدیده‌ای است که تحلیلگران اقتصادی به وضوح تببین نکرده‌اند. در آگوست ۲۰۱۳ نشریه اکونومیست گزارش داد که «تقریبا تمامی شهرهای صنعتی ثروتمند جهان بین سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ شرایط سختی را تجربه کردند اما برخی از آن‌ها از جمله بوستون، نیویورک و لندن کمی بعد جایگاه خود را بازیافتند.» افرادی که موفقیت طولانی‌مدت را پیش‌بینی می‌کنند نباید برای درک عوامل در پس موقعیت شهرها صرفا به شناسایی سودهای حاصل از کارایی بسنده کنند که ناشی از عواملی مانند توسعه زیرساخت‌های ارتباطی و حمل‌و نقلی، خوشه‌سازی مصرف‌کننده و حتی ابداعات ناشی از رقابت هستند.

تولید کالاها و خدمات نمادین؛ ایجادکننده ثروت نوین ملل

«ثروت نوین ملل»، متشکل از بخش‌های در هم تنیده‌ای که کالاها و خدمات نمادین تولید می‌کنند از جمله عوامل موثر بر الگوهای رشد کنونی است. مسیر توسعه اکنون تفاوت قابل ملاحظه‌ای با مدل توسعه اقتصادی پیشین دارد که مبتنی بر گذار از رشد اولیه، ثانویه و ثالثیه و بخش محور داشته و از فعالیت «ارزش افزوده پایین» در بخش‌های استخراج و زراعت آغاز می‌شد و در راستای زنجیره ارزش پیش می‌رفت. گذار «جهش قورباغه‌ای» از اقتصادی زراعی به اقتصاد خدماتی دارای فناوری اطلاعاتی پیشرفته و هم‌چنین بخش‌های وابسته به فناوری اطلاعات – به ویژه در چین و هند – جوامع را قادر می‌سازد مراحل میانی رشد صنعتی را دور بزنند.

افزایش تقاضای روزافزون در اقتصاد نمادین

طبق گزارش توسعه انسانی ۲۰۱۳، اندازه، درآمد و انتظارات طبقه متوسط در نیمکره جنوبی در حال افزایش است. انتظار می‌رود که شمار رو به رشد مصرفکنندگان طبقه متوسط تقاضاهای روزافزونی در اقتصاد نمادین در مقایسه با اقتصاد صنعتی ایجاد کند. یکی از مقامات و اقتصاددان‌های مطرح چینی درباره‌ این کشور میگوید: «مصرفکنندگان می‌خواهند محصولات با مولفه‌های فرهنگی بیشتری داشته باشند. کارکرد یا ارزش کاربردی کالاهای مصرفی دیگر مورد توجه نیست؛ مصرف‌کنندگان توجه بیشتری به طراحی، بسته‌بندی و نام محصول دارند. ارزش‌های نمادین مانند سلیقه، احساسات و داستان‌ها مصرف‌کنندگان را به خود جلب می‌کنند. هرچقدر میزان رفاه مردم بالا می‌رود در رابطه با انتخاب فعالیت‌های فراغتی، سرگرمی، فرهنگی و سلامتی توجه بیشتری به مبحث هیجانی بودن نشان می‌دهند. مصرف‌کنندگان به دنبال محصولاتی هستند که فلسفه فردی و جایگاه اجتماعی آنها را منعکس کنند. در جامعه امروز مصرف دیگر روشی برای ارضای نیازهای اولیه نیست بلکه به نوعی بیانیه فرهنگی (cultural declaration) و راهی برای بیان ارزش‌های فردی تبدیل شده است.»

رقابت نابرابر در نظام حقوق مالکیت فکری

با این حال در چین و اکثر کشورهایی که در این گزارش به آن‌ها اشاره شد، سرعت گسترش رفاه طبقه متوسط به دیگر بخش‌های جامعه بسیار پایین است. این حالت اکنون فقط در مناطق محدود و اکثرا شهری وجود دارد که جهان سوم و جهان اول با هم همزیستی دارند و کالاها و خدمات فرهنگی عمدتا کالاهای جایگاهی هستند که در صورت توزیع در سایر بخش‌ها ارزش خود را از دست می‌دهند. چالش‌های توسعه انسانی قابل توجهی در این بخش وجود دارند. وانگهی، کشورهای نیمکره جنوبی علی‌رغم سطوح درآمد ناخالص داخلی خود باید با شرایط نامتقارن بازار جهانی و نظام حقوق مالکیت فکری رقابت کنند که هم‌چنان به نفع تولیدکنندگان و صادرکنندگان اقتصاد خلاق در محیط اقتصادی-سیاسی افراطی نیمکره شمالی عمل می‌کند. شرایط نامساعد موجود در کشورهای در حال توسعه را نیز نمی‌توان نادیده گرفت بنابراین توسعه صرفا معضلی برای نیمکره جنوبی نیست بلکه یک چالش جهانی به شمار می‌رود.

………………………..

سهم 631 میلیارد دلاری صادرات کالا و خدمات خلاق کشورهای در حال توسعه

در تمام قاره‌ها و اقصی نقاط جهان اقتصادهای خلاق قوی در حال ظهور هستند. طبق یکی از تحقیقات اخیر آنکتاد، سهم صادرات کشورهای در حال توسعه در تجارت جهانی کالاها و خدمات خلاق طی سال‌های اخیر به طور مداوم افزایش یافته و در سال ۲۰۱۱ به ۶۳۱ میلیارد دلار رسید. بخش عمده این محصولات متشکل از هنرها، صنایع‌دستی و طراحی بوده و در شهرهای بزرگ و متوسط تولید می‌شود. امروزه که مراکز تولیدی تلاش دارند از برتری‌های رقابتی ناشی از موقعیت جغرافیایی خود استفاده کنند و شهرتی در زمینه طراحی محصول و اشکال مختلف بیان‌های معنایی به هم بزنند، بروندادهای شبکه جهانیِ مجموعه‌های تولید فرهنگی روز به روز متمایزتر خواهند شد.

با این‌که شکی وجود ندارد که استفاده از بازارهای جهانی یکی از موتورهای کلیدی رشد اقتصادی در نیمکره‌جنوبی بوده است، بررسی جریان‌های تجارت بین‌المللی در کشورهای مختلف در دو نسخه اخیر گزارش اقتصاد خلاق (۲۰۰۸ و ۲۰۱۰) چندان وضعیت پیشرفت اقتصاد خلاق در محیط‌های محلی را روشن نمی‌کند اما نسخه کنونی [گزارش سال ۲۰۱۳] با استفاده از پیشرفت‌های مفهومی دو نسخه پیشین، آن‌ها را با ملزومات محیط‌های محلی انطباق می‌دهد. این راه‌های توسعه همیشه قابل پیش‌بینی یا لزوما قابل تقلید نیستند. برای درک شکل و بافت آن‌ها و سپس ساخت اقتصاد خلاق به صورتی نوین و پایدار به مهارت‌های مفهومی و عمق تجربی نیاز است.

منبع: صبا

کانال

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد