به گزارش فناوری فرهنگی، سفرنامهها گنجینههایی از اطلاعات هستند که از طریق آنها میتوان به واقعیتهایی از اوضاع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، آداب و رسوم، اعتقادات و فرازونشیبهای زندگی جوامع مختلف پیبرد. هر سفرنامه نوعی گزارش است که نویسنده، یا همان مسافر، در قالب آن مشاهدات خود را بیان میکند و تصویری از مشاهدات خود را ارائه میدهد که حاوی نکات ارزشمندی برای مورخان، جغرافیدانان و مردمشناسان است.
اندکی پس از ظهور اسلام ، مسلمانان سفرنامههای بسیاری چه بهصورت مستقل و چه بهصورت کتابهای جغرافیایی و تاریخی تألیف کردند. امروزه سفرنامهنویسی به عنوان شیوه مطلع ساختن مخاطبان از سرزمینها و مردمان دیگر، جای خود را به گزارشهای مصور و روزآمد تلویزیونی و اینترنتی داده است. به این ترتیب، اهمیت سفرنامهها به واسطه آگاهی یافتن از تجربه شخصی مسافر است و از اثرگذاری اجتماعی آنها، آنگونه که در مورد سفرنامههای قدیمی تصور میشود نیز کاسته شده است. با این حال سفرنامهها همچنان یکی از جذابترین متون برای مطالعه هستند.
در سالهای اخیر سنت سفرنامهنویسی به شدت بین زائران حسینی که برای زیارت اربعین حسینی پیاده روانه کشور عراق میشوند، رواج یافته است؛ از سفرنامههای شخصی که تکتک این زائران ممکن است برای خود نگاشته باشند تا سفرنامههایی که گاه توسط یک نویسنده، شاعر، عکاس یا هر فرد خوشذوق دیگری به نگارش درآمده و منتشر شده است. به نظر میرسد سنت سفرنامهنویسی اربعین حالا دیگر برای خود جایی باز کرده و در آینده نه چندان دور میتوان از آن به یک گونه مهم تعبیر کرد.
این گزارش درصدد است که نگاهی به برخی از مهمترین سفرنامههای منتشر شده در این خصوص که در سالهای اخیر منتشر شده است.
عمود 1400
سفرنامه اربعین نوشته علیاکبر والایی روایت بیمها و امیدهای مسافری است که برای کسب توفیق زیارت، در انتظار اتفاقی غریب است. این کتاب حکایت لحظه لحظه حضور است در مسیر عشق حسین (علیهالسلام)، همنوایی و همصدایی با دیگر عاشقانش، شمردن گامها و ستونها… .
این کتاب که در سال 96 از سوی نشر احیا منتشر شد، روایت پیادهروی علیاکبر والایی نویسنده معاصر در سفر به کربلا در سال 95 است. والایی در این سفرنامه از بیان احساسی استفاده کرده است
در بخشی از این اثر میخوانیم: «تا نیمههای شب، فرصت دارم به بینالحرمین بروم. اما در آغاز شب و در دل تاریکی، گذر در بافت سنتی محلههای شهر کربلا، برایم تازگیهایی دارد که حس نوستالوژیک دیر آشنایی را در ذهنم زنده میکند. پس از صرف غذای نذری، تا ساعتی در کوچه پس کوچههای محله قدم میزنم و به اهالیاش مینگرم که فکر و خیال را میبرد به هزاره تاریخ، به دورتر و دورتر؛ به مردمان عصر صدر اسلام. این خانههای کاهگلی با درهای چوبین و کوبههای فلزیاش برای دقالباب، کورسوی نور درون خانههایش، با حزنی که هوای محله را آغشته است؛ انگار علی را کم دارد.»
«سفر عشق»
نوشته رضا احسانی روایتی است از یک سفر دانشجویی به کربلا که احسانی همراه با کاروان دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) در سال 92 داشته است.
احسانی خود درباره نگارش این سفرنامه میگوید: بخشی از کتاب حقیقت سفر را بیان میکند که سیر انفسی داستان است و بخشی دیگر نیز به واقعیت سفر میپردازد که شرح رویدادهایی در مسیر پیادهروی است. این اثر را میتوان انعکاس تجربه سلوک یک زائر در مسیر اربعین دانست.
بیشتر بخوانید
ایده اصلی و اولیه کتاب را از کتاب «شذراتالمعارف» مرحوم آیتالله نصرالله شاهآبادی، استاد امام(ره)، گرفتم که جهانبینی چهارگانه مبتنی بر چهار اقلیم ناسوت، ملکوت، جبروت و لاهوت مطرح میکنند که با اسفار اربعه مرحوم ملاصدرا نیز همخوان و همسوست. از آنجا که سفر مذکور را طی 12 روز و چهار دوره سه روزه به انجام رساندم. به همین دلیل یادداشتهای خود را در این چارچوب تنظیم کردم.
«سفر به حوالی عشق»
این سفرنامه داستانی روایتی از سفر زیارتی مجید محبوبی همراه با برخی نویسندگان چون ابراهیم زاهدیمطلق، جواد افهمی، حسین سیدی، رضا رسولی، مجید قیصری و… به عتبات عالیات در سال 1394 است.
در بخشی از این سفرنامه آمده است: سید وسط صحن میایستد و اشاره میکند به جایی در بیرون از صحن. میگوید: «آنجا خرابههای کوفه است!» و من تا آخرش میخوانم. همان جایی که بعد از وقایع عاشورا، حضرت زینب(س) و اُسرا را در آنجا نگه داشتهاند. جای متروکی است و جز آثاری که با خاک یکسان شده، چیزی دیده نمیشود. اما حس و حال و نگاههای من به جایی که سیدعباس نشان داده، مرا به آن روزها میبرد.
راه رفتن زیر آفتاب سوزان و روی زمین داغ تجربه جدید من است. تا به روی فرش برسم، حسابی سوختهام. خدا کند کف پاهایم تاول نزند. میرسم روی فرش قرمزی که زیر پای زائران پهن است. قدم تند میکنم تا همراهانم را گم نکنم. آنها از پلههای مسجد کوفه پایین میروند. میرویم زیارت قبور مختار، هانی بن عروه و مسلمبن عقیل که هر کدام در گوشهای از این صحن بزرگ آرمیدهاند و صاحب مقبرهای بسیار باشکوه هستند. به هر کدام از این مردانی که زیر این ضریحهای نقرهای خفتهاند، دست مریزاد باید گفت. روزگاری که زمین با کمبود مرد مواجه بود، اینها برخاستند و مردانگی کردند و نگذاشتند زمین خالی از مرد شود… .
«به صحرا شدم عشق باریده بود»
این سفرنامه به قلم غلامعلی حداد عادل نوشته شده و روایت سفر حداد عادل در سال 96 به کربالای معلاست. البته حداد در این سفرنامه تنها به ذکر وقایع نپرداخته است بلکه نوعی واکاوی و نمادشناسی و تحلیل تاریخی، دینی و ذوقی نیز داشته است.
در مقدمه این سفرنامه که به زبانهای عربی و اردو و انگلیسی نیز ترجمه شده است، آمده است: این دفتر رهآورد سفر کربلاست؛ سفری در آبانماه سال نودوشش، که نویسنده توفیق همراهی با راهپیمایان اربعین حسینی را داشتهاست. این راهپیمایی جوانهای بالنده است و نو، روییده بر تنۀ ستبر درختی کهن با ریشهای هزار و چهارصد ساله در عمق تاریخ که رشدی سریع دارد. رود خروشانی که از همهسو در اربعین بهسوی کربلا روانه میشود، میتواند زمینهای تشنه جهان اسلام را سیراب کند و سرسبز سازد. راهپیمایی اربعین بهصورتی که در سالهای اخیر مرسوم شدهاست، دستکم برای عموم ایرانیان، پدیده تازهای است با ظرفیت بسیار و ابعاد دینی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی گوناگون، و فرصت مغتنمی است برای مردمی که به انقلاب اسلامی دلبستهاند و در چهل سال گذشته با نثار جان و مال خویش از آن محافظت کردهاند. جای آن است که اهل فکر و قلم به واکاوی ابعاد مهم راهپیمایی اربعین همت گمارند و با تحلیل معانی و آثار این سنت ارزشمند در تقویت آن بکوشند. مقصود از نگارش این دفتر معرفی فشرده این ظرفیت و ابعاد مختلف آن بودهاست.
«ازدحام بوسه»
سفرنامه «ازدحام بوسه» نوشته نرگس مقصودی که از سوی انتشارات نیستان منتشر شده است، یک سفرنامه زنانه است.
نگاه مقصودی در کتاب و برای شرح سفرش نگاهی داستانی است. گویی شرح روایی اتفاقاتی که بر او رفته و سعی کرده به آن نمک و نگاه داستانی بیاندازد و برای مخاطب روایتی جذابتر از یک گزارش صرف از آنچه دیده است بر جای بگذارد.توصیفات مکانی و شرح دقیق موقعیتها، یکی از برجستهترین نکات ازدحام بوسهست.
«خس بی سر و پا»
کتاب «خس بیسروپا» سفرنامه حمید حسام است که چند روز پیش از سوی نشر شهید کاظمی منتشر شد. این سفرنامه سفری است که سربازی به پشتوانه و دلگرمی فرماندهش راهی آن میشود؛ بیخبر از آنکه فرمانده پیش از او راه را طی کرده است و منتظر لحظه موعود وصالش است.
حمید حسام که پیش از این در آثار متعدد و درخشانش راوی زندگی، سفرها و رزم بسیاری از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس بوده است در این کتاب با اذن از شهدا قدم در راهی میگذارد که سالها پیش همرزمانش یک شبه طیاش کردند و نامشان را به عنوان یکی از ساکنان آن سرزمین رویایی به ثبت تاریخ رساندند.
«خس بیسروپا» یک سفرنامه عاشقانه و البته متفکرانه است. حسام در جای جای کلماتش به تکیب میان عقل و عشق در روایت دست پیدا کرده است. آقای نویسنده وقتی به روایت از خود میرسد دستهایش را لرزان میبیند، تردیدهایی بر او مستولی میشود و نمیداند اینبار باید قصهاش را از کجا شروع کند غافل از اینکه این شروع قصه است یعنی همین نقطه که او ایستاده است.
منبع: تسنیم