کار در صنایع خلاق؛ از دیوانسالاری تا شبکه‌­ها

به گزارش فناوری فرهنگی،پیدایش صنایع خلاق به عنوان الگویی برای دیگر حوزه ­های اقتصاد، و به عنوان بخشی از آنچه ریفکین آن را سرمایه­ داری (کاپیتالیسم) فرهنگی نام نهاده است، موضوعات و مسائل مهمی را درباره ماهیت کار در بخش ­های صنایع خلاق برانگیخته است. میاژه و رایان و هیزموندالچ اظهار داشته­ اند که کار در صنایع خلاق، به ­وسیله درجه بالایی از استقلال برای هنرمندان و دیگر متخصصین و کارشناسان صنایع خلاق مشخص شده، تقسیمی نسبتاً بدون قاعده از نیروی کار در فرآیندهای تولید؛ و وجود «مخزنی» از استعداد خلاق که می ­تواند بر اساس قرارداد و یا بر مبنای یک پروژه می­ توان آنها را به‌کار گرفت. چنین بخش ­هایی به­ وسیله آنچه به بیان میاژه «بحرانی دائمی در خلاقیت» که تولیدکنندگان باید دائماً در انتظار شکل ­های جدید و استعدادهای جدید باشند، توصیف می­ گردند.

دیویس و اسکیس سازمان ­ها و تشکل ­های صنایع خلاق را در تقسیم ­بندی سه ­جزئی نیروی کار میان پرسنل خلاق، پرسنل فنی که با محصول خلاق در ارتباط­ هستند، و مدیران و مجریانی که وظایف کنترل و هماهنگی را بر عهده دارند، توصیف کرده ­اند. به بیان آنها، از آنجایی که «تولید فرهنگی مدرن فعالیتی تفسیری و بیانی است که امتیازی مبنی ­بر توانایی مراوده ایده ­ها و احساسات در یک محیط دائماً در حال تغییر را دارد»، نقش ­ها و مشاغلی که با فعالیت خلاق سر و کار دارند، به طور کلی توسط «فرایندهای فکری، تعاملی و شهودی با درآمدی نامشخص» تعیین می­ گردند که در آنها «سازمان اجتماعی وظایف کاری بیش از اینکه مطلق و ضمنی باشد، روشن و آشکار است… [و] معیارهای عملکرد بیشتر از اینکه صرفاً به شاخص ­های کمیتی در ارتباط باشد، به ارزیابی توسط همتایان، منتقدان و مخاطبان مرتبط است.» این با عملکرد مدیریتی وظایف در تضاد است که به شدت با اهداف سازمان و استفاده از ابزار عقلانی و رویه ­های استانداردسازی شده جهت نیل به این اهداف، وابسته و وفادار باقی می ­ماند.

دیویس و اسکیس دو روش عمده که در آنها این وجه مشترک میان وظایف مدیریتی و خلاق در سازمان های خلاق به کار برده می­ شود را برمی ­شمرند. روش اول روش بوروکراسی (دیوان سالاری) است که از نظر تاریخی هم درون سازمان­ های صنایع خلاق عظیم بازرگانی و هم در سازمان ­هایی با سرمایه عام شایع شده است. در الگوی بوروکراتیک، مکانیسم ­های کنترل واضح و بر اساس سلسله مراتبی هستند، رشته­ های مسئولیت از پیش تعیین شده ­اند، مکانیسم ­های همکاری واضح و روشن هستند، و عملکرد کارکنان تحت نظر بوده، اندازه­ گیری شده و ارزیابی می‌گردد. پرسنل خلاق وارد روابط کاری با سازمان های بخش عمومی یا بازرگانی شده ­اند که هم توسط معیارهای قراردادی درآمد و جایگاه درون سازمان، و هم تا درجاتی از «تعهد درونی شده» به سازمان و ارزش ­های آن برانگیخته می­ شوند. چنین ساختارهای سازمانی به واسطه کشمکشی دائمی میان ماهیت رسمی و قانون­ مدار بوروکراسی با استقلال، بلاتکلیفی و عدم مطابقتی که فرآیندهای کار خلاق را متمایز می ­سازد، مشخص می شوند.

خطر همیشگی این است که پرسنل خلاق چنین فرآیندهایی را جهت بازداری از ادراکشان از سرمایه عقلانی اشخاص، تجربه می­ کنند، و انگیز ه­های ذاتی خود را در پیگیری از وظایف خلاق بی نتیجه می گذارند. همان ­گونه که مدیر عامل یک شرکت تبلیغاتی بزرگ اشاره کرده است:

افراد تا زمانی که در جایی چیزی را که می­ خواهند کسب می­ کنند، در آن مکان خواهند ماند… افراد خلاق اگر کار بسیار بسیار خوبی داشته باشند که درآمد خوبی هم دارد، همان­جا خواهند ماند. و بیشتر افراد خلاق ترجیح می ­دهند که سالانه 50 هزار دلار درآمد داشته باشند و کار خوبی انجام دهند تا اینکه 100 هزار دلار درآمد داشته باشند و کاری منزجرکننده و ملال­آور داشته باشند.

رویکرد دوم که اهمیت آن رو به افزایش است، مربوط به سازمان­ های شبکه­ ای است. در الگوی سازمانی شبکه ­ای، افراد خوداشتغال و گروه­ های کوچک کار خلاق را بر اساس یک پروژه یا قرارداد انجام می ­دهند. چنین ساختارهایی درجات بالایی از استقلال را فراهم می­ کنند زیرا بر مکانیسم ­های ضمنی و غیررسمی کنترل و همکاری بنیان نهاده شده ­اند؛ در چنین طرح ­ها و تدابیری به جای روابط شغلی، روابط بازار هستند که تسلیم درآمدها را فرمان می­ دهد. مدیریت توسط قرارداد نیز به جای کنترل کردن در بسیاری از حوزه ­های صنایع خلاق، به ­ویژه انتشار کتاب و ضبط موسیقی، هنجار تاریخی بوده است. این روش به­ شکلی فزاینده توسط بسیاری از بنگاه ­های اقتصادی عمومی و تجاری به کار گرفته می ­شود که برون­سپاری صنایع خلاق به پیمان­کاران فرعی مستقل را مزیتی جهت بیشینه ­سازی انعطاف ­پذیری، کاهش هزینه­ های ثابت، و کسب درآمد بهتر از طریق توانایی به کارگیری «مخزنی» از تأمین کنندگان در حال رقابت یافته ­اند. بی­ بی ­سی در دهه 1990 یک الگوی خریدار- تأمین­ کننده را از طریق طرح ابتکاری «انتخاب تولیدکننده» به کار گرفت که مطابق آن باید گروه­های خلاق داخلی بی بی سی برای قراردادهای تولید برنامه در حوزه ­های مورد نیاز و مورد تشخیص بی­بی­سی، با تولیدی ­های مستقل به رقابت بپردازند.

منبع: اقتصادخلاق

کانال-1-300x74

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد