چند صباحی است که حمایت از صنایع دانش بنیان و تجاری سازی فرهنگ مورد اهتمام مسئولین جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است. امری که از منظر مشکلات ساختاری اقتصاد ایران یک بازگشت رو به تکامل در جهت رهایی از اقتصاد تک محصولی و وابسته به منابع نفتی است. شاید مهمترین کارکرد اقتصاد دانش بنیان و اقتصاد مقاومتی نیز همین باشد. از طرفی حوزه ی صنایع دانشبنیان را نبایستی تنها در چند صنعت خاص مهندسی، فیزیکی و شیمیایی و به نوعی جنبهی سخت افزاری(Hardware) آن منحصر کرد بلکه حوزههای دیگر علوم از جمله صنایع فرهنگی و حوزه هنر به معنای خاص نیز میتواند در این مجموعه، معنای دیگری بیابد.
در واقع یکی از نقاط اتصال اقتصاد و فرهنگ را میتوان در صنایع فرهنگی پیگیری کرد؛ حوزهای که از یک سو با ارزشهای فرهنگی اتصالی تفکیک ناپذیر دارد و از سوی دیگر بحث از صنعتی شدن و بازاریشدن آن و ورود به عرصه ی اقتصادی مطرح است. در سال اقتصاد و فرهنگ، شاید پرداختن به چنین موضوعی از حیث کارکردهای مثبت آن در جهت تحقق شعار سال، امری ضروری و یا لااقل مفید باشد. اما هدف ما در این نوشتار پیگیری یک نگاه جدید در حوزهی صنایع فرهنگی است یعنی همان تجاری سازی فرهنگ از منظر اقتصاد دانش بنیان. به نظر میرسد اکنون بسیاری از صنایع فرهنگی ما که نمود بارز آن در صنایع دستی، صنعت گردشگری، میراث فرهنگی و البته محصولات فرهنگی همچون کتاب، نرمافزارهای آموزشی، انواع فیلمها، صنعت سینما و مانند آن میباشد، مبتنی بر یک دانش و علم و فنآوری مختص خود شده است و از حالت یک فن و هنر فردی به یک رشته ی مبتنی بر علم تبدیل شده و یا در حال تبدیل شدن است. لذا پی بردن مسئولین به این نکته که اقتصاد دانش بنیان لزوما در صنایع سخت تعریف نمی شود یکی از مهمترین اهداف این نوشتار است.
در ادامه برای اینکه درک دقیقی از صنایع فرهنگی داشته باشیم به تعریف آن از نگاه متخصصین اقتصاد و فرهنگ، انواع حوزههای این صنعت و نیز اهمیت آن از نظر رهبری می پردازیم.
تعریف صنایع فرهنگی
مفهوم «صنایع فرهنگی» نخستین بار طی جنگ جهانی دوم و در مکتب فلسفی فرانکفورت برای توصیف صنعت قدرتمند فیلمسازی آمریکا به کار رفت .«ماکس هورکهایمر» و «تئودور آدورنو» در کتاب «دیالکتیک روشنگری» عنوان کردند که «هراندازه موقعیت صنعت فرهنگ مستحکمتر باشد، به همان نسبت سریعتر میتواند به نیازهای مصرفکننده پاسخ گوید و به تولید، کنترل و تنظیم این نیازها بپردازد». هدف صنایع فرهنگی (که با عناوین دیگری همچون «فناوری های فرهنگی» و «صنایع خلاق» نیز شناخته میشود) تولید، اقتصادی سازی، ارتقا و در نهایت صادرات کالاهای فرهنگی است.
حوزههای اساسی صنایع فرهنگی
- سینما و انیمیشن
- اسباب بازی و نوشت افزار
- گردشگری ، میراث فرهنگی و صنایع دستی
- شبکه های اجتماعی
- موسیقی
- تئاتر
- بازی های رایانه ای
- آموزش الکترونیک
اهمیت صنایع فرهنگی در کلام رهبری
در اینجا به یک نمونه از فرمایشات رهبر انقلاب در رابطه با اهمیت حوزه صنایع فرهنگی بسنده میکنیم:
این بازیهای اینترنتی از جملهی همین است؛ این اسباببازیهایی که وارد کشور میشود از جملهی همین است که من چقدر سر قضیّهی تولید اسباببازی داخلیِ معنیدار و جذّاب حرص خوردم با بعضی از مسئولین این کار که این کار را دنبال بکنند؛ خب، دوستان ما آمدند در یکی از دستگاههای فعّال و مسئول، عروسکهای خوبی درست کردند؛ خوب هم بود؛ اوّل هم حسّاسیّت طرف مقابل را – یعنی مخالفین را، خارجیها را – برانگیخت که اینها آمدند در مقابل باربی و مانند اینها، این «عروسکها» را درست کردند؛ ولی نگرفت. من به اینها گفتم که اشکال کار شما این است که شما آمدید به فلان نام، یک پسری را، یک دختری را آوردید در بازار، این عروسک شما را بچّهی ما اصلاً نمیشناسد – ببینید، پیوست فرهنگی که میگوییم اینها است – خب، یک عروسک است فقط، در حالی که مرد عنکبوتی را بچّهی ما میشناسد، بتمن را بچّهی ما میشناسد. ده بیست فیلم درست کردهاند، این فیلم را آنجا دیده، بعد که میبیند همان عروسکی که در فیلم داشت کار میکرد، در مغازه هست، به پدر و مادرش میگوید این را برای من بخرید؛ عروسک را میشناسد؛ این پیوست فرهنگی [است]. شما بایستی این عروسک را که میساختید، در کنار ساخت عروسک، ده بیست فیلم کودک درست میکردید برای اینکه این عروسکم عرّفی بشود پیش بچّهها؛ بعد که معرّفی شد، آنوقت خودشان میخرند، [ولی] وقتی معرّفی نشد، بازار ندارد و ورشکست میشود؛ و ورشکست شد. یعنی یک چنین دقّتهایی را بایست کرد. بههرحال این تهاجم فرهنگی به این شکل یک واقعیّتی است. ۱۳۹۲/۰۹/۱۹
نمونه های موفقی که اقتصادی شدند
در عرصه صنایع فرهنگی چه در حوزه داخلی و چه در عرصه خارجی تجارب موفق و تأثیرگذار کم نیستند؛ اما اگر بخواهیم به مثالی که اخیراً نمود پررنگی در عرصه صنایع فرهنگی داخلی داشته و مورد پذیرش بازار نیز قرار گرفته اشاره کنیم، میبایست به مجموعه انیمیشنی «شکرستان» اشاره کرد. انیمیشن شاهزاده روم، یکی دیگر از نمونه های موفق در حوزه انیمیشن بوده که تا کنون حدود 3 میلیارد و 500 میلیون تومان در گیشه ها فروخته است.
