به گزارش فناوری فرهنگی، میترا تمجیدی یکی از طراحان شناختهشده حوزه مد و لباس در کشور است، که طراحی لباس یکی از زنان دیپلمات «کاترین اشتون، سرپرست سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۴» برای ورودش به ایران را انجام داده است، تمجیدی از این طریق قصد داشته تمدن و فرهنگ ایرانی را در عرصه جهانی معرفی کند. او از معدود طراحانی است که پایه و اساس طراحیاش اقتباسی از مضامین تاریخی است. تمجیدی در زمینه گسست در پوشش، با اشاره به این موضوع که کلاسهای تخصصی و کارگاههای خوبی در حوزه مد و لباس برگزار شده است اما هنوز نتوانستند فاصله و دوگانگی میان فرهنگ نهادی و فرهنگ رایج کم کنند، ادامه میدهد در دانشگاههای ما هنوز همان واحدهای درسی ۳۰ سال پیش را تدریس میکنند و دانشآموختگان زمانیکه از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند متأسفانه هیچ آشنایی با صنعت پوشاک ندارند. البته تمجیدی معتقد است، خیلی از جوانان و نوجوان ما بر اساس لجبازی لباسهای نامناسب و ناهنجار میپوشند و اینکه بسیاری از آنها بهدنبال آزادی مدنیشان هستند و اگر در اختیارشان قرار نگیرد اعتراضشان را در نوع لباس پوشیدن نشان میدهند. گفتوگوی تفصیلی میترا تمجیدی طراح مد و لباس در زمینه «دوگانگی در پوشش؛ ماجرای یک گسست» در ادامه میآید:
*با توجه به اتفاقات رخ داده در حوزه مد و لباس انگار یک نوع دوگانگی میان تولیدکنندهها و طراحان وجود دارد، دلیل اینکه این اتفاق میافتد چیست؟
ببینید اینکه چطور میتوان پیوند میان تولیدکنندهها و طراحان را برقرار کرد، به نظرم برای تولیدکنندهها باید کلاس آموزشی بگذارند یعنی از لحاظ ذهنی و فکری به آنها آموزش دهند. همانگونه که طراحان لباس اصول طراحی و ارتباطات آموزش میدهند، حتی طراحانی که بهصورت حرفهای فعالیت دارند در طول سال مطالعه میکنند و اطلاعاتشان را بهروز میکنند اما کدام یک از تولیدکنندههای ما کتابی میخرد تا مطالعه داشته باشد؟ فقط میگویند کشورهای مختلف در دنیا تولید و فروش بالایی دارند کسی به آنها نگفته که اگر شما هم بخواهید در این سطح از اگاهی قرار بگیرید مطالعه داشته باشید. بدانید این هنر صنعت چطور پیش میرود و پشت پرده این ماجرا، چه اتفاقاتی رخ میدهد. مطمئنم به نفعشان است ولی مدت زمانی طولانی را میطلبد تا برایشان سیلابسهای درسی تدوین کنند و به آنها آموزش داده شود، چون تولیدکنندههای ما هیچوقت آموزش ندیدهاند و بیشتر تجربی کار میکنند. کدامشان مدرک عالیه مختص به حرفه و رشته کاریشان دارند؟ کجا آموزش دیدند؟ از کجا این ماجرا را یاد گرفتند؟ بیشتر تجربیات نسل به نسل به آنها رسیده است
طراحان ما نه که بلد نباشند مد را بسازند یا به قول شما ذائقهسازی انجام دهند ولی به دلیل شرایط مالیشان ترجیح میدهند کاری را عرضه کنند که برای فروش مناسب باشد. واقعیت ماجرا این است که وظیفه یک طراح فرهنگسازی نیست
برخی از این تولیدکنندهها، حاضرند در کارخانه، تولیدها و سرمایههای هنگفتشان ضرر کنند اما انبارهایشان که پُر از تولیدات مانتو با پارچه کارخانهشان است و به فروش نرفته را راکد نگه دارند. وقتی یک طراح بهعنوان کارشناس به آنها میگوید هارمونی رنگ شما درست نیست و این طرحی که روی این پارچه پیاده کردید متناسب با هم نیستند زیرا هر طرحی روی هر پارچهای نمیشود پیاده کرد. اما تولیدکننده حاضر است همین شکل تولید پوشاک را انبار کند و در نهایت آنها را دور بریزد یا در خیابان هر کدام را ۲۵ هزار تومان بفروشند ولی پول به طراح و کارشناس مد و لباس و طراحی ندهد.
طراحی کردن فقط اسکیس کشیدن روی کاغذ نیست یک طراح لباس میتواند ایده بدهد و تولیدکنندهها استفاده کنند که متأسفانه گوش شنوا برای شنیدن هیچگونه ایده و شکلهای کسبوکاری برایشان وجود ندارد البته وجود دارد در صورتیکه رایگان در اختیارشان گذاشته شود. کمکم طراحان ما هم هوشیار شدند و بههیچعنوان خطی بدون اینکه مبلغی دریافت کنند، برایشان نمیکشند و این اتفاق خوب و بزرگی است. شاید یک شروع خوب برای این حوزه باشد. زیرا سوءاستفادههای کاری از دانشجویان و طراحان لباس شده است و طرحها گرفته شده ولی پولی پرداخت نشده است. حتی قول سود فروش به آنها دادند و پرداخت نکردند و خیلی از اتفاقات دیگر.
