به گزارش فناوری فرهنگی، به نقل از پژوهشگاه فضای مجازی، دو متخصص چینی (لیو جینگوآ) و آمریکایی (جان بیتمن) در مورد ممنوعیت اپلیکیشن های چینی «تیکتاک» و «ویچت» در کشور امریکا به مناظره نشستهاند. این گفتگو منعکس کننده واقعیاتی بسیار برجستهتر از وقایع امروز است و به ما در پاسخ به این سوال که « آیا دولتها حق دارند دنیای اینترنت را دستکاری کنند؟» کمک میکند.
لیو جینگهوآ محقق مدعو پروژه «سیاست سایبری بنیاد کارنگی» است. تحقیقات وی در درجه اول بر امنیت سایبری و روابط دفاعی چین-ایالات متحده متمرکز است. جان بیتمن هم یکی از همکاران پروژه «سیاست سایبری و فناوری در امور بین الملل» در بنیاد کارنگی است.
این مناظره توسط محمدجواد خوشنام دبیر سابق انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی به فارسی برگردانده شده است و محتوای منتشر شده درآن، لزوما بازتاب دهنده دیدگاه مرکز ملی فضای مجازی نیست.
هر دولتی خواه خودکامه، دموکراتیک یا چیزی بین آنها، میخواهد از اینترنت و گردشِ اطلاعات به نفع خود استفاده کند. دولتها حتی در کشورهای لیبرال مانند ایالات متحده تلاش کردهاند گفتمان آنلاین را هدایت کنند و افکار عمومی را به سمت برخی از رسانههای اینترنتی و دور از برخی دیگر سوق دهند.
در کشورهای کنترلگراتر هم، دستکاری در استفاده از اینترنت یکی از جنبههای مهم سیاست داخلی است. نظام ارزشی حاکم بر هر کشور بطور خاص نظامی از قوانین و محدودیتها را خلق می کند که برای هر سوژه متفاوت است، لذا عجیب نیست که خطوط قرمز کشورهای لیبرال دموکراتیک با خطوط قرمز کشورهای اسلامی متفاوت باشد.
تاکتیکهایی که دولتها برای استفاده از اینترنت در کشورهای خود استفاده میکنند تا حد زیادی به همان اولویتها و نظامات ارزشی بستگی دارد. بدیهی است که توان دولتها هم در مخفی نگه داشتن دست نامرئی سایبر با یکدیگر متفاوت است.
عواقب تاثیرات تصمیم اخیر ترامپ در برابر شبکه های اجتماعی چینی
جان بیتمن پژوهشگر امریکایی در این باره می گوید: واضح است که این تصمیمات خیلی مهم هستند ، اما نمیتوان آنها را قبل از اینکه اعمال شوند، بطور دقیقی ارزیابی کرد. دولت ترامپ تا امروز اقدامات گستردهای را علیه فناوریها و شرکتهای چینی انجام داده است ، تا اجرای قانونی که به آنها حق فعالیت آزاد میدهد را به تاخیر بیندازد که بتواند برای شرکتهای آمریکایی زمان بخرد. زمان بخرد، تا شاید به اقبال عمومی رسانههای چینی رسیدند!
این تاکتیک برای ایجاد اهرم فشار نسبت به چین (و یافتن دست بالا نسبت به شرکتهای آمریکایی) و همچنین دستیابی به مزایای سیاسی طراحی شده است. عدم وجود استراتژی مشخص در دولت ترامپ باعث میشود تصمیمات نهایی قانون در این مورد بتواند گسترده و یا محدود باشند. بدیهی است که در این میان بسیاری از سهامداران دنیا هم تلاش میکنند آن تصمیمات در راستای منافع شخصی خودشان، گسترده یا محدود باشد.
تیکتاک و ویچت، تفاوت خاصی با سایر برنامههای چینی ندارند. آنها در یک کلام از برنامه های آمریکایی محبوبتر هستند و فیلتر کردن آنها نشان میدهد دولت ترامپ ابداً برنامههای چینی را در ایالات متحده تحمل نمیکند. البته مسئله فراتر از این دو برنامه است، در واقع مقامات اجرایی امریکا مشکل را گسترش اپلیکیشنهای چینی در ایالات متحده تعریف میکنند و این بدبینی و محدودیت، صرفا محدود به تیک تاک و ویچت نیست.
