به گزارش فناوری فرهنگی، صدای رسایی دارد. با جدیت درباره اهدافی که در این سالها دنبال کرده است حرف میزند، اما همینکه سروکله بچهای کنجکاو میان جعبههای کنار همقطار شده اسباببازیها پیدا میشود رشته کلام را رها میکند. لبخند کشداری میزند و با نگاهش کودک را دنبال میکند. کافی است حس کند بچهای که مهمان فروشگاهش شده درباره بازی فکری موردعلاقهاش سؤال دارد، آنوقت است که بیتعارف تکهپاره کردنهای معمولی از جایش بلند میشود، ما و روند سؤال و جواب مصاحبه را رها میکند تا بگوید اولویت در موسسه انتشارات آوای باران همیشه با کودکان است. کارمندانش میگوید اگر کار واجبی پیش نیاید دقایقی طولانی با بچهها گرم صحبت میشود و این برایش شیرینترین فراموشی دنیاست. «علی مهری» مؤسس انتشارات آوای باران تعصب ویژهای به تولید و پخش اسباببازی ایرانی دارد و میگوید کشورهای سرمایهدار در غرب با تولید و پخش گسترده اسباببازیهای هدفمندی که دارند سعی میکنند همه را از دوران کودکی با سبک زندگی و جهانبینی خودشان همراه کنند. این در حالی است که ما فرهنگ بسیار غنی داریم که باید منطبق با آن به کودکانمان آموزش بدهیم و تولید اسباببازی ایرانی یکی از راههایی است که میتواند ما را به این هدف نزدیک کند. ما باید هوشیار باشیم و اسباببازیهای منطبق بافرهنگ نجیب و اصیل خودمان را در اختیار کودکان معصوممان قرار دهیم تا شاهد رشد فکری درست آنها باشیم.
به روستایی بودنم افتخار میکنم
اولین چیزی که در کنار علی مهری دستگیرتان میشود این است که بینهایت و محدودیت و بیهیچ تبعیضی برای کودکان وقت میگذارد. فرقی نمیکند مهمان او بچهای بالباسهای اتوکشیده دست در دست والدینش باشد یا کودکی که صبح تا شب سر چهارراه خیابان دماوند با تیره و اسپری شوینده، شیشه خودروها را برق میاندازد. مهری پیش از هر چیز از محرومیتهایی که با چشم دیده ول مس کرده میگوید تا هدف از توجه ویژهاش به کودکان محرومتر را برایمان روشن کند: «من روستازاده هستم. همیشه هم به این روستایی بودن افتخار کردهام.رویای کودکیام این بود که معلم شوم و از این راه برای همیشه در کنار بچههای روستا باقی بمانم. همین هدف را دنبال کردم و در سال 58 بهعنوان معلم به روستای محروم خودمان رفتم. بعد از مدتی سالهای دفاع مقدس آغاز شد و همه شهرها و روستاها با شرایط دشوارتری روبهرو شدند.» مهری میگوید آن سالها خبری از وسایل کمکآموزشی امروزی نبود و تنها با خلاقیت میشد طرحی نو در آموزش کودکان ایجاد کرد: «حالا که به آن سالها نگاه میکنم میبینم همان محرومیتهایی که از سر گذاران دم باعث شد خلاقیت بیشتری به خرج دهم. یادم میآید با پرههای دوچرخه وسیلهای شبیه به چرتکه درست کردم و بچهها همزمان با بازی که در کلاس راه میانداختم به کمک آن وسیله مندرآوردی خیلی خوب جدولضرب را یاد گرفتند. از همان موقع مهر این بچهها در دل من لانه کرد وسعی کردم خدمتگزارشان باقی بمانم.»
