خلاقیت؛ کسب‌ و کار فرهنگ

به گزارش فناوری فرهنگی، اقتصاد خلاق امروزه به بخش جدایی‌ناپذیر بسیاری از اقتصادها درآمده و به کرسی ثابت درآمد و اشتغال تبدیل شده است. این حوزه نسبتاً جدید از اقتصاد که با مفاهیمی همچون هنر و فرهنگ سروکار دارد.

اقتصاد خلاق که از آن می‌توان به‌عنوان پیوند هنر و اقتصاد یاد کرد، از دهه گذشته و در واقع سال‌های پیش از هزاره سوم، میان اقتصادهای بزرگ دنیا جای پیدا کرد و به‌سرعت به کشورهای کوچک آسیایی نیز تسری یافت و امروزه به بخش جدایی‌ناپذیر بسیاری از اقتصادها درآمده و به کرسی ثابت درآمد و اشتغال تبدیل شده است. این حوزه نسبتاً جدید از اقتصاد که با مفاهیمی همچون هنر و فرهنگ سروکار دارد، نه تنها همپای صنایع بزرگ و پرسابقه همچون خودروسازی، درحرکت روبه توسعه است، بلکه رقابتی تنگاتنگ را در ایجاد اشتغال و درآمد ایجاد کرده است. در چنین فضایی، بخش فرهنگ کشور ما نباید خود را از غافله جدا ببیند و در شرایطی که بخش‌های مختلف اقتصادی در حال برخاستن از بستر بی‌تحرکی هستند، این حوزه نیز خود را صاحب سهم و ایده در توسعه اقتصادی کشورمان قلمداد کند.

هرچند باید یادآور شد که از ابتدای دولت یازدهم موضوع «اقتصاد خلاق» مورد توجه قرار گرفته و برای پرداختن به این مهم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مدیریتی مجزا برای مرکز اقتصاد خلاق ایجاد کرد، اما ضروری است که در برنامه ششم توسعه، نقشی عینی برای رشد صنایع خلاق تعریف شود که طبق اخبار منتشر شده این امر در دستور کار برنامه جدید توسعه‌ای قرار گرفته است.

در واقع اقتصاد خلاق، می‌تواند نقشی کلیدی در اقتصاد مقاومتی ایفا کند که آسیب‌پذیری کمتری نسبت به اقتصاد کلاسیک (که افزایش سود را بر مبنای بهره‌کشی هرچه بیشتر از منابع می‌داند) برای محیط‌زیست دارد به همین سبب هدف‌گذاری برای تحقق بخشی از درآمد اقتصاد ملی با اقتصاد خلاق، گام تأثیرگذاری در این مسیر تلقی می‌شود.

تجربه کشورهایی همچون انگلستان، چین و ایالات‌متحده در پیوند هنر و اقتصاد به نیکی اهمیت این حوزه را منعکس می‌کند. استفاده از خلاقیت در هنر و مرتبط ساختن آن با کسب‌وکار، هرچند سابقه‌ای چند هزار ساله میان ملل مختلف دارد اما امروزه بسیاری از کشورها توانسته‌اند برای آن حوزه، استراتژی ویژه‌ای تعریف و اجرا کنند.

تهیه سند جامع صنایع خلاق بریتانیا در سال 1998، کشورهایی همچون هنگ‌کنگ، سنگاپور، کره و چین را بر آن داشت هرکدام به پیروی از آن نگرش جدید، مدلی همسان با شرایط فرهنگی خود تعریف کنند.

علاوه بر آن در مناطق اقیانوسیه، اسکاندیناوی و… مدل بومی اقتصاد خلاق، طراحی و به اجرا درآمد. حتی کشوری همچون هند توانست سبک‌های زندگی و روش‌های ذهنی-درمانی همچون یوگا را وارد زیربخش‌های اقتصاد خلاق کند. موضوعی که در کشور باسابقه‌ی ایران نیز قابلیت طراحی و اجرا دارد. به‌عنوان مثال پیشنهاد شده شهر لاجین- پایتخت سفال ایران – به‌عنوان شهر خلاق در یونسکو ثبت شود.

بررسی مدل کشورهای مختلف دنیا مشخص می‌سازد که چگونه فرهنگ‌های گوناگون توانسته‌اند بستری برای ایجاد درآمد از اقتصاد خلاق فراهم کنند. به‌طور مثال صنعت کتاب در مصر، بزرگ‌ترین در نوع خود در کل جهان عرب محسوب می‌شود که این ویژگی سبب شده صنعت نشر در آن کشور، جایگاه برتر صنعت خلاق را در میان کشورهای عرب کسب کند.

مطالعات صورت گرفته نشان می‌دهد که در سال 2013 میلادی محتوای خلاق، 200 میلیارد دلار از فروش جهانی دیجیتال را تشکیل داده است. همچنین طبق تحقیقات یونسکو، این صنایع 29 میلیون شغل در سراسر دنیا ایجاد کرده که برابر با یک درصد اشتغال کشورهای جهان است.

در نهایت به این نتیجه می‌رسیم که کشورهای مختلف دنیا با فرهنگ‌های مختص به خود هر کدام سهمی در اقتصاد خلاق دارند که این سهم برگرفته از جایگاه فرهنگی و فناوری آنها است. کشورهایی که فناوری بالا در اختیار دارند روی تولیدات سینمایی، تلویزیون، موسیقی و بازی‌های رایانه‌ای متمرکز شده‌اند و برخی دیگر همچون کشورهای آمریکای لاتین، تنها بر جنبه موسیقی و هنرهای نمایشی بومی خود و ارائه آنها به جهانیان تکیه دارند. این امر می‌تواند در ایران به شکل صنایع‌دستی و دستاوردهای فرهنگی این سرزمین نمود بیشتری نسبت به گذشته پیدا کند. البته به نظر می‌رسد دولت در تدوین برنامه ششم- که هم اینک در دست بررسی و تصویب قرار دارد- اهتمام ویژه‌ای به مقوله اقتصاد خلاق کرده است.

چنین نگاهی مستلزم تقویت زیرساخت‌ها برای ارتقای صنایع خلاق در بخش فرهنگ و هنر است. سرمایه این نوع از کسب‌وکار؛ هنر و خلاقیت است که نیاز به سیاست‌گذاری منسجم، مدیریت و راهبری دارد. همان‌طور که گفته شد کشورهای دیگر در حال تسری سهم خود در اقتصاد خلاق هستند و در این صحنه رقابتی، کشورهایی موفق هستند که عامل زمان و تصمیم‌گیری را دریافته‌اند و اهداف خود را مطابق با آنها بی‌وقفه پیگیری و پیاده سازی می‌کنند.

فراهم سازی بستر این بخش نیز همچون سایر حوزه‌ها، نیاز به رفع موانع ساختاری و بروکراسی و دیدی کلان‌نگر دارد در آن صورت است که می‌توان زمینه بروز خلاقیت را برای توسعه فرهنگی و تجاری ساختن «ایده» فراهم کرد.

به اعتقاد اینجانب فرهنگ و هنر تنها به مقولاتی که به‌طور خاص و آکادمیک جنبه فرهنگی دارد محدود نمی‌شود بلکه هر نوع خلق راهکار، تغییر روش و برنامه‌ای متناسب با ویژگی‌های فرهنگی یک جامعه یا سازمان را نیز در بر می‌گیرد که با مدیریت کارآمد، قابلیت پیوند با کسب‌وکار را دارد.

یادداشت: مهدی کرباسیان رئیس هیات عامل ایمیدرو

منبع: فصلنامه اقتصاد خلاق

کانال-1-300x74

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد