به گزارش فناوری فرهنگی، گردشگری همانند صنایع دیگر کالاها و خدمات وابسته داشته و عوامل متعدد و مهمی که مبتنی بر جذابیت و رقابت پذیری هستند (مانند برند مقاصد گردشگری) در آن اثرگذار هستند.
4-2- حقوق مالکیت صنعتی
در اینجا به دلیل ماهیت جمعی صنعت گردشگری، از یک سو به تأثیر نظام حاکم بر نشانههای جغرافیایی به عنوان عامل تأثیرگذار در گردشگری کشاورزی و سلامت و از سوی دیگر، به بررسی تقویت برند مقاصد گردشگری در سایهی علائم تجاری و جمعی بسنده میکنیم.
4-2-1- نشانه های جغرافیایی
نشانه های جغرافیایی یکی از مصادیق حقوق مالکیت فکری است که هم منشأ کالا و هم کیفیت و خصوصیات کالایی که نشأت گرفته از ناحیهی جغرافیایی خاص میباشد را نشان میدهند. به بیان بهتر، نشانه های جغرافیایی بین منشأ کالا و محصول نشأت گرفته از آن یک پل ارتباطی برقرار میکند. وجود نام یک منطقه روی یک کالا، نمایندهی کیفیت و ویژگی خاصی است که در دیگر کالاها یافت نمیشود (میرحسینی، 1385: 26). از اینرو، نشانه های جغرافیایی تضمین کنندهی کیفیت و تمایزبخش محصولات نشأت گرفته از ناحیه ی خاص هستند که تحت تأثیر آب و هوا، خاک، گیاهان و روش سنتی تولید، پرورش و پردازش میشوند (Coombe and et al, 2007: 900).
نشانه های جغرافیایی شکلی از مالکیت جمعی است که با اعطای امتیاز استفاده انحصاری به جماعتی خاص، پیشرفت اقتصادی صنعتگر را ممکن میکند. در واقع، نظام نشانه های جغرافیایی به عنوان راهی برای حفظ حقوق جمعی مردم منطقه و همچنین حفظ منافع مشتریان عمل میکند (Deepak, 2008: 200).
اگرچه در بیشتر موافقتنامه های بینالمللی مادهای به نشانه های جغرافیایی اختصاص یافته است، اما جامعترین موافقتنامه در این موضوع، موافقتنامه لیسبون است.
بر طبق ماده ی 2 این موافقتنامه، «اسم مبدأ به اسم جغرافیای کشور، منطقه یا محلی اطلاق میشود که محصول نشأت گرفته از آنجا و کیفیت و مشخصات آن منحصراً یا اساساً به دلیل محیط جغرافیایی از جمله عوامل طبیعی و انسانی است.» همچنین در ماده ی 3 موافقتنامه، «حمایت در مقابل هرگونه غصب یا تقلید، حتی اگر مبدأ واقعی محصول بیان شود و یا اسم به صورت ترجمه شده یا به همراه اصطلاحاتی مانند قسم، نوع، ساخت، تقلید یا مانند آنها به کار رود تضمین خواهد شد.»
در حقوق ایران، بند الف ماده ی 1 قانون حمایت از نشانه های جغرافیایی مصوب سال 1384 مقرر میدارد: «نشانههای جغرافیایی نشانه هایی هستند که مبدأ کالا را به قلمرو، منطقه و یا ناحیه ای از کشور منتسب میکنند. مشروط بر اینکه کیفیت، مرغوبیت، شهرت و سایر خصوصیات کالا اساساً قابل انتساب به مبدأ جغرافیایی باشد.» بند ب همین ماده بیان میدارد: «کالا یعنی هرگونه محصول طبیعی، کشاورزی یا فرآورده های آن و یا صنایع دستی و یا تولیدات صنعتی است».
در صورتی که معرفی و انتساب غیر واقعی و گمراه کننده نسبت به مبدأ جغرافیایی کالا انجام شود، به موجب بند 2 قانون یادشده، هر شخص یا گروه ذینفع میتواند درخصوص نشانههای جغرافیایی، به منظور جلوگیری از عمال زیر که موجب معرفی و انتساب غیر واقعی و گمراه کننده مبدأ جغرافیایی شود، از دادگاه مطالبه ی ضرر و زیان را کند:
الف- معرفی و انتساب غیر واقعی و گمراه کنندهی مبدأ جغرافیایی کالا؛
ب- هرگونه استفاده از نشانه های جغرافیایی که مطابق مادهی (10 مکرر) کنوانسیون پاریس مصداق رقابت نامشروع باشد.
از میان مصادیق حقوق مالکیت فکری نظام حمایتی نشانه های جغرافیایی به دلیل نامحدود بودن مدت حمایت و همچنین اختیاری بودن فرآیند ثبت (مستفاد از بند الف مادهی 3 قانون یادشده) و امکان حمایت بین المللی با ثبت در داخل کشور (مستفاد از بند ج ماده ی 5 قانون یادشده)، سازوکار مناسبی برای حمایت از آن دسته از مقاصد گردشگری است که توانمندی مهمی درخصوص کالاها و خدمات و نیز صنایع دستی خاص خود را دارند، محسوب میشود. بنابراین، رقابت پذیری مقاصد گردشگری در دو حوزه ی گردشگری کشاورزی (روستایی) و گردشگری سلامت را در چارچوب حاکم بر این نشانه ها بررسی میکنیم.
الف. گردشگری کشاورزی[33]
گردشگری کشاورزی که گاه گردشگری مزرعهای نیز نامیده میشود، گونهای از گردشگری روستایی است که در ارتباط مستقیم با کشاورزی در نواحی روستایی قرار دارد. گردشگری کشاورزی انعکاسی از تدارک فرصتهای جدید در زمینه ی ایجاد فرصتهای اقتصادی از طریق گردشگری در مزارع میباشد. اینگونه از گردشگری را میتوان ترکیبی از یک وضعیت طبیعی و روند کشت و برداشت محصولات کشاورزی به عنوان فرصتی در محدوده ی تجربه ی گردشگری دانست. این نوع از گردشگری همچنین و حتی در بُعد وسیعتر شامل شرکت در نمایشگاههای محصولات کشاورزی و ارگانیکی، جشنواره های میوه و غذا و بازارهای صنعتی باشد (St.Michael, 201:, 2).
نشانه های جغرافیایی موتور محرّک گردشگری کشاورزی و روستایی محسوب میشوند. آنها به جذب گردشگر در مناطق روستایی که بر محور کشاورزی استوار هستند، قدرت میبخشند. نشانه های جغرافیایی میتوانند با عنوان یک «برند چتری»[34] منطقهی خاص گردشگری را تحت پوشش قرار دهند[35]؛ همچنین ممکن است به طور مستقل و به تنهایی تحت یک برند مقصد واقع شوند. قدیمیترین نمونه ی چنین برندهایی در حوزهی مشروبات الکلی ایجاد شد. تولید شراب توسط انجمنی از بنگاه های کوچک و فروش آن تحت یک نام واحدکه مربوط به نشانهی جغرافیایی وابسته به یک منطقه ی جغرافیایی خاص تولید شراب میشد، در بازار رقابتی بسیار کارآمدتر بود.
بنگاه ها و سرمایه گذاریهای کوچک و متوسط یادشده درصورت رعایت معیارهای از پیش تعیین شده که به طور معمول مشتمل بر تولید شراب در همان ناحیه و با استفاده از روشهای خاص و دانش سنتی مربوط به آن است، مجاز به تولید محصول میشوند. برای مثال، «بوردوکس»[36] نام منطقه ای در کشور فرانسه است که به دلیل تولید شراب با طعم و خاص متفاوت و سبک مخصوص ساکنان محل، نام خود را بر روی محصولات الکلی گذاشته است و بنابراین همین منطقه در مورد مشروبات الکلی تورهای گردشگری وجود دارند که با اقامت این دسته از گردشگران امکان مصرف انواع مختلف شراب بوردکس و همچنین شرکت در جشنوارههای شراب را فراهم میکنند که به نوبهی خود در جذب گردشگران متعددی تأثیرگذار هستند. «درّهی نپا»[37] در ایالت کالیفرنیای آمریکا مثال دیگری است که با بهره گیری از نام درّه ی نپا، ارتباط کیفی[38] بین این نام و مشروبات و مواد غذایی ایجاد کرده است.
همینطور منطقه ی «باروزا»[39] در جنوب استرالیا با بهرهگیری از نشانهی جغرافیایی نام مکان خود در تولید شراب مشهور شده و سبب شد تا آن منطقه یک مقصد جذاب برای گردشگران علاقهمند به مشروبات الکلی و مواد غذایی الکلی باشد (Nanayakkara, 2011: 9).
مکانهای جالب زیادی وجود دارند که میتوانند بخشی از فعالیتهای گردشگری کشاورزی بهشمار آیند؛ برای مثال، در خلیج کاداس در سنت کیتس[40] بازدید از بازارهای محلی تولیدات قبایل مربوط در قالب تورهای گردشکری امکان بهرهمندی از این محصولات به همراه خوردن غذاهای محلی خوشمزه را برای گردشگران فراهم کرده است. همچنین تهیه چرم اصیل توسط افراد بومی درّهی پورتلند واقع در جامائیکا به همراه برخی از فعالیتهای سرگرمکننده مثل کمپینگ، پیادهروی در مسیر طبیعت، ملاحظه فرآیند تولید عسل، تهیهی نان مخصوص آن منطقه موسوم به کاساوا[41] و تهیهی روغن بادامزمینی برای گردشگران، این مکان را به یکی از جذابترین مناطق جهان مبدل کرده است.
نمونهی دیگر، میوهی انبه است که ملّقب به شاه میوههای گرمسیری میباشد. این میوه که در شبه قارهی هند و بسیاری از مناطق استوایی رشد میکند، قطع نظر از خواص درمانی زیادی که دارد، با برگزاری جشنواره های انبه در این مکانها، اطلاعات زیادی دربارهی فرآورده های مختلفی که از این محصول تهیه میشود (برای مثال، فرآورده های ترشی، کمپوت، کیک های مخصوص، ژله، آب میوه و غیره) برای گردشگران کشاورزی فراهم میکنند (St.Michael, 2010: 3-6).
همانطور که ملاحظه میشود، محصولات اصیل نشأت گرفته از یک ناحیه خاص در صورت حمایت در سایهی نشانههای جغرافیایی تأثیر بهسزایی در توسعهی برند مقاصد گردشگری و پدیدار شدن گردشگری کشاورزی دارند. این نوع از گردشگری حتی میتواند متضمن تجربهی مصرف آن در رستورانهای محلی و کافهها، بازدید از امکانات تولید، شرکت در جشنوارهها و اقامت در سکونتگاههای محلی است. پایه و اساس تمام این تجربهها، محصول حمایت شده در قالب نشانههای جغرافیایی است.
در ایران نیز محصولات اصیل و با کیفیت خاص در مناطق جغرافیایی متعددی تولید میشوند که با بهرهگیری از ظرفیت نظام نشانههای جغرافیایی میتوانند توانایی گردشگری خود را توانمند کنند. برای نمونه، میتوان به صنعت گلابگیری در شهرستان قمصر کاشان اشاره کرد که با برگزاری جشنوارههای گل و گلاب سالانه در جذب میلیونها گردشگر موفق بوده است. مثال دیگر، گردشگری کشاورزی در استان گیلان است. رکن اصلی معیشت و اقتصاد مردم در این منطقه کشاورزی بوده و بهسبب موقعیت اقلیمی و جغرافیایی، کشاورزی بهعنوان قطب اقتصادی این استان تلقی میشود.
چای، برنج، مرکبات، بادام زمینی و انواع محصولات دیگر در تبادل فعالیتهای تجاری و بازرگانی مردم این سامان، همواره مقولهای تعیینکننده برای معیشت مردم بوده و در عین حال، جریان مناسبتهای اقتصاد داخلی و خارجی را تحت تأثیر خود قرار میدهد. در سالهای اخیر، کشاورزی گیلان در پارهای محصولات همچون چای شرایط سخت و دشواری را سپری میکند؛ چنانکه باغدار، کارخانهدار و تاجر چای، از وضعیت موجود ابراز نارضایتی میکنند.
این درحالی است که بسیاری از کشورها همچون هند و سیلان و دیگر کشورها بیمحابا حتی با نازلترین و بیکیفیتترین انواع چای، دایرهی نفوذ خود را در ایران افزایش داده و چهبسا امروزه در استانی چون گیلان که خود تولیدکننده و عرضهکنندهی چای میباشد، اکراهی برای نوشیدن چای خارجی برای مردمانش وجود ندارد؛ حال آنکه بر اساس بررسیهای کارشناسان و به اعتبار نظریات علمی، چای شمال ایران در ردیف مرغوبترین و خوش طعمترین چایها قرار داشته و به مراتب میتواند کشش لازم را در هر ذائقهای ایجاد کند.
بی آنکه جهتدهی این گفتار بخواهد در نوع هدفگذاری ترسیم شده و سیاستگذاریهای صنعت چای کشور متمر کز شود، بهره جستن از گردشگری به نفع محصولات کشاورزی، از جمله چای میتواند فرصت توانمندسازی کشاورزی همسو با توسعهی گردشگری برای فعالان این دو بخش را حاصل نماید. توجه به صنعت گردشگری کشاورزی گیلان، به طبع میتواند بر سایر فعالیتهای گردشگری در این منطقه نیز تأثیرگذار باشد. تصور کنید اگر بستهی گردشگری به مقصد شمال کشور و باغات چای هدایت شود، به چه میزان میتواند تصویر زیبای سفر از مناظر و پیادهروی در باغات چای، گردشگر را مجذوب خود کرده و ضمن آن، بر آگاهی افراد دربارهی شیوهی برداشت محصول چای بیافزاید. این فضای ذهنی زمانی کاملتر میشود که این تور پس از آن به یک کارخانهی چای هدایت شده و تولید چای خشک از نزدیک مورد مشاهده قرار گیرد.
بیتردید ایجاد یک سفرهخانهی سنتی در محوطهی کارخانه و نوشیدن یک استکان چای گوارا همراه با کلوچههای شمال، انگیزهی خریدن چند بسته چای برای سوغات را در گردشگران دوچندان میکند. بیتردید این تور گردشگری ضمن ایجاد یک سفر پرنشاط و خاطرهانگیز، ره توشههای دیگری هم برای کشاورزی گیلان به همراه دارد. ممکن است شرایطی ایجاد کند که عدهای مبادرت به مناسبتهای اقتصادی برای خرید چای در مقیاس بالا کرده و با همین نیّت به تولید داخلی کمک شایان توجهی کنند. علاوه بر آن شاید با سرمایهگذاری گسترده در زمینهی صنعت چای، فرآوری چای را متنوعتر و رقابتپذیرتر کنند.
اگر گردشگری کشاورزی مسیر خود را درست طی کند، جامعهی محلی نیز میتواند در کنار محصول چای، سایر محصولات دیگر خود، از جمله صنایع دستی، لبنیات و غیره را نیز عرضه کرده و درآمدهای دیگری نیز به کشاورزی بیافزاید. جامعهی محلی میتواند با ایجاد اقامتگاههایی در روستا در قالب اماکن اقامتی استیجاری و خصوصی و یا ارائه خدمات پذیرایی با طبخ غذاهای محلی، به تأمین خدمات گردشگری روستا پرداخته و در عین حال شرایط کسب درآمد بیشتر را برای خود مهیا کند. موضوع چای فقط به معرفی و توزیع آن در بین گردشگران ختم نمیشود، بلکه چای گیلان میتواند مجال قرار گرفتن بر روی میز رستورانها، هتلها و سایر واحدهای پذیرایی را پیدا کند.
برخورداری شهرستان لاهیجان از موزهی چای نه تنها فضای گردشگری شهر را متنوعتر کرده و گردشگران بخشی از اوقات سفر را به بازدید از این موزه اختصاص میدهند، بلکه زمینهی معرفی هرچه بهتر چای با تمامی ابعاد آن، اعم از تاریخچه، مردمشناسی، اقتصاد و سایر موضوعات وابسته را فراهم میکند. بیتردید غنیسازی عناصر، پدیدهها و تاریخ مکتوب چای در این موزه میتواند انگیزهی گردشگری علمی را افزون نموده و درک صحیحی را در زمینهی چای شمال در ذهن علاقهمندان ایجاد کند.
همانطور که ملاحظه میشود، افراد بومی و تولیدکنندگان محلی میتوانند با استفاده از سازوکار نشانههای جغرافیایی برند مقصد گردشگری در این منطقه را توسعه دهند و با ثبت محصولات در داخل، زمینهی حمایت بینالمللی از آنها را فراهم آورند و چهرهی جهانی به محصول خود اعطا کنند و حتی از این محصولات در مقابل محصولات جعلی حمایت کنند. از اینرو، نشانههای جغرافیایی ابزاری حیاتی برای رشد و توسعه گردشگری در مناطق روستایی بهشمار میروند.
در پایان نباید از نقش نشانههای جغرافیایی در حمایت از صنایع دستی در غافل ماند. در بسیاری از کشورها همچون ترکیه، صنایع دستی در قالب نشانههای جغرافیایی ثبت میشوند. صنایع دستی برای گردشگری روستایی با ارزش هستند زیرا موجبات اشتغال را فراهم کرده و برای برند مقصد ارزش افزوده ایجاد میکنند و سرانجام رشد اقتصادی مناطق روستایی را دامن میزنند (Mevhibe and Ozdemir, 2012L: 425-426).
ب. گردشگری سلامت[42] (طب سنتی)
گردشگران زیادی بهمنظور درمان بیماریهای روحی و جسمی به دهکدههای سلامت سفر میکنند و از منابع طبیعی نظیر، مراکز آب گرم ومعدنی، دریاچههای نمک، لجنهای طبیعی، شنزارهای رادیو اکتیو، حمامهای گیاهی، خورشید و آب و هوا و مانند آن با دانش سنتی بومیان بهره میگیرند (گل شیری و همکاران، 1393، 13). گردشگری سلامت به نوبهی خود شامل گردشگری درمانی، گردشگری صحت و گردشگری پیشگیرانه میشود.
با دقت در ماهیت این نوع از گردشگری، میتوان دریافت که گردشگری سلامت به مفهوم «طب سنتی»[43] بسیار نزدیک است. در حقیقت، طب سنتی با تمام ویژگیهای منحصر به فرد خود دربر گیرندهی طیف وسیعی از روشها، دانش، عقاید بهداشتی و درمانی، داروهای گیاهی، حیوانی و معدنی و درمانهای روحی، تکنیکهای یدی و ورزش میشود که میتوانند بهطور منفرد یا مرکب برای حفظ تندرستی، معالجه، تشخیص و جلوگیری از بروز بیماری بهکار رود (غلامدخت و زاهدی، 1392: 103).
به بیان دیگر، طب سنتی آفرینهی فکری افراد گمنام و ناشناس بوده که هر فرد به قدر بضاعت علمی و تجربی خویش بر آن افزوده است و جامعه فقط پاسدار نگهبان آن بوده است. طب سنتی، میراث ماندگار و گرانمایهای است که حاصل تجربیات پیشینیان و به نوعی دانش جمعی بوده و در جستوجوی راهی برای مبارزه با بیماریها و درمان آنهاست که از جمله داراییهای فکری شناخته میشود.
حقوق مالکیت فکری یک جنبهی مهم برای گردشگری سلامت از منظر جذب بیمار در سراسر دنیا محسوب میشود. قطعنظر از اینکه، بیمارستانها میتوانند بعنوان علامت تجاری ثبت شوند و در سطح بینالمللی توسعه یابند و مزایای زیادی از تجاریسازی اختراعات ثبت شده در حوزهی درمان را عاید مراکز گردشگری درمانی کنند (Daciana Bolos, 2013: 128). طب سنتی نیز به نوبهی خود میتواند انگیزهی اصلی گردشگری سلامت قرار گیرد که بهعنوان یکی از مصادیق مرتبط با نشانههای جغرافیایی قابل بررسی است.
بهنظر میرسد با توجه به چارچوب کلی حاکم بر نظام نشانههای جغرافیایی بتوان از طب سنتی تحت این نظام حمایت کرد زیرا هدف این نظام حمایت از ابداعات نیست، بلکه از اعضای یک گروه یا جامعه که به شیوههای سنتی متعلق و وفادار به آن جامعه یا فرهنگ بوده و از خوشنامی و اعتباری که طی سالیان سال یا حتی قرنهای متمادی کسب کردهاند، حمایت کرده و برای آنها ایجاد درآمد میکند.
اگر طب سنتی عمیقاً با نشانههای جغرافیایی در حوزهی گردشگری ادغام شده باشد بهصورت یک راز و سر تجاری برای جوامع بومی و محلی انحصار بهوجود آورده و سایر افراد خارج از جامعه نمیتوانند به هیچ نحوی از آن استفاده کنند؛ بنابراین سایرین نمیتوانند به انحای مختلف از آن سوء استفاده کنند بیآنکه جوامع بومی و محلی را در منافع ناشی از تجاریسازی آن سهیم کنند. البته نباید فراموش کرد که اگر این جوامع بخواهند از نظام نشانههای جغرافیایی برای حمایت ازطب سنتی خویش استفاده کنند ابتدا باید حمایت نظام حقوقی کشور خویش را در رابطه با آن نشانه بهدست آورند تا ضامن حمایت در سایر کشورها نیز باشد (غلامدخت و زاهدی، همان: 115). از اینرو، چنانچه دارندگان واقعی طب سنتی مبادرت به ثبت نشانههای جغرافیایی کنند، جاذبهی گردشگری آنها افزایش چشمگیر خواهد یافت.
4-2-2- علائم تجاری و علائم جمعی
علائم تجاری ابزارهای اثرگذاری هستند که میتوانند با یک پیام متمرکز دربارهی محصولات، فناوریها، فرهنگ و اشخاص ارتباط قوی پیدا کنند. برخلاف نظام ثبت اختراعات و حقوق ادبی و هنری، علائم تجاری میتوانند بهطور نامحدودی مشهور شوند. این علائم فراتر از کسبوکارهای برندسازی نسبت به اشخاص، سازمانها و ملتها عمل میکنند (Idris, 2003: 20). بنابراین، چنین نام تجاری در یک منطقهی خاص صنعت گردشگری آن را یکپارچه و متحد میکند و به اشخاص ثالث اجازه میدهد تا از شهرت این علامت تجاری بهرهمند شود. با این وجود، با تعریف برندهای چتری، نامهای تجاری متفاوتی ذیل آنها قرار خواهند گرفت در حالیکه شخصیت مستقل خود را دارند.
بر طبق مادهی 15 موافقتنامه تریپس، علامت تجاری نشانه یا ترکیبی از علائم است که کالاها و خدمات یک مؤسسهی دیگر را متمایز میکند. بند «الف» مادهی 30 قانون ثبت اختراعات، طرحهای صنعتی و علائم تجاری مصوب سال 1386 نیز تعریف مشابهی ارائه داده است. بر طبق این قانون علامت یعنی هر نشان قابل رؤیتی که بتواند کالاها یا خدمات اشخاص حقیقی یا حقوقی را ازهم متمایز کند.
نظام حقوق علائم تجاری بر دو اصل ایجاد تمایز و ممانعت از گمراهی بنا شده است. مقصود از تمایز، مشابه نبودن علامت تجاری اعم از کلمه، عبارت، سمبل، طرح و … در رابطه با یک کالای دیگر بوده و منظور از جلوگیری از گمراهی بدین معناست که مشتریان نسبت به منشأ یا تولیدکنندهی آن محصول گمراه نشده و این تصور برای آنها ایجاد نشود که محصول مورد نظر در منطقهی خاص تولید شده یا شرکت خاصی تولیدکنندهی آن است.
امروزه بسیاری از شهرها و روستاها و کشورها به اهمیت تمایز قائل شدن بین خود و دیگر نواحی بهعنوان عاملی در جذب گردشگر بیشتر پی بردهاند. برای نمونه رشته کوههای سنت موریس در سوئیس جزو نخستین مناطقی بود که نام و شعار خود را با عنوان «بام دنیا» نه تنها در سوئیس بلکه در دفتر هماهنگی بازار داخلی وابسته به ادارهی علامت تجاری جامعهی اروپا به ثبت رساند.
به همین ترتیب، علامت ثبت شدهی «کرالا – خدای کشور خود» در هندوستان برای همین منظور بود.
همچنین ایالت نیویورک آمریکا با شعار «من نیویورک را دوست دارم»[44] در جذب میلیونها نفر گردشگر موفق بوده و این نشان را مدتها در ذهن و فکر گردشگران حک کرده است بهطوری که کسانی که از طریق این علامت از نیویورک بازدید میکنند، آن را بهعنوان یک شهر با نشاط، زنده و پویا با تمام امکانات برای همه تلقی میکنند. این مثالها تنها نمونههای اندکی از مثالهای فراوانی از شهرها و مناطقی هستند که با استفاده از نظام مالکیت فکری، خود را از دیگر شهرها و مناطق متمایز کرهاند (Nanayakkara, Ibid: 7).
کشور جامائیکا با شناسایی فرهنگ موسیقایی خود در قالب علامت تجاری سهم مهمی در توسعهی برند ملی و درنهایت موفقیت و رشد صنعت گردشگری خود تجربه کرده است. برند جامائیکا یک علامت تجاری بوده و هدفش تبدیل تصویر جامائیکا از یک مقصد عمدتاً تفریحی و معروف به نمادهای فرهنگی و قهرمانان ورزشی به جایی است که کسبوکارها در آن نقش مهمی ایفاء میکنند. برند یادشده انباشت تلاشهای کارآفرینان خلاق این کشور بوده و محصول فرهنگی آن است. آژانس توسعهی سرمایهگذاری و بازرگانی کشور موسوم به جامپرو بهعنوان متولی توسعهی صنعت موسیقی و سرگرمی در این کشور انتخاب شد. این آژانس با همکاری فعالان صنعت موسیقی جامائیکا مقدمات توسعهی برندی با عنوان «صدای جامائیکا» را فراهم کرد که اولین بار در بزرگترین نمایشگاه صنعت موسیقی جهان در فرانسه معرفی شد.
در این کشور صادرات محصولات موسیقایی سادهتر از هر محصول خلاقه دیگر است. بازارهای نو ظهور موسیقی جامائیکا آیندهی خوبی را برای صنعت موسیقی و بنابراین کشور جامائیکا نوید میدهد. جامائیکا بهعنوان خانهی موسیقی رگا میتواند مزیت رقابتی خود در بازارهای فرهنگی را تضمین کند زیرا کارآفرینان خلاقش میتوانند با محصولات پر کیفیت، مقتدرانه وارد بازارهای بینالمللی شوند. شایان یادآوری است که بخش خلاق از گذشته بر گروههای آسیبپذیر تأثیرگذار بوده است، چرا که غنای فرهنگی جامائیکا عمدتاً حاصل تلاش فقیرترین اقشار این کشور است. محصولات خلاق و میراث مردمی طبقهی فقیر جامائیکا بهتدریج به یک پدیدهی جهانی تبدیل شده است.
برای مثال میتوان به انبوه جوانانی اشاره کرد که با اتکا به استعدادشان و بهرغم بیتجربگی در کسبوکار از دام فقر گریختهاند. از ابتدای پیدایش موسیقی در این کشور، این جوانان بودند که در لباس نوازنده، تولیدکننده، فروشنده یا کارگزار، مقدمات رشد صنعت را فراهم کردهاند. توزیع ناموزون محصولات موسیقایی جامائیکا و قیمت ناچیز آن به شکلگیری مدل کسبوکار منحصر به فردی منجر شد که عمدتاً برخلاف بازارهای توسعه یافتهی فروش نوارهای ضبط شده بر درآمد ناشی از اجرایهای زنده متکی بود. همچنین اغلب نمایشهای بینالمللی با توزیع کاتالوگ محصولات جامائیکا در سطح دنیا، بر قراردادهای هنرمندان یا قراردادهای مجوز بهرهبرداری[45] با توزیعکنندگان خارجی و نمایش رسانهای استوار بود.
به این ترتیب موسیقی جامائیکا بهتدریج در سطح بینالمللی مطرح شد و با اتکا به این راهبرد قوام یافت. اجرای زنده به پایه و اساس صنعت موسیقی جامائیکا تبدیل شد. امروزه این کشور با توجه به سازوکار حمایتی ثبت علامت تجاری و نظام کپی رایت، ضمن انحصاری کردن حق مادی و منع استفادهی غیرقانونی از فایلهای صوتی ناشی از ضبط محصولات، جایگاه اجراهای زنده در بازارهای بینالمللی را با توجه به نظام حقوق مجاور، بهبود بخشیده است. بنابراین همانطور که ملاحظه میشود موفقیت برند ملی جامائیکا، در بازاریابی محصولات فرهنگی در سطح ملی و بینالمللی نمایانگر آن است که کشورهای کمتر توسعه یافته میتوانند با عرضهی برند خود به بازارهای بینالمللی راه یابند (LaRaine Ingram, Ibid: 157-159).
نوع دیگری از علائم تجاری وجود دارند که ارتباط زیادی با بحث گردشگری دارند. این علائم، علائم جمعی هستند که متعلق به یک انجمن یا تشکّل بوده و اعضای آنها با رعایت سطح کیفی مقرر شده مجاز به استفاده از آن علامت هستند[46]. بنا بر بند «ب» مادهی 30 قانون ثبت اختراعات، طرحهای صنعتی و علائم تجاری، «علامت جمعی نشان قابل رؤیتی است که بتواند مبدأ یا هرگونه ویژگیهای دیگر مانند کیفیت کالا یا خدمات اشخاص حقیقی یا حقوقی را که از این نشان تحت نظارت مالک ثبت شدهی جمعی استفاده میکنند، متمایز نماید».
بهعبارت دیگر، علائم جمعی به علائمی اطلاق میشود که منشأ جغرافیایی، مواد، نحوهی ساخت و دیگر خصوصیات عمومی کالا و خدمات بنگاههای مختلف را که از این علامت استفاده میکنند نشان داده و بهعنوان نشان منشأ بهکار میروند. با این حال، بهنظر میرسد که علائم جمعی میتوانند بهعنوان یک وسیله جهت وضع استانداردهای کیفی، افزایش قیمت، تولید درآمد و بالا رفتن میزان رقابت در مقاصد بالقوهی گردشگری نقش مهمی ایفاء کرده و به تولیدکنندگان محلی در تثبیت کسبوکارشان کمک کنند.
علائم جمعی، انگیزهی ساکنان جوامع بومی و محلی را جهت احیاء هویت رقابتی خود افزایش میدهد و منجر به سرمایهگذاری مستقیم خارجی شده حتی سبب شهرت مقصد گردشگری میشوند. علائم جمعی به بهبود شرایط مقاصد گردشگری در بازار رقابتی در برابر رقابت نامنصفانه وکپی غیرمجاز کمک میکنند. «سرّ تجاری»[47] مربوط به کسبوکارهای کوچک بر مبنای مدیریت علائم جمعی محفوظ شده و مورد حمایت قرار میگیرد. بر طبق نظام علائم جمعی، اشخاص ذینفع در مکانهای گردشگری باید ضوابط و معیارهای اعلام شده که حاوی استاندرادهای کیفی معرفی شده از سوی انجمن یا تعاونی را با توجه به ماهیت کسبوکار آن تعاونی رعایت کنند.
این امر به گردشگران این امکان را میدهد تا برند مقصد گردشگری را با مجموعهی خاصی از استانداردها که ویژگی مهمی در صنعت گردشگری محسوب میشوند، بیشتر شناخته و حتی محصولات اصیل و واقعی تولیدی آن مکان را از محصولات جعلی شناسایی کنند .(Ghafele, 201:, 6)
بسیاری از مقامات صلاحیتدار محلی که این علائم را تملک میکنند هر چند برای آن دستورالعملهای سختگیرانهای وضع میکنند، بهکارگیری آن را در فعالیتهای وابسته به گردشگری تجویز میکنند. برای نمونه دولت استرالیا با ثبت علامت تجاری زیر اجازه استفاده اشخاص ثالث از آن را بر روی کالاها و خدماتشان مشروط به ضوابطی کرده است از جمله اینکه در شرایطی که احتمال ورود خسارت به شهرت گردشگری استرالیا وجود داشته باشد، استفاده از آن را ممنوع کرده است (Nanayakkara, Ibid: 7).
علامت «تجارت منصفانه در گردشگری»[48] در آفریقای جنوبی یک علامت جمعی است. بهطوری که اگر اشخاص خاص ضوابط و معیارهای تعیین شده در یک تجارت منصفانه، مانند دستمزد عادلانه، شرایط کار، خرید و توزیع عادلانهی کالا و منافع، روشهای کسبوکار اخلاقی، احترام به حقوق بشر، فرهنگ و محیط زیست را رعایت کنند، حق بهکارگیری علامت را دارند (Nanayakkara, Ibid: 7).
مالکیت فکری بیش از یک حق انحصاری است که اشخاص ثالث را از استفادهی غیرمجاز آن حقوق محروم میکند. به این ترتیب، امکان دارد مالک یک علامت جمعی تحت شرایط معینی حق استفاده از این حقوق را (معوض یا غیرمعوض) به دیگران اعطا کند. این روش که با عنوان مجوز بهرهبرداری یا قرارداد لیسانس یا فرانچایز[49] شناخته شده است، در بخش گردشگری قابل اعمال است (Idris, 2003: 20).
حق استفاه از علامت تجاری ثبت شده «سنت موریس، بام دنیا» حکایت از این امر دارد که قبلاً منافع زیادی از جمله جریان سود ثابت و اضافی به هیأت مدیره گردشگری سنت موریس واگذار شده است. یکی از مجوز گیرندگان شرکت پوشاک «فَشِن باکس»[50] است که علامت سنت موریس را بهعنوان یکی از برچسبهای نام تجاری بر روی پوشاک خود استفاده میکند.
فرانچایز زمانی اعطا میشود که مالک یک کسبوکار تجاری حق استفاده از الگوی بهکار رفته در علامت تجاری و دیگر اموال فکری مربوط را که جزء جدایی ناپذیر آن کسبوکار هستند به شخص دیگری اعطا میکند. بهطور معمول، کسبوکارهای تجاری که حق امتیاز اعطا میکنند، نام و برند به رسمیت شناخته شدهی قوی ایجاد میکنند و به مجوزگیرندگان حق انتفاع تحت همان برند خاص را تجویز میکنند. این مهم، یکی از سریعترین صنایع در حال رشد بوده و ارتباط بیشتری با صنعت گردشگری دارد. هتلها، رستورانها و دیگر ارائهدهندگان خدمات همچون مدیریت نظام حمل و نقل، اغلب جزء مشاغل اعطای فرانچایز هستند. «هیلتون»[51] که یک نام برجسته در صنعت هتل است، یک تجارت توأم با فرانچایز محسوب میشود. به بیان دیگر، هیلتون در یک مکان خاص که توسط شخص حقوقی مستقل که مستحق استفاده از علامت تجاری هیلتون و همچنین تمام دیگر اموال فکری مرتبط بهعنوان یک مدل تجاری کل در ادارهی هتل میباشد، مورد تملک واقع شده است. این امر مزیّتی برای دارندهی آن بهمنظور کسب سود اضافی از حق خویش فراهم میکند و به مجوزگیرنده نیز امکان افزایش ارزش و درنهایت احتمال فروش کالاهایش به بالاترین قیمت برای بهدست آوردن سود و منفعت اضافی میدهد.
سوغاتیهایی که گردشگران خریداری میکنند؛ خواه مدل کوچک شده برج ایفل باشد یا پیراهنهایی با یک شعار خاص که علامت تجاری ثبت شده است، یا فنجانهای سفالی با طرحهای قبیله مائوری[52]، حق بهکارگیری تصور یا شعار با پرداخت حقالزحمه[53] آن حقوق بهدست آمده یا میبایست بهدست آید (Ibid, 11). همانطور که ملاحظه میشود، یک «محصول اصیل»[54] نفع اقتصادی به بازیگران مختلف صنعت گردشگری از طریق استفادهی خلاق از سازوکارهای نظام مالکیت فکری بهمنظور ایجاد مدلهای تجاری جدید با همکاری تولیدکنندگان دیگر فراهم میکند.
5- چالشها و پیشنهادهایی درباره ی توسعه ی صنعت گردشگری ایران با توجه به نظام حقوق مالکیت فکری
ایران با وجود سابقهی تمدنی کهن و موقعیت جغرافیایی و نیز به دلیل داشتن فرهنگ غنی و چند هزار ساله، جزء 10 کشور توریستی دنیا بهشما میرود. بهرغم ظرفیتهای غنی، سهم بسیار ناچیز ایران از صنعت گردشگری نشان میدهد که این صنعت نتوانسته است نقش خود را بهعنوان یک عامل توسعهی اقتصادی کشور و معرفی ایران بهعنوان یک کشور توریستی و فرهنگی به خوبی ایفا کند و همین سهم ناچیز هم هر سال با افول بیشتری مواجه میشود. این در حالی است که بنا بر آمار سازمان یونسکو، ایران جزء 5 کشور بالقوه و توانمند در زمینهی جذب گردشگری بهشمار میرود. هر چند عوامل مهمی مانع توسعه صنعت گردشگری ایران بودهاند اما در این میان بیتوجهی به نقش مثبت و در عین حال پنهان حقوق مالکیت فکری، سهم بسزایی در این خصوص دارد.
راه توسعهی گردشگری فرهنگی در نمودهای فرهنگ عامه نهفته است. گردشگر خارجی برای دیدن تفاوتها سفر میکند. این تفاوتها بیش از هر چیز در فرهنگ مردم یعنی فولکلور نهفته است. با وجود عناصر فولکلوریکی فراوان در ایران، هنوز درک درستی از آن وجود ندارد؛ نبود متولی خاص در این زمینه، فقدان کتابخانههای تخصصی و بانک اطلاعاتی و نیز عدم وجود موزههای فولکلوریک سبب فراموش شدن چهرهی ارزشمند این داراییهای ناملموس واقع شده و در نهایت مورد بیمهری قرار گرفته است.
توجه ناکافی به وضعیت بازاریابی و تبلیغات که بیگمان نقش عمدهای در رقابتپذیری صنعت گردشگری ایفا میکند، عدم شناخت مناطق گردشگری و ظرفیت آنها و نبود مدیریت یکپارچهی حوزهی گردشگری کشاورزی و درمانی و نیز غفلت در شناخت نظام حقوق علائم تجاری و بهکارگیری آن در تعیین برند مقاصد گردشگری، فقدان نیروی انسانی کارآزموده و عدم تلاش در ثبت صنایع دستی از جمله مهمترین چالشهای پیشرو در حوزهی حمایت از صنعت گردشگری ایران از دیدگاه حقوق مالکیت فکری است. در جهت از میان برداشتن این چالشها و مشکلات میتوان پیشنهادهایی را به شرح زیر ارائه داد:
1-پذیرفتن فولکلور بهعنوان یک رشته علمی و دانشگاهی و حفظ رشتههای بومی و محلی و نیز ایجاد نهاد نظارتی و تعیین متولی خاص و تبیین ضمانت اجراهای قانونی حقوق مالکیت فکری برای متخصصان امر و مجریان نمودهای فرهنگ عامه پیشنهاد میشود.
2-تمایزبخشی به محصولات و صنایع دستی و نیز خدمات ارائه شده با ایجاد محصولات منحصر به فرد، همچنین معرفی «نشان ملی»، تعیین کد اصالت کالا و ثبت آن در چارچوب نظام حقوق نشانههای جغرافیایی و علائم تجاری لازم است مورد توجه قرار گیرد.
3-ایجاد زیرساختهای لازم بهمنظور توسعهی رقابتپذیری در صنعت گردشگری که میتوان از آن جمله به تکمیل و توسعهی بانک جامع اطلاعات گردشگری، تعامل با دفتر سرمایهگذاری داخلی و خارجی استانها بهمنظور جلب و جذب سرمایهگذار، برگزاری نمایشگاهها و جشنوارههای داخلی و خارجی و همچنین آموزش دربارهی حقوق قانونی مجموع عوامل سهیم در گردشگری و آشنایی مسئولان با مالکیت فکری اشاره کرد.
4-چالش اصلی فراروری گردشگری درمانی ایران، نبود مدیریت یکپارچه در این حوزه است و از آنجایی که چنین ایدهای در ایران تقریباً نو تلقی میشود، بهنظر میرسد تهیهی طرحی که به این مسأله بهطور همه جانبه بپردازد و نیز تجارب کشورهای پیشتاز و موفق در این زمینه نظیر، اردن، دبی و هند را مطالعه کند، به سیاستگذاران کمک خواهد کرد تا برای جذب گردشگری سلامت با رویکردی علمی و بومی حرکت کنند.
5-مهمترین بحث که در سالهای اخیر در زمینهی حمایت از صنعت گردشگری مطرح شده است و ارتباط مستقیم با نظام مالکیت فکری دارد، تعیین برند مقصد گردشگری و طراحی لوگوی مناسب با مکان مورد نظر است در این راستا، نامگذاری شهرها و روستاها با نام محصولات نشأت گرفته در آن ناحیه در قالب علامت جمعی یا نشان ملی توصیه میشود.
نتیجه گیری
گردشگری بیش از آنکه بهعنوان یک صنعت یاد شود، تلاش جمعی محسوب میشود و به ترویج نظامهای اقتصادی و اجتماعی در کشورهای در حال توسعه بهویژه در جوامع بومی و محلی کمک میکند. سازوکارهای مالکیت فکری در آگاهسازی برند مکان گردشگری و حمایت حقوقی از آن نقش قابل توجهی دارند. تجربهی گردشگری بستگی به تعامل جمعی ذینفعان مختلف دارد که به نوبهی خود باعث آن میشود تا مقاصد گردشگری هویت رقابتی خود را احیاء کرده و موقعیت خود را در بازارهای رقابتی حفظ کنند و بهطور فعال در عرصهی بینالمللی مشهور شوند.
همانطور که در متن این مقاله ملاحظه شد، نظام مالکیت فکری، ابزار قدرتمندی برای تقویت رقابتپذیری افرادی است که در حوزهی صنعت توریسم فعالیت میکنند. نظام مالکیت فکری ساختار و سازوکارهایی برای حمایت، مدیریت، بهرهبرداری و اجرای حقوقی این قبیل از اموال ناملموس ارائه میکند. نتایج نشان میدهد که رابطهی مستقیمی بین توسعه و بهرهبرداری از برند مقصد گردشگری با حمایتهای مورد نیاز حقوق مالکیت فکری وجود دارد. برند مقصد نیازمند حمایت در بستر قانون و مستلزم وضع ضمانت اجرای حقوقی است.
حمایت از صنعت گردشگری در پرتو حقوق مالکیت فکری بسیاری از مفاهیم سنتی را در مینوردد و به نوبهی خود مسائلی مانند کاهش فقر و بیکاری در جوامع روستایی، کاهش تجارت در بخش گردشگری را تحت شعاع خود قرار میدهد. بنابراین معرفی مالکیت فکری در گردشگری راهکاری ابتکاری و نوآورانه برای غلبه بر بسیاری از چالشهای سنتی کشورهای در حال توسعه محسوب میشود.
از دستآوردهای تحقیق، پیشنهادهایی برای حمایت از صنعت گردشگری ایران با توجه به نظام حقوق مالکیت فکری بود که مهمترین آنها به شرح ذیل است:
– ایجاد زیرساختهای لازم در زمینهی سرمایهگذاری مستقیم خارجی و داخلی؛
– آگاهی و اطلاع مسئولان و مجریان نمودهای فرهنگ عامه از ظرفیتهای نظام حقوق مالکیت فکری؛
– استفاده از تجربهی کشورهای موفق همچون اُردن، دبی و هند در زمینهی مدیریت گردشگری سلامت؛
– تعیین برند مقاصد گردشگری و نامگذاری شهرها و روستاها با محصولاتی که از آن مناطق سرچشمه میگیرند و
– تمایز بخشیدن به صنایع دستی با درنظر گرفتن حقوق علائم تجاری و جمعی میباشد که با ثبت آنها زمینهی رقابتپذیری در این صنعت تسهیل میشود.
در پایان، انتظار میرود با بهکارگیری پیشنهادهای یادشده و اعمال راهبردهای حقوق مالکیت فکری، صنعت گردشگری ایران بتواند زیرساختهای رقابتپذیری خود را در سطح بینالمللی ارتقاء بخشد
پی نوشت:
[33]. Agronomy Tourist
[34]. Umbrella Brand
[35]. توضیح اینکه، یک مکان خاص برای مثال ممکن است عناصر فرهنگی، طبیعی و تجاری گردشگری را داشته باشد و یک نام تجاری واحد تمام این تجربهها را تحت یک علامت یا شعار ارائه خواهد داد. تلاش به منظور بدست آوردن یک پیام واحد با جمع تنوعی از تجارب متفاوت در یک ترکیب کلی ماهیت یک برند چتری محسوب میشود.
[36]. Bordeaux
[37]. Napa Valley
[38]. link to quality
[39]. Barossa
[40]. Cades Bay in St Kitts
[41]. Cassava bread
[42]. Health Tourism
[43]. Traditional Medicine
[44]. “I love NY”
[45]. Licensing
[46]. علائم جمعی با علائم تجارتی تفاوتهایی دارند بدین معنا که علائم جمعی صرفاً برای ثبتکننده حق انحصاری بهرهبرداری ایجاد نمیکنند بلکه سایر اشخاص نیز تحت شرایط و ضوابطی میتوانند از آن استفاده کنند. همچنین بر خلاف علامت تجاری در علامت جمعی نمیتوان اجازه استفاده و بهرهبرداری از علامت را به دیگران داد. به این معنا که فقط اشخاصی که در محدوده همان مکان خاص جغرافیایی کالا را تولید میکنند، میتوانند از آن استفاده نمایند و این امر نیاز به کسب اجازه خاص ندارد بلکه مطابق شرایط و تحت نظر ثبتکننده، استفاده از آن صورت میگیرد. النهایه، علامت تجاری نمیتواند توصیفی باشد بلکه باید وجه مشخصه داشته باشد در حالی که علائم جمعی میتوانند با توصیف جغرافیای محل و کالا وجه مشخصه بیابند.