حضور چین در بازار اپلیکیشنهای ایالاتمتحده در کل محدود است و منطق این اقدامات میتواند فراتر از ویژگیهای خود آن برنامهها باشد. اطلاعات شخصی آمریکاییها میتواند از راههای مختلفی به دست شرکتهای چینی و از آن طریق به دست دولت چین) بیافتد؛ مثل اطلاعات خصوصیِ مالی و بانکی آمریکاییها ، چیستی و چگونگی معاملات مالیشان ، سفرهای بینالمللی آنها و شناخته شدن واسطههای بینالمللی اقتصاد آمریکایی؛ اما نهایتاً سیاست «تحمل ریسک: صفر» ، آنطور که وزیر امور خارجه مایک پمپئو میپسندد، باعث یک شکاف شدید اقتصادی و تکنولوژیک بین دو کشور خواهد شد.
اما لیو جینگوا پژوهشگر چینی می گوید: اقدامات اخیر دولت ترامپ علیه تیک تاک و ویچت که در ادامه اقداماتش علیه هوآوی و سایر شرکتهای تکنولوژیک چینی بود، نتایجی خواهد داشت با سقفی بسیار فراتر از نگرانیهای ادعا شده امنیت ملی آمریکا.
در ابتدا و در کوتاه مدت ، چین قطعاً از جنگ تکنولوژیک با ایالاتمتحده رنج خواهد برد؛ چرا که شرکتهای این کشور بازارهای خارجی و مهمتر از آن ، عنصر اصلی تحقیقات میدانی و توسعه فناوری را از دست میدهند. با این وجود ، تصمیمات دولت ترامپ همچنین به شرکتهای آمریکایی هم به طرز قابل توجهی آسیب خواهد رساند.
به عنوان مثال در یک نظرسنجی از کاربران چینی تلفن همراه (به عنوان یکی از بزرگترین گروههای مشتری تلفنهای آمریکایی) پرسیده شد که «آیا گوشی آمریکایی بدون ویچت را انتخاب میکنند یا سراغ برندهای دیگری که امکان استفاده از ویچت را فراهم میکند میروند؟» آنها «با اختلاف ۲۰ به یک» به نگهداری ویچت و یافتن تلفنی دیگر رأی دادند.
از همه مهمتر ، این ممنوعیتها چین را به تولید یک بستر تکنولوژیک شخصی خود تشویق میکند و باعث میشود چین شرکتهای خود را به تمرکز در بازار داخلی ترغیب کند، که این اتفاق یعنی هم یک رقیب جدید برای فناوری آمریکایی به وجود خواهد آمد و هم بازار چین را بیش از پیش از دست آمریکا خارج میکند. نتیجه اینکه چین انگیزه خواهد گرفت تا به خودکفایی برسد و به تولیدات خارجی اعتماد کمتری داشته باشد.
نگرانی کشورها از فناوری اطلاعات و ارتباطات
جان بیتمن: دیجیتالی شدن تقریباً تمام فعالیتهای انسانی بدان معنی است که کشورها باید تقریباً در همه جنبههای امنیتملیشان تجدید نظر کنند. اما کشورها نگرشهای بسیار متفاوتی در مورد تهدیدها و فرصتهای خاص دیجیتالی دارند و از استراتژیهای بسیار متفاوتی هم برای تأمین منافع خود استفاده میکنند؛ این تفاوتها ریشه در در زبان آن کشورها دارد.
لیبرالدموکراسیها با نگاه سنتیشان بر امنیت سایبری یا محافظت از شبکههای رایانه ای در برابر هک متمرکز بودهاند. نگرانی اصلی آنها یکپارچگی شبکه بوده است، نه آن ایدههایی که شبکه بر آن اساس بنا میشود یا آن روابط انسانی که این شبکهها ایجاد میکنند.
این اولویت به معنای مبارزه با سه مشکل اساسی است که شامل تهدید محرمانگی دادهها (مانند سرقت اطلاعات محرمانه و طبقهبندیشده) ، تهدید یکپارچگی دادهها (مانند دستکاری سوابق مالی) و تهدید در دسترس قرار گرفتن دادهها (مانند اختلالات احتمالی در زیرساختهای حیاتی مثل حمله سایبری به شبکه برق) می شود.
رژیمهای توتالیتر اما اصطلاحی از لحاظ معنا گستردهتر را ترجیح میدهند؛ امنیت اطلاعات. این اصطلاح نه تنها تهدیدات هکری را شامل میشود بلکه گسترش آزاد اطلاعات و اخبار را هم در بر می گیرد. اطلاعات و اخباری که ممکن است نظم سیاسی و اجتماعی مورد پسند نظام توتالیتر را بر هم بزند. این نکته به معنی آن است که دولتها باید نقش بسیار گستردهتری در نظارت و کنترل ارتباطات آنلاین داشته باشند.
برخورد این دو نظام ارزشی مانع بزرگ دیپلماسی سایبری جهانی و دو جانبه شده است. البته با تکامل فناوری و سیاست و تجارب سخت دولتها، استانداردهای این تعاریف و روشهای سنتی هم تغییر میکنند؛ مثلا جوامع دموکراتیک امروزه به دنبال بروز تهدیدات جدیدی مثل داعش و دخالت روسیه در انتخابات آمریکا بیشتر به فکر کنترل جریان اطلاعات آنلاین بودهاند. در همین حال ، اکثر کشورهای جهان اینترنت را به چشم یک چارچوب گستردهتر مینگرند: یعنی به عنوان یکی از میادین اصلیِ رقابتهای اقتصادی-ژئوپلیتیکی و جایی که قدرت و نظم نوین جهانی در معارضه و کشمکش است. بله! این دو تغییر به توضیح اقدامات ایالات متحده علیه تیک تاک و ویچت کمک میکند.
لیو جینگوآ: امنیت سایبری موضوعی بسیار حیاتی و پیچیده است که تقریباً با همه جنبههای سیاستگذاری ملی آمیخته است. لذا جای تعجب نیست اگر برخی از دولتها همه مسائل سایبری را از دریچه امنیتملی نگاه میکنند؛ با این حال، نگاه امنیتی به مسئله امنیت سایبری بیش از آنکه به نفع یک کشور باشد، برای منافع ملی آن مضر است، چرا که در حقیقت، صرفاً بعضی از مسائل فضای مجازی مربوط به فناوری اطلاعات و ارتباطات برای امنیت ملی واقعا خیلی مهم هستند.
اولین مسئله مهم امنیت سایبری، امنیت زیرساختهایی از کشور است که برای فعالیت به فناوری ارتباطات و اطلاعات متکی هستند. اکثر کشورها در این نظر مشترکاند که از چنین زیرساختهای حیاتی باید محافظت شود ، همانطور که در گزارش مهم سال ۲۰۱۵ «گروه متخصصان دولت» سازمان ملل متحد بیان شده است. امنیت این زیرساختها را میتوان با سه معیار قابل اعتماد بودن سیستمهای شبکه و کارکرد صحیح مولفههای اصلی آنها ، توانایی کشور در شناسایی و برخورد با خطرات امنیتی زیرساختهای حیاتی خود و انعطافپذیری زیرساختهای حیاتی در مواجهه با این تهدیدات، ارزیابی کرد.
مسئله دوم امنیت سایبری، محرمانه بودن، صحیح بودن و دسترس نبودن دادههایی است که حاوی اطلاعات محرمانه و طبقهبندی شده برای امنیت ملی است. حاصل شدن این سهگانه «که به سهگانه سیا مشهور است» تضمین میکند که کشورها بتوانند به طور قابل اعتماد از اطلاعات مهم امنیت ملی خود محافظت کنند ، آنها را در صورت لزوم برای کاربران قانونی در دسترس قرار دهند و اطمینان حاصل کنند که سایر بازیگران غیر مجاز به آنها دسترسی نداشته باشند.
سومین مسئله مهم امنیت سایبری توانایی یک کشور در مقابله با تروریسم سایبری ، جلوگیری از گسترش سلاحهای سایبری، مدیریت بحرانهای سایبری و دستیابی و حفظ برتری در فضای مجازی است.
