در روند توسعه هر فناوری، ترویج و انتشار آن و آماده کردن ذهن متخصصین برای فعالیت در این زمینه و ترغیب مردم برای خرید محصولات مرتبط با فناوری مورد نظر، از اهمیت خاصی برخوردار است. در صورت انتشار درست یک فناوری است که آن فناوری با اقتصاد ملی گره خواهد خورد و همه گروههای علمی و صنعتی در بهرهگیری از آن شریک خواهند شد. شکوفایی صنایع مختلف و بهرهگیری درست و حتی ایجاد رشد و فناوری جدیدتر بستگی زیادی به ترویج آن دارد. منظور از ترویج، تقویت زیرساختهای فکری ـ فرهنگی مورد نیاز برای فعالیتهای هماهنگ و منسجم میباشد تا هر کس از نقش سازنده خود در این حرکت ملی آگاه شود.
با توجه به اینکه امروزه رسانهها رسالت پرکردن اوقات فراغت انسان عصر جدید را به عهده گرفتهاند جالب است بدانیم که چرا اگر اصحاب هنر و رسانه، مفهوم دقیق فناوری را نشناسند، بسیاری از مشکلات و انتظارات جامعه را مغفول خواهند گذاشت؟ در این راستا مثالی میزنیم:
ممکن است برنامهای در خصوص زلزله تولید شود. میخواهیم ببینیم اگر به زیرساختهای فکری و فرهنگی توجه نشود و از ارتباط زلزله و فناوری غفلت شود چه اتفاقی میافتد؟ اتفاقی که میافتد این است که برنامههای زیادی ساخته میشوند که پیام همه آنها محدود خواهد بود به میزان خسارت زلزله، انواع آلام شهروندان، لزوم کمکرسانی و مباحثی از این قبیل در حالیکه باید بررسی کنیم چه ضعفهایی از نظر مدیریت فناوری در کشور وجود داشته که باعث این میزان خسارت شده است.
امروزه پیشرفتهای تکنولوژیک بر سرعت تغییرات افزودهاند، افزایش وابستگی متقابل مردم و کشورها به فناوری و همچنین تمرکززدایی جوامع و سازمانهای ملی که رسانهها در رشد آنها بیتأثیر نبوده است، همگی دست به دست هم دادهاند تا سایر حوزههای زندگی ما را دگرگون سازند. پس از جنگ سرد، مرزهای سیاسی و اقتصادی، سیستمها و وابستگی بین کشورها دستخوش تغییر شده است چرا که همه میخواهند در عین حفظ هویت ملی، قومی و فرهنگی، خود بخشی از جامعه جهانی به شمار روند.
بنابراین آنچه امروز باعث موفقیت درتوسعه و رقابت میشود مواردی است که به فناوری مربوط میشود. اگر در کشورمان بخواهیم نیروهای انسانی متخصص را جذب کنیم کیفیت بالای محصول داشته باشیم، کارایی و قدرت کاهش هزینه داشته باشیم باید به فناوری توجه کنیم. همچنین در بعد اجتماعی، امروز غرور ملی ما بستگی به این دارد که بتوانیم فناوری را توسعه دهیم بطوریکه مردم در زندگی خود آن را لمس کنند و احساس پیروزی و افتخار کنند. بنابراین اگر معضلات جامعه را بخوبی بشناسیم و اهمیت فناوری را در حل مشکلات در نظر بگیریم کمبودهای فکری دیدگاههای غلط و موانع مفهومی و فرهنگی که وجود دارد را به جامعه معرفی خواهیم کرد.در این بین رسانهها عملاً در توسعه پایدار جوامع نقش بسیار مهمی برعهده دارند چنانچه در زمینه رشد فرهنگی، نقش رسانهها پیوند زدن نوآوریها به درخت کهنسال و بارور سنتهاست.
آنچه در حال حاضر در رسانهها در قبال فناوری انجام میشود، آنچه که باید نیست و با آنچه متناسب با شأن کشور است فاصله بسیاری دارد. این موضوع را میتوان از مقایسه حجم کیفیت برنامههای رسانههای کشور در حوزه فناوری با سایر حوزهها مثل حوزه ورزش فهمید. حتی، گاهی فعالیتهای فرهنگی رسانهها مغایر با زیر ساخت های فکری- فرهنگی است مثلاً گاهی در حین مصاحبه از مخترع سؤال میشود که آیا شما این کار را به تنهایی انجام دادهاید؟ او هم با تأکید میگوید: بله! و سعی میکند ثابت کند که خود به تنهایی این کار را انجام داده است! در حالیکه در دنیای امروزی نوآوری و توسعه فناوری حتی از مرحله کارگروهی نیز گذشته است و به کار شبکهای بین مراکز تبدیل شده است.
بهطور کلی در زمینه زیرساختهای فکری وفرهنگی در کشور ضعف داریم. اگر فرهنگ را مجموعه افکار و رفتارها در نظر بگیریم رسانهها میتوانند در این زمینه بسیار مؤثر باشند. اگر بخواهیم در کشورمان توسعه یا پیشرفتی اتفاق بیفتد، باید ببینیم مزیتهای فرهنگی و ضعفهای فرهنگی ما چیست؟ مثلاً اگر ضعف ما خودباوری است، در مورد آن چارهای بیندیشیم. پیشرفتهای بسیاری در سالهای اخیر در کشور بوجود آمده است که متأسفانه به اطلاع جامعه نرسیده است. میتوان در جهت ارتقای خودباوری روی آنها تبلیغ کرد و یا تصورات نادرستی که در مورد فناوری در کشور وجود دارد را اصلاح کرد.
رسانهها به خصوص صدا و سیما میتوانند حتی جهتگیریهای نادرستی که مسئولان در این زمینه دارند را اصلاح کنند.
آنچه واضح است اینکه باید امروز بر اساس یک برنامهریزی و تفکر جمعی تمامی تهدیدها را به فرصتی برای رشد و شکوفایی تبدیل نماییم. در این میان باید از قدرت جادویی هنر و رسانه به خصوص شبکه های اجتماعی به عنوان یکی از تأثیرگذارترین شیوههای جذب مخاطب جهت توسعه کشورمان استفاده کنیم تا آیندهای درخشان و پرامیدی را در به ثمر رسیدن زیرساختهای فکری و فرهنگی شاهد باشیم.
نویسنده: حامد شاطری