به گزارش فناوری فرهنگی،دکتر غلامرضا سلیمانی مدیرعامل و عضو هیئت مدیره شرکت سرمایه گذاری غدیر، دارای دکترای حسابداری از دانشگاه تهران است. وی عضو جامعه حسابداران کشور و همچنین مولف کتاب مدیریت مالی است. از سوابق حرفهای دکتر سلیمانی در عرصه اقتصادی کشور میتوان به مدیرعاملی سازمان اقتصادی کوثر، عضویت در هیئت مدیره بانک پارسیان، ریاست هیئت مدیره شرکت سرمایه گذاری بانک پارسیان و عضویت در هیئت مدیره شرکت نفت و گاز پارسیان اشاره کرد. فصلنامه اقتصاد خلاق در گفتگو با مدیرعامل یکی از بزرگترین و خوشنامترین شرکتهای سرمایه گذاری کوشیده است تا نقش شرکتهایی نظیر شرکت سرمایهگذاری غدیر در توسعه اقتصاد فرهنگ و هنر در کشور را بررسی کند.
- آقای دکتر سلیمانی با تشکر از فرصتی که در اختیار نشریه اقتصاد خلاق قرار دادهاید. همانطور که میدانید در حال حاضر مبحثی با عنوان اقتصاد خلاق که همانا تعریف وسیعتر و جامعتری از اقتصاد فرهنگ و هنر است وارد ادبیات اقتصادی کشور شده و مرکز اقتصاد خلاق به دستور جناب آقای جنتی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، زیر نظر دکتر ارجمندی تشکیل شده است. یکی از مباحث این حوزه، تأمین مالی و فاینانس است و در این رابطه جلساتی با بازار سرمایه و کانون نهادها برگزار شده و حتی تفاهمنامهای هم امضاء گردیده است. در صندوق اعتباری هنر نیز هم همانطور که حضرتعالی در جریان هستید، اولین نهاد مالی مشترک بین حوزه فرهنگ و هنر و بازار سرمایه و بهمنظور ایجاد تحرک در اقتصاد هنر و حمایت از فرهنگ و هنر تشکیل شده است. بحث دیگری هم که وجود دارد، راهاندازی شرکتهایی برای سرمایهگذاری در عرصه فرهنگ و هنر است که هدف اصلی آن، حضور شرکتهای خوشنام بهعنوان سهامداران اصلی مجموعه است و در این مورد شرکت سرمایهگذاری غدیر بهعنوان یکی از هلدینگهای بزرگ کشور در این امر پیشگام شده است. چرا شرکت سرمایهگذاری غدیر به مشارکت در این حوزه، بهصورت تأمینکننده مالی یا سهامدار تمایل دارد؟ و این حضور در چه سطحی خواهد بود؟هنر خود یک خلاقیت است. در حقیقت یکی از دغدغههای فکری من و مجموعه سرمایهگذاری غدیر، حمایت از هنر و هنرمند در کشور است. زمانی که آقای دکتر ارجمندی این ایده را مطرح کردند، متعاقب آن یک جلسه اختصاصی با آقای دکتر جنتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار کردیم تا بهخوبی ابعاد و در حقیقت راهکارهای اجرایی شدن این حرکت مشخص شود. موضوع مورد بحث و پیشنهادی یک موضوع جدید و ارزشمند بود. به همین دلیل شرکت سرمایهگذاری غدیر بهعنوان پروژه جدید از این حرکت خلاقانه حمایت میکند و قطعاً مجموعه ما در حد توان خود در این بخش همکاری خواهد کرد. بدین ترتیب در بخش سرمایهگذاری که تشکیل میشود مطمئناً ما هم سهمی در قالب یک نهاد مالی خواهیم داشت.
همانطور که اشاره کردید، اگر چند نمونه از شرکتهای مطرح بازار سرمایه، از این نهاد حمایت کنند، طبیعی است که آرام آرام، نقش هیئت مؤسس پیدا میکند. این شرکت جدید بهراحتی میتواند رشد کند و سهامداران دیگر هم به میدان آمده، در قالب افزایش سرمایه شرکت میکنند و بعد هم میتواند به یک شرکت بورسی تبدیل شود و در آن حالت دیگر طبیعی هست که مجموعه به یک شرکت بزرگ تبدیل شود.
برای مثال در حدود ده الی پانزده سال قبل که شرکتهای سرمایهگذاری تازه شروع به کار کرده بودند، میزان سرمایههای موجود آنان در حد پانصد میلیون الی یک میلیارد تومان بود، اگرچه در آن زمان یک میلیارد تومان رقم قابل تأملی محسوب میشد، اما نسبت به بازار سرمایه کوچک بود. شرکتهای سرمایهگذاری در عرصه هنر که امروزه تشکیل میشوند نیز همین حالت را دارند و به مرور زمان رشد خواهند کرد. مهم این است که این شرکتها درست تشکیل گردند و بتوانند اعتماد مردم را جلب کنند و بهتدریج میتوانند در اقتصاد کشور مؤثر واقع شوند و بزرگ شوند و مانند شرکتهای بزرگ فعلی همچون سرمایهگذاری غدیر در اقتصاد ملی تأثیرگذار باشند، مثلاً امروزه شرکت سرمایهگذاری غدیر یا شرکت سرمایهگذاری امید یا شرکتهای سرمایهگذاری دیگر مانند خوارزمی، بخش زیادی از اقتصاد ملی را تشکیل میدهند و اگر به بازار سرمایه نگاه کنیم، میبینیم چقدر قدرت تأثیرگذاری دارند. مثلاً سهم هلدینگ غدیر اگر به فرض پنج تومان پایین بیاید کل شاخص را پایین میکشد، ولی اگر بسیاری از شرکتهای دیگر ارزش سهامشان سقوط کند و یا صعود نماید، تأثیری در بازار بورس ندارند. با اطمینان عرض میکنم که این نهادهای مالی مربوط به اقتصاد هنر و فرهنگ که امروزه برخی شاید در علت تشکیل آنان تشکیک داشته باشند با یک هدایت صحیح و مدیریت خوب در آیندهای نهچندان دور موفق خواهند بود. ما حتماً در این خصوص کمک خواهیم نمود و این موضوع آینده خیلی خوبی خواهد داشت، شما مطمئن باشید این ارقام به ظاهر کوچک سرمایهگذاری، بهراحتی رشد پیدا خواهد کرد.
- جناب دکتر سلیمانی یک سؤالی که مطرح میشود این است آیا شرکتهای سرمایهگذاری همچون غدیر که شرکتهایی صاحبنام بوده و در حقیقت در بازار سرمایه و اقتصاد ایران بهعنوان یک برند مطرح و در بازار و اقتصاد ملی تأثیرگذار هستند، تمایلی به سرمایهگذاری در عرصه هنر دارند؟تمامی شرکتهای سرمایهگذاری یک اصل را پذیرفتهاند؛ اینکه سهامی عام باشند، در بازار بورس معامله شوند و درعینحال باید اعلام کنند که به چه سودی دست پیدا خواهند کرد، سود نقدی سهام آنان (EPS) چقدر خواهد بود و تمامی تلاششان باید در این راستا باشد که به آن اهداف برسند و حتی از آن عبور کنند. هر نوع ابهام و یا سؤالی در این بازدهی، حرکت این شرکتهای سرمایهگذاری را تهدید میکند. در بخشهای جدید و نو که ایدههای خلاقانه و نوآوری در آن وجود دارد، عموماً شرکتهای سرمایهگذاری با یک حوصله و طمأنینه وارد میشوند و ابتدا ایدههای جدید را در همه بخشها ازجمله بخش فرهنگ و هنر با دقت رصد میکنند، در ایران هنوز این موضوع برای شرکتهای سرمایهگذاری تازگی دارد؛ اما در سایر کشورها بهخصوص کشورهای غربی موضوعی است معطوف به سابقه و دارای یک پشتوانه مشخص. به همین دلیل این بخش خصوصاً در کشورهای غربی بهخوبی رشد پیدا کرده و توانسته جایگاه خوبی به دست آورد. در ایران این ایده تازه مطرح شده و مطمئناً قوانین و مقررات لازم خود را میخواهد و باید تعریف شود. مثلاً نحوهی معامله سهام آن در چه قالبی باید انجام شود؟ روند نظارتی و یا حمایتی چگونه خواهد بود؟ نحوه حضور سرمایهگذاری خارجی در این مشارکت به چه صورت است؟ بنابراین مشاهده میکنید که این موارد و مواردی اینچنین باید ابتدا تعریف شوند. سپس نوع ساختار فعالیتی این سرمایهگذاری مشخص شود. مثلاً در قالب یک نهاد و یا یک صندوق باشد یا بهصورت یک شرکت سرمایهگذاری. این فعالیتها باید قابلسنجش و ارزیابی باشند، چون یک وقتی است که شرکتهای سرمایهگذاری بزرگ و خوشنام ورود پیدا میکنند و این حضور آنان باعث میشود مردم اعتماد پیدا کنند و در این سرمایهگذاری حاضر شوند، در حقیقت این جلب اعتماد خود یک سرمایه است. سرمایهی اجتماعی از سرمایهی مالی مهمتر است. ارزش بورس و بازار سرمایه به همین موضوع است که اعتماد عمومی را جلب کند و مردم با پسانداز خود ولو اندک وارد این عرصه بشوند و این پساندازهای کوچک وقتی جمع میشود باعث رشد اقتصاد ملی خواهد شد.
مهمترین امر در این موضوع این است که فرهنگ و هنر یک حسن بزرگ دارند و با جان و روح انسان سروکار دارد. همه انسانها هنر و فرهنگ را دوست دارند و امری است که با ذات و منشأ انسانی در ارتباط است. حال اگر این علاقه ذاتی با امکان سودآوری توأم بشود دیگر فوق العاده است.
به نظر من باید شرکتهای سرمایهگذاری و نهادهای مالی در این بخش کار کنند. بعضی وقتها لازم است که اینگونه موارد به اصطلاح با زور وارد جامعه کرد یا به عبارتی خیلی تلاش شود تا جا بیافتد. ولی شما و دوستان در مرکز و نشریه اقتصاد خلاق نباید ناامید شوید. راه طولانی است و سخت ولی افقی روشن دارد.
در برخی از موارد یک تجاربی موجود است که جالب است. مثلاً تقریباً نود درصد مباحث صداوسیما و سایر رسانههای داخلی ما در همین بحث فرهنگی و هنری است. در اوایل انقلاب نقش واقعی این رسانه را مشخص کردند و هدف این بود که باید رادیو و تلویزیون دانشگاه باشد، حرف و هدف و شعار درستی بود اما راه و روش غلطی برای اجرا انتخاب شد. مثلاً مرتباً سخنرانی پخش شد و در مورد مسائل علمی و دینی و امثالهم بحث میکردند. با مرور زمان معلوم شد که تنها گذاشتن صحبت و سخنرانی و موعظه باعث توجه و جلب مخاطب نمیشود و باید نیاز مخاطب را هم پیدا کرد، برای همین موضوع هم به برنامهها تنوع دادند و هم تنوع شبکهها زیاد شد و هرکدام هم مخاطب خود را پیدا کرد. مثلاً کسی که دوستدار موسیقی بود، لطیفه و یا یک بحث اجتماعی، موضوع مورد نیاز خود را بهتر توانست پیدا کند و رسانه توانست وارد زندگی روزانه مردم بشود، دقیقاً فرهنگ و هنر به همین میپردازد.
حٌسن فرهنگ و هنر این است که شما برای بیان آن احتیاج ندارید موضوع جدیدی را وارد کنید و با روح انسانها در ارتباط و برای همه مردم آشناست. همه دوست دارند بعد از خستگی مفرط موسیقی گوش کنند و از صوت زیبای قرائت قرآن لذت برند. این به نظر من مزیتی است که این عرصه نسبت به سایر عرصهها دارد و نکته مهمی است، اگر به این بخش پرداخته شود من فکر میکنم بهراحتی مردم به این موضوع گرایش پیدا میکنند.
- آیا قوانین این زمینه را مناسب و کافی میبینید؟ و نیاز به قوانین حمایتی داریم؟ببینید حمایتی که مدنظر است حمایت مالی نیست، در کشور اگر فضایی آرام و باثبات داشته باشیم مردم ورود میکنند. حمایت به این نیست که تنها یارانه بدهیم و یا رانت ایجاد کنیم، این نوع حمایتها در درازمدت خود باعث بروز مشکلات دیگری میشوند. برای حمایت از این حرکت، باید قوانین و مقررات در یک قالب مطمئن و پایدار مطرح شوند وگرنه بازهم مشکلات فعلی تولید میشود. ما در بازار سرمایه تجربه داریم، مشکل ما این نیست که در بازار سرمایه در یکجا عوارض کم است و یا زیاد است، بلکه مشکل ما این است یک روز عوارض گرفته میشود و یک روز خیر، مبناهای قیمتگذاری متغیر است. این ناپایداری، تمام سرمایهگذاران و نهفقط ایرانیها را با مشکل مواجه کرده، اولین سؤال سرمایهگذار خارجی از ما این است که این موضوع «حمایت از سرمایهگذار خارجی» مصوب کجاست؟ چه تضمینی برای آن وجود دارد؟ چه ابزاری موجود است که اگر قرارداد برخلاف آن انجام شود بتوان موضوع را در دادگاه بینالمللی طرح کرد؟ همه نگران نبود تداوم و ثبات در قوانین هستند. کاری که باید بشود این است که وزارتخانه با کمک مرکزی مانند مرکز اقتصاد خلاق، قوانینی طرح کند و بتواند این قوانین و مقررات جامعه را در قالب لایحه و طرح در دولت و مجلس مطرح کند.
بخش اقتصاد فرهنگ و هنر، یک فرق بزرگ با بخشهای دولتی دارد، تقریباً دو، سه صنعت در کشور وجود دارد که دولت خیلی مستقیم درگیر آن نیست؛ یکی بخش ساختمان است، اگر دقت کرده باشید، ساختمان جزو صنایعی است که مردم با آن ارتباط و سروکار دارند؛ یعنی عرضه و تقاضا منطقی است. رانت ندارد به همین دلیل یک زمانی قیمتش زیاد میشود و وقتی عرضه از تقاضا بیشتر میگردد، بازار آن دچار رکود میشود. کسی در این زمینه دولت را مقصر نمیداند.
در بخش فرهنگ و هنر هم همین است. به غیر از صداوسیما که یک کار دولتی میکند و برخی از موارد خاص مثل ارکستر سمفونیک و امثالهم، در بقیه موارد بخش خصوصی حضور دارد. بهنوعی این بحث ارزش افزودهی عادی ندارد چون به روح و خلاقیت و عشق ارتباط دارد، در اینجا مانند سایر بخشهای صنعت هزینهها را نمیتوان حساب کرد و بعد از آن با یک سود مثلاً ده یا پانزده درصدی عرضه کرد. تعیینکننده آن مردم و بخش خصوصی هستند. بخش خصوصی در فرهنگ و هنر ورود پیدا کرده و خیلی هم فعال است. چند نکته مهم در این مورد مطرح است؛ اینکه من بهعنوان سرمایهگذار باید بدانم کسی که دارد یک هنری خلق میکند نوع قیمتگذاری آن فرق میکند و به تقاضای بیرونی برمیگردد؛ بنابراین قوانین و مقررات مورد نیاز آن با قوانینی که برای فولاد و یا پتروشیمی داریم، یک مقدار فرق میکند. باید این قوانین و مقررات را با توجه به فرهنگ و هنر تنظیم کرد و اصلاً نباید نگاه صنعتی معمولی مثل تولید خودرو و فولاد و پتروشیمی و … بدان داشته باشیم.
- چه حد حضور سرمایهها را در بحث صنایع فرهنگی ممکن میبینید و بخش خصوص در این حضور چه جایگاهی دارد؟یک نکتهای که وجود دارد این است، شاید از نگاه مجموعههای اقتصادی این اعداد زیاد نباشد و رغبتی برای حضور و مشارکت وجود نداشته باشند و این بحث مطرح شود که آیا این حوزه اصلاً سودآور است یا خیر؟ در وهله اول کاری که باید بشود این است که تعاریف و حرکتهای آغازین درست انجام بگیرد و صحیح معرفی شوند. مثلاً همین حراج تهران در آخرین حراج خود بیستویک میلیارد تومان فروش داشته و نسبت به سال قبل که دوازده میلیارد تومان بوده، رشد قابل توجه است، این نگاه باید به سایر حوزههای اقتصاد خلاق در بحث فرش، گردشگری، معماری، صنایعدستی و … تعمیم پیدا کند.
من اعتقادم بر این است که این صنعت سودآور است فرهنگ و هنر از قلب مردم آمده است. مثلاً سالهای سال در بین شاهان ایران افرادی شعر میگفتند و صله میگرفتند و یا مردم اشعار آنان را خریداری میکردند، جدا از مباحث ارزشگذاری، این امر نشان میدهد که موضوعی مانند ادبیات و شعر ما به ازای مادی داشته، یعنی برای آن پول و کالا ردوبدل میشده است. این قدیمیترین حالت برای یکی از مباحث اقتصاد فرهنگ است؛ یعنی یک فردی خلاقیت و توانایی داشته شعری بگوید که در برابرش صله بگیرد، یک نقاشی بکشد و پاداشی دریافت کند، در تمامی ارکان فرهنگ و هنر ما این تجارت را داشتهایم؛ یعنی سودآور و بخش خصوصی عرضهکننده بود نه دولت و حاکمیتها. بخش خصوصی آنهم معمولاً انفرادی در این امر دخالت داشته، چرا که نمیتوان شرکتی درست کرد و گفت مثلاً 50 نفر یک نقاشی را بسازند و یا یک تابلوی مشترک کار کنند و کارخانه هنری داشته باشند با موضوع واحد در این حالت دیگر خلاقیت معنی ندارد میشود کپی کردن و تهی شدن از مفهوم اولیه هنر. یک چنین چیزی غلط است این فرق میکند با اینکه هنرکده ایجاد کنیم و سلایق مختلف امکان رشد در آن پیدا کنند و ابزار کار در اختیار داشته باشند.
مثال عینی آن فرش است، در این مورد شما میتوانید یک ایده ذهنی طراح فرش را به کمک چند نفر پیاده کنید، میتوانید یک مجموعه درست کنید و از روی یک سری نقشههای مختلف فرش تولید کنید. در اینجا هنر استفاده از خلاقیت طراح و نقشه زیبا است. اگر فردی بهتنهایی تلاش کند دو سال طول میکشد یک فرش بافته شود. ولی وقتی شما یک مجموع تشکیل میدهید و حمایت میکنید آنوقت این بیزینس شکل میگیرد. به این دلیل میگویم قوانین و آییننامههای امور فرهنگی و هنری ولو در ارتباط با اقتصاد باید فرق کند و نگاه صنعتی نباید نداشته باشیم چون به بیراهه خواهیم رفت.
- یک بحثی تحت عنوان مسئولیت اجتماعی در شرکتهای بزرگ مطرح میگردد و این موضوع برای شرکتهای خارجی راحتتر و جاافتادهتر است مثل شرکت الجی یا سامسونگ، در بسیاری از موارد این شرکتها حامی حرکتهای فرهنگی میشوند که در کنار بٌعد تبلیغاتی بهنوعی حامی موضوعات فرهنگی میشوند. در ایران شرکتهای بزرگ و بهصورت مشخصتر، شرکت غدیر که تقریباً جزو سه شرکت بزرگ سرمایهگذاری در ایران است تا چه حد در این حوزه ورود پیدا کردهاند؟شرکتهای بزرگ معمولاً به دو دلیل وارد این حیطه میشوند: یکی اینکه میخواهند تبلیغات کنند و بحث طرح برند خود را دارند. دیگر به دلیل مسئولیت اجتماعی که شرکتها در برابر جامعه خود بر عهده دارند. در بخش برندسازی طبیعی است که همه شرکتها علاقهمند باشند. ما هم جزو آن شرکتها هستیم و از این نگاه علاقهمندیم که وارد این عرصه بشویم. از بعد مسئولیت اجتماعی هم یکی از بحثهای جدی که الآن در شرکت غدیر مطرح است همین است، اما در باب مسئولیت اجتماعی ما کمی بازتر عمل کردهایم. در مسائلی مانند بحث زیست محیط و محرومیتزدایی ورود داشتهایم چون معتقدیم اگر بتوانیم در نقاط محروم سرمایهگذاری نماییم، عملاً به اقتصاد ملی خدمت کردهایم.
اما سومین مسئله در بحث مسئولیت اجتماعی این است که ما باید در جامعه هویت وجودی خود را داشته باشیم. بدین معنا که در جامعه تأثیرگذار باشیم و جامعه و اطرافیان آن را احساس کنند، مسئولیت اجتماعی در بخش فرهنگ و هنر را من از این نگاه قبول دارم، در کنار اینکه شرکتهای بزرگ در مقابل بالا بردن فرهنگ مردم و اینکه مردم را شادتر بکنند مسئولیت دارند. من نمونهای را خدمتتان عرض کنم، شما الجی را مثال زدید، مسافرتی داشتم حدود ده، دوازده سال قبل به سئول. میزبان ما شرکت سامسونگ بود. ما را برای بازدید به یک بیمارستان بسیار مجهز بردند که جزء یکی از بهترین بیمارستانهای سئول بود، جمعیت بسیار زیاد هم در آنجا بود. وقتی در مورد بیمارستان و علت ساخت آن و سازنده سؤال شد، متوجه شدیم سازنده و تجهیز کننده شرکت سامسونگ است. در جلسه با مدیرعامل سامسونگ وقتی از موضوع و علت ساخت بیمارستان سؤال کردم جمله بسیار قشنگی بیان کرد: سامسونگ از زحمت همین کارگران و مردم سئول و مردم کره سامسونگ شده است. اعتبار شرکت من به مردم است در زمان شروع به کار، مردم کره به من کمک کردند و اینک وظیفه من است که دین خود را به مردمم ادا کنم. اگر این مردم به من کمک نمیکردند من هرچقدر هم خوشفکر بودم نمیتوانستم موفق بشوم و در قبال این مردم من مسئولیت دارم.
- پروژههای فرهنگی و هنری خاصی در همین راستای مسئولیت اجتماعی، مدنظر شرکت غدیر است؟من در صحبتی که با آقای دکتر ارجمندی در این خصوص داشتم گفتم که بهصورت مشخص سعی میکنیم در راستای برنامهریزیی که وزارت ارشاد انجام میدهد، فعالیت کنیم. هر شرکت بهگونهای در این خصوص فعالیت میکند، مثلاً اسپانسری برخی از فیلمها، ساخت و یا تجهیز مراکز آموزشی، اما من بر این عقیدهام که در مورد هنر و فرهنگ وقتی قرار است هزینهای انجام پذیرد، این هزینه با هدایت افراد صاحبنظر در حوزه فرهنگ و هنر خرج شود چراکه آنها بیشتر متوجه میشوند که چه نیازی امروزه برای هنر وجود دارد. ترجیح و هدف من این است که با هماهنگی آنها کاری را انجام بدهم. در صحبتهایی هم که انجام شد، قرار شد اول نیازسنجی صورت گیرد و این اعلام نیاز از طرف کسانی باشد که داخل مجموعه هنر هستند. برداشت من این است که اگر یک چارچوب یا یک نهاد مشخص باشد، شرکتهای سرمایهگذاری هم راحتتر به آن ورود میکنند و رشد خواهند داشت.
هزینههایی که در خصوص مسئولیت اجتماعی در شرکتها انجام میگیرد عمدتاً به اطلاعات داخلی، نظر مدیر و هیئتمدیره بستگی دارد. مثلاً در مجموعه غدیر برای بیماران هموفیلی تجهیزات خریداری شده و یا برای محرومیتزدایی از نقاط محروم در خرمشهر و آبادان فعالیت کردیم، این مسئولیت اجتماعی را انجام دادیم. از سوی دیگر برای خود کارکنان و همکاران مجموعه هم تلاش کردهایم که بهصورت مشخص کمکهایی انجام بدهیم، شرکت سرمایهگذاری غدیر 139 شرکت دارد و با توجه به آن تعداد کثیری کارمند و کارگر خواه بهصورت مستقیم و یا تحت نظارت شرکت های پیمانکاری تحت پوشش آن و در بسیاری از زمینهها از ساختمان تا پالایشگاه و صنایع و معدن و در اکثر بخش های اقتصادی کشور قرار دارد. از همین لحاظ یکی از وظایف ما حمایت از کارکنان و بالا بردن فرهنگ عمومی آنان و ایجاد روحیه و نشاط در آنان است.
- یکی از مباحث دیگر که ما در اقتصاد خلاق داریم بحث نوآوری است، تفاوت ظریفی بین نوآوری و خلاقیت وجود دارد، نوآوری محصول خرد جمعی است که مورد استفاده قرار میگیرد، خلاقیت یک بحث فردی است که از هنر زاییده و وارد عرصه میشود، شرکت غدیر در بحث نوآوری چقدر سرمایهگذاری کرده و از نوآوری حمایت میکند؟ آیا بخش R&D در مجموعه غدیر فعالیت خاصی دارد و در این زمینه تا چه حد سرمایهگذاری صورت گرفته است؟ با شرکتهای دانشبنیان که در این زمینه مشغول به کار هستند تا چه اندازه تعامل برقرار است و از ظرفیتهای آنان استفاده میکنید؟ما در مجموعه شرکت سرمایهگذاری غدیر بهاجبار مانند همه شرکتهای سرمایهگذاری به سمت نوآوری میرویم. باید این کار انجام شود شرکتی که به دنبال نوآوری نرود، محکوم به نابودی است، در هر بخشی هر صنعتی، نوآوری امری لازم و دائمی است. همچنین با شرکتهای دانشبنیان دارای ارتباط و تعامل کامل هستیم تا بتوانیم از روزآمدترین فنآوریها استفاده درست و بهینه داشته باشیم. این بخشی از نیاز هر شرکت است و ما نیز در این خصوص فعال هستیم.
اما در زمینه ایدهها، متأسفانه باوجود اینکه احساس نیاز میشود اما امکان استفاده از پتانسیل عظیم افراد خلاق ایده پرداز برای ما هنوز بهصورت کامل میسر نشده است. همه افراد در این خصوص نیاز دارند، مشکل مهم این است که این استعدادها بهخوبی هدایت شوند تا بتوانند خلاقیت و ایدههای خود را بهدرستی عرضه کنند. باید محلی برای عرضه این امر وجود داشته باشد.
- در همین رابطه، یکی از تلاشهایی که در برخی از شرکتها میشود این است که کالاهای فرهنگی را در اختیار کارکنان خود قرار میدهند و یا مباحث فرهنگی را بهصورت مستقیم و یا غیرمستقیم در بین آنها گسترش میدهند مثلاً کتاب اهدا میکنند، بلیت سینما و تئاتر و کنسرت اهدا میکنند، سیدیهای موسیقی میدهند و… نهفقط به کارکنان خود، بلکه بین اقشار جامعه و با این روش هم تبلیغی برای خود انجام میدهند و هم به ترویج فرهنگ و هنر کمک میکنند. آیا شرکت سرمایهگذاری غدیر در این حوزه هم فعال است؟
موضوع خوبی را بیان کردید. دو موضوع بهظاهر جدا ولی درهمتنیده یکی ارتقاء فرهنگ شرکت بهوسیله ابزارهای فرهنگی و هنری و دیگری ترویج فرهنگ در سطح جامعه. امری که در شرکت غدیر همواره مورد تأکید است. در حال حاضر در داخل مجموعه برای افراد و پرسنل شرکت به دو صورت اقدام به توزیع کتاب نمودهایم یکی کتابهای تخصصی فراخور شرکتهایی که داریم از حوزه مدیریت تا حوزههای تخصصی دیگر. در قسمت دیگر اتفاقاً هدفگذاری ما تلطیف و تغییر روحیه کارکنان است و بهعنوان هدیه به بسیاری از کارکنان و کارمندان و دوستداران فرهنگ در خارج از شرکت اقدام به توزیع کتابهایی با مضمون ایران نمودهایم. کتاب ایران، کتاب تهران، کتاب گیلان و … این کتابها تماماً هنری هستند و تمام تلاش این است که بتوانیم ایران را به ایرانیان و در بسیاری از موارد به همکاران خارجی معرفی کنیم. خرید و هدیه دادن این کتابهای نفیس که عموماً حاصل سالها زحمت نقاشان و یا عکاسان زبردست و هنرمند ماست به عقیده من موضوعی مهم است زیرا این کتابها روح انسان را زنده میکنند. علاوه بر آن در برخی از موارد اقدام به خرید کارهای هنری و صنایعدستی میکنیم که حتیالامکان تلاش میشود از مراکز معتبر خریداری شود که از نظر کیفی و هویتی مورد تأیید باشند در حقیقت دارای شناسنامه باشند. علاوه بر پرسنل و همکاران، در بسیاری از مراودات خارجی نیز از این صنایعدستی بهعنوان یک کالای فرهنگی و هویتی استفاده میکنیم که نماد و سنبلی ماندگار از طرف ما باشد.
در انتها با آرزوی موفقیت برای شما و سایر همکاران در نشریه وزین اقتصاد خلاق با اطمینان این را میگویم که اقتصاد فرهنگ و هنر در آیندهای نهچندان دور جایگاه واقعی خود را در اقتصاد خواهد یافت و شرکتهای سرمایهگذاری بسیاری در این عرصه فعال میشوند.
منبع: اقتصادخلاق