از آنجا که هیچ مرز فیزیکی در فضای مجازی وجود ندارد ، کشورها باید ترکیبی از اقدامات داخلی و تلاشهای مشترک بین.المللی را برای مقابله با تهدیدات سایبری به کار گیرند.
پیامدهای اختلافات سایبری رو به گسترش بین ایالات متحده و چین
لیو جینگهوآ: به طور کلی اختلافات بر سر هوآوی و اکنون تیک تاک و ویچت تحت تأثیر وخیم شدن روابط دو جانبه ایالات متحده و چین قرار گرفتهاند ، اما متقابلاً بر آنها نیز تأثیر گذاشتهاند. اکثر کارشناسان چینی اکنون معتقدند که سیاستهای ایالات متحده در قبال چین طراحی شدهاند تا «ظهور پکن ابرقدرت» را سرکوب کنند.
آنها فکر میکنند که غرب هرگز از ورود یک چین غیر دموکراتیک از لحاظ نظام سیاسی متفاوت، به نظام بینالملل استقبال نخواهد کرد. سقوط آزادی که در روابط دو جانبه شاهد آن هستیم نهتنها باعث فرسایش جدی اعتماد متقابل میشود، بلکه عقبگردی بزرگ در روابط متقابلِ اقتصادی و سیاسی نیز است.
البته روابط ایالاتمتحده و چین هرگز کاملاً دوجانبه نبوده! تنشهای موجود در فضای سایبر اکنون در حال گسترش است و سایر مناطق جهان را در مقیاسی بیسابقه تحت تأثیر قرار میدهد. فارغ از نابود شدن امکان همکاری برای مقابله با خطرات امنیت سایبری که هر دو با آن روبرو هستند، سیاستهای دولت ترامپ برای ایجاد یک «شبکه پاک بدون چین» اینترنت را شقهشقه میکند. این تکهتکه شدن و ناامنتر شدن فضای شبکه با ادامهیافتن تصمیمات اتخاذ شده دولت ترامپ که به دلیل نگرانیهای سیاسی و نه ملاحظات فنی است، گسترش خواهد یافت.
جان بیتمن: تیک تاک و ویچت صرفاً آخرین فصلهای یک داستان پیچیده و بزرگ هستند. از زمان دوره دوم ریاست جمهوری باراک اوباما ، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده ، واشنگتن به طور فزایندهای نگران چین و به طور خاص فناوری چین است، اما دولت ترامپ تلاشهای ایالات متحده را برای کاهش وابستگی ایالاتمتحده به فناوری چینی ، محدود کردن دسترسی چین به منابع فناوری ایالاتمتحده و خنثی کردن بلندپروازیهای تکنولوژیک جهانی چین ، به طرز چشمگیری تشدید و گسترش داده است.
اما این «طلاق تکنولوژیک» تنها نتیجه سیاستهای دولت ایالاتمتحده نیست. پکن مدتها است دسترسی و فعالیت شرکتهای تکنولوژیک ایالات متحده در چین را محدود کرده است. دیوار عظیم آتشین چین یک بنای تاریخی مجازی برای حاکمیت دیجیتال است که هدفش به وضوح ارتقاءِ خودکفایی در فناوری است.
امروز دیگر این سوال مطرح نیست که آیا ایالاتمتحده و چین از لحاظ تکنولوژیک از هم جدا میشوند یا خیر ، بلکه سوال اصلی این است که آنها تا کجا پیش خواهند رفت؟ و جداسازیشان به چه شکل است؟ امروز ایالات متحده فاقد چشمانداز یا استراتژی روشنی است. مهمترین اقدامات آن – مانند اقدامات علیه تیک تاک، ویچت و هوآوی – موقت و تبلیغاتی بوده، در حالیکه این برخورد فقط میتواند در مدت طولانی اثرگذار باشد.
در چند سال آینده ، واشنگتن نیاز به استراتژی و تعریف دقیق خطرات مربوط به انعطافپذیر بودن یا نبودن در برابر تکنولوژیها است. همچنین باید زمینه جلب توجه شرکای بینالمللی را فراهم کند و کارهای بیشتری برای انرژی بخشیدن و جهش نوآوریهای فناوری آمریکایی انجام دهد.
اینها، چالشهای طولانی مدتیست که نیاز به بحثهای جدی در سطح ملی دارد.
منبع:مهر