به گزارش فناوری فرهنگی، شاید بتوان فضای پروژههای ارز دیجیتال را شبیه به کهکشانی در نظر گرفت که بیت کوین همانند منظومهای بزرگ در مرکز آن قرار دارد. هر کدام از ارزهای دیجیتال دیگر، منظومههای ریز و درشت دیگر این کهکشانند. در مقالهای از حساب کاربری Gigi در مدیوم، که در ادامه خواهید خواند به بررسی دلایل گرانش و جاذبه بیت کوین، این ابَر منظومهای که گاهی اجرام و منظومههای اطراف خود را میبلعد، پرداخته میشود. با ارز دیجیتال همراه باشید.
بیت کوین برای افراد مختلف متفاوت است. هر چه که باشد، بدون شک پدیدهای خودسر و قطبیساز است. ایدههای خاصی در ذات بیت کوین تعبیه شدهاند و ممکن است توسط برخی یا همه آنها جذب شوید.
اختراع بیت کوین و همچنین بلاک چین آن، که درک نادرستی از آن وجود دارد، باعث ایجاد پروژهها، شبکهها و جوامع بسیاری (ارزهای دیجیتال دیگر) شد. برخی از این شبکهها در رقابت مستقیم با یکدیگر قرار دارند که منجر به درگیریهای بیپایان و بحثهای زیادی شده است. این درگیریها ریشه در ماهیت ایدئولوژیکی دارند: اختلاف نظر درباره اینکه جهان چگونه است و چگونه باید باشد.
آنچه در زیر آمده تلاشی است برای تشریح برخی از دلایل این قطبیسازی، کشف دقیقتر این پویایی و نشان دادن اینکه چرا به نظر میرسد تعداد فزایندهای از مردم به سمت بیت کوین جذب میشوند.
داگلاس آدامز (Douglas Adams) نویسنده انگلیسی کتاب «راهنمای مسافران کهکشان» معتقد است:
از منظری که ما به جهان نگاه میکنیم، چیزهای عجیب و غریبی وجود دارد. این واقعیت که ما در ته چاه گرانش عمیق زندگی میکنیم، بر روی یک سیاره پوشاندهشده از گاز که به دور توپ آتشینی حدود 90 میلیون مایل آنطرفتر در حال چرخش است، عجیب است. اما گمان اینکه این کاملا طبیعی است، نشان روشنی از تمایل ما به چگونگی بودن زاویه دیدمان دارد. ما کارهای زیادی را در طول تاریخ عقلانی خود انجام دادهایم تا به آرامی برخی از سوتفاهمهای خود را اصلاح کنیم.
توافق بر سر مجموعهای از ایدهها
هدف شبکه بیت کوین دستیابی به اجماع است، توافقی عمومی در رابطه با سیستم. نوآوری بزرگ بیت کوین کم کردن هزینهها برای رسیدن به اجماع جهانی بدون تکیه بر یک قدرت مرکزی بود.
برای درک بهتر بیت کوین، میتوان آن را مانند یک بازی که هر کسی میتواند به آن بپیوندند، در نظر گرفت. مانند همه بازیها، فقط در صورتی که یک بازی دارای قوانین مشخص و ایدههای مرتبط و بهم پیوسته باشد، میتوان آن را بازی کرد. در غیر اینصورت نه تنها نمیتوان آن را یک بازی نامید، بلکه آشوب و هرج و مرجی بیش نیست.
جردن پترسون (Jordan Peterson) در کتاب نقشههای معنا درباره قوانین بازی مینویسد:
پیش از آنکه بتوان یک بازی را انجام داد باید قوانین آن تنظیم شوند. پیش از آنکه بتوان بازی را تغییر داد قوانین باید مشخص و اعلام شوند. همه کسانی که قوانین را میدانند و آن را پذیرفتند، بدون اینکه بر سر قوانین بازی بجنگند، میتوانند به انجام بازی بپردازند. این امر باعث ایجاد صلح، ثبات و رونق یک بازی خوب میشود. با این حال، «خوب» دشمنِ «بهتر» است، چرا که ممکن است همیشه یک بازی گیراتر و جذابتر وجود داشته باشد.
قوانین اجماع بیت کوین دقیقا همین است: مجموعهای از ایدههایی که به صورت کد در قوانین اعتبارسنجی قرار دارند که توسط نودهای شبکه اعمال و اجرایی میشوند.
تغییر ایدههای اصلی بیت کوین به منزله تغییر بیت کوین است. ماهیت غیرمتمرکز شبکه، تغییر آنها را بسیار دشوار کرده است. هیچ قدرت و مرجع مرکزیای برای دیکته کردن این تغییرات وجود ندارد و پذیرش جمعی، امکان ایجاد مجموعه جدیدی از ایدهها را عملا غیرممکن میسازد.
هر کسی که قوانین را تغییر دهد، حتی با این فکر و نیت که چنین تغییری در راستای بهتر شدن است، با کسانی که به او میپیوندند، بازی دیگری را آغاز خواهد کرد و از بیت کوین جدا (فورک) خواهد شد.
همانطور که خالق ناشناس بیت کوین اظهار داشت:
ماهیت بیت کوین به گونهایست که به محض انتشار اولین نسخه، طرح اصلی آن تا آخر عمرش بر روی سنگی تراشیده و حک شده است.
بدون شک، ساتوشی هنگام خلق بیت کوین ایدههای خاصی در ذهن داشت. بسیاری از این ایدهها در نوشتههای او و حتی در اولین بلاک بیت کوین (جنسیس بلاک) بیان شدهاند و قابل درک هستند. مهمتر از همه، ایدههای اصلی او در قوانین اجماع بیت کوین تدوین و کدگذاری شده است.
- عرضه محدود است.
- هیچ نقطه شکستی وجود ندارد.
- امکان مصادره و یا سانسور وجود ندارد.
- همه چیز میتواند توسط هر کسی و در هر زمانی اعتبارسنجی شود.
این مجموعه از ایدهها در قوانین شبکه تعبیه شدهاند و شما برای اینکه در شبکه مشارکت داشته باشید آنها را پذیرفتهاید. در اصل، شبکهای مانند بیت کوین یک قرارداد اجتماعی را در نرمافزار خود رمزگذاری میکند: ایدههایی که توسط همه در شبکه به اشتراک گذاشته میشوند.
انتشار ایدهها
همهی پدیدهها و اتفاقهای بزرگ آغازی ساده و کوچک دارند و بیت کوین نیز از این قاعده مستثنا نیست. در ابتدا، تنها یک نود، یک نرمافزار، یک فرد و یک مجموعه از ایدهها بود. در 31 اکتبر سال 2008 وایتپیپر بیت کوین منتشر شد. دو ماه بعد، در 3 ژانویه 2009 اولین بلاک یا همان بلاک جنسیس استخراج شد.
تنها 2 روز طول کشید تا نفر دوم به اندازه کافی مجذوب آن شود و به شبکه بپیوندند. هال فینی (Hal Finney) این نرمافزار را اجرا کرد و به نود ساتوشی متصل شد و به این ترتیب شبکه بیت کوین متولد شد. به زودی افراد دیگر نیز نرمافزار را اجرا کردند و نودهای خود را برای پیوستن به شبکه تنظیم میکردند.
شبکه بیت کوین نوعی پیچیده از سازمان و تشکیلات است. ترکیبات شبکه که بخشی از آن فناوری و بخشی دیگر بیولوژی است، توصیف و درک آن را دشوار میکند. هر چند که موارد زیر نمیتوانند به تنهایی توصیف کامل و دقیقی از سیستم ارائه دهند، اما تمرکز بر روی برخی ترکیبات با جزئیات بیشتر میتواند مفید باشد. در این مقاله بر روی ایدهها، افراد، کد و گرهها (nodeها) تمرکز میشود.
همچنین بخوانید: بیت کوین چگونه کار میکند و تراکنشهای آن چگونه انجام میشوند؟
در لایه فیزیکی، شبکهای از نودهای به هم پیوسته تشکیل شده است. قوانین اجماع بیت کوین در نرمافزار آن، یعنی کدی که روی نودها اجرا میشود، گنجانده شدهاند. در نهایت، افراد تصمیم میگیرند کدام نرمافزار را اجرا کنند، تصمیمی که با مجموعهای از ایدههایشان شکل میگیرد.
امکان اجرای نودهای خود مختار یکی از دلایلی است که نشان میدهد چرا تغییر قوانین اجماع بیت کوین دشوار است. همانطور که پیشتر عنوان شد، هیچ مرجع و قدرت مرکزی و یا نهادی که بتوان به آن اعتماد کرد وجود ندارد. تصمیم به انجام تغییرات باید به طور داوطلبانه و توسط همه اتخاذ شوند. افراد برای اجرای هر نسخه از نرمافزار از سر عقیده و یا تنبلی کاملا آزاد و مختارند.
به نقل از وایت پیپر (گزارش عملکرد) بیت کوین، بیت کوین سیستمی است که «به جای اعتماد، بر اساس اثبات رمزنگاری کار میکند». این بدان معناست که شما خودتان مرجع هستید و خودتان باید همه چیز را از ابتدا صحتسنجی کنید. اینجاست که اجماع پدیدار میشود.
فرانک میر (Frank Meyer) در کتاب «در دفاع از آزادی» مینویسد:
آزادی مردم را بیرحمانه و مستقیما با مسئولیت خود در قبال اعمال آزادشان روبهرو میکند.
به محض دستیابی به اجماع در شبکه، ارزش وارد بازی میشود. بیت کوین و یا هر پول دیگری دارای ارزش درونی است و ایدهای که باید مردم را متقاعد و به سمت خود جذب کند.
تمام این روند برای بیت کوین 500 روز به طول انجامید. زمانی که این شبکه در مراحل ابتدایی خود بود، ارزش بیت کوین بسیار ناچیز بود. بیت کوینها استخراج میشدند و بین سایفرپانکهای (عاشقان اینترنت و حریم خصوصی) کنجکاو ردوبدل میشدند. بعد از اینکه لازلو برای دو پیتزا 10,000 بیت کوین پرداخت کرد، بیت کوین از صفر به 1 رسید. در یک آن، ارزش شبکه به شکل ملموسی افزایش یافت.
از آن لحظه تاکنون، حلقه ایده-ارزش به صورت زیر تکرار میشود:
- مجموعه ایدههای بیت کوین (گزارههای ارزش آن) مردم را جذب میکند.
- مردم آزادانه انتخاب میکنند چه کدی را اجرا کنند.
- کد انتخاب شده بر روی نودهای شخصی اجرا میشود.
- نود به شبکه میپیوندند و به همتایانی که ایدههای مشترکی دارند متصل میشود.
- شبکه به اجماع میرسد و بر سر اینکه چه کسی مالک چه چیزی باشد به توافق میرسد.
- ارزش، به نوبه خود، مجموعهی ایدههای تعریفشده توسط قوانین اجماع را تقویت میکند: تجسم گزارههای ارزشی.
این حلقه ایده-ارزش و اجرای مجدد ایدهها از طریق ایجاد ارزش مکانیسم جاذبه بیت کوین است. هر چیزی در این چرخه بر روی چیزهای دیگر تاثیر میگذارد، خواه سختافزار و یا نرمافزار. این حلقه چیزی است که در نهایت مردم را به خود جذب میکند و از آنجاییکه مجموعه اصلی ایدههای بیت کوین ثابت است، اثر عجیبی بر روی مجموعه ایدههای افراد دارد.
چاه گرانش بیت کوین
همانطور که پیشتر عنوان شد، بیت کوین نرمافزاری خودسر است که یک شبکه خودسر ایجاد میکند. یک شبکه خودسر نیز افراد خودسری را به خود جذب میکند.
احتمالا بیشتر پذیرندگان اولیه بیت کوین مجموعه اصلی ایدههای آن را به اشتراک گذاشتند. همانطور که دن هلد (Dan Held) در مقاله درخت بیت کوین خاطر نشان میکند، ساتوشی گروه اولیه افراد را با دقت انتخاب کرد، رمزنگاران و سایفرپانکها، کسانی که ساختار فنی بیت کوین را کاملا درک میکردند.
مسیرهای زیادی وجود دارد که ممکن است شما را به کشش گرانشی بیت کوین نزدیک کند. ممکن است شما به رمزنگاری، امنیت اطلاعات و یا فناوریهای مالی علاقهمند باشید. ممکن است شما عقاید سیاسی یا اقتصادی خاصی داشته باشید. ممکن است شما علاقهمند به سرمایهگذاری روی طلا، مدافع آزادی بیان و یا یک سفتهباز (تریدر) باشید. حتی ممکن است از روی ضرورت از بیت کوین استفاده کنید.
دلایل ارتباط اولیه شما با بیت کوین هر چه که باشد، به احتمال زیاد شما مجذوب آن خواهید شد. ساتوشی در یکی از ایمیلهایش به این جذابیت چند بعدی اشاره کرد.
اگر بتوانیم آن را به درستی توضیح دهیم، از منظر یک آزادیخواه بسیار جذاب خواهد بود. من با کد راحتترم تا کلمات.
یکی از راههای بیان کردن آن، تجسم چشماندازی از ایدههاست. از آنجایی که تعداد ایدههای ممکن نامتناهی است، مجبور خواهیم بود روی زیرمجموعه کوچکی از آن تمرکز کنیم. همچنین از آنجایی که در مورد بیت کوین صحبت میکنیم، روی جهان کوچکی از ایدهها در پاسخ به سوال «بیت کوین چیست؟» متمرکز خواهیم شد.
از 3 غریبه بپرسید که بیت کوین چیست؟ احتمالا 3 جواب بسیار متفاوت دریافت خواهید کرد. هر پاسخی لزوما بنا به تجربه گذشته، عقاید سیاسی و اقتصادی و درک فردی شخص از جهان شکل میگیرد. مجموعه ایدههای شخصی شما و جهانبینی شما جایگاه شما در چشمانداز ایدهها را مشخص میکند.
این چشمانداز، مجموعهای از ایدهها را در بر میگیرد که با هم جمع میشوند. روایتهایی که به درک و پاسخ به سوال بیت کوین چیست کمک میکنند.
ممکن است کسی در درجه اول با تمرکز بر روی جنبه ذخیره ارزش بیت کوین، آن را به عنوان طلای دیجیتال بشناسد.
ممکن است فرد دیگری با تمرکز بر روی وجه مبادله بیت کوین، معتقد باشد که بیت کوین یک سیستم پرداخت است. همچنین این امکان وجود دارد شخص دیگری با در نظر گرفتن اتوماسیون قراردادها و ایدههای مشابه، از بیت کوین به عنوان راهی برای خودکارسازی ساختارهای پیچیدهی اجتماعی یاد کند.
دن هلد در مقاله درخت بیت کوین خود مینویسد:
هیچکس نمیتواند همه چیز را بداند. پیچیدگی جامعه قابل تقلیل و کاستنی نیست. ما به مدلهای ذهنی که عطش ما را برای درک یک پدیده ارضا میکنند، وفاداریم و به گروههایی که با روایتهای مشابه شناخته میشوند چسبیدهایم.
این روایات و این مجموعه ایدهها، در واقع پاسخ «بیت کوین چیست؟» و «آنچه مردم از بیت کوین میدانند» است. این روایات به مرور زمان و با گسترش سیستم و درک ما از این سیستم، تکامل مییابند. نه ایدهها، نه افراد، نه بیت کوین و نه جهان، هیچکدام چیزهای ساکن و ایستایی نیستند. همانطور که تا به امروز دیدگاه ما نسبت به بیت کوین ثابت نبوده و مدام تغییر کرده است، در آینده نیز به همین صورت خواهد بود.
بیت کوین هر چه که باشد، در این جهان ایدهها همانند چاه گرانشی عمل میکند. اگر مجموعه ایدههای شما با ایدههایی که در بیت کوین گنجانده شدند، همپوشانی داشته باشد، شما به این چاه گرانشی نزدیک هستید و به راحتی شکار و مبتلای آن میشوید.
در نتیجه، بیت کوین در حال جذب افراد خودسری است که ایدهها و ایدهآلهای خاصی را به اشتراک میگذارند. به عبارتی دیگر میتوان این ضربالمثل را به کار برد؛ کبوتر با کبوتر، باز با باز. تحت چنین شرایطی میتوان انتظار داشت که عده زیادی از افراد علاقهمند به فناوری، به زودی به دسته پرندگانی که حوالی بیت کوین پرواز میکنند، بپیوندند.
آنچه که تعجبآور است، تاثیر جانبی یک شبکه خودسر است که چگونه مردم را تحت تاثیر قرار میدهد. از آنجا که مجموعه ایدههای محققشده توسط بیت کوین ثابت است، این مجموعه ایدههای افراد است که باید با آن همراستا شود نه بالعکس.
ایزاک آسیموف (Isaac Asimov)، نویسنده آمریکایی در این باره معتقد است:
جهان آنطور که شما فکر میکردید باشد نیست. پس بهتر است عقاید خود را دوباره سازماندهی کنید. چرا که مطمئنا نمیتوانید جهان را مجددا سازماندهی کنید.
بیت کوین بیشتر از آنکه ما بتوانیم آن را تغییر دهیم، ما را تغییر میدهد.
جاذبه و دافعه
اما اگر مجموعه ایدههای شما با بیت کوین همپوشانی نداشته باشد چه؟ اگر بخواهید مجموعه ایدههای بیت کوین را تغییر دهید و نسبت به بیهودگی این تلاش متقاعد نشوید چه؟ اگر برخی از ایدههای بیت کوین شما برای شما دافعه ایجاد کنند چه؟
الن گوث (Alan Guth) فیزیکدان و کیهانشناس آمریکایی در رابطه با جاذبه و دافعه گرانش معتقد است:
معجزه فیزیک که من اینجا دربارهاش صحبت میکنم چیزی است که در واقع از زمان نظریه نسبیت عام انیشتین شناخته شده است. اینکه گرانش همیشه جذب کننده نیست. گرانش میتواند دافع نیز عمل کند.
اگر واقعا ایدههای بیت کوین برای شما دافعه داشته، شاید شما باید از این فضا فاصله بگیرید و به فضای بینستارهای، جایی که هیچ علاقهمند به بیت کوینی در آنجا معلق نیست، بپیوندید.
اگر میخواهید ایدههای بیت کوین را به صورت بنیادی تغییر دهید، ممکن است چاه گرانشی دیگری ایجاد کنید. به دلیل باز بودن بیت کوین چنین چیزی به سادگی امکانپذیر است. کد متن باز آن و نبود سازمان رسمی خاص، به هر کسی این امکان را میدهد که بدون درخواست مجوز کد را کپی، اصلاح و اجرا کند.
همانطور که در بالا ذکر شد، تغییر قوانین اصلی بیت کوین منجر به بازی جدیدی که متفاوت از چیزی که همه افراد دیگر بازی میکنند میشود.
برای اینکه به تنهایی بازی نکنید، باید افراد دیگر را ترغیب کنید که به شما بپیوندند. اگر میخواهید تعداد افراد یکسانی برای بازی داشته باشید، باید همه افراد شبکه را متقاعد کنید که مجموعه ایدههای شما از ایدههای دیگران بهتر است. و از آنجایی که این یک بازی مالی است، تاثیرات شبکه قوی، بسیار سودمند است. پس به نفع شماست که همه را متقاعد کنید.
عدم انجام این کار یا با ایجاد یک شبکه جدید و یا با جدا شدن از شبکه بیت کوین حاضر، سبب ایجاد یک سیستم رقابتی میشود.
از آنجایی که همه پروژهها از بیت کوین الهام میگیرند، مجموعه ایدهها با یکدیگر همپوشانی دارند و حتی گاهی اوقات دقیقا شبیه هم هستند.
ناتانائیل ویتمور (Nathaniel Whittemore) یکی از افراد فعال در حوزه تولید محتوای کریپتو در این رابطه مینویسد:
دنبال کردن روایتها راهی مناسب برای کمک به مردم است که درک کنند که در واقع فهرستی از اعتقادات وجود دارد که به خاطر وابستگی خود به رقابت با آن میپردازند. تلاش برای تعیین و شناخت اینکه یک روایت کجا به پایان میرسد و دیگری آغاز میشود یک اقدام چالش برانگیز است، چرا که ایدهها تمایل به داشتن مرزهای نفوذناپذیری دارند.
از آنجایی که خلق یک چاه گرانشی ممکن و تقریبا آسان است، در چند سال اخیر شاهد انفجاری از سکههای دیگر بودیم. در حالی که بیشتر این آلت کوینها کلاهبرداری آشکار هستند، برخیها به دنبال راهی برای جذب افرادی هستند که مجموعه ایدههای نو و یا اصلاحشدهی آن را به اشتراک بگذارند.
کشیده شدن به درون یکی از این چاههای گرانشی و در نتیجه به یک حلقه بازخورد ایده- ارزش، یکی از دلایل مسمویتی است که در فضای بیت کوین و یا هر جای دیگری شاهدش هستیم. پیوند مستقیم بین اعتقادات (ایدهها) و داراییها (ارزش) عامل موثری است که میتواند سبب درگیر شدن هر چه عمیقتر باشد.
کارل گوستاو یانگ (Carl Jung) فیلسوف و روانپزشک سوییسی در نظریاتش تحت عنوان روانشناسی تحلیلی عنوان میکند:
امروزه همه میدانند که انسانها عقده دارند، اما چیزی که از نظر تئوری بسیار اهمیت دارد ولی به خوبی درک نشده این است که عقدهها میتوانند مسیر ما را مشخص کنند.
همانطور که کارل یانگ در رابطه با عقدهها اینگونه استدلال کرد، هر کسی میتواند در رابطه با بلاک چین و افراد نیز چنین منطقی را به کار گیرد. ریشه هر چاه گرانشی، مجموعهای از ایدهها و گروهی از افرادیاند که دارای آن ایدهها هستند.
به محض اینکه جذب آن شدید، تفاوتهای فنی به راحتی به تفاوتهای ایدئولوژیکی بدل میشوند و بالعکس. در هر شرایطی دست کشیدن از ایدهها دشوار است، اما اگر ارزش واقعی شما وابسته به این ایدهها باشد، این شرایط سختتر هم میشود.
مدارها و برخوردها
تشکیل هر چاه گرانشی یک اتفاق ساده نیست. دقیقا مانند شکلگیری ستارهها و سیارهها گاهی اوقات خشن و شدید است؛ خورشید سیارهها را میبلعد، سیارهها به یکدیگر برخورد میکنند، ماه تکه تکه میشود، فرآیند شکلگیری چاه گرانشی بیت کوین نیز با اتفاقات سخت و خشنی همراه است.
تصور کنید پروژههای دیگر در حال چرخش به دور بیت کوین هستند و در گذشته نیز برخوردی بین آنها رخ داده است. اینکه همه پروژههای دیگر توسط بیت کوین بلعیده میشوند یا به خودی خود از بین میروند و یا اینکه در مدار پایداری قرار میگیرند هنوز مشخص نیست. آنچه که امروز قابل مشاهده است که اکثر شبکهها رقابتی هستند. به نقل از اریک هوفر (Eric Hoffer):
سود یکی از هواخواهان، به ضرر دیگران است.
آنچه که قابل مشاهده است و طی چند سال اخیر چندین بار اتفاق افتاده است که پروژههایی که نتوانند گزاره ارزش خود را ارائه دهند، به سرعت بسیاری از طرفداران و هواخواهان و همچنین ارزش خود را از دست میدهند. اولی را در جریان رهایی از توهم و خیال و دومی را به دلیل نفوذ بازار از دست میدهند.
ارزش و گمانهزنی ارزش آینده، بخش جداییناپذیر حلقه بازخورد ایده-ارزش است. اگر ایده عملی نشود، ارزش واقعی از بین میرود و این اتفاق آن ایدهها و شبکهای که آنها را در برمیگیرد را به نابودی میکشاند.
با این وجود، تا زمانی که افراد دارای مجموعههای مختلفی از ایدهها هستند و تا زمانی که پروژهای در مدار بیت کوین این مجموعه ایدهها را محقق میسازد و در برمیگیرد، مردم به آنها میپیوندند. تصمیمگیری در رابطه با اینکه آیا این ایدهها دارای مزایا و شایستگی هستند یا خیر با گذر زمان، بازار آزاد و در نهایت واقعیت مشخص خواهد شد.
ایدههای وحشتناک به هیچ وجه عملی نیستند، ایدههای بد، مدت کوتاهی دوام میآورند و راهکارهایی که بهتر از ایدههای موجود نیستند در بازار آزاد رشد نخواهند کرد.
با این حال ممکن است بهترین ایدهها توسط بزرگترین شبکهها کشف شوند و در صورت امکان آن را جذب میکنند. اگر بیت کوین بتواند آن را ببلعد، این کار را خواهد کرد.
تغذیه از ایدهها
همانطور که تاکنون متوجه شدهاید، مجموعه ایدههای اصلی بیت کوین از نخستین روز تعیین و ثابت شدند. با این حال، این بدان معنا نیست که بیت کوین نمیتواند بهبود یابد. میتواند و باید بهبود و توسعه یابد، اما باید این اتفاق به گونه بیفتد که معنا و ماهیت بیت کوین را از بین نبرد و تباه نکند.
چنین پیشرفتهایی همیشه اتفاق میافتند، به همین دلیل است که نمیتوانیم پرداختها را به هش اسکریپت ارسال کنیم، در عوض راهکارهایی مانند سگویت و شبکه لایتنینگ امکان انجام تراکنشها را با سرعت بالا و کارمزد پایین فراهم میکنند.
مشخصات فنی بهبود بیت کوین، تفاوت مهم بین سافت فورک و هارد فورک، ارزش بررسی دارند، اما از این حوصله این مقاله خارج است. بدون پرداختن به جزئیات بیشتر و با توجه به ماهیت این پیشرفتها، بدون شک بیت کوین روز به روز در حال بهبود و بهتر شدن است.
از نظر کشش گرانشی، این بدان معناست که بیت کوین در حال به دست آوردن جِرم است. مجموعهای از ایدههایی که بیت کوین را توصیف میکنند همراه با مجموعه ویژگیهای آن در حال گسترشاند و در جریان این فرآیند افراد بیشتری را به سمت خود میکشاند و ایدهها و پروژههای رقیب را میبلعد.
ایده پرداخت با کارمزد کم، به لطف کانالهای شبکه لایتنینگ دوباره مطرح شد. با اینکه این پروژه در مراحل ابتدایی خود قرار دارد، اگر شبکه لایتنینگ در مقیاس بزرگ نیز موفق عمل کند، سایر پروژههایی که بر مبنای این ایده ایجاد شدند محبوبیت و شایستگی خود را از دست میدهند.
حریم خصوصی ایده دیگری است که ریشه در چندین پروژه رقیب دارد. اگر پیشرفتهای حفظ حریم خصوصی بیت کوین در آینده موفقیتآمیز باشد (امضاهای شنور، لایتنینگ، ویرپول و …)، امکان اینکه این پروژهها نیز توسط بیت کوین بلعیده شوند وجود دارد.
در کتاب سفر اعداد، چهارمین کتاب تورات یهودیان آمده است:
و زمین دهان خود را گشود، آنها و خانههایشان و تمام افراد قارون و کالاهایشان را بلعید. آنها و هر آنچه که به آنها وابسته بود، زنده به درون گودال فرو رفتند و سپس زمین بر روی آنها بسته شد و از میان جماعت ناپدید شدند.
لزوما تمام پروژههای دیگر از بین نمیروند، اما شبکهها به تحت تاثیر شبکه شکوفا میشوند و برنده بیشترین استفاده را خواهد برد.
ارزش عقیده
هرگاه مردم در حال بحث و گفتگو در رابطه با ایدهها هستند، قبیلهگرایی یک هنجار است نه یک استثنا. چه در سیاست، ورزش، مقایسه آیاواس و اندروید و یا آناناس روی پیتزا، مردم گروهی را که به ایدهها و ایدهآلهایشان نزدیکتر است شناسایی میکنند.
برخی اوقات به دلیل اینکه پیامدهای ایدهها بسیار غیرمستقیم است و یا اینکه در طرح و برنامه بزرگتر نتیجهای ندارند، سنجش اعتبار آنها دشوار است. اما شبکههایی مانند بیت کوین با یک معیار مستقیم مورد ارزیابی قرار میگیرند: ارزش.
در حالی که این ارزش هم با دستکاری و هم با سفتهبازی قابل تحریف است، قابل اعتماد است و یک شاخص مستقیم برای سنجش میزان اعتبار و عقاید ایدههاست.
اگر افراد بیشتری با مجموعه ایدههای شبکه همرای باشند، افراد بیشتر توکن بومی آن (BTC) را به عنوان دارایی نگه میدارند. هر چه این ایدهها با واقعیت مطابقت داشته باشد، ارزش واقعیتری توسط شبکه ایجاد میشود، افراد بیشتری را همراه میکند و به عقیده کسانی که قبلا متقاعد شدند عمق میبخشد.
بیت کوین به یک دلیل دارای بیشترین جاذبه است: از روز نخست کار میکند، مسائل و مشکلات واقعی را حل میکند و ارزش واقعی ایجاد میکند. بیت کوین کار میکند چون مجموعه ایدههایش بسیار به واقعیت نزدیک است.
این امر بسیار با ارزش است، چون مردم به دلایلی همچون؛ بیت کوین بزرگترین، امنترین و قویترین شبکه برای انتقال ارزش دیجیتالی است، گزاره ارزش آن را باور دارند.
اینکه شما با ایدههای بیت کوین موافق یا مخالف باشید، برای بیت کوین فرقی نخواهد داشت و اهمیتی به آن نخواهد داد. کشش گرانشی آن روز به روز افزایش مییابد و طی این فرآیند ایدهها، افراد، کدها و نودها را به درون خود میکشد.
جمعبندی
تاکنون دریافتهایم که قوانین اجماع و معماری کلی بیت کوین در برگیرندهی مجموعه مشخصی از ایدهها است. تغییر مجموعه ایدههای اصلی بیت کوین تقریبا غیرممکن است، چرا که از همان روز اول گویی طرح اصلی آن بر روی سنگ تراشیده شده است.
حلقه بازخورد ایده ارزش چیزی است که جاذبه بیت کوین را ایجاد میکند. احتمال دارد افرادی که به این حلقه بازخورد نزدیک میشوند، مبتلای آن شوند. این خود سبب میشود که مجموعه ایدههای خود را با بیت کوین هماهنگ و هم راستا کنند.
درک این موضوع که هر سیستم تغییرناپذیری، افراد اکوسیستم خود را تغییر میدهد برای درک جاذبه و دافعه بیت کوین بسیار کمککننده خواهد بود. از آنجایی که تغییر مجموعه اصلی ایدهها به عنوان یک گزینه مطرح نیست، در نتیجه پروژههای جدید با واقعیت بخشیدن به ایدههای جدید راهاندازی میشوند و چاههای گرانشی جدیدی نیز ایجاد میکنند.
هر حلقه بازخورد ایده-ارزش متفاوت، اساس یک چاه گرانشی است. قبیلهگرایی و اجتناب و نفرت از ضرر به توجیه برخی از مسمومیتهای بین پروژههای رقیب و جوامع کمک میکند، چرا که کشیده شدن به درون هر حلقه بازخورد بر جهانبینی فرد تاثیر بسیاری دارد.
هم جهان و هم بیت کوین کاملا پویا هستند و این واقعیت سبب میشود که ایدئولوژی و عقیدههای کنونی ما برای همیشه کامل و کافی نباشد. حتی اگر ذات بیت کوین غیر قابل تغییر باشد، اما این میتواند تغییر کند و میکند.
سلطه بیت کوین تصادفی نیست. ایدئولوژی آن توانست افراد زیادی را به سمت خود بکشاند و در عوض بیشترین ارزش را ایجاد کند. با این وجود، کاوش و کنکاش در ایدههای دیگر اگر به صورت درستی دنبال شود، میتواند بسیار خوب و کمککننده باشد.
زمان و بازار آزاد در رابطه با اینکه کدام ایدهها با مطابق با واقعیتاند تصمیم خواهند گرفت. ایدههای بد از بین خواهند رفت و ایدههای خوب جذب خواهند شد.
در دنیایی که مردم دارای ترکیبی از ایدهها و داراییهای ارزشمند هستند، یک حلقه بازخورد که این دو مقوله را به هم پیوند میدهد، نیروی قدرتمندی برای جذب افراد به شمار میآید. اینکه شما به تازگی جاذبه و کشش ملایم بیت کوین را حس کردهاید و یا اینکه در مداری در نزدیکی آن قرار دارید، باید بدانید که جاذبه بیت کوین همچنان رو به افزایش خواهد بود.
منبع: ارزدیجیتال