به گزارش فناوری فرهنگی،پس از اینکه مفهوم صنایع خلاق برای نخستین بار در سال 1997 در بریتانیا مطرح شد، این اصطلاح رواج پیدا کرد و به شهرتی جهانی رسید. متخصصان و صاحب نظران از مناطق مختلف جغرافیایی این صنعت را به زبان های جدیدی همچون طبقه خلاق، صنایع فرهنگی، شهرها و خوشه های خلاق (فلوریدا: 2002، لاش و لوری: 2007، پرات: 2004) و نیز جنبه های مدیریت و نیروی کار خلاق (بیلتون: 2007، هیزموندالچ و بِیکر: 2011) در نظر گرفتهاند. با وجود این ، تری فلو، نویسنده کتاب، می گوید: “تلاش های اندکی در جهت جای دادن این مبحث در موقعیت و شرایط جهانی صورت گرفته است”. به همین دلیل کتاب «صنایع خلاق جهانی» تناقضات، آداب و رسوم و چالش های این بخش پویای اقتصادی را در داخل و خارج از غرب بررسی می نماید.
کتاب به شش بخش تقسیم شده است که هر کدام از این بخش ها بر یکی از جنبه های صنایع، تولید، مصرف، بازارها، مکان ها و سیاست ها تمرکز دارد. نویسنده در این شش بخش نه تنها به بیان آخرین مطالعات در این زمینه می پردازد، بلکه، الگوها و یافته های مشابه و بعضاً متناقض را نیز در کنار یکدیگر قرار می دهد. بخش 1 به معرفی ساختارشناسی صنایع خلاق معاصر در سطح جهان می پردازد. فلو شش الگوی فعلی صنایع خلاق را، که بنگاه ها و مؤسسات ملی و فراملی آنها را به کار می گیرند، خلاصه وار بیان می نماید. پیچیدگی الگوسازی، ذات و طبیعت تکاملی صنایع خلاق که “از تعاریف ساده و برنامه های طبقه بندی شده سرپیچی می نماید” تفاوت میان این الگوها در وسعت و ژرفای آنها می باشد. سؤالی که دربارهی وسعت مطرح می گردد این است که کدام صنایع «خلاق» در نظر گرفته می شوند و تغییر جهت به سمت اقتصاد خلاق تا چه اندازه با رشد و توسعه بخش های خلاق منعکس می گردد. از سوی دیگر، سؤالی که درباره ژرفا و عمق شکل می گیرد به منظور پیوستگی میان فعالیت هایی است که به طور عمودی به یکدیگر متصل هستند. به عنوان نمونه، موسیقی یک صنعت خلاق محسوب می شود، اما آیا ساخت و تولید آلات موسیقی نیز بخشی از صنعت خلاق به شمار می آید؟
نویسنده به غیر از بحث کلان سطح، درباره اینکه چه صنعتی صنعت خلاق به حساب می آید، ابهامات ذاتی اقتصادی، خلاق و جهانی این صنایع به اصطلاح خلاق را نیز برمی شمرد. اولاً، در حالیکه شرکت های چندملیتی اقتصاد جهان را تحت سلطه خود درآوردهاند، سه شرکت AT&T ، Verizon ،NTT که به لحاظ درآمد از شرکت های بزرگ رسانه و ارتباطات جهان می باشند، بیشترین درآمدشان را از کشورهای مبدأ خود به دست می آورند. اهمیت شرکت های رسانهی ملی و نیز این واقعیت که محتوای وارداتی مطابق با مخاطب محلی بومی سازی می گردد، نشان می دهد که [مفهوم] جهانی هنوز به طور کامل جایگزین محلی نشده است.
ثانیاً، فلو ویژگی های متعددی را که به منحصر به فرد بودن تولید صنایع خلاق اشاره دارند، برمی شمرد: عدم مادیت، نیاز به بدعت و تازگی، چرخه های تولید مختلف، طبیعت شبه عمومی (نیمه عمومی) کالا و هزینه های جانبی تقریباً صفر در تولید نسخه های بعدی. بنا به اظهار نویسنده، از میان این ویژگی ها “تجزیه و تحلیل های نوآوری و خلاقیت به عنوان مشخصه های اصلی و تعیین کننده رشد صنایع خلاق به همان میزان که پاسخگو هستند، سؤالاتی را نیز مطرح می نمایند”. به همین دلیل، صنایع خلاق مختلف با انتظارات متفاوتی از نوآوری همانند هنرهای زیبا درمقابل بازی های ویدئویی مواجه می شوند. غالباً ابتکارات و نوآوری های بسیاری که بتوانند در ژانر و گونه موجود بگنجند بر نوآوری های بنیادینی که صنعت را دگرگون می سازند، ارجحیت دارند. همچنین، تلقی نوآوری به عنوان ویژگی تعیین کننده صنایع خلاق می تواند صنایع خلاق را با صنایع تولیدی-صنعتی تلفیق نماید که در آن ابتکارات و نوآوری ها نیز پیوسته مورد پژوهش واقع و به کار گرفته می شوند.
ثالثاً، فلو در بخش سوم کتاب اشاره می کند که “در بررسی و تحلیل مصرف، ابعاد اقتصادی تنها مواردی نیستند که مورد توجه قرار می گیرند”. در اینجا سه مسئله مطرح است:
- مصرف محصولات فرهنگی رابطه تنگاتنگی با طبقه و شأن و مرتبه افراد دارد.
- مصرف، ابزاری برای توانمندان جهت پرداختن و تأثیرگذاری بر اقشار ناتواناست.
- مصرف، جایی است که افراد در آن هویت خود را شکل و آن را بروز می دهند و در آن روابط اجتماعی خود را حفظ کرده و بدان ادامه می دهند.
بنابراین، پرداختن به صنعت خلاق، صرفاً، به منزله بخشی اقتصادی ابعاد و جنبه های فرهنگی، ایدئولوژیک و سیاسی آن را از بین می برد.
نویسنده، در سرتاسر کتاب، عقاید نظری مختلف محققان و متخصصان را در بررسی و ارزیابی صنایع خلاق بیان می کند. به عنوان نمونه، درباره جنبه مصرف (بخش 3)، فلو نظریه امپریالیسم فرهنگی هربرت شیلر (1976) را با نظریه «جهان-محلی شدن» مقایسه می نماید. نظریه اول، گستره محصولات فرهنگی غرب را بُعد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بقیه جهان می داند، بنابراین، فرهنگ جهانی، درحقیقت، فرهنگ غربی شده است. نظریه دوم نیز بر دو مورد تأکید دارد: اینکه مخاطبان محلی توانایی تعبیر و تفسیر محصولات رسانهای غربی را دارند و نیز اینکه بخش عمدهای از محتوای وارداتی باید مطابق با سلیقه محلی پالایش و سازگار گردد. نویسنده در بخش «بازارها» دیدگاه اقتصاد نئوکلاسیک را معرفی می کند که بر بررسی و تحلیل «ناتوانی بازار» در بازارهای رسانهای و فرهنگی تأکید دارد. سپس، دو چشمانداز دیگر شامل اقتصاد سیاسی و اقتصاد سازمانی (نهادی) جدید را ارائه می نماید. اقتصاد سیاسی بر قدرت اجتماعی و روابط اخلاقی موجود در پسِ تولید، توزیع و مصرف محصولات فرهنگی تکیه دارد، درحالیکه اقتصاد سازمانی (نهادی) جدید تدابیر سازمانی مختلفی همانند بازار، بنگاه ها و مؤسسات و شبکه ها را در تحلیل بازار فرهنگی وارد می نماید. این جنبه های نظری این امکان را به مخاطبان کتاب می دهد که از زوایای مختلف به صنایع خلاق بپردازند.
فلو، در نهایت ، چالش هایی را که نیروی کار خلاق و سیاستگذاران با آنها مواجهاند بیان کرده است. وی در بخش «تولید» مسأله مدیریت نیروی کار خلاق را مطرح می نماید. او با پییِر مِنگر (1999) در مورد شباهت بازار نیروی کار صنایع خلاق به بازار ثانویه موافق است زیرا، قراردادهای کوتاه مدت در آنها مرسوم و متداول است؛ در عین حال، مشابه بازار اولیه نیز می باشد زیرا، دارای نیروی کار تحصیل کرده است. ماهیت و ذات خلاق محل کار «کنترل ملایم و آرامی» را برمی انگیزد که به جای مزایای اقتصادی بر اعتبار و وجهه افراد در سازمان و صنعت تأکید دارد. نویسنده، همچنین، هنگام مطرح نمودن بازار (بخش 4) عقاید و نظریات آلبرت هیرشمان (1970) را دربارهی «خروج» و «بیان و گفتار» مشتریان مطرح می کند. هم خروج (ترک کردن بازار) و هم بیان و گفتار (برقراری ارتباط با تولیدکنندگان) این امکان را به تولیدکنندگان فرهنگی می دهد که کیفیت محصولات و خدمات خود را بهبود بخشیده و تقویت نمایند. اگرچه، مشتریان پیش از واکنش تولیدکنندگان بازار را ترک نمایند و خروج اثربخش واقع نگردد. همچنین بیان و گفتار نیز به وجود مکانیسم هایی بستگی دارد که باعث می شوند شکایات به شیوهای مؤثر و اقتصادی مورد تعامل قرار گیرند.
بخش 5، با جهش از سطح صنعتی به سطح سیاست و خط مشی، به شهرهای خلاق و خوشه های خلاق می پردازد. فلو در این بخش مطالعاتی را بازگو می کند که هدفشان کشف مشترکات اصلی و بنیادی شهرهای خلاق می باشد. پیتر هال (2000) معتقد است که شهرهای خلاق بزرگ، در گذشته، از منظر تاریخی شهرهایی بوده اند که تحولات سریع اقتصادی و اجتماعی، تعداد زیاد افراد ثروتمند، حضور پررنگ و توانمند فرهنگ برتر، جمعیت متنوع و گوناگون با احساسات و گرایشات ضد سنت و محافظه کار داشته اند. بنا به اظهار نظر ریچارد فلوریدا (2002) تکنولوژی، استعداد، شکیبایی و بردباری مهمترین فاکتورها در جذب طبقه خلاق هستند. اگرچه تلاش های او جهت ابداع یک فرمول طلایی برای شهرهای خلاق منتقدانی دارد که معتقدند رویکرد وی برنامه ریزی شهری، نوسازی محله های قدیمی و نابرابری اجتماعی را نادیده می گیرد. از سویی دیگر، بحث و تبادل نظر درباره خوشه های خلاق کمتر صورت گرفته است. به طور کلی، بر این امر توافق نظر انجام شده است که یک خوشه می تواند بهره وری و نوآوری را به سبب اشتراک دانش میان شرکت ها و استعدادها (افراد مستعد) در همان محل ترویج و توسعه دهد. سؤال مهم این است که سیاست عمومی چگونه می تواند “شبکه های اجتماعی تعبیه شده و انتقال دانشی” (فلو، 2013) که متضمن خوشه های خلاق باشد تولید نماید؟
بخش 6، که بخش پایانی کتاب است، سیاست های ملی را مخاطب قرار می دهد. فلو در این بخش، توسعه و گسترش در قلمرو سیاست های فرهنگی را مطرح می نماید؛ توسعهای از یک الگوی «پشتیبان» که، صرفاً، بر سرمایه گذاری در هنر تمرکز دارد تا یک الگوی «معمار» که سیاست فرهنگی را نه تنها راهی جهت توسعه فرهنگ ملی بلکه، راهی برای توسعه رفاه اجتماعی نیز می بیند. این رویکرد جدید و کلینگر نسبت به حاکمیت، که “نهادها و ابزارهای یک سیستم تدبیر و مصلحت اندیش را تشکیل داده و آن را سازماندهی می نمایند”، مستلزم کنار گذاشتن اندیشه و تفکر بوروکراتیکی است که بازار و حکومت را به دو بخش مجزا تقسیم می نماید. طبق این نظریه، حکومت ها نه تنها به هنر یارانه می دهند و بخش های خلاق تجاری را ساماندهی کرده و تحت نظارت خود درمی آورند، بلکه، محیطی را نیز پرورش می دهند که به رشد صنایع خلاق و فرهنگی موجود و توسعه انواع جدیدی از این صنایع سرعت می بخشند. این امر یک “رویکرد همه جانبه دولت ” را می طلبد که شامل سرمایه گذاری بر سرمایه انسانی، تأمین زیرساخت تکنولوژیک، ایجاد و توسعه استراتژی های مدیریت فرهنگی، حمایت از سازمان های فرهنگی کوچک و متوسط، تشکیل خوشه های خلاق و جمع آوری اطلاعات درباره صنایع خلاق ملی باشد. فلو پنج رویکرد سیاست های خلاق و فرهنگی را که یک دولت می تواند آنها را اتخاذ کند، شناسایی و طبقه بندی مینماید که این رویکردها در ویژگیهای ریز با یکدیگر تفاوت دارند:
1. اهداف
2. اقدامات لازم
3. شاخص های موفقیت
4. سطوح سیاست و تدبیر (محلی درمقابل ملی)
5. تعامل با تولیدکنندگان فرهنگی (مستقیم دربرابر غیرمستقیم).