دیجی کالا، آپارات، دیوار و کافه بازار نیز از دیگر نمونههای موفقی از صنایع فرهنگی است که در عرصه اینترنت و وب فعالیت میکنند.
1-«شکرستان» مجموعه تلویزیونی است که در قالب انیمیشن و با گروه مخاطب کودک از سال 1387 از شبکه دو سیما آغاز شد و بیش از ۱۸۰ شخصیت دارد. در مراسم افتتاحیه فروشگاه شکرستان بود که «محمد سرشار» رییس حوزه هنری کودک نوجوان، فروش یکمیلیون و 370 هزار جلد از دفاتر مشق شکرستان در سال 1392 را یکی از نمادهای موفقیت این برند در تجاریسازی یک ایده هنری معرفی کرد.[1]
همچنین لازم به ذکر است که تیم شکرستان در حوزه های دیگر صنایع فرهنگی نظیر تولید اسباب بازی، انیمیشن و بازی های رایانه ای مسیر خوبی را در پیش گرفته که قطعاْ می تواند از نظر اقتصادی به رشد قابل توجهی در این صنایع دست یابد.
2-پارک تفریحی «دیزنیلند»[2] مجموعهای تفریحی- فرهنگی تحت مالکیت و اداره شرکت «والت دیزنی» است که در «آناهایم» ایالت کالیفرنیای آمریکا واقعشده است، شرکت والت دیزنی بهعنوان یکی از مشهورترین و بزرگترین شرکتهای رسانهای و سرگرمی جهان در سال 1923 توسط «والت دیزنی»[3] و برادرش «روی الویر دیزنی» بهمنظور تهیه فیلمهای انیمیشن تأسیس شد. این دو برادر با عنوان غول تجارت در «هالیوود» و مطرحترین چهرههای صنعت انیمیشن شناخته میشوند که درآمد سالانه شرکتشان در سال 2013 بالغبر 5/4 میلیارد دلار تخمین زده شد. این پارک در ژوئیه سال 1955 با محور قرار دادن شخصیتهای انیمیشنهای کمپانی والت دیزنی کار خود را آغاز کرد و تاکنون بیش از 600 میلیون نفر از آن بازدید کردهاند.
این شرکت با ساخت انیمیشن هایی نظیر سفید برفی و هفت کوتوله، پینوکیو، فانتازیا، علاالدین، تارزان علاوه بر سود کلان اقتصادی که به دست آورد همچنین توانست از نظر فرهنگی و اثرگذاری بر روی کودکان بسیاری در سرتاسر جهان موفق عمل کند. در همین راستا «نگهبانان کهکشان»، «شرور» و «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» تازه ترین ساخته های این شرکت بودند که هر یک بیش از 700 میلیون دلار در سطح جهان فروختند. همچنین به گزارش اسکرین دیلی، پدیده سال 2014 «دیزنی» انیمیشن محبوب «منجمد» بود که در گیشه بینالمللی 733 میلیون و 100 هزار دلار فروش داشت و عنوان بزرگترین انیمیشن و پنجمین فیلم پرفروش تاریخ سینما را از آن خود کرد. اخیرا هم اعلام شد.
جمع بندی
اقتصادی و بازاری کردن محصولات فرهنگی و بهره مندی از آن به منظور توسعه ی اشتغال، تولید و رشد اقتصادی در کنار استفاده از ظرفیت های آن برای تبلیغ ارزش های فرهنگی و تقویت فرهنگ عمومی مهمترین گامی است که حاکمیت باید به کمک بخش خصوصی در جهت اقتصاد صنایع فرهنگی بردارد. اما در همین راستا باید به نکاتی نظیر اولویتبندی صنایع فرهنگی با توجه به اهداف و توانایی ها، آزاد کردن دست بخش خصوصی در زمینه تولیدات صنایع فرهنگی، توسعه ی ظرفیت های فرهنگی، حمایت از فعالیتهای بخش خصوصی و زمینهسازی برای صادرات کالاهای فرهنگی نیز مد نظر قرار گیرد. همچنین باید توجه داشت که چگونگی حمایت های دولت نیز بایستی مد نظر قرار گیرد مثلا حمایت هایی که دولت های اروپایی و آمریکایی از شرکت هایی مثل دیزنی داشته اند نیز مورد مطالعه و جمع بندی قرار گرفته و در صورت لزوم مدل بومی برای آنها طراحی شود.
**نویسندگان: علی ابراهیمی- نگین اسدی
منابع
2-سایت شورای عالی انقلاب فرهنگی