به گزارش فناوری فرهنگی، رئیس جمهور آمریکا از گفتهی پیشین خود صرف نظر و مراتب تعهداتش به قوانین بین المللی را اعلام کرده است. با این وجود ترامپ طی چهار سال گذشته با اعمال سیاستهای ضد و نقیض خود نشان داده که پایبندی چندانی به سخنان خود ندارد و هر بار راهبرد تازه ای چیده و مطلب تازه و عجیبی را بیان می کند که نشان از ندانستن برخی قوانین و استراتژی های کشورداری و قوانین بین الملل است.
حسن الهیاری؛ دکترای تاریخ ایران معاصر در خصوص تهدید اخیر ترامپ مبنی بر مورد هدف قرار دادن ۵۲ نقطه فرهنگی ایران به ایسنا می گوید: «از زمانی که آقای ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد، رویکردهایی ضد کنوانسیونها، قراردادها و قوانین بین المللی اتخاذ کرد که خروج از بسیاری معاهدات در حوزههای محیط زیستی و موشکی و بسیاری از پیمانهای جهانی دیگر آغازی بر رفتار غیرقانونی او بود. دنیای کنونی نیز در مواجهه با این اقدامات ترامپ سکوت کرد و هیچ اعتراض خاصی در قالب مجامع رسمی نسبت به رفتار ترامپ نشان داده نشد.»
وی در خصوص چرایی عدم اعتراض نسبت به ناهنجاریها و رفتارهای فراقانونی ترامپ اذعان میکند: «این مسئله به نظم شکل گرفته پس از جنگ جهانی دوم برمیگردد. دنیای پس از جنگ جهانی دوم، از یک طرف اروپای ویران و از طرف دیگر آمریکای جسته از بحران این جنگ بود و به دلایل مختلف آسیبی که در این جنگ به اروپا تحمیل شد، دامنگیر امریکا نشد و در عوض آمریکای پس از جنگ جهانی دوم، بر مقدرات کشورهای دیگر مسلط شد و اوج این سلطه گری و عدم پایبندی به چارچوبها و قوانین نیز در زمان ترامپ رخ داد.»
ترامپ چیزی به نام فرهنگ، تاریخ و تمدن نمیداند
عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه خلیج فارس بوشهر پس از این مقدمه توضیح میدهد: «با دو رویکرد میتوان به این مسئله نگاه کرد؛ یا ترامپ چیزی به نام فرهنگ، تاریخ و تمدن نمیداند، یا میداند و با آگاهی میخواهد دست به چنین کاری بزند. تعبیر من این است که نمیداند؛ چرا که شخص ترامپ و کشور آمریکا دارای تاریخ، فرهنگ و تمدن اندکی به نسبت ایران و بسیاری از کشورهای دیگر با فرهنگ، تاریخ و تمدن غنی است؛ لذا این کار ترامپ از روی عدم درک و فهم درست از این مقوله است. پدیدهای به نام تاریخ، فرهنگ و تمدن روح واحد تمام ملت ها است و همه طرفدار و حافظ آن هستند و آن را از خود میدانند. فرهنگ، مسئلهی یک شخص و گروه و یا نظام و حکومت نیست بلکه مسئلهی دوران چند هزار سالهی تاریخی است و همهی مردم حتی آنان که بیشترین نقدها را نسبت به حاکمیت و دولت دارند، هرگز بر سر مقولهی فرهنگ و تمدن حاضر به معامله نخواهند شد بلکه در صورت بروز این مسئله، طیفهای مختلف جامعه یکدستتر هم خواهند شد.»
