با وجود آنکه سینمای ایران به سوددهی نسبتاً مناسبی به ویژه درباره گروهی از فیلمها از جمله آثار کمدی رسیده، بیشتر کلان سرمایهدارانی که با مراجعات مکرر برخی فیلمسازان مواجه شدهاند، دست رد به سینه ایشان زدهاند و حاضر به قدم نهادن روی فرش قرمز یا حضور در پشت صحنه آثار سینمایی نشدهاند؛ اما چه اتفاقی افتاده که این هراس از سرمایهگذاری وجود دارد؟
به گزارش «تابناک»؛ با وجودی که سینمای ایران دوره سوددهی را پشت سر میگذارد و اغلب فیلمهای سینمایی در سال پیشِ روی، توانستهاند سرمایهشان را از گیشه بازگردانند، همچنان رغبتی از سوی سینماگران برای ورود به این عرصه و سرمایهگذاری در این بخش دیده نمیشود و سرمایهگذاران بزرگ هیچ رغبتی برای ورود به این عرصه ندارند؛ اما چرا چنین وضعیتی پیش آمده است؟
با نیمنگاهی به گذشته سینمای ایران و تجربیات پرهزینهای که گروهی از سینماگران داشتهاند، میتوان دریافت که چرا بسیاری از کلانسرمایه داران حاضر به سرمایه گذاری در سینمای ایران نیستند و حتی با وجود درخواست و پیشنهادهای مکرر برخی سینماگران شناخته شده، ترجیح دادهاند همچنان از محیط سینمای ایران در مقام یک سرمایه گذار دور باشند.
در این زمینه، لازم نیست راه دوری رفت و میتوان به دو فیلمی اشاره کرد که برای کسب پروانه نمایش به چالش برخورد کردهاند. سرمایه گذاران غیرسینمایی هر دو پروژه سینمایی با اعتماد به کارگردان، سرمایهشان برای تولید اثر سینمایی را در اختیار او قرار دادهاند؛ اما در نهایت خروجیِ کار به گونهای بوده که فیلم یا توقیف شده و یا پروسه دریافت پروانه نمایش آثار به درازا انجامیده است.
در این مرحله کارگردان که عمده دستمزدش را دریافت کرده، متضرر نمیشود و اگر تهیه کننده در نقش سرمایه گذار نباشد، حتی تهیه کننده نیز ضرری نمیبیند و ضرر اصلی متوجه سرمایه گذاری میشود که حاصلِ سرمایهگذاریاش، نه تنها امکان بهرهبرداری و سوددهی ندارد، بلکه تا زمانی نامشخص ـ شاید برای همیشه ـ مسدود شده است.
به این اتفاق، برخی رفتارها و درِ باغ سبزهایی که تعدادی از سینماگران به سرمایهگذاران غیرسینمایی نشان دادهاند را میتوان افزود. اینکه یک کارگردان سینما از حضور بازیگران هالیوودی در پروژهاش سخن میگوید و کارگردان دیگر از اکران جهانی اثرش خبر میدهد و یا کارگردان دیگر از رکوردشکنی فیلمش خبر میدهد، ولی در نهایت هیچ یک از این نوع اتفاقها نمیافتد، جز فریب سرمایه گذاران غیرسینمایی که قواعد سینمایی را نمیشناسند و به سینماگر اعتماد میکنند، چه دستاوردی دارد؟
یکی از سرمایهگذاران غیرسینمایی که تجربیات ناخوشندی از همکاری با برخی فیلمسازان دارد، در این زمینه به «تابناک» گفت: فکر نمیکنم کلیت جامعه سینما چنین نگاهی داشته باشند؛ اما به هر حال خیلی از کارگردانها به سرمایه گذار خارج از سینما، به چشم یک فرد پولدار نگاه میکنند که برای کسب شهرت به سینما آمده و به همین دلیل، معمولاً به سرنوشت سرمایه من و امثال من اهمیت نمیدهد. به همین دلیل، حداقل من بعد از چند تجربه ترجیح دادم از این حوزه فاصله بگیرم و به تجارت اصلی خودم مشغول باشم. فکر میکنم هر سرمایه گذار خارج از سینما که تجربیاتی شبیه به من داشته باشد، همین تصمیم را میگیرد.
او درباره تجربیاتش در این حوزه گفت: البته من تهیهکننده نیستم اما متوجه شدم رقمهایی که برای پروژههایی با سرمایه گذار غیرسینمایی برآورد و هزینه میشود، بیش از رقمهای سایر پروژههای سینمایی است؛ یعنی یک بازیگر در فیلمی که شخصی چون من سرمایه گذارش هستم، دستمزد بیشتری از فیلمی دریافت میکند که سرمایهگذارش تهیه کننده فیلم من است. در این زمینه تهیه کنندگان هم مقصرند و تصور میکنند، باید از جیب سرمایه گذار بخش خصوصی به همکارانشان سرویس دهند که این رفتارها بنده را دلزده کرد. واقعاً چرا باید یک بازیگر زن در پروژه دیگری با سناریویی مشابه، رقمهای متفاوتی دریافت کند و چرا همین اتفاق درباره کارگردان، تهیهکننده و سایر عوامل میافتد؟
این سرمایه گذار با اشاره به اینکه سینمای ایران سوددهی برای سینماگران ایران دارد، تأکید کرد: اینکه گفته میشود سینمای ایران سوددهی ندارد، برای امثال من درست است؛ اما سینماییها بلدند پولشان را در بیاورند، و الا با وجود زیانده بودن، مجدداً فیلم نمیساختند. من در پروژههایی که به عنوان سرمایه گذار رسمی بودم یا حتی عنوان سرمایه گذار نیز نداشتم و به صورت توافقی در تأمین سرمایه مشارکت کردم، متضرر شدم و توصیه میکنم، بخش خصوصی بدون شناخت از معادلات سینما وارد این بازی نشود.
این نوع نگاهِ «یک بار مصرف» به سرمایه گذاری بخش خصوصی در سینمای ایران وجود دارد که در کشورهای دارای «صنعت» سینما نظیر آمریکا برای سرمایه گذار غیرسینمایی، جزئیترین مسائل مربوط به تولید یک پروژه سینمایی در قالب یک کتاب مصور به همراه برآوردهای هزینههای تولید و بیزنس پلن فروش ارائه میشود و در این زمینه، دقت عمل منحصر به فردی وجود دارد. همین مسأله باعث شده در سالهای اخیر، علاوه بر سرمایهداران آمریکایی، بسیاری از سرمایه داران چینی و عرب نیز سرمایههایشان را به سینمایِ سودده آمریکا سوق دهند.
در ایران نیز اگر نگاه جدی نسبت به جذب سرمایههای خارجی به سینمای ایران برای تولید مجموعه آثار تازه باشد، باید نگاه «تیغ زدن» سرمایه گذاران ناآشنا و تازه وارد به این عرصه حذف شود و این امکان فراهم آید تا سرمایه گذاران خارجی پایشان را در جای سفت بگذارند؛ در غیر این صورت، روز به روز اعتماد کلان سرمایه داران به سینمای ایران کاهش خواهد یافت و این حوزه که میتواند یک بازار اقتصادی بزرگ باشد، از حدی بزرگتر نمیشود.