OTTهای تلویزیونی در راهِ رسیدن

عبارت‌های زیر، احتمالا برایتان آشنا هستند:

  • فیس‌بوک با صرف هزینه‌ای 19 میلیارد دلاری، واتس‌اپ[1] را خرید.
  • طی معامله‌ای۹۰۰ میلیون دلاری، شرکت ژاپنی راکوتن[2] ، وایبر[3] را خریداری کرد.
  • برنامک چینی وی‌چت[4]، تنها پس از گذشت دو سال از ارائه‌اش، توانسته ۴۰۰ میلیون مخاطب را به خود جلب کند.
  • اسنپ‌چت[5]، پیشنهادهای ۳ میلیارد دلاری فیس‌بوک و ۴ میلیارد دلاری گوگل را رد کرد و ارزش خود را ۶ میلیارد دلار اعلام نمود.
  • کاکائوتاک[6] که برنامکی کره‌ای است، بر روی ۹۰ درصد از گوشی‌های تلفن همراه در کره نصب شده است و روزانه بیش از 8.2 میلیارد پیامک از طریق آن مبادله می‌شود.

خبرهای بالا نشان‌دهنده‌ی نفوذ بیش از پیش برنامک‌هایی هستند که فایل‌های متنی، صوتی و تصویری را از طریق پروتکل IP به دست مخاطبان می‌رسانند. مسأله‌ای که به کابوس اپراتورهای بزرگ تلفن همراه تبدیل شده و هر روز بیشتر از دیروز،‌ از حاشیه سود آن‌ها می‌کاهد. به همین خاطر است که به این نوع برنامک‌ها و خدمات، OTT یا Over-The-Top می‌گویند: برنامک‌هایی که نه تنها با «سواری‌گرفتن» از «بستر اینترنت» و «زیرساخت‌هایی که شرکت‌های ارائه‌کننده آن» فراهم کرده‌اند،‌ خود را به سرمنزل مقصود می‌رسانند، سودهای کلانی به جیب می‌زنند بلکه حق حساب وسیله‌هایی که از آن‌ها سواری گرفته‌اند را هم آنطور که باید و شاید نمی‌دهند!

اما آیا دایره نفوذ OTTها به برنامک‌های پیامرسان محدود می‌شود؟ آیا تنها اپراتورهای مخابراتی هستند که از دست OTTها کلافه شده‌اند و برای مقابله با نفوذ روزافزونشان به تکاپو افتاده‌اند؟!

خیر!

OTTها با هوشمندی، فراست و آینده‌نگری، بازار دیگری را شناسایی کرده‌اند که نه تنها کوچکتر و نامستعدتر از بازار پیامرسانی نیست که به مراتب جذابیت‌ها و فرصت‌های رشد بیشتری را در خود نهفته دارد: بازار محتواهای تلویزیونی!

بازاری که پیش‌بینی می‌شود در سال ۲۰۲۰ حجمی بالغ بر 750 میلیارد دلار داشته باشد!

OTTهای تلویزیونی چه هستند؟1

“نسل جدید تلویزیون‌ها”. این کوتاه‌ترین -و شاید گویاترین- پاسخی است که می‌توان به سوال فوق داد. OTTهای تلویزیونی، امروز به رقابت با تلویزیون‌های کابلی، ماهواره‌ای و دیجیتال برخاسته‌اند و تا حد زیادی نیز توانسته‌اند موفق باشند. OTTها با استفاده از بستر اینترنت، محتوا را به دست مخاطبانشان می‌رسانند و افرادی که به نحوی دارای اینترنت با سرعت قابل قبولی باشند -در حد ۲ مگابیت بر ثانیه برای تماشای محتوای با کیفیت HD- مشتریان بالقوه آنها محسوب می‌شوند. آن‌ها توانسته‌اند به این سوال که «آیا می‌شود «هوشمندی اینترنت» را با «سادگی و کیفیت تصاویر تلویزیون» تلفیق کرد؟» پاسخ مثبت داده‌اند و توانسته‌اند امکانی را فراهم کنند که کاربران بتوانند در «هر زمان» و در «هر مکانی» به محتوای تلویزیونی دسترسی داشته باشند.

تفاوت OTT با IPTV چیست؟

OTTها را می‌توان نسل بعدی IPTV‌ (تلویزیون تعاملی) به شمار آورد. اگرچه OTT هم مانند تلویزیون تعاملی، از پروتکل IP استفاده می‌کند، اما از جهاتی بر برادر بزرگتر خود، ارجحیت دارد:

  1. تلویزیون تعاملی تنها بر بستر شبکه‌ای مدیریت‌شده و محلی ارائه می‌شود؛ در حالیکه OTT بر روی هر شبکه‌ای قابل ارائه است.
  2. خدمات OTT، با گیرنده‌های متنوع‌تری قابل دریافت است. OTT را می‌توان با استفاده از «تلویزیون‌های هوشمند»، «دستگاه‌های مبدل (ست‌تاپ‌باکس[7])»، «تلفن‌های هوشمند»، «دانگل‌های متصل‌شونده به تلویزیون» و «هر وسیله‌ای که به نحوی به اینترنت پهن‌باند» متصل می‌شود، دریافت نمود. به همین خاطر است که دسترسی به محتوا، در «هر زمان، در هر مکان و با هر وسیله»، شعار اصلی OTT است، اما خدمات IPTV معمولاً با ست‌تاپ‌باکس یا گیرنده‌های محدودتری قابل دریافت است.
  3. اپراتور OTTبرخلاف اپراتور تلویزیون تعاملی، درگیر مدیریت لایه‌ی شبکه نمی‌شود و تمام توان خود را متمرکز بر روی تامین محتوا و بازاریابی می‌کند.

همین مزایاست که باعث شده فراشبکه با رشدی بسیار سریع در حال منسوخ کردن IPTV باشد. جالب است بدانید با اینکه IPTV از اواخر دهه‌ی نود میلادی در جهان تجاری شده و در حدود سال 2005 میلادی به اوج خود رسیده‌است؛ در سال 2015 به تنها 163 میلیون مشترک دست خواهد یافت و این در حالی است که OTT با اینکه ده سال بعد از تلویزیون تعاملی وارد بازار شده است، تعداد مشترکان خود را در سال 2015 به 380 میلیون نفر خواهد رسانید.

[1] WhatsApp

[2] Rakuten

[3] Viber

[4] WeChat

[5] SnapChat

[6] Kakao talk

[7] Set Top Box

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد