به گزارش فناوری فرهنگی،فیلمهای ساخت شرکت پیکسار، مانند داستان اسباببازی، والئی، شرکت هیولاها، شگفتانگیزان، راتاتویی و…، همیشه جزو پرفروشترین و از نظر منتقدان بهترین فیلمهای سینما بودهاند. شرکت پیکسار با تولید پشت سر هم فیلمهایی با بودجههای کلان و یا بهاصطلاح سینماییها بلاکباستر و پرفروش شدن آنها، منتقدان و دستاندرکاران سینما را شگفتزده کرده است.
موفقیت پیکسار از سال ۱۹۹۵ و با تولید اولین انیمیشن دیجیتال، بهنام داستان اسباببازی شروع شد و تا به امروز و با داستان اسباببازی ۴ ادامه پیدا کرده است.
تئوریهای مختلفی در مورد رازهای موفقیت پیکسار وجود دارد. اما باور دارم که فیلمهای پیکسار خیلی خوب با مخاطبان ارتباط برقرار میکند، بهدلیل اینکه پیکسار این کار را با ظرافت خاصی انجام میدهد.
بیل تیلور و همکارش، پالی لابر، کتابی در مورد پیکسار نوشتهاند با عنوان «ماوریکس مشغول کارند» و آخرین آمار فروش فیلمها این فرصت را در اختیار آنها قرار میدهد تا پیامهای «پرفروشترینها» نوشتهشده در این کتاب را دوباره مطرح کنند: شما نمیتوانید به پیروزی قاطعی دست پیدا کنید مگر اینکه شیوه بازی را در زمین خود تغییر دهید.
پیکسار فقط فیلمهایی بالاتر از حد استاندارد تولید نمیکند. بلکه این شرکت فیلمهایی متفاوت تولید میکند و در این فرآیند، خیلی از اصول رایج و ناکارآمد صنعت سینما را نادیده میگیرد. هالیوود به پیکسار غبطه میخورد و رشک میورزد، به خاطر اینکه پیکسار هیچوقت به سمت هالیوودی شدن پیش نرفته است.
فیلمسازی پیکسار در برابر فیلمسازی به سبک هالیوود
تعدادی از متخصصان کسبوکار اختلاف نظرهای بین یک شرکت آیندهنگر غیرمتمرکز گسترده و مجموعه بازیگران، تهیهکنندگان و دستاندرکارانی را که به خاطر یک فیلم دور هم جمع میشوند و بعد از پایان تولید فیلم از هم جدا میشوند، نشان دادهاند.
در مدل هالیوودی، اشخاص خیلی بااستعداد شرایطی را میپذیرند، کارشان را انجام میدهند و به سراغ پروژه بعدی میروند. این مدل قطعا این امکان را میدهد تا حداکثر انعطافپذیری را داشته باشیم، اما منجر به وفاداری حداقلی و مشکلات بیپایانی در مورد پیشرفت میشود.
مدل هالیوودی را دور بیندازید و مدل پیکسار را اجرا کنید: یک شرکت بههمپیوسته از همکاران قدیمی که با یکدیگر اخت شدهاند، از همدیگر چیزهایی یاد میگیرند و سعی میکنند با هر فیلمی که میسازند، قدمی رو به جلو بردارند و پیشرفت کنند.
اندرو اسنتنون، کارگردان فیلم انیمیشن والئی، فرد مهمی در پشتصحنه فیلم به دنبال نمو بود، که توانست دو جایزه اسکار را به دست بیاورد و در سطح جهان به فروش ۸۴۰ میلیون دلار دست پیدا کند و پرفروشترین فیلم شبکه خانگی در طول تاریخ سینما شود.
هالیوود به پیکسار غبطه میخورد و رشک میورزد، به خاطر اینکه پیکسار هیچوقت به سمت هالیوودی شدن پیش نرفته است.
اما اسنتنون با پیشنهاد دادن بالاترین دستمزد یا درخواست قرارداد خاص و با آپشنهای اضافه، موفقیت نمو را دنبال نکرد. او بهعنوان کارمند استودیو به سر کار خود برگشت، تا به تولید فیلمهای دیگری مشغول شود و سرانجام کارش را روی پروژه بزرگ دیگری آغاز کرد.
اسنتنون یکی از نویسندگان و کارگردانان مستعدی است که با کارهایشان در پیکسار به شهرت رسیدهاند. دوباره و برخلاف شرایط معمول هالیوود، این متخصصان سینما قراردادهای طولانیمدتی را برای همکاری و مشارکت در استودیو امضا کردهاند، بهجای آنکه فقط مشغول کار در فیلمها و پروژههای شخصیشان شوند.
