آیا استفاده از اینترنت مثل استفاده از دارو نیازمند زمانبندی و برنامه ریزی است؟-بخش چهارم

به گزارش فناوری فرهنگی، در بخش سوم این مقاله که چندی پیش در سایت فناوری فرهنگی منتشر شده بود به بررسی وضعیت استفاده از اینترنت و آزمایشاتی که در این خصوص انجام شده بود پردا خته شده بود، حال در ادامه، بخش چهارم و پایانی این مقاله جذاب را مشاهده می نمایید.

وقتی شما مقالات و مطالب زیادی درباره ی تسلط اینترنت بر افراد و کنترل آنها می خوانید، ناخودآگاه متوجه الگوی خاصی می شوید و در میابید که گردانندگان این فضا حساب خاصی روی طراحی های اعتیادآور باز کرده اند.

آنها شرکت های فعال در حوزه فناوری را با صاحبان کازینوها و مالکان صنایع کنترل شده مقایسه می کنند ونهایتا پیشنهادشان این است که این طراحان نیستند که باید تغییر کنند و  کاربران باید رویه خود را عوض کنند.که البته مضحک به نظر می آید.

برای مثال سرمایه گذار و منتقد تکنولوژی بیل داویدو در وبسایت آتلانتیک، شرکت های فعال در حوزه این نوع از تکنولوژی را «سارقان علم عصب شناسی» می نامد و آنها را با شرکت های توتون و تنباکو و کازینوها مقایسه می کند.

او معتقد است که این رویه غلط همه گیر شده و با ابراز تاسف نسبت به این مسئله، می گوید که امیدی نیز به اصلاح آن ندارد. اما در همین حال به کاربران پیشنهاد می دهد که برای توجه بیشتر به افرادی که دور و ‌بر آنها هستند گاهی اوقات تلفن هوشمند خود را دور از دسترس قرار دهند.

اما باید گفت که داویدو یک مسئله ی خیلی واضح را در نظر نگرفته است. اگر  واقعا وضعیت با اندازه ای که او ادعا می کند استثمارگونه است و او قبول ندارد که به صورت طبیعی در میان  صنایع مختلف یک نوع خودتنظیمی ایجاد می شود، تنها یک راه برای او باقی می ماند.خود او سعی کند که آنها را تنظیم کند.

در خصوص اینترنت اصولا صحبت از  ایجاد تعادل و کنترل کردن وحشت آور است. زیرا بیشتر از دو دهه است که بسیاری از ما به قواعد و چارچوب های آزادی-خواهانه ای که بر این فضا حاکم بوده است، عادت کرده ایم. کاملا طبیعی است که ما علاقه ای به صحبت درباره ی  تکنولوژی هایی که کنترل کننده ی حواس پرتی های ما در اینترنت هستند، نداشته باشیم.

از طرف دیگر تصور ما عموما این است که مقصر این رفتارهای اعتیادگونه ماشین ها و خود افراد هستند و باور نداریم که این رفتارها حاصل یک سری برنامه های از پیش طراحی شده با اهداف استراتژیک مشخص باشد. همچنین عموما وقتی بحث کنترل کردن مطرح می شود در کنار آن مفهوم مدیریت آمرانه نیز می آید که باعث محدود شدن اختیارات کاربران می گردد. اما در این مورد شرایط به گونه ای دیگر است و این امکان وجود دارد که با حرکت به سمت کنترل کردن و تنظیم، اختیارات کاربران نیز محدود نگردد. در این حالت طراحی ها به گونه ای انجام می شود که کاربران بتوانند کنترل بیشتری بر فعالیت های خود در فضای مجازی داشته باشند. البته محقق شدن این امر آسان نخواهد بود.

در اینجا خوب است که فعالیت های مجازی را با بازار مواد مخدر مقایسه کنیم. در این حوزه هرگاه دولت خرید وفروش مواد مخدرهای متشکل از کانابینوئیدهای مصنوعی  که به آنها کا2 یا اصطلاحا ادویه نیز می گویند را ممنوع می کند، سازندگان این نوع از مواد مخدر با تغییری کوچک، نوعی جدید از آنرا که فقط اندکی با قبلی ها تفاوت دارد، تولید می کنند و با این کار قانون را دور میزنند. با این وضعیت می توان گفت که دور زدن قوانین مربوط به فضای مجازی که راه در رو های خیلی بیشتری دارد، آسانتر خواهد بود و شرکت ها به آسانی خواهند توانست راههای جدید را پیدا کنند و کاربران را به دام بیندازند. اما با این حال بازهم تمرکز بر روی تنظیم و کنترل فعالیت های مجازی می تواند مفید واقع شود. حداقل از طریق آن می توان ترفندهای رایجی را که طراحان برای کشاندن کاربران به فضای مجازی استفاده می کنند را  خنثی کرد.

در اینجا می توان سه پیشنهاد را مطرح کرد. اول اینکه می توان شبکه های اجتماعی بزرگ، سایت های مربوط به بازی های رایانه ای، ارائه دهندگان خدمات ایمیلی و تولیدکنندگان تلفن های هوشمند را ملزم کرد که تمهیدات لازم برای کنترل بیشتر کاربران بر فعالیت های مجازی خود را ایجاد کنند و ازاین طریق کاربران بتوانند بر بخش های خاصی از فعالیت مجازی خود را کنترل کنند.

در همین زمینه فیسبوک به کاربران خود این امکان را می دهد که بخشی از نوتیف های خود را خاموش کنند. تمهیداتی که برای کاربران سطح جدیدی از امکانات خودکنترلی را تامین کند و مثلا این امکان را به آنها بدهد که زمان و چگونگی دریافت نوتیف ها را مشخص کنند. ما می توانیم شرکت ها را ملزم کنیم که به کاربران این اختیار را بدهند که تعداد ایمیل هایی را که به صورت روزانه دریافت می کنند و همچنین زمان هایی که می خواهند شبکه اجتماعی آنها آپدیت شود را خودشان مشخص کنند. این آپشن ها می تواند به کاربران این امکان را بدهد که حتی طرح بندی صفحه خود را هم شخصی سازی کند. برای مثال کاربر می تواند تعیین کند که در هر صفحه چه تعداد محتوای جدید برای او نمایش داده شود.

در واقع توییتر می داند که شما هر روز چند مرتبه حساب خود را چک می کنید و شرکت های گیم می دانند که شما چه مقدار از بازی های رایگان استفاده می کنید. بنابراین این شرکت ها اگر بخواهند کاری انجام بدهند می توانند.

شاید بهتر باشد که طراحی هایی اعتبادآور که باعث کم شدن کنترل فرد بر  فعالیت های مجازی می شود به طور کامل غیرفعال شوند. زیرا در این طراحی ها عمدتا هدف این است که کاربر به طور مداوم و نامحدود به مرور صفحات بی پایان وب  بپردازد. همین الان وبسایت هایی نظیر فیسبوک و توییتر  به صورت مداوم و اتوماتیک صفحات خود را رفرش می کنند و غیر ممکن است که شما بتوانید به انتهای یک صفحه برسید. وبسایت هایی مثل نت فلیکس و یوتیوب نیز به صورت خودکار ویدئوهای بعدی را باز می کنند و  شروع به نمایش آنها می کنند. به نسبت این  وبسایت، سایت تیندر به مراتب اوضاع بهتری دارد و اختیارات بیشتری را به مخاطب می دهد.

مطابق مدل دام (Hooked model) این ابزارها به سایت ها این امکان را می دهند که به صورت مستمر صفحات را ریست کنند. اهداف کمپانی ها هم که معلوم است؛ آنها می خواهند که کاربر مدت زمان بیشتری را در سایت بگذرانند.در صورتی که این وقت گذرانی ها و چرخیدن در سایتها، فایده  و نتیجه خاصی برای کاربران نخواهد داشت.