وی ادامه میدهد: «آنچه از ایران در دنیای بینالملل چهرهای مثبت ساخته، عمدتاً مرهون میراث معنوی و مادی ما است که بسیاری از اندیشمندان در حوزهی تاریخ، فرهنگ، تمدن و آثار باستانی نیز سابقهی دیرینهای در کاوشهای باستانی و تمدنی ایران داشته و از این منظر در جایگاه خود سفیران ایران هستند. در واقع، دنیا ما را با فرهنگ و تمدن غنیمان میشناسد و از این لحاظ یک حکم بازدارندگی را دارد؛ مگر اینکه ترامپ بنا بر قاعدهای که چهار سال است دنبال میکند، بیتوجه به آرمانهای مشترک بشر و قواعد حاکم بر دنیا، هنجارها را زیر پا گذاشته و دست به اقدامی نابخردانه بزند که در این صورت بازتاب بین المللی آن بسیار برای حکومت آمریکا منفی و خطرناک و پیامدهای آن متوجه کل دنیا خواهد بود، چرا که فرهنگ و تمدن مرز ناشناس و برای تمام ملتها است.»
وی میافزاید: «یکی از ابزارهای مهم در دنیای سیاست، دیپلماسی فرهنگی است که در دولت کنونی نیز بسیار از آن استفاده شده؛ برای مثال، یکی دو سال گذشته قرار بود لهستان میزبان کنفرانسی ضد ایرانی با حضور آمریکا باشد که پیامی توسط دکتر ظریف، وزیر امور خارجهی ما با این مضمون که “شما لهستانیها باید از پدرانتان بپرسید که ما ایرانیها در جنگ جهانی دوم با شما چه کردیم و شما دارید چه پاسخی میدهید” در فضای مجازی منتشر شد و سطح این کنفرانس ضد ایرانی را بسیار نازل کرده و باعث شد در سطح یک پوسته باقی بماند. این بیان ناظر بر یک حادثهی تاریخی در جنگ جهانی دوم است که مهاجرین لهستانی ناخواسته به ایرانیها پناه آورده و ایرانیها نیز با روی باز از آنان در بسیاری از نقاط کشور استقبال کردند.»
ابزاری برای جلوگیری از فرسودگی آثار باستانی
این پژوهشگر حوزهی فرهنگ و تمدن در پاسخ به ایسنا مبنی بر اینکه ما چقدر در حفظ میراث فرهنگی و جذب گردشگر کوشیدهایم، بیان میکند: «ایران از نظر میراث بر جای ماندهی تمدنی، در جایگاه بسیار بالایی قرار دارد اما متأسفانه تلاشی که در خور و در شأن این میراث باشد، برای حفظ آن صورت نگرفته و این کم توجهی از برخی رویکردهای کلان فکری حاکم بر کشور ما ناشی میشود. در این باره دو مسئله را باید از هم تفکیک کرد؛ مراکز و آثار به جا مانده در زمان خودشان چه کاربری داشته و اکنون چه استفادههایی میتوان از آنها کرد؟ آیا میتوان به صرف اینکه تخت جمشید کاخ پادشاهان بوده و ما با پدیدهای به نام پادشاه مشکل داریم، آن را نادیده گرفت؟ بدیهی است که خیر. گرچه تخت جمشید مقر سیاسی یک حکومت بوده اما به نوعی بازتاب همهی وجوه یک سرزمین و اثبات ریشه دار بودن ما است.»
الهیاری با اشاره به اینکه بخشی از هویت ما در گذشتهمان ریشه دارد، تصریح کرد: «ما در حفظ میراث فرهنگی ضعیف عمل کرده و اگر به همین شکل پیش برویم، بسیاری از آثار ما از دست خواهند رفت؛ کما اینکه در دنیای پیشرفتهی امروز حتی برای فرسودگی آثار باستانی نیز ابزاری وجود دارد و اجازه نمیدهند این آثار به این راحتی از بین برود. کوتاهی ما در این زمینه باعث شده کشورهایی مثل تاجیکستان، ترکیه و حتی افغانستان که در مقطعی از تاریخ بخشی از قلمرو ایران بودهاند، مدعی شده و عناصر فرهنگی و تمدنی ما را در سازمانهای بین المللی به نام خود ثبت کنند. نفس این مسئله لزوماً به معنای گستاخی آنها نبوده و ناشی از کوتاهی ما است. باید توجه داشت این کشورها دوست و هم تبار ما هستند و اصولًا با ما هیچ مشکلی هم ندارند. این مسئله هشداری برای ما است و اگر همچنان بر همین مدار حرکت کنیم، در حقیقت اتصالمان را با گذشتهی خود قطع کرده و با دست خود تیشه بر ریشهی هویت خودمان زدهایم.»
بهرهگیری از میراث فرهنگی به عنوان حوزهای برای مزیتهای اقتصادی
به گفتهی این مدرس دانشگاه، عدم استفاده از پتانسیلها و ظرفیتهای کسب درآمد از حوزهی گردشگری به سیاستهای نفتی و اقتصادی ما برمیگردد؛ یعنی این صد و اندی سال استفاده از منابع نفت و خامفروشی، ما را از بسیاری حوزههای اقتصادی به خصوص میراث فرهنگی و گردشگری که میتوانست بسیار کمهزینهتر و پردرآمدتر باشد، غافل کرده است.
او در این باره عنوان می کند: «مورد دیگر سپهر فرهنگی حاکم بر کشور ما است. این چنین که ما به عنوان کشوری مسلمان، برخی رفتارها و هنجارهای فرهنگی را برنمیتابیم، اما این مسئله به خودی خود بازدارنده نیست؛ مثلاً طیف گستردهای از مخاطبان کشور روسیه که به عنوان گردشگر میتوانند برای آن ارزش اقتصادی داشته باشند از کشورهای مسلمان هستند که بر همین اساس، پدیدهای به نام گردشگری حلال را راه اندازی میکند. ما هم در همین ساختار فرهنگی و مذهبی خود میتوانیم از میراث فرهنگیمان به عنوان حوزهای برای مزیتهای اقتصادی بهره ببریم.»
هر گردشگری سفیر ایران میشود
عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه خلیج فارس بوشهر بیان کرد: «در این سالها اتفاقات مبارکی افتاده که یکی از آنها بحث تبدیل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به وزارت گردشگری بوده است. صحبتهای اخیر وزارت گردشگری مبنی بر اعطای وامهایی با سود پایین برای گردشگری روستایی و شهری نشاندهندهی این است که ما در آستانهی عبور از اقتصاد متکی به نفت هستیم. نمونهی منطقه ای آن اقامتگاههای بوم گردی است که اتفاقا در استان بوشهر نیز خیلی تکثیر شده است.»
وی اظهار کرد: «دو هفتهی گذشته در جریان شرکت در نمایشگاه میراث فرهنگی و گردشگری روستایی متوجه شدم حداقل بیش از ۱۰ مورد اقامتگاه بوم گردی در سطح استان وجود دارد که مخاطبان برخی از آنها خارجی و حتی از کشورهای اروپایی به اینجا میآیند. این جریان نوعی ارزآوری و از کم هزینهترین راههای عبور از اقتصاد نفتی است. نکتهی آخری که پس از عدم تکیهی محض به اقتصاد نفتی و رویکردهای فرهنگی در حوزهی میراث بایستی به آن توجه شود، تربیت نیروی ماهر و متخصص در حوزهی گردشگری بوده که یکی از خلاءهای ما در این زمینه است.»
الهیاری در پایان ضمن تسلیت به مناسبت شهادت سردار سلیمانی و همرزمان شهیدش، خاطرنشان میکند: «با توجه به شیوه و رویکردی که مردم عزیز ما در بزرگداشت شهید سپهبد قاسم سلیمانی و همراهان عزیز آن شهید بزرگوار در پیش گرفتهاند، بازدارندگی فوق العاده بالایی جهت عدم عملی شدن تهدید ترامپ ایجاد شده است؛ هر چند ترامپ اثبات کرده نسبت به قواعد بین المللی بسیار بیاعتنا است اما به نظر میرسد سطحی از تعقل را داشته باشد که دست به چنین اقدام احمقانهای نزند. در پایان باید به این مسئله توجه داشت که استفاده از پتانسیلهای گردشگری و میراث علاوه بر کار ویژهی اقتصادی، نوعی بازدارندگی در دنیای سیاست نیز محسوب میشود؛ چون هم هر گردشگری میشود سفیر ایران و نوعی مقابله با ایرانهراسی است و هم با حضور گردشگران خارجی از ملل مختلف، در صورت وقوع حمله، دشمن با دنیا طرف است نه صرفاً با ایران.»
منبع: ایسنا