به گفته رندی نلسون، فردی که در سال ۱۹۹۷ به شرکت پیکسار پیوست و در حال حاضر رئیس دانشگاه پیکسار است، این مدل بیانگر «نگاه خاص پیکسار نسبت به رویه استاندارد صنعت سینما است.»
نلسون این موضوع را این گونه توضیح میدهد: «قراردادها این امکان را در اختیار شما قرار میدهند تا مثل یک شرکت مسئولیت کار را قبول نکنید. نیازی نیست در مورد راضی و خوشنود نگه داشتن افراد نگران باشید. چیزی که ما در اینجا ساختهایم -فضای کاری فوقالعاده، فرصتهایی برای یادگیری و پیشرفت، و علاوه بر اینها، همکاران عالی و درجه یک- بهتر از هر قراردادی است.»
دانشگاه پیکسار، نقطه مرکزی شرکت پیکسار
در دانشگاه پیکسار بیش از ۱۱۰ دوره آموزشی برگزار میشود: دوره کامل فیلمسازی، کلاسهایی در زمینههای نقاشی، طراحی، مجسمهسازی و نویسندگی خلاق.
نلسون میگوید: «ما در رشتههای هنرهای زیبا و هنر فیلمسازی مدرک معادل دوره کارشناسی دانشگاه را ارائه میدهیم.» به هر کارمندی -اعم از انیماتور، تکنسین فنی، دستیار تهیهکننده، حسابدار، بازاریاب، یا مامور حراست- توصیه میشود چهار ساعت از وقت خود در هفته را به یادگیری اختصاص دهد.
رندی نلسون روی حرف خود تاکید میکند: این کلاسها فقط برای استراحت بین کارهای روزمره نیستند. او میگوید: «این بخشی از کار همه ما است. همه ما اینجا فیلمسازیم. همه ما به دورههای آموزشی یکسان و مشابه دسترسی داریم. در کلاسها، افراد از هر سطحی کنار دست کارگردانان و رئیس شرکت مینشینند.»
در طی تحقیقات بیل تیلور و پالی لابر در مورد کتاب ماوریکس، پالی در یک کلاس در دانشگاه پیکسار حضور یافت. دانشجویان ترکیب جالبی از کارمندان را تشکیل میدادند: یک مهندس نرمافزار پسازتولید، یک طراح لباس، یک بازاریاب، و حتی سرآشپز شرکت، لوئیجی پاسالاکوا. او گفت «من به زبان غذا حرف میزنم. حالا دارم به زبان فیلم صحبت میکنم.»
به لطف دانشگاه پیکسار، کارمندان یاد میگیرند که به کار در شرکت (و همکارانشان) با دید جدیدی نگاه کنند.
نلسون میگوید: «مهارتهایی که ما آموزش میدهیم، مهارتهایی هستند که در هر بخشی از سازمان به آنها نیاز داریم. چرا طراحی را به حسابداران آموزش میدهیم؟ به خاطر اینکه در کلاس طراحی فقط طراحی را آموزش نمیدهیم. بلکه به آنها یاد میدهیم که با دقت بیشتری ببینند. هیچ شرکتی روی کره زمین وجود ندارد که از داشتن کارمندان تیزبین و باتوجه سود نبرد.»
کسبوکار سینمایی به روش پیکسار
این سخنان نلسون بیان میکند که چرا روی آرم دانشگاه عبارت لاتین Alienus Non Diutius نوشته شده است. ترجمه: بهتنهایی کاری انجام نمیشود.
رندی نلسون میگوید: «این جمله ذات وجودی مدل کسبوکار ما است. به مردم فرصت میدهیم تا در کنار هم شکست بخورند و با هم اشتباهات را جبران کنند.»
این مدلی است که در بیشتر شرکتهای هالیوودی وجود ندارد و به شما کمک میکند تا بفهمید که پیکسار چرا فیلمهای پرفروش و خیلی خوبی میسازد.
چگونه میتوانید قواعد بازی را در زمینه کاری خود تغییر دهید؟ مشخصه شما در مورد نحوه کار کردن زمینه کاریتان چیست؟ آیا به همان اندازه که کار میکنید، رقابت هم میکنید؟
پاسخهای قانعکنندهای برای این پرسشهای مهم پیدا کنید، و آن وقت به موفقیتهایی در زمینه کاری خودتان دست پیدا میکنید.
منبع:تجارت نیوز