به گزارش فناوری فرهنگی، نام فیلم: بتمن آغاز میکند – محصول سال ۲۰۰۵ – قسمت اول از سهگانۀ شوالیۀ تاریکی
کارگردان: کریستوفر نولان
خلاصۀ داستان
بروس وین (Bruce Wayne) جوان آشفته و سردرگمی است که چند سال قبل، در نوجوانی شاهد قتل پدر و مادرش در خیابان بوده و هنوز از این ضربۀ روحی کمر راست نکرده است. او به آسیای شرقی سفر میکند و ماجراهای زیادی را پشت سر میگذارد. حتی در مقطعی از این دوران به یکی از باندهای خلافکار میپیوندد و به زندان میافتد. در زندان با هنری داکارد (Henri Ducard) یا همان رازاگول (ra’s al ghul) بعدی، رئیس انجمن سایهها روبهرو و به پیوستن به انجمن و همکاری با آنها دعوت میشود. بروس به جستجوی داکارد میرود و خانۀ انجمن سایهها و محل تمرینات رزمی آنها را مییابد. او زیر نظر رازاگول آموزش میبیند، از همرزمانش پیشی میگیرد و به بهترین مبارز انجمن سایهها تبدیل میشود.
رازاگول به بروس بیش از دیگران توجه دارد، اما خود بروس رفتهرفته به این نتیجه میرسد که نه روشهای انجمن را میپسندد و نه اهداف آن را درست میداند. پس، جدایی از انجمن و ترک رازاگول را انتخاب میکند، اما ماجرای جدایی او از انجمن به درگیری میکشد و بروس در این مبارزه پیروز میشود و سپس از آنجا میگریزد؛ با این ذهنیت اشتباه که رازاگول در آتشسوزی ناشی از زد و خورد و درگیری کشته و انجمن سایهها هم متلاشی و نابود شده است.
او به شهر خود گاتهام برمیگردد، نقاب به چهره میزند و به کمک پیشکار وفادارش آلفرد (Alfred)، نبرد با جرم و جنایت سازمان یافته را آغاز میکند. بروس در این مبارزه همچنین از کمک دو مرد دیگر هم برخوردار میشود؛ یکی نابغهای به نام لوشس فاکس (Lucius Fox) که از دوستان قدیمی پدرش بوده است و دیگری تنها پلیس درستکار گاتهام، جیم گوردن (Jim Gordon). او فالکونی (Falcone) رئیس بزرگترین باند تبهکاری و قاچاق مواد مخدر را شکار میکند، دکتر کرین (Crane) را از سر راه خود برمیدارد و سایر تبهکاران شهر را هم تا مغز استخوان به وحشت میاندازد. اما درست زمانی که به نظر میرسد کسی حریف بتمن نیست، ناگهان همه چیز تغییر میکند و خطر بزرگتری از راه میرسد. رازاگول هنوز زنده است و به چیزی کمتر از نابودی کامل شهر گاتهام و گرفتن جان همۀ ساکنان آن راضی نمیشود؛ متحدان رازاگول نیز از مدتها قبل، مقدمات اجرای نقشۀ او را فراهم کردهاند.
کدام کمیک؟ کدام شخصیت؟
شروع فیلم «بتمن آغاز میکند» ما را یاد کمیک «مردی که سقوط کرد» میاندازد؛ آنجا که بروس در زندان خاطرهای از دوران کودکی خود را به یاد میآورد که هنگام بازی با ریچل به درون چاهی قدیمی سقوط میکند و مورد هجوم خفاشها قرار میگیرد. در فیلم، بروس در گذر از تجربیات ریز و درشت فراوان، از جوانی خام و آشفته به مردی نیرومند و بیباک تبدیل میشود، به کمک رازاگول بر ترسها و تردیدهایش غلبه میکند و به مبارزه با بیقانونی و فساد سازمانیافته برمیخیزد. بعدها در سومین قسمت فیلم، او به این پرسش هم پاسخ میدهد که چرا در این مبارزه نقاب به چهره میزند و هویت اصلی خود را پشت لباس بتمن پنهان میکند. این تحول شخصیت در مجموعۀ کمیکهای «بتمن: سالها»، البته با کمی تفاوت نیز وجود دارد. در هر دو داستان، هم در کمیک و هم در فیلم، بروس وین برای تبدیل شدن به یک ابرقهرمان مسیر دشواری را میپیماید.
شخصیت گوردن، یعنی همان پلیس شریف و درستکار گاتهام که در فیلم بعد از ماجرای قتل پدر و مادر بروس، کت خود را از تن درآورد و با آن شانههای پسرک وحشتزده را پوشاند، نخستین بار در کمیک «بتمن: سال نخست» معرفی شد. او ابتدا با تردید و بعد با خرسندی به بتمن کمک میکند و در شوالیۀ تاریکی قهرمانی را میبیند که میشود به کمک او گاتهام را از منجلابی که در آن فرورفته است نجات داد. اما رازاگول، یا به عبارت درستتر رأسالغول (سر هیولا) در هیچکدام از این دو کمیک حضور ندارد و نه در «مردی که سقوط کرد» و نه در «بتمن: سال نخست» نقشی ایفا نمیکند. او در قسمت ۲۳۲ از کمیک ماجراهای بتمن به صحنه میآید؛ صدها سال عمر دارد، رئیس یک گروه مخفی و خطرناک به نام انجمن آدمکشها است و به شدت به بتمن احترام میگذارد. چنان که میدانیم، در فیلم به جای انجمن آدمکشها، از نام انجمن سایهها استفاده میشود.
دوستان و نزدیکان بروس، یعنی فاکس و ریچل و حتی آلفرد و نیز فالکونی رئیس باند تبهکاران گاتهام همگی به کنار، نخستین حضور دکتر جان کرین یا مترسک (Scarecrow) به جلد سوم کمیک «بهترین کمیک دنیا» برمیگردد. او رئیس تیمارستان آرخام (Arkham Asylum) است و چنان که در روند حوادث معلوم میشود یکی از متحدان رازاگول نیز به شمار میرود و اجرای بخش مهمی از نقشۀ وی برای نابودی گاتهام را به عهده دارد. او چند روز مانده به ورود رازاگول، آب شهر را از طریق لولههایی که از زیرزمین تیمارستان آرخام میگذرد مسموم میکند و شرایط حملۀ نهایی انجمن سایهها به گاتهام را فراهم میسازد. کرین هم در آن کمیک و هم در فیلم خودش را «استاد هراس» مینامد، و این لقبی است که برای کسی همچون او چندان هم بیمناسبت و بیربط به نظر نمیرسد.
بسیاری از مضامین و ویژگیهای کمیک بتمن، مثل کشته شدن پدر و مادر بروس و یتیم شدن او، ثروت هنگفت و افسانهای خانوادۀ وین که برای بروس به ارث میرسد، فضای حاکم بر خیابان پایین شهر گاتهام و نیز ناتوانی قانون در مهار جرم و جنایت سازمانیافته در داستان فیلم نیز حفظ میشوند و باقی میمانند. از اینرو بسیاری از علاقهمندان و طرفداران کمیک، در هنگام تماشای فیلم، عناصر آشنای فراوانی را این بار به شکل و ترتیب دیگری مرور میکنند. فیلم، مضمون پرتکرار و تقریباً همیشه جذاب مقابله با خطر بزرگ را به خدمت میگیرد، اما هنر نولان در این است که شخصیت اصلی و محوری را تا اواخر فیلم روی خطر فرعی و کوچک، یعنی باند فالکونی و دستههای تبهکار شهر متمرکز نگه میدارد و زمینۀ غافلگیری تماشاگر را در مواجهه با تهدید بزرگتری که در راه است آماده میکند. از اینرو زنده بودن رازاگول و بازگشت او به داستان، آن هم درست در مهمانی جشن تولد بروس وین به یکی از نقاط اوج داستان تبدیل میشود و هیجان و جذابیت دقایق پایانی فیلم را بیشتر میکند.
اما هرچه در کمیک بر خاص و ابرقهرمان بودن بتمن تأکید میشود، نولان در فیلم خود میکوشد تا وجه ابرقهرمانی بتمن، وجوه دیگر ماجرای او را کمرنگ نکند و آنچه از بتمن در ذهن تماشاگر شکل میگیرد تصویری انسانیتر و باورپذیرتر باشد. او برای ساختن این تصویر واقعگرایانه از بتمن و شهر گاتهام، بر مسائلی مثل تباهی شهر در سیطرۀ جرم و جنایت سازمانیافته و فساد عمیق و شدید پلیسهای آن و فقدان امنیت برای قضات و وکلایی که با فساد مبارزه میکنند درنگ میکند و همچنین چگونگی ارتقای تسلیحات بتمن و برتری یافتن او بر دشمنانش را نیز گامبهگام نشان میدهد.
مرتضی میرحسینی
منبع: خانه پی نمای ایران