ضعف فرهنگی؛ «باربی» ایرانی حالاحالاها ساخته نمی‌شود

به گزارش فناوری فرهنگی، جاوید مقدمی «عضو انجمن هیئت مدیره تولیدکنندگان اسباب‌بازی و صاحب برند اسباب بازی تیکی‌تویز»، هادی پاکدل «تولیدکننده مجموعه تولیدی یارات و بازی‌بخش» و محمد نخ‌چی «دبیر انجمن تولیدکنندگان» از فعالان تولیدکننده حوزه اسباب‌بازی هستند که در تلاش‌اند تولیدات داخلی اسباب‌بازی را گسترش دهند و جایگاه آن را چه در سطح داخلی و چه خارجی ارتقا دهند. آنان در میزگرد خبرگزاری مهر به مباحث و تاملات نظری و عملی در حوزه صنعت، تولید، ترویج و عرضه اسباب‌بازی پرداختند. در این میزگرد بیان شد؛ در بعضی از حوزه‌ها به دلیل نبود مدیریت فرهنگی مناسب و تقویت وجه فرهنگی رویکردها، توهمی ایجاد شده است مبنی بر اینکه در حوزه عروسک، شرکت «متل»، عروسک «باربی» را ساخته است تا به دختران ما بگوید بی‌حجاب باشند! در حالی که در سایت «استتیستا» که آمار دقیقی از عروسک‌ باربی ارائه شده، اصلا مارکت اصلی این عروسک در امریکا است، بعد در اروپا و آسیای شرقی؛ در آمار این سایت، فروش باربی در سطح خاورمیانه تنها یک درصد تخمین زده شده است؛ این نشان می‌دهد که آنها اساسا این عروسک را برای ما تولید نمی‌کنند. پس اینکه ما تولید و عرضه عروسک «باربی» را مصداقی از تهاجم فرهنگی بدانیم، نمی‌تواند درست باشد. عرضه عروسک‌های باربی در ایران تنها بعد از ورود چین به تولید این عروسکها بود که آن را به قیمت ارزان‌تری در ایران عرضه کردند. پس ترس مسئولان از توطئه طراحی و ساخت عروسک «باربی» و تهاجم فرهنگی متناظر با آن بیهوده و بی‌وجه است و این ضعف فرهنگی ما است که نتوانستیم جایگزین مناسبی برای آن داشته باشیم و باید این کم‌کاری را جبران کنیم.

وقتی صنایع و تولیدات اسباب‌بازی در داخل را با تولیدات مشابه در کشورهای پیشرفته و صنعتی مقایسه می‌کنیم، به نظر می‌رسد در آن کشورها یک راهبرد و استراتژی فرهنگی و تربیتی بسیار غنی وجود دارد که از رهگذر تولیدات متنوع اسباب‌بازی به بچه‌ها منتقل می‌شود؛ به اعتقاد بسیاری از کارشناسان خود آن کشورها بسیاری از این تاثیرات تربیتی و فرهنگی، جنبه‌های مخرب و ضداخلاقی دارند و گویی تبدیل به ابزاری برای مقابله فرهنگی با دیگر کشورها شده‌اند! مثلا درباره «باربی» زمانی که می‌بینند کودکانشان با توجه به اندام آن عروسک‌ها افسرده شده‌اند و دوست دارند اندامی شبیه آن‌داشته باشند و دچار سوء‌تغذیه شدید شده‌اند، مدیران شرکت «متل» تصمیم می‌گیرند که عروسک‌هایی با اندام واقعی‌تر تولید کنند یا این چند سال اخیر کار جالبی راه‌انداخته‌اند که زنان قهرمان را در قالب عروسک به کودکان عرضه کردند تا بدانند که در جهان چه زنان قهرمانی وجود دارند و با شناخت آنان بتوانند راه درستی را برای آینده خود انتخاب کنند! در حالیکه در ایران هنوز درگیر قیمت پایین و طراح ارزان می‌گردند!

مقدمی: می‌دانید چه زمانی این اتفاقی که گفتید رخ می‌دهد و چرا در شرکت «متل» هم این اتفاق می‌افتد؟ زیرا«تیم قدرتمند تشکیل شده از جامعه‌شناس و روان‌شناس در آن شرکت وجود دارد که کارشان «فکر کردن» و «رصد کردن» مسائل مربوط به کودکان و نوجوانان است تا به خوبی دربرابر هر اتفاقاتی، عکس‌العمل نشان دهند و رویدادهای اشتباه را اصلاح کنند.