[47]. Trade Secret
[48]. Fair Trade in Tourism in South Africa
[49]. Franchising
[50]. Fashion Box
[51]. Hilton
[52]. قبیله مائوری (Maori) ساکنان کشور نیوزلند بوده و دارای فرهنگ عامه خاص خور را دارند. علامت (Tio Iho) نشان میدهد که کالا، هنر اصیل قبیله مائوری است.
[53]. Royalty
[54]. Core product
مراجع
– الماسی، نجاد علی و حبیبی، بهنام (1389)، «شیوههای حمایت از جلوههای حقوق فرهنگ عامه (حقوق فولکلور)»، فصلنامه حقوق، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دوره 40، شماره 1.
– امامی، اسدالله (1390)، حقوق مالکیت صنعتی، تهران، نشر میزان.
– خدمتگذار، محسن (1390)، فلسفه مالکیت فکری، تهران، نشر میزان.
– غلامدخت، سمیرا و زاهدی، مهدی (1392)، «بررسی ایجاد بستر مناسب حمایت از طب سنتی در نظام حقوق مالکیت فکری»، فصلنامه حقوق پزشکی، دانشگاه شهید بهشتی، سال هفتم، شماره 24.
– کلمبه، کلود (1390)، اصول بنیادین حقوق مؤلف و حقوق مجاور در جهان، ترجمه علیرضا محمد زاده وادقانی، تهران، نشر میزان.
– کیقبادی، مرضیه و همکاران (1387)، «از صنایع فرهنگی تا صنایع خلاق»، اداره کل تبلیغات اسلامی قم، پروژه تدوین سند توسعه صنایع فرهنگی استان قم، اندیشکده صنعت و فناوری (آصف).
– گل شیری، زهرا و همکاران (1393)، «تبیین چرخه الگوی توسعه گردشگری سلامت در مناطق روستایی ایران (با تأکید بر چشمههای آبگرم)»، مجله برنامهریزی و توسعه گردشگری، دانشگاه مازندران، سال سوم، شماره 11.
– میرحسینی، سید حسن (1385)، حقوق نشانههای جغرافیایی، تهران، نشر میزان.
– Braun, Patrice, (2012): »Creating Value to tourism products through tourism networks and clusters: uncovering destination value chains«, Center for Regional Innovation and Competitiveness, University of Ballarat, Australia.
– C.Hall, Michael and Allen, Williams, (2008): »Tourism and Innovation«, https://books.google.com.
– Celamiresi, Miresi, (2013): »The Macrotheme Review: An Overview on Intellectual Property Rights Protections and Benefits«, A.Xhuavi University.
– Coombe, Rosemary.J, Steven Schnoor & Mohsen Ahmed, (2007): »Bearing Cultural Distinction: Informational Capitalism and New Expectations for Intellectual Property«, University of California, Davis, Vol. 40:89.
– Daciana Bolos, Mihaela, (2013): »Intellectual Property as a Drive for Sustainable Medical Tourism-The Ana Aslan case«, Petru Maior University of Targu Mures, Nang Yan Business Journal, Romania.
– Deepak, JSai, (2008):» Protection of Traditional Handcrafts under Indian Intellectual Property Law«, Journal of Intellectual Property Rights, Vol.13, NO.3.
– Farley, Christine height, (1997): »Protecting Folklore: Is Intellectual Property the Answer«, Connecticut Law Review, Vol.30.
– Ghafele, Roya, (2008): »An IPBased Growth starting for Omans Tourism«, Intellectual Property and Economic Development Division.
– Ghafele, Roya, (2011): »How developing countries can benefit from intellectual property: the role of collective marks in tourism«, University of Oxford, Munich Personal RePEc Archive.
– Idris, Kamil, (2003): »Intellectual Property- a Power Tool for Econimic Growth«, WIPO.
– LaRaine Ingram, Keisha, (2014): »Intellectual Property Protection for Brand Jamaicas Creative Industries«, Mykolas Romeris University, Lithuania, kereoca@gmail.com.
– Mevhibe, Albayrak and Melda Ozdemir, (2012): »The role of Geographical Indication in Brand making of Turkish handcrafts«, University Agricultural Faculty Dept. of Agricultural Economics, Ankara- Turkey, Indian Journal of Traditional Knowledge, Vol. 11(3).
– Nanayakkara, Tamara, (2011): »Role of Intellectual Property in Enhancing the Competitiveness of the Tourism Industry«, Small and Medium-sized Enterprises Division, World Intellectual Property Organization.
– Nkomo, Moses, (2014): »TheRole and Importance of Effective IP asset Management in Enhancing the Competitiveness and Productivity of Small and Medium Enterprises«, The Zimbabwean Experience.
– Paolo Russo, Antonio, (2011): »Establishing Alternative Tourism: mobilising and defending localised knowledge as collective property«, University i Virgili, Tarragona, Spain, Association for Culture and Tourism Exchange.
– Posey, Darrell A, and Dutfield, Graham, (1996):»Beyond Intellectual Property: Toward Traditional Resource Rights for Indigenous Peoples and Local Communities«, International Development Research Centre, Ottawa, Canada K1G 3H9.
– R.Hall, Derek and Kirkpatrick, Irene, (2005): »Rural Tourism and Sustainable Business«,https://books.google.com.
– Speriusi-Vlad, Alin, (2014): »Intellectual Property and Tourism Industry: From ACTA Protest towards a Restrictive Interpretation of Innovation Regulations«, University of Timisoara, Romania, EDP Sciences.
– St. Michael, Barbados, (2010): »Agro-Tourism: linking Agriculture and Tourism«, Carbbean Tourism Organization, On Financial place, Collymore, Email: ctobar@caribsurf.com
– Ullam, Shafi and Ahmad, Manzoor and Gaader, Kamisan, (2013): »Nation Branding, Intellectual Property Rights and Economic Development Nexus«: A Prescriptive Approach, AFTAB ALAM, Department of Marketing college of Business Administration, King Saud University Riyadh Saudi Arabia.
– WIPO, (2012): »Intellectual Property and Traditional Cultural Expression /Folklore«, Booklet nº1.
– WIPO, (2014): »Intellectual Property and Tourism: Supporting Development Objectives and Protecting Cultural Heritage in Egypt and Other Developing Countries«, prepared by the Secretariat, Thirteen Session, Geneva.
نویسندگان:
مهدی زاهدی: استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی
عمید محمدی: دانش آموخته کارشناسی ارشد حقوق مالکیت فکری دانشگاه علامه طباطبائی
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی شماره 13
منبع:فارس