البته تولیدکنندهها یکسری مشکلات دارند که نباید نادیده گرفت، در کشوری که اقتصادش فلج شده و همه به این امر واقف هستیم، آنها باید مالیات و بیمههای سنگین بپردازند، مواد اولیهای که برای پایهایترین کار در صنعت مد و پوشاک باید در اختیار داشته باشند گران شده است، از همین رو، آنها پا پس بکشند، آنها هم مشکلاتی دارند. به نظرم باید یک کمی این اتفاقات رخ داده، به صورت هماهنگ شده با هم پیش بروند تا این شکاف برطرف شود.
*شما اشاره به این موضوع داشتید که طراحان، طرحهایی را ارائه میدهند که مردم ما میپسندند. آیا طراح بیشتر به دنبال ذائقهسازی است یا ذائقهشناسی؟ اگر دنبال ذائقهشناسی باشد یعنی طراح یک قدم از مخاطبش عقب است یعنی اگر طراح ببیند مردم چه محصولی را میپسندد و بر اساس سلیقه او طراحی کند به نوعی ذائقه مخاطبش را شناخته و براساس آن کارش را انجام میدهد، در صورتیکه ما در حوزه مد و لباس احتیاج به ذائقهسازی داریم و به نوعی طراح محصولی را در اختیار مخاطب قرار بدهد که به عنوان مُد ایرانی در جامعه شناخته شود و به معنایی به دنبال فرهنگی کردن پوشاک باشد، این تا چه حد در کشور ما میان طراحان و مردم جا افتاده است؟
طراحان ما نه که بلد نباشند مد را بسازند یا به قول شما ذائقهسازی انجام دهند ولی به دلیل شرایط مالیشان ترجیح میدهند کاری را عرضه کنند که برای فروش مناسب باشد. واقعیت ماجرا این است که وظیفه یک طراح فرهنگسازی نیست.
*البته من هم نگفتم طراح فرهنگسازی کند اما در این مسیری که قرار گرفته به سمت تغییر درست و اصولی پیش برود!
خیر، من میگویم فرهنگسازی باید توسط مسئولین کشور اتفاق بیفتد بالاخره طراح حرفه و تعریف مشخصی دارد. همانجور که تولیدکننده ریسک نمیکند طرح جدیدی ارائه دهد تا وارد بازار شود، چرا طراح باید کالکشنی ارائه دهد که از قبل میداند آن طرح به فروش نمیرود؟ چرا باید ماهها تحقیق کند بعد آن کالکشن ارائه شده فقط در یک جشنواره بدرخشد، مسلماً این جریانات در کشور ما کسب درآمد ندارد و هیچنوع حمایتی از آن نمیشود. زمانیکه طراح به شکل حرفهای طراحی میکند باید آن محصول را به نمایش بگذارد که در کشور ما این امکان وجود ندارد. وقتی کالکشنی بر اساس تحقیق انجام میشود و تکنیکی جلو میرود احتیاج به عاملی دارد که دیده شود، بعد ما به چه شکلی انتظار داریم که مردم و رسانههای ما باخبر شوند. اگر هم طراح قصد فرهنگسازی را داشته باشد چه کسی از او حمایت میکند؟ هیچکس!
*منظورتان از رسانه در حوزه مد و لباس اشاره به چه بخشی است؟
رسانه به اعتقاد من، تبلیغ رادیویی، تلویزیونی، مجلات و سایتها نیست. رسانه پوشاک میتواند یک انسان باشد که بهعنوان الگو در جامعه مطرح و شناخته میشود، این انسان بهعنوان یک رسانه میتواند یکی از مسئولان کشور باشد. اگر قرار است در کشور پوشش ایرانی داشته باشیم چرا آقایان کتوشلوار انگلیسی و فرانسوی تنشان میکنند، البته به تولیدش محصول کاری ندارم امکان دارد تولیدش ایرانی باشد ولی طرحش ایرانی نیست، زیرا ما اصلاً نساجی نداریم که پارچه مناسب ایرانی داشته باشیم و اگر هم باشد خیلی کم است. یا چند میلیون دلار هزینه سرآستین آنها از انگلیس میشود در حالیکه خارج از مرزهای این کشور میبینیم لباسهای ایرانی چقدر پرطرفدار هستند.
اگر هم طراح قصد فرهنگسازی را داشته باشد چه کسی از او حمایت میکند؟ هیچکس!
*با توجه به گفتههای شما، چرا این جریان و اتفاقات (گسست) رخ داده است، مصادیق آن را بگویید؟ البته وجود سلبریتیها در این حوزه و اینکه جوانان آنان را به عنوان الگو در این زمینه پذیرفتهاند تا چه اندازه آسیبزا خواهد بود؟ یا اینکه سلبریتیها میتوانند به آن دانشی که شما مدنظرتان است و از آن سخن میگوئید برسند تا الگوی مناسب و مطلوبی در حوزه مد و لباس در جامعه باشند؟
به اعتقاد من، بیشتر بازیگرانی که به سمت مد و لباس آمدهاند، سرشان به کار خودشان گرم است و تعدادی هم هستند که دوست دارند به اینطرف و آنطرف سرک بکشند و لباس نامناسب میپوشند و از لحاظ اجتماعی منزلتی ندارند، شاید طرفدار داشته باشند ولی منزلت اجتماعیشان را به خاطر یکسری موارد از دست دادهاند و این موضوع ماجرا را بدتر میکند. آنها برای تبلیغ یک لباس که سوزندوزی بلوچستان را دارد کلی هزینه میگیرند که آن محصول را تبلیغ کند، به اعتقاد من تبلیغشان بدون هیچگونه تحقیق است و تنها به دنبال پول درآوردن هستند. کسی دلش به حال نسل آینده این کشور نمیسوزد که فرهنگی برایش باقی بماند یا نماند. یا از همه مهمتر که کشور ما ایران، در دنیا چه شکلی دیده میشود.
منبع: ایسنا