به گزارش فناوری فرهنگی، 48ساعت مانده به یک انتخابات نفسگیر و پرماجرا در ایران، خبر بالاخره منتشرمی شود. صاعقه مانند و بی تفاوت به مردمی هراسان و سخت ترسیده. فضای خبری کشور به یکباره زیرو رو میشود. کرونا سرانجام به ایران رسیده است و همه آنهایی که روزگاری تصور میکردند مرزها؛ هویت جهان امروز را تشکیل دادهاند به تردیدی جدی در تحلیل وضعیت امروز میرسند. حالا همه یک جهان شدهایم؟ یک جهان آسیبپذیر؟
چه اتفاقی میافتد؟ این اولین سوالی بود که درست دو ماه و ۴ روز قبل به یکباره همه ایران درگیر پاسخش میشود و پاسخدهندگان طبیعتاً باید رسانهها باشند. شوکزده از شومی سختی که غافلگیرکننده است و روزگار را تغییر داده و مردمی که پچپچ کنان میگویند این تازه اول ماجرا است. چشمهای دوخته شده به تلویزیون، کاغذ روزنامهها، صفحات مجازی خبرگزاریها و کانالهای تلگرام و… دنبال پاسخی برای سوالشان هستند و اهالی رسانه حالا دوباره در موقعیت متناقضوار همیشگیشان قرار گرفتهاند. چه باید کنند؟ کرکره مغازهها به پایین کشیده شده است؛ مردم به خانهها خزیدهاند و نفسهای شهر از اضطراب به شماره افتاده است. هیچکس نمیداند که ادامه داستان چگونه رقم میخورد و دوباره اهالی خبر و دوراهی زیست مطمئن یا حرفهای ماندن؟
تجربههای ماندگار روزنامهنگاران ایرانی دوران کرونا، به زودی فراموش خواهد شد. در ایران پر حادثه این سالها بحرانی به دنبال بحرانی دیگر سر بر خواهد آورد و چه کسی به این فکر میکند که در روزگار کرونا روزنامهها به یکباره به فضای دیجیتال پرتاب شدند. چه کسی به یاد خواهد آورد که رقابت بین رسانههای رسمی و غیررسمی به داغترین روزهای خود رسید و که به خاطر خواهد آورد که روزنامهنگاران پیش از همه اقشار اجتماعی دیگر به اصطلاحی نو به نام دورکاری روی آوردند؟
این تلاش کوچکی برای دانستن تغییرات مختلف فرهنگ حرفهای رسانهای در دوران بحرانی کروناست. سرویس رسانه مهر از مدیرمسئول سه روزنامه دعوت کرده است که به تجربهنگاری این روزهای سخت و این تجربههای پیدا نشدنی بپردازند.پیش از این سه گزارش دیگر از این پرونده در اینجا و اینجا و اینجا منتشر شده است.
رزمایش رسانهای
مهدی عرفاتی، مدیر مسئول روزنامه جامجم
موضوع کرونا و تجربه کار کردن در آن اگر در طول حیات بشر معاصر منحصر به فرد نباشد، حتماً جزء اتفاقاتی است که میتوان برای آن تعبیر یکی از منحصر به فردها را به کار برد، چون همهی ابعاد و شئون زندگی فردی و اجتماعی بشر را در تمام ساحات تحت تأثیر خود قرار داد؛ از جزئیترین و شخصیترین مسائل فردی تا مسائل کلان سیاسی و اجتماعی. بالاخص در کار رسانه که عمدهی فعالیتش مرور رویدادها و بیان واقعیتهای اجتماعی است. به همین دلیل هم خود این اتفاق، هم اثرات این اتفاق و بازنمایی آن در رسانه به خودی خود موضوعیت دارد.
ما با تجربهای مواجه شدیم که باید ضمن اینکه با تعداد کمتری نیروی انسانی کار بکنیم، کاری چند برابری همراه با استرس و هیجان و نگرانیهای بیشتر انجام دهیم. در کنار اینکه کار رسانه ذاتاً استرسزا است و وقتی یک موضوع این چنینی در کنار آن قرار میگیرد، فشار آن چند برابر میشود. ترس از همهگیری و شیوع و ترس از ابتلا و خطرات جانی آن باعث میشود محیط ناامنی برای کارکنان ایجاد شود و طبیعتاً کار کردن در این شرایط دشوار است و مدیریت این فضا از آن هم سختتر است.
اما تجربه من به عنوان مدیر رسانه در کنار کارکنان دیگر تجربهی عجیب و غریبی بود. نوع رفتار بچهها در سطوح مختلف در واکنش به این قضیه متفاوت بود.
تا پای جان در راه
کسانی که شاید روزگاری ادعای آن را داشتند که تا پای جان در راه خدمت به مردم قدم میگذارند و حالا که باید با یک تهدید جانی کار میکردند، در لحظهی بحران عرصه را خالی کردند حتماً دلایل قانع کنندهای هم داشتند اما بررسی اجمالی تفاوتهای رفتاری آنها جالب است. از آن طرف کسانی که شاید در ظاهر اصلاً شبیه دستهی اول نباشند، در موقع نیاز حاضر بودند تمام وجودشان را در خدمت کار قرار دهند. مثل معروف آن هم این است که در زمان جنگ مرد از نامرد مشخص میشود. حالا نمیگویم که دوستانی که جوانب احتیاط را رعایت کردند نامرد تلقی میشود اما به هر حال با دیگران حاضر در میدان متفاوتاند.
دستاویز مذهب
مسئله دیگر در همین موضوع نقش اعتقادات مذهبی و باورهای دینی در مدیریت رفتارهای افراد بود و اثر آن در روحیه و خروجی کارهایشان کاملاً مشهود بود. آرامش و متنانت نصیب آنهایی بود که باورهای قویتری داشتند و برعکس اضطراب وتشویش هم در دل سست باورها خانه کرده بود.
در دل کار
تغییر فرایندهای کار رسانهای از دیگر تأثیرات کرونا بود چه در رسانههای مکتوب و چه در خبرگزاریها.
ما به عنوان روزنامه با دورهای روبهرو شدیم که امکان چاپ نداشتیم، یا باید دست روی دست میگذاشتیم و در این راه مخاطبمان را از دست میدادیم، یا وارد دیگر پلتفرمها میشدیم. تصمیم برآن شد که همگی به صف شویم و کار تولید خبر در فضای مجازی را آغاز کردیم. همین تجربه جدید برایمان بسیار خوشایند بود. خبرنگارها فارغ از گرایشات و تعلقاتشان در فضاهای مختلف حاضر شدند؛ در بیمارستانها، در جمع بچههای جهادی، در جمع کمک رسانان در شهرستانها. این تجارب جدید آوردههای زیادی هم برای زندگی فردی و حرفهایشان داشت، تجاربی تکرار ناشدنی.
توصیف من از این مدت درگیری با این مسئله این است که انگار یک کلاس روزنامهنگاری فشرده که درآن تمام تجربههای مختلف را میچشیدند را گذراندند. حضور در یک رزمایش رسانهای کامل.
شخص من تجربهی بحرانهای متعددی را داشتم و به دلیل تجربهی بیست سالهام در رسانه، بحران کم ندیدهام اما باید اعتراف کنم که این دوران منحصر به فرد بود و برای گذار از آن سعی کردم از جنبههایی که میتوان از این تهدید فرصت ساخت به مسئله نگاه کنم. تجربههای متفاوتی از جنس اصلاح فرآیندهای خبر رسانی، نوع تعامل و مواجه با نیروی انسانی، از این جهت که هم او را به آرامش دعوت کنی و در عین حال انتظار کار مفید را داشته باشی.
چالشهای ما در این دوره در سه دستهی حفظ سلامت کارکنان، بهینه کردن ساختارها و فرآیندها، انجام رسالت رسانهای و اخلاقی خلاصه میشد. تنظیم کردن این ابعاد که بعضاً با یکدیگر زد و خورد پیدا میکنند، دشواریهای زیادی دارد و عین حال تجربهی گرانبهایی بود.
روزنامه جام جم درگاه اینترنتی به آن معنا که محتوایی خارج از محتوای نسخههای چاپی روزنامه در آن منتشر شود، ندارد و بیشتر برای آرشیو کردن نسخ چاپ شده یا نشده روزنامه مورد استفاده ما بود. با این وجود بیشتر تولید محتوای ما در فضای مجازی اتفاق میافتاد و تصمیم گرفتیم محتواهایمان را در قالبهای جذاب اعم از ویدئو، کلیپ، فیلمهای میدانی، پادکست، اینفوگراف و به طور کلی قالبهایی که بتواند در کوتاهترین زمان اطلاعات جامعی را در دسترس مخاطب قرار دهد، تولید کنیم. سعی کردیم سریعاً تحریریه را از یک تحریریه سنتی به فضایی برای تولید محتوا در فضای مجازی تبدیل کنیم و هم در دیده شدن محتوا و هم رشد بسترهای مجازیمان به توفیقاتی رسیدیم. مثلاً سلسله کلیپهایی با عنوان مثبت کرونا که سعی داشت اتفاقات مثبت و شیرینی که در این زمان و درگیری واقع میشد را پوشش بدهد منتشر شد و مورد استقبال قرار گرفت.
به این ترتیب فکر میکنم آنچه از تجربه این اتفاق بسیار مهم برای ما باقی ماند مواردی بود که ذکر کردم. تجربهای که به یک رزمایش رسانهای شبیه بود و باید در کمترین زمان از فرم کلاسیک به فرمی دیگری تغییر میکردیم و در عین حال تعدادی از نیروها را هم از دست داده بودیم. چیزی کم از یک رزمایش بود؟
برکات کرونایی
مهدی رحمانیان، مدیر مسئول روزنامه شرق
ما از قبل از عید دورکاری را شروع کردیم و حدود دو سوم کارکنان را ملزم به نیامدن کردیم. و بعد از عید هم این روند ادامه پیدا کرد.
از دوم فروردین انتشار روزنامه را از سر گرفتیم و روزانه چهار صفحه را به صورت مجازی منتشر می کردیم. تا بیست و سوم فروردین هم این روند ادامه داشت. از زمانی هم که چاپ نسخه کاغذی مجدداً آغاز شد ما همان روند دورکاری را در پیش گرفتیم و در حال حاضر کمتر از یک سوم کارکنان در دفتر روزنامه حاضر هستند.
به طور کلی به نظرم بودن در این دوره تجربه خیلی خوبی برای ما بود، به دلیل اینکه ما از قبل از این ماجرا هم به دنبال برقرار کردن سیستم دورکاری بودیم و کرونا برای تحقق آن به کمک ما آمد؛ واقعیت این است هزینه رفت و آمد خبرنگاران و اتلاف وقتی که در این مسیر اتفاق می افتد، مطلوب هیچکس نیست و با توجه به شبکه ی اینترنتی که در اختیار داریم خیلی نیازی به حضور فیزیکی در یک محل مشخص نداریم، به جز تیم محدودی از افراد که باید کار هایی از قبیل صفحه بندی و موارد این چنینی را انجام بدهند. اما طبیعی است که همیشه افراد به دنبال حفظ وضع موجود هستند، علی رغم اینکه وضع موجود چندان هم بر وفق مراد نباشد، گویی ثبات و سکون در شرایط قبلی آرامش آنها را حفظ میکند و همیشه یکسری مقاومتهایی در برابر هر نوع تغییری اتفاق می افتد. اما کرونا باعث شد تا این مقاومتها به طور طبیعی حذف بشود و حالا که وضع موجود در خانه ماندن است، چه بهتر که همان را نگه داریم.
این دوره به ما کمک کرد تا در بخش فعالیت های آنلاین پویاتر باشیم و مثلاً به فکر تولید محتوا در قالب های تازه مثل پادکست بیفتیم. از اینها گذشته، در نوروز مجموعه ویدئوهایی را تولید کردیم و بنا داریم انتشار آنها را بعد از گذشت این مدت نیز ادامه بدهیم. و به لحاظ یاری رساندن شبکه ی اینترنت هم مشکل خاصی نداشتیم و انگار همه دست در دست هم داده بودند تا شکایتی نباشد و خود کار کردن، آن هم در شرایطی که انتظارش را می کشیدیم،، موضوعیت پیدا کند.
شبکههای اجتماعیمان جان گرفتند
صفحه ی روزنامه شرق در توییتر از قبل از کرونا فعال بود و طبیعتاً در این مدت با افزایش تولید محتوا، با حال افزایش تعداد دنبال کنندگان روبهرو شدیم. در اینستاگرام اما زیاد فعال نبودیم و از برکات دیگر کرونا برای ما همین شروع و رونق تولیدات در بستر اینستاگرام بود.
نکته ی دیگر این است که، دسترسی به محتوای سایت روزنامه تا پیش از این برای کاربران هزینه داشت و اقبال مردمی نسبت به آن خیلی زیاد نبود، اما به لطف کرونا ما این دسترسی را رایگان کردیم و به خاطر محتوایی که در آن تولید میکردیم رشد جدی در تعداد و میزان بازید کاربران داشتیم.
اقتصاد روزنامه
کرونا در کنار تمام فیوضاتش در زمینه های اقتصادی ضربه هایی را به بدنه روزنامه وارد کرده است؛ از جهت کاهش فروش نسخ چاپی و در کنار آن فروش کمتر آگهی. با این همه تلاش کردیم تا حقوق فروردین ماه کارمندان را به هر ضرب و زوری که هست پرداخت کنیم و امیدواریم که بتوانیم حقوق اردیبهشت ماه را هم پوشش بدهیم و به بهبود اوضاع بیاندیشیم.
از طرف سازمانهای ناظر هم قول پرداخت یارانهای برای ماه فروردین داده شده است ولی هنوز برون دادی نداشته است که بتوان از آن نام برد.
تعدیل نیرو نداشتیم
فرشاد مهدی پور، مدیر مسئول روزنامه صبح نو
ما متأثر از تصمیات کلی که از همان زمان جدی شدن قصه ی کرونا در کشور گرفته می شد حرکت می کردیم. کار ما در واقع سه بخش دارد: یک بخش آن مربوط به فضای داخلی سازمان است و بخش دیگر آن مربوط به ارتباط ما با سایر رسانه ها و بخش سوم هم پاسخ هایی است که باید به افکار عمومی داده شود. در بخش مربوط به افکار عمومی به سراغ مواردی رفتیم که مربوط به قرنطینه خانگی یا تصمیمات دولت برای این زمان بود. در بخش ارتباط با سایر سازمان های رسانه ای باید توجه می داشتیم که به هر حال در یک فضای رقابتی با آنها قرار داریم و باید تعادلی در تولیدات و رفتارهایمان ایجاد کنیم. و مسئله آخر روابط درون سازمان بود که در اولین ضربه آن، همان روزهای ابتدایی چند نفر از کارکنان ما به ویروس مبتلا شدند.
همه اینها در یک کلام به کار ما ضربه زد و به طریق اولی کیفیت کارمان هم کاهش پیدا کرد و از طرفی ترجیح می دادیم که تعدیل نیرو نداشته باشیم و همین باعث شد تا سعی کنیم هزینه هایمان را هم نصف بکنیم. در خصوص کاهش کیفیت مسئله مهم این است که ارتباطات بین فردی در کار رسانه ای جایگاه مهمی دارد و اینطور نیست که ما یک محصول را سفارش بدهیم و نهایتاً یک خروجی تحویل بگیریم. باید در تمام مراحل تولید متن رسانه ای گفت و گو شکل بگیرد و لحظه به لحظه در تعامل بین افراد تکمیل و تصحیح شود. در دورکاری این امکانات وجود ندارد و برای انجام یک اصلاح ساده باید چندین بار متن را برگردانیم و تماس تلفنی بگیریم و صدا قطع و وصل شود و اینترنت یاری نکند و… نهایتاً از خیر کیفیت مناسب بگذریم و متن را با علم به کم و کاستی هایش منتشر کنیم.
هم آسوده بودیم هم مضطرب
در ایام تعطیلات ما سعی کردیم در فضای مجازی فعال بمانیم، هر چند که با بسته شدن ناگهانی و بدون دلیل صفحه توییتر روزنامه رو به رو شدیم و از این بابت به شدت ضربه خوردیم اما همچنان در تلاش بودیم تا محتوا را به فضاهای دیگر منتقل کنیم. و چون قبلاً تجربه تولید محتوا در قالب های غیر سنتی را داشتیم برای این دوره از این حیث کار جدیدی نکردیم و فقط سعی کردیم در حد متعارفی آن را زنده نگه داریم.
الآن که وارد پنجمین سال انتشار خود می شویم و از ابتدا روی فضای مجازی سرمایه گذاری کرده بودیم، خیلی نیازمند کار جدید و ایجاد پلتفرم تازه نبودیم و حتّی برای اینترنت یک بستر داخلی را تعبیه کرده بودیم که در این زمان هم با مشکلی از این جهت مواجه نشدیم و تنها مسئله آن این بود که همکاران ما در بخش فنی چند روز پیش از آغاز ماجرا مجبور به حضور در محل شدند که این بستر داخلی را عمومی کنند که امکان کار در منزل هم وجود داشته باشد.
یک زمین بازی و هزاران دونده
چالش اصلی که با آن رو به رو بودیم این بود بود که همه ی موضوعات در این مدت کرونایی شده بود و تقریباً محتوایی خارج از موضوع کرونا وجود نداشت. خود این مسئله فشار مضاعفی بر ما می آورد از این جهت که باید تمام سوژه هایی روی آن کار می کردیم را ذیل کرونا تعریف می کردیم و علی رغم اهمیت آن خطر تکراری بودن و خسته شدن مخاطب ما را تهدید می کرد.
و مثلاً اگر دقت کرده باشید روزی که دولت طرح فاصله گذاری اجتماعی را به فاصله گذاری هوشمند تبدیل کرد، تیتر هفت یا هشت روزنامه خیلی شبیه هم بود و آن هم به همین دلیل یکسانی موضوع و مسئله روز بود
منبع: مهر