سرانجام، فلو بر اهمیت تقویت حفاظت از حقوق مالکیت فکری در مناطق درحال توسعه تأکید می ورزد، زیرا، این امر موجب جذب کسب و کار از مناطق توسعه یافته شده و صنایع خلاق را در مناطق درحال توسعه تقویت و تحکیم می نماید.
کتاب صنایع خلاق جهانی ازطریق ارائه تناقضات، رسوم و چالش های صنایع مقدمه جامع و مفصلی را برای این موضوع فراهم می نماید. این کتاب، به شکلی مؤثر، حاوی دیدگاه هایی از اقتصاد سیاسی و مطالعات سازمانی دو مورد از سه نظریه در پژوهش و مطالعه صنایع خلاق (هیزموندالچ و بِیکر: 2011) می باشد. این کتاب برای دانشجویان، نیروی کار خلاق و سیاستگذاران که خواستار درکی جامع و کلنگر از این صنایع هستند، کاملاً، مناسب می باشد.
نقاط ضعف کتاب نیز باید مورد توجه واقع شود. اولاً، صدا و بیان مطالعات فرهنگی به سختی در این کتاب حس می گردد. به عقیده هیزموندالچ و بِیکر (2011)، مطالعات فرهنگی سومین نطریه اصلی در مطالعه صنایع خلاق می باشند. در بخش هایی که به موضوعات مصرف و بازارها پرداخته شده بود، پتانسیل بسط موضوع وجود داشت. با در نظر گرفتن این مسأله، کتاب حاضر و کتاب صنعت فرهنگ جهانی، اسکات لاش و سلیا لوری (2007)، زوج کامل و بی نقص محسوب می گردند. ثانیاً، اگرچه نُه مطالعه موردی در کتاب آورده شده تا “برخی از پیچیدگی ها و اختلافات جزئی صنایع خلاق را در عمل نشان دهد”، ولی، نیمی از آنها به بحث کلی و عمومی شبیهترند تا موردپژوهی. برای مثال، در موردپژوهی تبلیغات جهانی، به جای اینکه، صرفاً، به دوراهی «جهانی» در برابر «محلی» پرداخته شود، یک نمونه بومی سازی عینی از یک کمپین جهانی و یا نهاد و سازمانی بین المللی می توانست موضوع را شفاف سازی نماید.
معرفی نویسنده
تری فلو استاد رسانه و ارتباطات دانشگاه صنعتی کوئینزلند، در بریزبن استرالیا است. در سال 2011 وی رییس بخش مُد، خبرنگاری، رسانه و ارتباطات دانشگاه، از سال 2001 تا 2006 نیز رییس بخش رسانه و ارتباطات در دانشکده صنایع خلاق و از سال 2006 تا 2008 نیز رییس بخش تحصیلات تکمیلی دانشکده مذکور بوده است.
او از ماه مِی سال 2011 تا فوریه سال 2012 از طرف دادستان کل به عضویت در کمیسیون اصلاح قانون استرالیا منتقل شد تا بازبینی طرح طبقه بندی ملی را سرپرستی نماید. گزارش نهایی کمیسیون اصلاح قانون استرالیا با عنوان طبقه بندی آیین نامه محتوا و رسانه های همگرا (گزارش 108 کمیسیون اصلاح قانون استرالیا)، توسط وزیر امور داخلی و دادگستری، جناب آقای Jason Clare MP در تاریخ 2 مارس 2012 در پارلمان فدرال استرالیا مطرح گردید.
در سال 2012 فلو از جانب شورای پژوهش استرالیا به عضویت در کمیته ارزیابی پژوهش برای خوشه دوم علوم انسانی و هنر خلاق، در مرحله ارزیابی دومین طرح ارتقا در پژوهش برای استرالیا منصوب گردید.
علایق پژوهشی و تجارب این نویسنده در زمینه های پژوهشی گستره وسیعی را در بر می گیرد. پروفسور فلو تاکنون چهار کتاب را به رشته تحریر درآورده است. کتاب وی با عنوان رسانه های جدید (انتشارات Oxford): مقدمه کتاب درسی برجسته رسانه های نو در استرالیا بوده و تنها در سه ویرایش نخست خود حدود 10 هزار نسخه فروخته است. ویرایش چهارم این کتاب در سال 2014 توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد چاپ شد. کتاب درک رسانه های جهانی (انتشارات Palgrave، 2007) این نویسنده به زبان های عربی و لهستانی ترجمه شده و کتاب صنایع خلاق، فرهنگ و سیاست (انتشارات Sage) در سال 2012 منتشر شد. آخرین کتاب وی نیز با عنوان صنایع خلاق جهانی در سال 2013 توسط انتشارات Polity منتشر شد.
وی پروژه هایی که توسط شورای پژوهش استرالیا سرمایه گذاری شدهاند را به روزنامه نگاری شهری در استرالیا (به همراه خدمات ویژه پخش برنامه، سیسکو سیستمز استرالیا ) هدایت کرده و پیشگام توسعه نیروی انسانی خلاق در جوامع برونشهری استرالیا بوده است. او همچنین، در پروژه هایی که به پیشرفت صنایع خلاق در چین توجه داشتهاند محقق ارشد بوده و همکاری هایی نیز با [سرویس ارائه مشاوره] Kids Help line در باره توسعه ابزارها و منابع ارائه مشاوره آنلاین برای کودکانی که در معرض خطر قرار دارند، داشته است.
علاوه بر موارد مذکور، فلو محقق ارشد مرکز عالی شورای پژوهش استرالیا برای صنایع خلاق و نوآوری نیز بوده و پیشگام برنامه کاری در خدمات رسانهای جدید برای مرکز پژوهش تعاونی خدمات پیشرفته است که در آنجا با شرکای صنعتی برجستهای همچون Fairfax Digital همکاری داشته است. وی از سال 2005 تا 2009 نیز، محقق ارشد شبکه پژوهشی فرهنگی ARC بوده است.
تری فلو از سال 2009 تا 2010 رئیس انجمن ارتباطات نیوزیلند و استرالیا بوده و در انجمن ارتباطات بین المللی فعالیت دارد.
او مشورت های تخصصی به سازمان توسعه و مشارکت های اقتصادی، هماندیشی آکادمی های ملی، مسئول رسانه و ارتباطات استرالیا، سازمان پهنای باند، ارتباطات و اقتصاد دیجیتالی، مرکز حقوقی ارتباطات، اتحادیه رسانه، هنر و سرگرمی، شورای شهر بریزبن، سرمایه گذاری Marsden (نیوزیلند)، بنیاد علمی اروپا و بنیاد پژوهش – Flanders (Fonds Wetenschappelijk Onderzoek – Vlaanderen, FWO)- ارائه داده است.
فلو یکی از اعضای هیأت مدیره هماندیشی ملی، ناشر ژورنال امور داخلی استرالیا با نام On Line Opinion نیز می باشد.
منبع: اقتصاد خلاق