به گزارش فناوری فرهنگی، شهرت طلبی، از ویژگیهای رفتاری رایج در آدمی است. میل به شهرت و دیده شدن به خودی خود در انسان وجود دارد. اما این میل در برخی افراد به طور افراطی بروز میکند. عوامل زیادی در شکل گیری شهوت شهرت وجود دارد که یکی از آنها مکانیزمهای شناختی و روانی است. برای بهتر دیده شدن ابعاد مختلف در گفتوگو با «دکتر علی صدرا»،روانشناس و مدرس سبک زندگی، به بررسی آنها پرداختیم.
– آقای صدرا! پرونده تمنای شهرت به بحث درباره پدیده شهرتطلبی در جامعه ایران و موج اخیر آن مربوط است. با شما به گفتگو نشستیم تا در باب ابعاد روانشناسی شهرت گفتگو کنیم. اصلاً شهرت در چه ریشه دارد و چه چیز باعث میشود انسان همه چیزش را در قبال شهرت فدا کند؟
سه عنصر در وجود انسان وجود دارد: نیاز، خواسته، میل. انسان هر سه این نیازها را دارد. بحث شهرت در هر سه مقوله میگنجد اما بیشتر از همه نوعی نیاز است. مثلاً اگر از مازلو بپرسید شهرت را یک نیاز اجتماعی میداند اما نظر من این است که شهرت یک نیاز غریزی است. انگار غریزه انسان شهرت را میپسندد. نیاز، فاصلهی بین موجود تا مطلوب است. مثلاً کسی ماشین ندارد اما مطلوبش این است که ماشین داشته باشد، پس ما او را نیازمند به ماشین تعریف میکنیم. اکثر آدمها شهرت داشتن را مطلوب میدانند. اما معیار این مطلوبیت از کجا میآید؟ ما یک مکانیزم شناختی-روانی داریم به نام «مقایسه» بعضیها معیار را مقایسه قرار میدهند. مثلاً پیج فلانی، بیشتر از من فالوور دارد پس او محبوبیت بیشتری دارد و به طبع شهرت بیشتری دارد در نتیجه مطلوبیت بیشتری هم دارد. حضرت ابراهیم (ع) مطلوبیت شهرت را اینگونه بیان میکند: «وَ اجْعَلْ لی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرینَ» خدایا کاری کن من در زبان مردم به نیکی یاد شوم. این هم نوعی از شهرت است اما شهرت نیک. ما اصطلاحاً به این نوع شهرت، حسن شهرت میگوئیم. مشکل اینجا معیار مطلوبیت شهرت است. الان پنجاه پیج پرطرفدار ایرانی اینستاگرام را که بررسی کنیم، بیست و شش تا از آنها متعلق به بازیگران است، ده تا برای فوتبالیستها وتعدادی مدلینگ و برندها هستند آیا مشهوریت نشان بر مطلوبیت است؟
بحث بعدی که باید به آن بپردازیم این است که در دنیا هر پدیده ارزشمند واقعی، نمونه جعلی هم دارد. طلا ارزشمند است اما بسیار نمونه بدل از آن وجود دارد. عبادت ارزشمند است اما نوع جعلی آن ریا است که ارزشی ندارد. شهرت هم به همین شکل است. شهرت واقعی و مطلوب داریم، شهرت جعلی هم داریم. به عبارتی یک مطلوبیت واقعی داریم و یک مطلوبیت قلابی. الان سوال این جاست که این پیجهای پرطرفدار، مطلوب واقعی مردم هستند یا حاصل یک جنگ شناختی هستند؟ در جنگ شناختی اینها را محصول ذائقه سازی میدانند. برای مثال واژه مرسوم «پلنگ» را در نظر بگیرید، مصطلح است که میگویند فلانی نچرال است یا فلانی پلنگ است. فالوور پلنگها در بسیاری از موارد بیشتر است. این بدان معناست که این مطلوب، جعلی و حاصل ذائقهسازی است.
مکانیزم «مقایسه» که پیشتر گفتم یک نوع معیار غلط است که به گسترش شهرت نادرست دامن میزند.
– در چه سنی میل به شهرت در انسان شکل میگیرد؟ چه کاستیای در شخصیت فرد، با به شهرت رسیدن جبران میشود؟
مشخصاً در نوجوانی و جوانی میل به شهرت خیلی بیشتر است. کسانی میل به شهرت بیشتری دارند که به درستی دیده نشدهاند. اگر آسیب شناسی بکنیم بعضی از این افراد نوعی سرکوب در زندگی داشتهاند، به ویژه در کودکی و نوجوانی. انسان میل به دیده شدن دارد، اما درست دیده شدن مهم است. ما در روانشناسی توصیه میکنیم هنگام شیر دادن به کودک نگاه کنید، این تماس چشمی در رشد کودک بسیار مؤثر است. وقتی شخصی سرکوب میشود، استعدادی که داشته است دیده نمیشود، بستر هم لزوماً خانوادگی نیست. گاهی تصمیم و تدبیر غلط برخی از مسئولین باعث تباهی استعداد افراد میشود.این فرد سرکوب شده بالاخره راه خودش را پیدا میکند، از طریق شهرت طلبی کاذب خودش را نمایش میدهد. به عنوان مثال بچههایی که در زمینههای ۱-و رزشی ۲- هنری ۳- موسیقایی ۴- تحصیلی ۵- حرفهای سرکوب شدهاند یا کسانی به دنبال زندگی نزیسته والدین خود هستند، سرکوبهای بیشتری دارند و در فضای مجازی میل به نمایش بیشتری دارند تا سرکوب خود را جبران کنند.
میل به «مهم بودن»، یکی دیگر از عواملی است که باعث شهرتطلبی کاذب میشود. پدر مادرها و یا خیلی وقتها مراکز آموزشی ما، حس مهم بودن را به کودک یا نوجوان نمیدهند، او هم به دنبال تأمین این حس میگردد. او علاقه دارد خود را مهم نشان دهد. یکی از بسترهایی که میتواند به او در این راستا کمک کند، فضای مجازی است. اگر والدین، معلمان، مسئولین فرهنگی و تربیتی به نوجوانان حس مهم بودن بدهند و آنها را جدی بگیرند.
سومین عامل مؤثر در تمنای شهرت کاذب، حس «مفید بودن» است که متفاوت است با «مهم بودن» و یک مرتبه از آن بالاتر است. همین که پدرو مادر فرزندشان را در تصمیمگیری شرکت میدهند، به او حس مهم بودن داده اند. اما وقتی از اثر مثبت کار او یاد میکنند و رضایت خود را نشان میدهند، حس مفید بودن به فرزندشان دادهاند.
جوانی که سرکوب شده، حس مهم بودن و مفید بودن هم ندارد، به سمت شهرتطلبی نامطلوب میرود، که میتواند خودش را به صورت افراطی نشان دهد.
ما بحثی تحت عنوان اسوه و الگو داریم و معتقدیم کسانی باید در جامعه اسوه یا الگو باشند. مثلاً پیامبر (ص) اسوه جامعه هستند.
شهیدان هم الگوهای جامعه هستند. خیلی وقتها لفظ الگوسازی زندگی شهدا را شنیدهایم و تلاش بر الگوسازی داریم که اصلاً بد نیست.
– اگر کسی در جستوجوی شهرت باشد و به آن نرسد، چه آسیبی میبیند؟
اگر فرد، فرد سالمی باشد، خیر! اتفاقاً خیلی از کارهای بزرگ به دست افراد گمنام انجام گرفته. انقدر که ما نشان از آدمهای بی نشان داریم، نشان از آدمهای نشاندار نداریم. چه بسا کسانی بودند که بعد از مرگ به شهرت رسیدند.
در عدم شهرت هیچ آسیبی نیست بلکه در نبود شهرت برکاتی هست که در بودن آن نیست. پس جوانان را نباید به سمت شهرت سوق داد. ما از توسعه و تبلیغ شهرت حرف نمیزنیم اما هر کسی هم به شهرت رسید، لزوماً شهرت منفی تلقی نمیشود. مثلاً الگوسازی هنجارهای خاص خودش را دارد. چه بسا همین رسانه ملی کسانی را به شهرت رساند که الگوهای اشتباهی بودند و جامعه تاوان آن را باید بدهد. در الگو سازی کلی باید و نباید داریم. کسی که صادق، متعهد و حقپذیر نباشد نباید الگو شود. الگوسازی مقیاسهای زیادی دارد که باید با دقت و طبق آن عمل شود.
– این شهرتطلبان کاذب چه آسیبهایی میبینند و راهکار حل آسیبهایشان چیست؟
این افراد طبعاً در معرض آسیبهای فراوان خواهند بود. حتماً شنیدهاید که فلانی گرفتار پارادوکس شخصیتی است یا فلانی نوسان خلق دارد و مسائلی از این دست.
جالب است بدانید کسانی که به طلب شهرت نامطلوب وارد این فضا میشوند، از خود تصویری میسازند در فضای مجازی که مردم شیفتهی آن میشوند و با تصویر زندگی واقعیشام در تعارض است. ما معمولاً به این تیپ از شخصیتها توصیه میکنیم سریعاً یک گزارششخصیتی یا self report در چهار زمینهی فیزیکی، ذهنی، عاطفی و رفتاری داشته باشند. . همه افراد سه لایهی روشن، خاکستری و تاریک شخصیتی دارند. مهمترین راهکاری که میتوان برای این افراد ارائه داد این است که سریعاً نیمه تاریک وجودشان را شناسایی کنند. اما متأسفانه این افراد دچار توهم و مجاز هستند. اما در نهایت روزی میرسد که تصویر دروغی که این افراد از خود به نمایش گذاشتهاند روشن میشود. ما این هشدار را به افرادی که دنبال شهرت کاذب هستند میدهیم که بالاخره روزی این حباب شکسته میشود و واقعیتها مشخص میشود. بعد از آشکار شدن واقعیت هم این افراد دچار آسیبی با عنوان «نفص-شرم و شکست» میشوند.
منبع:مهر