به گزارش فناوری فرهنگی، چند سالی است که بحث جذب گردشگر از بازار گردشگری چین مورد توجه فعالان گردشگری کشورهای گوناگون قرار گرفته است و از ظرفیت موجود نیز به عنوان بازار هدف مناسبی یاد میکنند.
کشوری که از جمعیت بیش از یک میلیارد و 300 میلیون نفر برخوردار بوده و به دلایل گوناگون جمعیتی نسبتا ثروتمند به شمار میروند. این جمعیت به صرف هزینه برای خود بسیار اهمیت میدهند و گردشگری نیز از بهانههای این هزینهکرد است. دقیقا از همین رو، بسیاری از کشورهای جهان تسهیلاتی را بهمنظور اعطای ویزا برای گردشگران چینی فراهم آوردهاند. از سوی دیگر، همانطور که میدانیم تعداد گردشگران خروجی چین بالا است؛ گردشگرانی که بیشتر در قالب گردشگران تجاری و تفریحی جای میگیرند و از این جهت خواهان دریافت خدمات مناسب در سطوح گوناگون هستند و برای کشوری چون ایران که بازار آن از کالاهای چینی اشباع شده است، بیشک چین میتواند ظرفیت مناسبی برای جذب گردشگر باشد. اما این امر مشروط به فراهم آوردن زیرساختها و خدمات مناسب برای گردشگران این کشور است.
معیارهای انتخاب مقصد گردشگری از سوی چینیها
سه معیار انتخاب یک مقصد گردشگری برای گردشگران چینی عبارت است از غذای چینی، زبان چینی و خدمات مناسب. گردشگران چینی تمایل دارند هنگام سفر غذای چینی و بیشتر گیاهی بخورند، اطلاعات خود را به زبان مادری دریافت کنند و از خدمات مطلوب و مناسب با هزینه مورد نظر خود بهره ببرند؛ این در حالی است که زیرساختهای گردشگری کشور ما در این زمینه با کاستیهایی مواجه است. متاسفانه تعداد رستورانهای چینی در ایران اندک است و همین تعداد اندک نیز پاسخگوی نیازهای ذائقهای گردشگران چینی نیستند؛ چراکه غذاهای آنها بیشتر بر پایه ذائقه ایرانیان تهیه و طبخ میشود. در همین حال، تعداد راهنمایان گردشگری چینیزبان نیز در ایران محدود است که این عوامل در کنار کمبود امکانات اقامتی و مشکلات سیستم حمل و نقل که در حیطه زیرساختهای گردشگری تعریف میشوند، از موانع تحقق آمال گردشگری ایران برای دستیابی به بازار گردشگری چین است.
این در شرایطی است که بنابر گزارش سازمان جهانی گردشگری، چین از سال 2004 تا 2015 هر سال شاهد رشد دورقمی گردشگران خروجی به مقصد کشورهای دیگر بوده است و این خود نقطه قوتی برای سایر کشورها، به عنوان یک بازار هدف به شمار میرود تا بهعنوان یک ظرفیت آن را دریابند و از آن بهره ببرند. پیششرط دستیابی به این مهم تبلیغات در کنار تامین زیرساختها است؛ همان رویکردی که هماکنون نیز بسیاری از کشورها به آن توجه دارند و با راهاندازی دفاتر اطلاعرسانی در کشور چین در راستای معرفی ظرفیتهای گردشگری موجود در کشورشان به زبان چینی برای مردمان این کشور تلاش میکنند. اما کشورمان ایران چنانچه بخواهد رابطه یکسویه موجود با کشور چین را که رابطهای اقتصادی است به رابطهای دوسویه از طریق جذب گردشگر تبدیل کند، باید در کنار تامین زیرساختها که تحقق آن صرفا باید از سطح حرف خارج شده و وارد مرحله عملیاتی شود و به معرفی و تبلیغات در بازار چین نیز بپردازد؛ این در شرایطی است که ایران در زمینه تبلیغات گردشگری تاکنون عملکرد منسجمی نداشته است و با روند موجود نیز هیچگاه به اهداف مورد نظر در زمینه جذب گردشگران چینی دست پیدا نخواهد کرد؛ تبلیغاتی هدفمند که با ایجاد دفاتر اطلاعرسانی در کشور چین محقق خواهد شد.
حاصل سخن آنکه تب گردشگری میان مردم چین بالا است و بهدلیل اشتراکات فرهنگی ناشی از روابط دیپلماسی و تجاری میان ایران و چین از دوران باستان بهویژه دوره ساسانیان، دو کشور میتوانند علاوهبر روابط تجاری، روابط فرهنگی و گردشگری خود را نیز توسعه دهند و ایران به مقصد مناسبی برای گردشگران چینی تبدیل شود؛ مقصدی که در صورت فراهم ساختن زیرساختهای مورد نیاز گردشگران این کشور و تبلیغات مناسب میتواند حتی با جذب درصد کمی از گردشگران سرزمین پهناور چین، به درآمدزایی از یکی از بازارهای گردشگرفرست دنیا منجر شود
منبع: دنیای اقتصاد