نخ‌چی: نباید از این امر غافل شد که غربی‌ها شرایط اقتصادی بسیار خوبی دارند، درحالی‌که تولیدکننده اسباب‌بازی در ایران با مشکلات زیادی روبه‌رو است، در درجه اول نمی‌تواند طراحان زیاد استخدام کند به این دلیل که توانایی مالی بالایی ندارند. اتفاقا به این موارد شرایط ایده‌آل که با طراحان مختلف و خبره در تعامل باشند، فکر می‌کنند اما شرایط مالی دست‌شان را بسته است، پس نمی‌توان این را هم گفت که در ایران فقط به‌دنبال گرافیست و طراح ارزان قیمت هستند. به اعتقاد من مشکل از تولیدکننده نیست که گرافیست ارزان قیمت استخدام می‌کند او به دلیل نداشتن توان مالی به سمت موارد ارزان قیمت سوق پیدا می‌کند.

چرا توان مالی وجود ندارد؟ این توان مالی از کجا تامین می‌شود؟

چون تیراژ ندارد. دلیل نبود تیراژ هم در نداشتن صادرات است.

برای تولید کالاهایی نظیر اسباب‌بازی فارغ از ابعاد تجاری و صنعتی، این محصولات دارای وجوه تربیتی و فرهنگی هستند و بر مخاطبان تاثیرات تربیتی دارند، در کشور نیازمند سازوکاری هستیم که این تولیدات را با ایده‌های علمی، تخصصی، تربیتی و فرهنگی همخوان کنیم. آیا در بخش تولید اسباب‌بازی در کشور اتاق‌های فکری تخصصی اعم از روانشناسان و جامعه‌شناسان و متخصصان تربیت و… داریم که این انطباق را صورت دهند و تاثیرات روانی، تربیتی، فرهنگی، جامعه‌شناختی و… اسباب‌بازی‌های تولید داخل را مدیریت کنند؟ در اروپا با توجه به این اتاق فکر تصمیم گرفتند با دستگاه‌های با نام «آی‌ترکر» کودکان را پنهانی زیرنظر بگیرند تا متوجه شوند آنان با بازی کردن اسباب‌بازی چه عکس‌العملی دارند و چگونه با آن اسباب‌بازی رفتار می‌کنند؟ در ایران تولیدکننده یا متولی فرهنگی تا چه اندازه به این موارد فکر کرده است؟

نخ‌چی: شما وظیفه این امر را بر عهده تولیدکننده می‌دانید یا متولی فرهنگی؟

تولیدکننده!

نخ‌چی: بله به عهده تولیدکننده است و در کشورهای پیشرفته هم تشکیل اتاق فکر را به عهده تولیدکننده می‌گذارند. اما این موضوع هم وابسته به توانایی مالی است. از همین رو، شرکت «متل» تولیدکننده «باربی» خودش این اتاق فکر را تشکیل می‌دهد.

مقدمی: اگر بخواهیم این موضوع را موشکافانه بررسی کنیم، باید بگویم این حوزه همانند تاروپود از هم گسیخته است و در درجه اول تنها کاری که باید بکنیم گره زدن قسمت‌های حیاتی‌تر است تا از این وضعیتی که دارد، بازتر نشود و بعد به فکر ساماندهی آن باشیم.

البته خلاء آموزشی و اطلاع‌رسانی هم وجود دارد و از طرفی سیستم اقتصادی و مالی هم ضعیف است و دولت توانایی پرداخت وام را ندارد. در نتیجه با آموزش صحیح باید خودمان را قوی‌تر کنیم، در حال حاضر هم نوسانات دلار به وضعیت اسباب‌بازی تکانی داده و اوضاعش بهتر شده است. اگر نتوانیم از این فرصت پیش‌آمده استفاده کنیم مطمئنا این موقعیت را از دست داده‌ایم و در آینده جبران کردنش سخت می‌شود. صادرات‌مان به کشورهای همسایه همچون عراق خوب بوده است اگر بتوانیم این بازار را درکشورهای  تاجیکستان و افغانستان گسترش دهیم، اتفاقات خوبی در آینده رقم خواهد خورد.

کشور ما برای صادرات چه برنامه‌ای منسجمی دارد؟

مقدمی: هیچ برنامه‌ای نداریم! ما هنوز مصرف‌کننده داخل را نمی‌توانیم با محصولاتمان راضی کنیم. چطور محصولاتمان را صادر کنیم!

پس در حوزه صادرات وارد نشدیم و حتی مصرف‌کننده داخل هم راضی نکردیم. البته در کشور اسباب‌بازی با کیفیت هم داریم که از استانداردهای خوبی برخوردار است اما هنوز به خوبی به مصرف کننده معرفی نشده‌اند و ما نتوانسته‌ایم در ترویج محصولات هم موفق عمل کنیم و یکی از عدم موفقیت صادرات و راضی نبودن مصرف‌کننده داخل، ضعیف بودن در ترویج این محصولات است. از همین رو، به دلیل عدم مدیریت مناسب در ترویج یا تبلیغ این کالاها، نتوانسته‌ایم بازار و فرایند تقاضا و مصرف را از آن خود کنیم. نظر شما در این‌باره چیست؟

پاکدل: من باز به همان مسئله «عدم فرهنگ‌سازی» اشاره دارم. اینکه تولیدکننده آموزش‌های لازم را برای تولید اسباب‌بازی دیده است یا خیر! در حوزه توزیع، طراح، بازاریاب و… هم به همین شکل است. راهکار من در این‌باره وجود دو حلقه منسجم است اولین حلقه «تولید سیستمی دانا» و دومین «شبکه توزیع توانا» است یعنی در بخش تولید سیستمی دانا، آموزش لازم به تولیدکنندگان داده شود تا فرهنگ تولید اسباب‌بازی را کسب کنند. البته تمام این موضوعات از یکدیگر جدا نیستند و این فرهنگ‌سازی در خانواده‌ها، تولیدکنندگان و مسئولان باید شکل بگیرد.

مقدمی: مسلما باید کار فرهنگی و تبلیغات را در این زمینه گسترش دهیم. اما ایراداتی به توزیع‌کننده و تولیدکننده وارد است و ایراداتی هم در نوع مدیریت نهادهای دولتی وجود دارد.

واگذاری حوزه اسباب‌بازی به بخش خصوصی تا چه اندازه می‌تواند تاثیرگذار باشد؟

مقدمی: دولت اگر این کار را انجام دهد بزرگترین لطف را به تمام تولیدگنندکان می‌کند. برای اینکه بخش خصوصی برای بقای حیاتش هر کار مفید و مثبتی انجام ‌می‌دهد، استراتژی‌های خوبی را طراحی می‌کند و زحمت می‌کشد تا اتفاقات خوبی رخ دهد اما بخش دولتی یک چارچوب معین را تعریف کرده که براساس همان برنامه‌ریزی موضوعات را به اجرا درمی‌آورد و نتیجه برایش مهم نیست، تنها وابسته به همان چارچوب عمل می‌کند.

در دوره‌ای محصولی را برای نهاد دولتی طراحی کردیم زمانی که آن را به نهاد پیشنهاد دادیم تا محصول را تبلیغ کند، گفتند «نمی‌توان تبلیغ کرد» و این کار را انجام ندادند. در جوابشان گفتم «زمانی که نمی‌توانید محصولات‌تان را تبلیغ کنید من دیگر نمی‌توانم کاری برای شما انجام دهم.» اما می‌بینیم که همین نهاد محصولات خارجی را تبلیغ و ترویج می‌کند.

مسئولان به این باور برسند که باید شرایط تبلیغات و ترویج محصولات ایرانی را فراهم کنند یا کاری به این حوزه نداشته باشند و تولید، ترویج، عرضه را بر عهده تولیدکنندگان بسپارند. اگر این مسئله به‌درستی انجام شود به جرئت می‌توانم بگویم که صنعت اسباب‌بازی تا 2 یا 3 سال آینده زیر و رو می‌شود.

تا چه اندازه دولت در حوزه اسباب‌بازی دخالت دارد؟

نخ‌چی: البته دولت مخالفتی در حوزه اسباب‌بازی اعمال نمی‌کند آنان حتی نقش نظارتی‌شان را به صورت جدی انجام نمی‌دهند. در بخش قاچاق اسباب‌بازی هیچ‌گونه تدابیری صورت نگرفته است و همچنان قاچاق در این زمینه وجود دارد، فروشگاه‌هایی که تخلف می‌کنند همچنان به کارشان ادامه می‌دهند.

تا چه حد واردات غیرقانی و بی‌ضابطه یا منفعت‌طلبانه دلال‌ها به این تولیدات و صنایع آسیب رسانده است؟

نخ‌چی: ببینید مسئولی که در گمرگ فعالیت می‌کند توانایی ارزیابی آن «بار» را ندارد. اخیرا تعرفه‌های قیمتی کانتینری که از اروپا و چین می‌آید با هم متفاوت است. اما کلا پلاستیک را کیلویی درنظر می‌گیرند و اسباب‌بازی هم به‌عنوان کالای پلاستیکی درنظر گرفته می‌شود زیرا ارزش اسباب‌بازی‌ها نرخ بالایی دارند به همین خاطر با کالاهای پلاستیک درنظر گرفته می‌شود. همچنین کالاهای ته‌لنجی هم در کشور قانونی است و خیلی از بندری‌ها غول بزرگ واردات اسباب‌بازی شده‌اند.

در این میان تشکیل انجمن تولیدکنندگان به نفع حوزه اسباب‌بازی است. زیرا تولیدکنندگان با نظرها و دیدگاه‌های مختلف در کنار هم جمع می‌شوند، با یکدیگر تبادل نظر می‌کنند همچنین مطالباتشان را به نهادها توضیح می‌دهند.

هدف اصلی ما در حوزه اسباب‌بازی ایجاد «شهرک صنعتی تخصصی در صنعت اسباب‌بازی» است. امیدوارم که مسئولان این گزارش را بخوانند و برای ایجاد این «شهرک صنعتی» اقدامات لازم را انجام دهند با این اتفاق ظرفیت توزیع و تولید مشترک به وجود می‌آید و اتفاقات خوبی در ادامه آن رخ خواهد داد.

مقدمی: مخالف ممنوع شدن واردات قانونی هستم. زیرا برخی کالاهای خارجی برای تولیدکنندگان ایده می‌شود و در ضمن نباید نیازهای موجود در جامعه را حذف کرد. مسلما باید تولیدات داخلی را تقویت کنیم که جایگزین محصولات خارجی شود. در مرحله بعدی هم زمانی که محصولات‌مان را جایگزین محصولات خارجی کردیم، می‌توانیم طراحی‌ اسباب‌بازی را ارتقا بدهیم و به صادر کردن محصولات فکر کنیم.

وقتی صنایع و تولیدات اسباب‌بازی در داخل را با تولیدات مشابه در کشورهای پیشرفته و صنعتی مقایسه می‌کنیم، به نظر می‌رسد در آن کشورها یک راهبرد و استراتژی فرهنگی و تربیتی بسیار غنی وجود دارد که از رهگذر تولیدات متنوع اسباب‌بازی به بچه‌ها منتقل می‌شود؛ به اعتقاد بسیاری از کارشناسان آن کشورها بسیاری از این تاثیرات تربیتی و فرهنگی، جنبه‌های مخرب و ضداخلاقی دارند و گویی تبدیل به ابزاری برای مقابله فرهنگی با دیگر کشورها شده‌اند! اما گویی در ایران اصلا به این وجوه راهبردی در تولید این کالاها توجهی نمی‌شود تولیدکنندگان عموما و صرفا منافع تجاری و سودآوری صنعتی را مد نظر دارند. نظر شما در این خصوص چیست و فکر می‌کنید این بی‌توجهی از کجا ناشی می‌شود؟

مقدمی: همه تولیدکنندگان به مباحث فرهنگی و تربیتی فکر می‌کنند و هر تولیدکننده‌ای که اسباب‌بازی‌های مختلف اروپایی و غربی‌ها را دیده است ترجیح می‌دهد که این اسباب‌بازی‌های خارجی تولیدات داخلی کشورمان بود. قطعا تولیدکننده تمایل دارد محصول با کیفیت به دست مصرف‌کننده برساند و از نمونه اروپایی آن هم بهتر باشد. به اعتقاد من، این نگاه وجود دارد، توانایی آن وجود ندارد. چرا؟ زیرا باید در چند مرحله تولید، آزمون و خطا صورت بگیرد و به دلیل بودجه بسیار کم نمی‌توانیم تماما این مراحل را در جامعه به اجرا برسانیم.

ما هنوز یاد نگرفته‌ایم که گروه‌هایی از تولیدکنندگان تشکیل دهیم و توانمان را به هم‌افزایی برسانیم و محصولات خوبی را تولید کنیم و از منافع مشترک استفاده کنیم. تولیدکننده محصولات ایرانی دوست دارد عروسکی همانند «باربی» تولید کند اما توانایی‌ مالی‌اش را ندارد و از همه مهم‌تر آموزشش را ندیده است.