اینکه کاربران بتوانند در پایان هر صفحه و یا هر بخش اندکی تامل کنند و احیانا به سراغ قسمت دیگری بروند به کاربران قدرت اختیار بیشتری خواهد داد و کفه ی ترازو را به سمت آنها متمایل خواهد کرد.این فرآیند افراد را قادر خواهد ساخت که وقتی در مدل دام گرفتار می شوند، کنترل بیشتری روی فعالیت های مجازی خود داشته باشند.

دومین راهکار برای ایجاد خودکنترلی  در کاربران این است که وبسایت ها کاربرانی را که رفتارهای افراطی بیشتری از خود نشان میدهند را  شناسایی کنند. اگرچه تعریف دقیق معتاد اینترنتی سخت است اما می توان محدوده ای برای آن تعیین کرد و افرادی که در آن محدوده هستند را مشخص کرد. اقدامی که به نظر نمی رسد برای سایتی مثل فیسبوک سخت باشد.

ایال به شدت طرفدار این نوع از خودتنظیمی است. او می گوید : در گذشته حتی کسی که سازنده ی مشروبات الکلی هم بود نمی توانست یک فرد الکلی را تشخیص دهد. اما امروز فیسبوک می داند که شما چقدر  حساب کاربری خود را چک می کنید و همین طور توئیتر. شرکت های عرضه کننده گیم نیز می دانند که شما چقدر از بازی های رایگان آنها استفاده می کنید. بنابراین اگر آنها می خواستند کاری در این زمینه انجام دهند تاکنون انجام داده بودند. البته اگر شهروندان  با هم اتفاق نظر داشته باشند آنها  هم می توانند با همکاری هم در این زمینه اقدام کنند. در همین رابطه می توان شرکت ها را مجبور کرد که مطالب خود را در صفحات وب بی انتها که دائم در حال بروزرسانی هستند قرار ندهند و اگر مشاهده کردند که یک کاربر از جهت روانشناسی در استفاده از اینترنت رفتاری نامتعادل دارد  به او هشدار دهند.

راه دیگر می تواند استفاده از نوعی فیدبک باشد. در این روش به سایت ها و مرورگرهای خاصی نیاز داریم که بتوان در آنها از ابزارهایی برای نظارت هرچه بیشتر یک کاربر بر فعالیت هایش استفاده کرد. ابزارهایی که به ما بگویند در روز چقدر از اینترنت استفاده کرده ایم و اطلاعاتی از این دست را به ما بدهند. همچنین سایت ها می توانند به کاربران این امکان را بدهند که یک نقطه پایان برای فعالیت های خود تعیین کنند. برای مثال کاربر بتواند تعیین کند که اگر بیشتر از یک ساعت در توییتر بود، دیگر به او اجازه ورود به سایت داده نشود.

اما آیا این راهکارها جواب می دهد؟ دقیق مشخص نیست. اما حتی اگر این اقدامات به جایی هم نرسد حداقل صرف بحث درباره ی آن  می تواند نگاه ها را تغییر داده و فضا را برای محقق شدن آن مساعد تر کند. در واقع شرکت های تولیدکننده ابزارهای دیجیتالی خدمات قابل توجهی را به کاربران ارائه می دهند. در این فرآیند کاربران و شرکت های تولید کننده انگیزه های متفاوتی دارند. در واقع آنها باهم معامله می کنند و قرارداد می بندند؛ در حقیقت کاربران حریم خصوصی و توجه خود را وسط می گذارند و درعوض این  شرکتها نیز به آنها خدمات ارائه می دهند.

در واقع همه قراردادها به گونه ای بسته می شود که به نفع هر دو طرف معامله باشد. اگرچه ساختار وب امروزی به گونه ای است که عموما کفه ترازو به سمت طراحان سنگینی می کند تا کاربران. در این وضعیت ما می توانیم همانند کبوترهای اسکینر به این وضعیت ادامه دهیم و کاری به این کارها نداشته باشیم.  اما شاید زمان آن فرارسیده است که نسبت به چیزهایی که توجه ما را به خود جلب می کنند توجه بیشتری داشته باشیم.

منبع:

  • https://aeon.co/essays/if-the-internet-is-addictive-why-don-t-we-regulate-it

 

کانال-1-300x74

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد