چند وقتی است سلطانی، رئیس صندوق نوآوری و شکوفایی، از حمایت این صندوق نسبت به شرکتهای دانشبنیان حوزه علوم انسانی سخن میگوید. طبق گفته وی، شرط حمایت صندوق نوآوری و شکوفایی از طرحهای علوم انسانی، دانشبنیان بودن آنها است.
با توجه به قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان، میتوان گفت که جایابی مفهوم دانشبنیان در حوزه علوم انسانی با چالشهایی همراه است. ازجمله اینکه اقتصاد دانشبنیان معادل «اقتصاد فناوری بالا» ( high tech ) تعریف میشود؛ که با این تعریف، حوزه علوم انسانی جایگاهی در میان شرکتهای دانشبنیان نخواهد داشت. درحالیکه تعریف مذکور درست نیست و در پیشرفتهترین کشورهای دنیا، کمتر از ده درصد محصولات و خدمات دانشبنیان به high tech مربوط میشود. در همین رابطه هفته گذشته، میرزایی، رئیس پژوهشکده مطالعات فرهنگی مدعی شد که بیشتر شرکتهای دانشبنیان تأسیسشده، در حوزه فنی و مهندسی فعال بوده و حوزه علوم انسانی در این زمینه جایگاهی ندارد.
باید توجه داشت که علوم انسانی در کشور ما از برخی ضعفهای ریشهای رنج میبرد و تاکنون ظرفیت تجاری شدن را نیز نداشته است. بر اساس آمارهای موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، طی سالهای اخیر بهطور متوسط تقریبا ۴۵ درصد از دانشجویان کل کشور در رشتههای علوم انسانی مشغول به تحصیل بودهاند و بیشترین حجم پایاننامهها نیز به این حوزه مربوط میشود. بااینحال، سهم مقالات بینالمللی علوم انسانی در کشور بسیار پایین است و تنها دو درصد مقالات بینالمللی کشور را تشکیل میدهد. در حال حاضر، پایین بودن تولیدات علمی بینالمللی در رشتههای علومانسانی و تفاوت مبانی فکری و اعتقادی موجود در کشور با علوم دانشگاهی، اصلیترین عوامل ضعف در این عرصه محسوب میشود. همچنین در زمینه جذب افراد مستعد نیز تقریباً ضعیفترین دانشآموزان وارد رشتههای انسانی میشوند. در این میان، سال گذشته شورای تحول دست به اصلاح ۶۰ برنامه درسی در برخی رشتههای علوم انسانی زد که این اصلاحات به علت نبود منابع علمی متناسب برای تدریس، بیتوجهی به اقتضائات فعلی دانشگاهها و عدم پذیرش از سوی اساتید دانشگاهی مورد استفاده واقع نمیشود.
حال این سؤال پیش میآید که با توجه به شرایط چالشبرانگیز فعلی در عرصه علوم انسانی و همچنین نگاه قانون شرکتهای دانشبنیان به اقتصاد دانشبنیان، آیا علوم انسانی فرصتی برای ظهور و بروز در زمینه دانشبنیان دارد؟
منبع:عیارآنلاین