روزی اسباببازی صادر میکنیم
مؤسس انتشارات آوای باران سفتوسخت به تولید ملی وفادار است. از فروش و یا تبلیغ اساس بازی خارجی پرهیزمی کند و با قطعیت میگوید روزی از راه میرسد که ما به چین هم اسباببازی صادر میکنیم: «هر وقت این حرف را میزنم بیشتر همکارانم به من میخندند اما من به هوش و استعداد جوانان ایرانی اعتقاددارم. فقط کافی است که به آنها این باور را بدهیم که میتوانند. ما وسیلهای را برای آموزش کودکان اختراع کردیم و اسم آن را چوبخط گذاشتیم. چند وقت پیش یکی از همکاران ما به چین سفرکرده و دیده بود این وسیله در آنجا به تولید انبوه رسیده است. در جریان این اخبار هستم که میگویم ما میتوانیم با تعصب به مصرف کالای ایرانی باعث ارتقای آن شویم و تولیدات ملی را به کشورهای دیگر صادر کنیم.»
از کارهای خیرش حرفی نمیزند
پشت ویترین پایه کوتاه فروشگاه مشغول پیچیدن کاغذ کادو به دور بستههای کمکآموزشی است. روی بستهها نوشتهشده مناسب برای گروه سنی الف. وقتی از «عصمت رحمانی» میخواهیم بهعنوان قدیمیترین فروشنده موسسه آوای باران از فعالیتهای علی مهری بگوید لبخند روی صورتش عمیقتر میشود. نگاهش را روی جعبههای کوچک و بزرگی که پیش رویش روی میز قرار دارند سر میدهد و میگوید تابهحال انسانی دستبهخیر تر از علی مهری ندیده است: «او انسان صبور و باحوصلهای است. در یک آن ایدههای مختلفی در ذهن دارد که درباره آنها با ما مشورت میکند و چون بهشدت عملگرا است معطل نمیکند و میبینیم که ایدههایش یکبهیک اجرایی میشوند. هیچوقت از کارهای خیری که انجام میدهد حرفی نمیزند و ما همیشه بهطور اتفاقی در مواجهه با مشتریها یا تماسهایی که افراد به فروشگاه میگیرند متوجه میشویم که دوباره کارستانی کرده و صدایش را درنیاورده است.» رحمانی میگوید علی مهری هزینه تحصیل چند دانشجو را تقبل کرده و هرماه هدایایی برای مراکز آموزشی که درزمینهٔ حمایت از کودکان کار مشغول هستند ارسال میکند: «او همیشه میگوید این کودکان بیش از هر چیز به آگاهی نیاز دارد و این تنها با آموزش درست به دست میآید. به همین دلیل توجه ویژهای به این کودکان دارد.»
تخفیف 10 درصدی در یکچشم به هم زدن 50 درصدی شد
محمد مو سایی از دوران ابتدایی با محصولات فروشگاه آوای باران آشنا شده است و خاطرههای زیادی از کارهای نیکوکارانه علی مهری دارد: «هنوز به دبستان میرفتم که ما را به نمایشگاه بازیهای فکری بردند. در آنجا یکی از محصولات نظرم را جلب کرد. جعبهای بود که در آن وسایلی برای فهم مسائل شیمی داشت. ارزان بود و آن را خریدم و از همان موقع مشتری آقای مهری شدم.» مو سایی میخندد و میگوید: «حالا هم دانشجوی رشته مهندسی شیمی هستم.» او برایمان تعریف میکند چند سالی است عضو گروهی شده که در آن با همکاری دوستانش برای کودکان کار هدیههای کمکآموزشی تهیه میکنند: «معمولاً برای خرید به فروشگاه آقای مهری میآیم. فروشندهایشان متوجه شد که ما برای کودکان کار در حال خرید هستیم و همانجا 10 درصد به ما تخفیف دارد که رقم قابلتوجهی بود. بعد به ما توصیه کرد برای راهنمایی بیشتر با آقای مهری تماس بگیریم. او بهمحض اینکه متوجه شد این هدایا برای کودکان کار است تخفیف 10 درصدی را 50 درصد کرد و گفت این عهدی است بین من و شما، هر وقت قصد خرید برای این کودکان را داشتید من هم شریک شما هستم و این تخفیف هدیه من به کار دستهجمعی و زیبای شماست.»
مشاورههای رایگانش طرفداران زیادی دارد
در بخش کتابفروشی موسسه آوای باران نظم و ترتیب اهمیت بیشتری دارد. چیدمان کتابها به تفکیک گروههای سنی مختلف انجامشده است. راضیه دانایی تمام حواسش را به دختربچهای داده که در انتخاب بین کتاب معرفی حیوانات اهلی و وسایل نقلیه دوبهشک مانده است. مشتری 5 ساله بالاخره به این نتیجه میرسد که عکس حیوانهای اهلی را بیشتر از کشتی و سفینه فضایی دوست دارد و میرود که کتاب را به مادرش نشان دهد. دانایی درباره مشتریهایی میگوید که تنها به خاطر همنشینی چنددقیقهای با علی مهری به این فروشگاه سر میزنند: «ایشان در فضای مجازی گروهی برای ارتباط با والدین بچهها تشکیل دادند. خوشبختانه استقبال خوبی از این گروه شد. شاید اگر هر فروشنده دیگری بود از این گروه صرفاً برای تبلیغ محصولاتش استفاده میکرد؛ اما ایشان بلافاصله از مشاوران و پزشکان و معلمانی که با آنها همکاری دارد دعوت کرد تا در گروه به والدین درزمینهٔ فرزند پروری مشاوره رایگان بدهند. روزهایی که ایشان به فروشگاه میآید تعداد زیادی از والدین برای مشاوره حضوری به اینجا میآیند و دقایقی طولانی با او سرگرم صحبت درباره فرزندشان میشوند.»
بازی با کودکان از شرایط استخدام بود
سعید موسوی باحوصله مشغول توضیح دادن یکی از بازیهای فکری به دو پسربچه 11 ساله است. وقتی از کارش فارغ میشود درباره شرایط استخدام شدنش خاطرهای برایمان تعریف میکند: «آقای مهری تابهحال برای دهها نفر شغل ایجاد کردهاند و درزمینهٔ تولید اسباببازی فکری بهطور رایگان به بیش از 100 تولیدکننده داخلی مشاوره رایگان میدهد. روزی که برای استخدام آمدم ایشان با رفتارشان به من نشان دادند چه انتظاری از فروشندهشان دارند. اینجا جایی برای آدمهای کمحوصله نیست. بازی با بچهها از شرایط استخدام کارکنان اینجاست. بعضی از کودکان که میدانیم خانوادهای کمدرآمد دارند به دعوت او به فروشگاه میآیند و ساعتها بدون اینکه خریدی کنند با وسایل بازی اینجا مشغول میشوند. کار بهجایی رسیده که حالا آنها در فهم و توضیح بازیهای فکری از ما جلو افتادهاند و ما از آنها برای معرفی محصولات کمک میگیریم.»
خانه اسباببازی در دل روستای دورافتاده
دوستان قدیمی علی مهری حالا پا به سن گذاشتهاند اما از بودن در کنار او و بچههایی که مدام در فروشگاه را باز و بسته میکنند لذت میبرند. رضا رضایی نصیر درباره دوست قدیمیاش میگوید: علی آقا متولد روستایی دورافتاده در سبزوار است. بسیاری از کودکان آنجا بهسختی فارسی صحبت میکنند اما از عشق و محبت همه کاربر میآید. علی آقا با این بچهها ارتباط برقرار کرد.
در این روستا خانهای را تبدیل به خانه اسباببازی کرد تا این بچهها حداقل هنگام بازی کردن طعم تلخ محرومیت را نچشند و یکدل سیر با این وسیلهها بازی کنند. همیشه برایشان اسباببازیهای فکری ارسال میکند تا هوششان رشد کند. در فروشگاه او هیچ اسباببازی بیهدفی وجود ندارد و همین او را تبدیل به فروشندهای منحصربهفرد کرده است.
منبع: تسنیم