به گزارش فناوری فرهنگی،نام فیلم: شوالیه تاریکی – محصول سال ۲۰۰۸ – قسمت دوم از سهگانۀ شوالیۀ تاریکی
کارگردان: کریستوفر نولان
ماجرای این قسمت از فیلم، حدود یک سال بعد از حوادث قسمت نخستین آغاز میشود. در این یک سال، بتمن و گوردون به مبارزه با جرم و جنایت در شهر گاتهام ادامه دادهاند و بسیاری از کسبوکارهای مجرمانه را از رونق انداختهاند. تبهکاران بزرگ دیگر مانند گذشته بیپروا و آشکار عمل نمیکنند و فعالیتهای خودشان را از سطح خیابان به زیرِ زمین بردهاند. دادستان شهر، هاروی دنت نیز در این مبارزه حضور دارد و با اجرای برخی قوانین جدید و سختگیرانه، عرصه را بر جنایتکاران و قانونشکنان تنگ کرده است. چنین به نظر میرسد که با ادامۀ این روند، به زودی شهر گاتهام از جرم و جنایت پاکسازی خواهد شد، اما دشمن خطرناک دیگری به نام یا لقب جوکر به صحنه میآید و همه چیز را به هم میریزد. دشمن عجیبی که با هیچکدام از معیارهای شناختهشدۀ جرم و جنایت و خرابکاری همخوانی ندارد و در چهارچوبهای ازقبلتعریفشده و آشنا نمیگنجد. شهر گاتهام بار دیگر با تهدیدی بزرگ مواجه میشود، اما این بار جنس تهدید – مانند خود دشمن جدید – با گذشته متفاوت است. تا جایی که حتی بزرگترین تبهکاران شهر هم از فرجام کار و تصور آنچه در پایان رقم خواهد خورد به هراس میافتند. بدتر آنکه درستکارترین مرد شهر گاتهام نیز در بازی جوکر و در مسیری بیبازگشت میافتد و تباه میشود و مشکلات شهر را از چیزی که هست پیچیدهتر و عمیقتر میکند.
جوکر و سایۀ سنگین او بر داستان شوالیۀ تاریکی
بیشتر طرفداران بتمن، این قسمت از فیلم را با شخصیت جوکر و تقابل او با شوالیۀ تاریکی و نقشههای پیشبینیناپذیرش به یاد میآورند. این شخصیت اواخر دهۀ سی میلادی بر اساس ایدههای بیل فینگر، باب کین و جری رابینسون طراحی و نخستین بار در کمیکی با عنوان «بتمن» معرفی شد. برنامۀ اولیه شرکت دیسی این بود که جوکر در چند کمیک نقشی ایفا کند و بعد، جایی در یکی از داستانها کشته و کنار گذاشته شود. اما در عمل، این شخصیت از آنچه انتظار میرفت جذابتر شد و با حضور خود به داستانها و حوادث هیجان و تعلیق و پیچیدگی خاصی بخشید. در چنین شرایطی کنار گذاشتن او دیگر منطقی و معقول نبود و تصمیم درستی به نظر نمیرسید. از اینرو آن برنامۀ اولیه تغییر کرد و حضور جوکر در دنیای کمیک دائمی شد. جوکر استاد فریب و خدعه و متقاعد کردن آدمهاست. در رفتار او نشانههای جنون و مسخرگی دیده میشود، اما بسیار باهوش و در کار خودش به شدت جدی است. ادعا میکند که کارگزار آشوب و مرد لحظههاست و برای هیچ کاری برنامهریزی نمیکند، اما همیشه طرحها و ایدههای پیچیده در سر دارد و نقشههای پنهان و چندمرحلهای طراحی میکند. در فیلم، در گفتوگو با هاروی دنت زخمخوردۀ بستری در بیمارستان، به ظاهر مسخره و عجیب خود با آرایش غلیط چهره و رنگ سبز موها و لباس زنانۀ پرستاری که به تن دارد اشاره میکند و میگوید که «واقعاً من شبیه کسیاَم که نقشه داره؟ میدونی من چی هستم؟ من سگیام که دنبال ماشین میدَوه! حتی نمیدونم وقتی بهش برسم چی کار باید بکنم». به همین راحتی، اما با انتخاب واژهها و جملات مناسب دروغ میگوید؛ هم برای هاروی دنت نقشه داشت و هم، چنان که در ادامه معلوم شد نقشۀ بزرگتری برای تمام شهر طراحی کرده بود؛ نقشهای که در آن عدهای از مردم را به انتخابی اخلاقی با نتیجۀ از پیش مشخص وادار میکرد و بعد به آنها و به تمام مردم شهر گاتهام عمق خودخواهی و اندازۀ تباهیشان را نشان میداد (هرچند نقشۀ او درنهایت عملی نشد). جوکر، قدرت جسمی زیادی ندارد و حتی سلاحهای پیچیده و عجیب و قدرتمند به کار نمیبرد. فقط گاهی در شرایط خاص از تردستی و فنون شعبده بازی استفاده میکند. در فیلم و در همان گفتوگو با هاروی دنت، با اشاره به وحشت و ناامنی شدیدی که در گاتهام ایجاد کرده و شهر را به آشوب کشیده بود رو به دادستان سابق گفت که «ببین من با چند تا بشکه بنزین و چند تا گلوله با این شهر چی کار کردم».
ایدۀ خلق جوکر و علت وجود این شخصیت
ایدۀ اصلی خلق شخصیت جوکر این بود: کسی که بدون قدرت خاص جسمانی و برخورداری از نیروهای فرازمینی بتواند بتمن را در خیابانهای شهر گاتهام مدام به چالش بکشد و استقامت و سرعت عمل شوالیۀ تاریکی را بارها و بارها به شکلهای مختلف محک بزند؛ اما این شخصیت نباید به آن شکل مرسوم و کلیشهای یکی از سران باندهای تبهکار یا سرکردۀ گروهی از سارقان و خلافکاران باشد و همچنین نباید روشهای معمول و شناختهشده را برای زمینگیر کردن بتمن به کار بگیرد. جوکر بیشتر از خونریزی و ویرانی، به ترساندن و فاسد کردن و پایین کشیدن علاقه دارد و فقط گاهی در وقت ضرورت به خونریزی و ویرانی روی میآورد. در حقیقت او به جای کشتن و کنار زدن فرد، وی را به لجن میکشد و فاسد میکند. در دنیای کمیک، شخصیت جوکر را چند بار بازتعریف و بازآفرینی کردند و حتی گاهی در چند داستان پلیدی روح و شخصیت او را نادیده گرفتند و برخی اتفاقات مثبت و خوب را به او نسبت دادند. اما ماهیت این شخصیت و دشمنی او با بتمن در همۀ این تغییر و تحولات دست نخورده باقی ماند. تضاد میان بتمن و جوکر، هم در نیتها و اهداف و روشها و هم در شخصیت فردی آنها دیده میشود. هر چقدر بتمن جدی و عجول است، جوکر حتی در بحرانیترین و پرتنشترین لحظات، مسخره و شوخ و آرام به نظر میرسد. جوکر نیتهای خود را به خوبی پنهان میکند و حتی گاهی پلیدی و رذالت او در سایۀ مسخرگی و حرفهای عمیق و جذابش به چشم نمیآید یا نادیده گرفته میشود. اما او به معنی واقعی کلمه دشمن جامعه است و به چیزی کمتر از تباه و فاسد کردن همه چیز و همه کس راضی نمیشود! نکتۀ اصلی اینجاست که راه روش این کار را هم خوب بلد است.
سقوط هاروی دنت و پایان تلخ داستان
شخصیت دیگر این ماجرا، هاروی دنت یا «دو چهره» ابتدا همچون مردی جذاب و درستکار و حقوقدانی جرمستیز و دلبستۀ قانون و امنیت معرفی میشود اما بعد در گذر از حوادث تلخ داستان درهممیشکند، از جوکر فریب میخورد و به یکی از خطرناکترین دشمنان شهر گاتهام تبدیل میشود. این شخصیت هم با ایدههای بیل فینگر و باب کین، با الهام از شخصیت اصلی رمان «دکتر جکیل و آقای هاید» استیونسن خلق شد و نخستین بار سال ۱۹۴۲ در مجموعه کمیکهای کارآگاهی (جلد شصتوششم) حضور یافت. ابتدا هاروی کنت نامیده میشد، اما بعد نامخانوادگی او را به دنت تغییر دادند. در دنیای کمیک، او هنگام خروج از دادگاه مورد حملۀ اسیدپاشی قرار میگیرد و نیمی از صورتش میسوزد و از بین میرود. اما در فیلم در یک انفجار و آتشسوزی این چنین آسیب میبیند و چهرۀ مخوف و هراسانگیزی پیدا میکند. روح او در این ماجرا و اطلاع از فرجام ناگوار ریچل، صدمه میخورد و گذر زمان نیز آن را التیام نمیبخشد. هاروی دنت روی تخت بیمارستان و با مرور حوادث در ذهنش، به تدریج در خشم و ناراحتی فرومیرود و بعد از گفتوگو با جوکر، از همۀ باورها و ارزشهایی که به آن معتقد است دست میکشد و تصمیم به انتقام میگیرد. فیلم شوالیۀ تاریکی به ایدههای اصلی کمیک وفادار است وخط اصلی آن، تقابل نفسگیر و طاقتفرسای بتمن و جوکر و نقشآفرینی دنت در این نبرد و تغییر موضع بعدی او به نفع جوکر و نیز تلاش ستوان جیمز گوردون برای کمک به بتمن و نجات گاتهام است. هاروی دنت سقوط میکند و همۀ کوششهایی را که تا آن زمان برای مبارزه با جرم و جنایت و قانونشکنی انجام گرفته بود به خطر میاندازد، اما بتمن به بهای از دست دادن اعتبار خود از فاجعه جلوگیری و نقشۀ جوکر را خنثی میکند. اگرچه ماجرا به خوبی و خوشی به پایان نمیرسد و تلخیها و زخمهای زیادی برای قهرمانان داستان به جا میماند.
مرتضی میرحسینی
منبع: خانه پی نمای ایران