نخ‌چی: البته شرکت «متل» با عرضه عروسک «باربی» فرهنگ‌ کشورشان را اشاعه می‌دهند، یعنی کار خارق‌العاده‌ای را در این زمینه انجام نداده‌اند فرهنگشان را با عروسک «باربی» به کودکانشان القا می‌کنند. شما تصور کنید من به عنوان تولیدکننده عروسکی را تولید کنم که هم‌راستا با فرهنگ ایرانی‌مان باشد پس کار عجیب و غریبی انجام ندادم. شرکت «متل» هم کار طبیعی‌ و روال عادی‌اش را انجام می‌دهد.

البته در بعضی از حوزه‌ها به دلیل نبود مدیریت فرهنگی مناسب و تقویت وجه فرهنگی رویکردها، توهمی ایجاد شده است مبنی بر اینکه در حوزه عروسک، شرکت «متل»، «باربی» را ساخته است تا به دختران ما بگوید بی‌حجاب باشند! در حالی که در سایت «استتیستا» که آمار دقیقی از عروسک‌ باربی ارائه شده، اصلا مارکت اصلی این عروسک در امریکا است، بعد در اروپا و آسیای شرقی؛ در آمار این سایت، فروش باربی در سطح خاورمیانه تنها یک درصد تخمین زده شده است؛ این نشان می‌دهد که آنها اساسا این عروسک را برای ما تولید نمی‌کنند. پس اینکه ما تولید و عرضه عروسک «باربی» را مصداقی از تهاجم فرهنگی بدانیم، نمی‌تواند درست باشد. عرضه عروسک‌های باربی در ایران تنها بعد از ورود چین به تولید این عروسکها بود که آن را به قیمت ارزان‌تری در ایران عرضه کردند. پس ترس مسئولان از توطئه طراحی و ساخت عروسک «باربی» و تهاجم فرهنگی متناظر با آن بیهوده و بی‌وجه است و این ضعف فرهنگی ما است که نتوانستیم جایگزین مناسبی برای آن داشته باشیم و باید این کم‌کاری را جبران کنیم.

در بحث تبلیغات هم اشاره کنم که برای ترویج محصولاتمان رسانه‌های ملی بستر تبلیغاتی را در اختیار تولیدکنندگان قرار نمی‌دهند و هزینه تبلیغات در صداوسیما بسیار بالا است و تولیدکننده اسباب‌بازی توانایی پرداخت آن هزینه‌ها را ندارد.

مقدمی: تبلیغات در صداوسیما از تبلیغات در «بی‌بی‌سی ورد» گران‌تر است. در حالیکه باید آنتن صداوسیما را با قیمت معقول در اختیار تولیدکنندگان اسباب‌بازی قرار بدهند، تا در ترویج اسباب‌بازی کمک بزرگی کنند. اصلا چه اشکالی دارد که در سریال‌های تلویزیونی اسباب‌بازی‌ها و محصولات صنایع فرهنگی را تبلیغ کنیم. زمانی‌که سریال‌های امریکایی را تماشا می‌کنیم در اتاق کودکان و نوجوانان می‌بینیم از سقف یک هواپیما آویزان است، روی دیوار گلایدار نصب شده است، بر روی میزش ماکت شاتل وجود دارد، آنان با این کارشان فرهنگ هوا و فضایی را اشاعه می‌دهند. برای همین امریکا بزرگترین صنعت هوا و فضایی دنیا را دارد. در فیلم‌های آلمانی محال است که کودکان در اتاقشان قطار نداشته باشند به همین خاطر آلمان بزرگترین صنعت ریلی دنیا را دارد. از کودکی فرهنگ و آموزش این حوزه‌ها را در آنان نهادینه می‌کنند. اما در ایران مسئول مربوطه فقط منتظر است که دوران خدمت‌اش طی شود و رزومه‌اش را ارتقا دهد وتنها 4 تا نشست، کارگاه و رویداد برگزار ‌کند. برخی تولیدکنندگان اسباب‌بازی هم محصولاتشان را تولید می‌کنند تا فقط آن محصول را به مرحله فروش انبوه برساند. تا زمانیکه در رسانه‌های ملی، سینما، مجلات و رسانه‌های مجازی جایی برای این محصول فرهنگی باز نشود و به آن بها ندهند هیچ‌کدام از صنایع فرهنگی ما رشد نخواهد کرد.

منبع: مهر

کانال-1-300x74

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد