صنایع فرهنگی و سیاست عمومی / اندی سی.پرات (2)

به گزارش فناوری فرهنگی،به همین خاطر در برخی موارد، صنایع فرهنگی به عنوان مانعی در برابر سیاست‌های عمومی تلقی میگردد؛ زیرا معیارها و ارزش‌های بازار از طریق صنایع فرهنگی شکل می‌گیرند و این معیارها بیشتر جنبه اقتصادی دارد و به منظور جلب منفعت بیشتر ایجاد می‌شوند. از این رو مشاهده می‌شود که صنایع فرهنگی در تقابل با فرهنگ سنّتی جامعه و سیاست‌گذاری های ناظر به آن قرار می‌گیرد./اندی سی.پرات/ مدرسه اقتصاد انگلستان

حکومت
کسانی که به دنبال ایجاد سیاست‌های ناظر به صنایع فرهنگی هستند، سعی می‌کنند که از ترکیبی از دیدگاه های مطرح‌شده در بالا استفاده کنند. به نظر من، مفاهیم و فعالیت‌های فرهنگی مدام در حال تغییر هستند؛ چراکه هر روزه شاهد تغییرات گسترده در روند صنایع و تولید انبوه مصنوعات فرهنگی هستیم.
شاید بتوان گفت که در حال حاضر در بسیاری از کشورها و مناطق شاهد بحران در حوزه سیاست‌های فرهنگی هستیم. علاوه بر آن، به وسعت و تنوع فرهنگ و مفاهیم آن در مناطق مختلف افزوده شده است. به همین خاطر تأثیر صنایع فرهنگی به طرز ملموس تر و وسیع تری در سطح جامعه دیده می‌شود.
در گذشته امکان مبتنی ساختن سیاست بر قضاوت‌های زیبایی شناختی وجود داشت ولی در حال حاضر قضاوت‌های سیاسی و اقتصادی بسیار فراگیر شده است. من در اینجا قصد دارم به کیفیت مداخله سیاست‌گذاران و دولت بپردازم. در واقع با این کار می‌توانیم تعریفی از فرهنگ و نحوه تنظیم و کنترل آن را به‌دست آوریم.
به همین دلیل است که من عبارت حکومت را به جای سیاست انتخاب کرده ام. چراکه این عبارت هم تعریف مصنوعات فرهنگی و محصولات حاصل از آن را پوشش می‌دهد و هم وضع و اجرای سیاست‌ها را.
تعابیر و تفاسیر بسیاری از عبارت حکومت وجود دارد.
تفسیری که در این مقاله به توضیح آن خواهیم پرداخت، چیزی است که توسط جسوپ بیان شده است.جسوپ میان نهادهایی که با حکومت سر و کار دارند تفکیک قائل می‌شود و نوع حکومت را توصیف می‌کند. او حکومت را این‌گونه تعریف کرده است: هماهنگی میان نهادهای مختلف مانند نظام‌های اقتصادی، سیاسی، حقوقی، علمی یا تحصیلی که هر یک دارای منطق عملیاتی پیچیده مخصوص به خود هستند و نمی‌توان کنترلی مؤثر نسبت به آن‌ها از خارج از آن سیستم‌ها اعمال کرد. این مفهوم ارتباط بسیاری با انواع مشکلاتی که در رابطه با بخش فرهنگ و صنایع فرهنگی مشاهده می‌شود، دارد.

فضاهای ممکن برای حاکمیت فرهنگی
در دیدگاه جسوپ، در نظر گرفتن بازار و دولت به عنوان تنها فضاهای ممکن برای ارائه راه حل برای این مشکلات پیچیده، صرفاً به معنای به دام افتادن در دوگانگی سنّتی و شکست در حاکمیت بر آن‌هاست. تنش کنونی موجود در سیاست‌های صنایع فرهنگی و میان سیاست‌های فرهنگی و سیاست‌های ناظر به صنایع فرهنگی و دیگر زمینه ها، نشان‌دهنده این بن-بست فرهنگی است. در دیدگاه جسوپ، سه بحث ناظر به فرهنگ با سه شکل حکومت تلفیق می‌شود و عملاً نمونه ای جامع از سیاست فرهنگی ناظر به انواع حکومت‌ها ارائه می‌شود.

نتیجه‌گیری
در مجموع باید گفت که حکومت خود سازمانی، می‌تواند کلیدی برای یافتن نقاط قوت و ضعف در سازماندهی تولید و تنظیم آن باشد. در اینجا باید بگویم که مفید خواهد بود اگر ما مفهوم حکومت را فراتر از آنچه که دولت و بازار به دنبال اداره آن هستند، گسترش دهیم. این چیزی است که در تعبیر جسوپ از حکومت به شکلی ضمنی وجود دارد اما تنش‌های خاص میان ساختارهای شرکتی و یا اجتماعی و اقتصادی، مشخص نشده است. این مسئله ای است که توسط صنایع فرهنگی نشان داده می‌شود.
در نهایت می توان گفت در رابطه با سیاست گذاری سه چالش اصلی قابل تصور است.
اول اینکه نهادهایی که برای سیاست‌های هنری سنّتی ایجاد شده اند نمی‌توانند برای صنایع فرهنگی و یا سیاست‌های جدید فرهنگی، کارامد باشند.
دوم اینکه ماهیت تخصص‌های لازم برای سیاست‌گذاران کاملاً متفاوت است.سیاست‌گذاران به جای داوری در مورد سلیقه و یا ارزش، باید با سؤالات استراتژیک و بلندمدت در مورد پدیدآوردن تشکل‌های فرهنگی و همکاری فرهنگی، درگیر شوند. لازمه این کار، فهمی عمیق‌تر از ماهیت سازمان های تولید و بازتولید فعالیت‌های فرهنگی است. به بیان دیگر، این مهم اقتضا میدارد تا فهمی دقیقتر از نقش نهادها و شبکه ها در پرورش، نوآوری و نمایش و اجرای مصنوعات فرهنگی، به دست آید.
و سوم و آخر اینکه، زیربنایی جدید برای شرکت عمومی در این حوزه نیاز است. در واقع برای پایداری این فرایند در سطح ملی ابتدا نیاز است تا تمام فعالیت‌های فرهنگی در سطح منطقه ای و محلی مورد اجرا قرار گیرد.

منبع: آستان قدس رضوی

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد