به گزارش فناوری فرهنگی،شرکت فرابورس ایران با هدف دستیابی سریع و آسان شرکتهای سهامی فعال کشور به بازار اوراق بهادار با مجوز شورای عالی بورس و تحت نظارتسازمان بورس اوراق بهادار شکل گرفت. از همان ابتدا با توجه به مزیتهای فرابورس و همچنین اهمیت و نقشی که تبادل اختراعات، نوآوریها و فناوریها بهعنوان یکی از راهکارهای رفع نیازهای بنگاهها در توسعه و رشد رقابتپذیری ایفا میکند، ایجاد بازار دارایی فکری در این مجموعه مدنظر قرار گرفت. حال باتوجه به ارتباط بورس ایدهها با مفاهیم نوینی نظیر اقتصاد خلاق، مصاحبهای با امیرهامونی؛ مدیرعامل فرابورس انجام داده و در این مصاحبه نظر وی را پیرامون ابزارهای جدید تامین مالی در حوزه اقتصاد خلاق بهخصوص زمینههای فرهنگی و هنری جویا شدیم. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
با توجه به اینکه ورود به حوزههای جدید نیازمند استفاده از ابزارهاست، فکر میکنید بهرهگیری از کدام یک از ابزارهای موجود در فرابورس ایران، برای اقتصاد فرهنگ و هنر مناسبتر است؟ برای توسعه این موضوعات برنامههایی دارید؟
بله؛ وقتی دکترعلی جنتی؛ وزیر سابق فرهنگ و ارشاد بحث اقتصاد خلاق را مطرح کرد، در جلسهای را خدمت وی بودیم که موجب شد این ایده به ذهن ما در فرابورس برسد که بتوانیم برای تامین مالی حوزه فرهنگ و هنر هم راهحلهایی را ارائه کنیم. گزارشی آماده شد و از طریق سازمان بورس و همراه با نامه دکتر فطانت به دکتر جنتی ارسال شد که در آن راهکارهای تامین مالی بخش فرهنگ و هنر در آن مطرح شد. یکی از مهمترین راهکارها بحث صندوقهای پروژه برای تامین مالی فضاهای فرهنگی هنری مثل سالنهای سینما و تئاتر است. به هرحال نیاز است که این پروژهها طوری تعریف شوند تا در عین شفافیت، مردم هم بتوانند در قالب تامین مالی جمعی وارد این حوزه شده، مشارکت کنند و در سهام آن سالن سینما، تئاتر یا مجتمعهای فرهنگی هنری سهیم شوند. این یکی از مواردی بود که در آن گزارش تاکید شده بود. راهاندازی شرکت سرمایهگذاری هنر موضوع دیگری بود که اعلام کردیم میتوانیم در فرابورس برای آن پذیرهنویسی کنیم. همانطور که میدانید تفاوت فرابورس با بورس تهران این است که شرکتها در بورس تهران باید دستکم سهسال سابقه مالی مثبت داشته باشند اما در فرابورس اینگونه نیست و از همان بدو پذیرهنویسی در کنار شرکتها هستیم و بعد از گذشت یک سال شرکت میتواند درخواست انتقال به تابلوهای بالاتر را بدهد که به آن کمک خواهیم کرد.
در بحث تامین مالی ابزارهای مبتنی بر داراییهای فکری در حوزه فرهنگ و هنر هم میتوانیم از امکانات خود در بازار دارایی فکری استفاده کنیم. در قالب علامت تجاری، طرحهای صنعتی یا اختراعاتی که در این حوزه صورت میگیرد امکان تامین مالی وجود دارد. همینطور ما جلسهای با برگزارکنندگان حراج تهران داشتیم و در آن اعلام آمادگی کردیم که میتوانیم بهصورت الکترونیکی حراج داشته باشیم. اگرچه حضور فیزیکی در این حراج باید باشد چراکه بهطور سنتی این حضور هیجان ایجاد میکند اما همان حراج حضوری را برای ایجاد کمترین اختلاف میتوان همزمان تحت سیستم، مشاهده کرد. بنا شد برگزارکنندگان حراج با متقاضیانی که چندین سال سابقه همکاری دارند، مذاکره کنند که بعد از این، حراج بهصورت الکترونیکی هم انجام شود. همراه با فضاهای ترسیمشده در آن گزارش، نکات دیگری هم مطرح شده بود که نگاه کامل به تامین مالی یکی از آنهاست.
نکته دیگر در بحث فرهنگ و هنر نظیر هنرهای تجسمی، داراییهای خوبی است که داریم اما ارزش این داراییها در بعضی از موارد مشکل معاش صاحبان و هنرمندان این آثار را برطرف نمیکنند؛ یعنی هنرمند دارایی هنری را در اختیار دارد اما این دارایی ارزشگذاری رسمی ندارد.
آیا با کمک ابزارهایی که در فرابورس داریم این امکان وجود دارد گواهی سپردهای برای داراییها منتشر شود و داراییهایی که ارزشگذاری شده بهعنوان وثیقه استفاده شود؟
هر ابزار و برگه بهادار چه گواهی ثبت اختراع، سهام، یونیتهای صندوقهای جسورانه و… قابلیت وثیقه شدن دارند چراکه نوعی دارایی است که نزد شرکت سپردهگذاری مرکزی ما ایجاد میشود و بهموجب این تفاهم -که بین ما و شرکت سپردهگذاری و شخص وثیقهگیر و وثیقهگذار است- این اتفاق میافتد و تمام داراییها قابل وثیقه هستند. با این فرآیند هر دارایی که در فرابورس معامله میشود قابل وثیقه است. برای مثال در مورد همین شرکایی که یک فیلم را تولید میکنند تا وقتی فیلم به نتیجه برسد زمان نیاز دارد ولی در بازار، زمان پذیرهنویسی برگهای میدهیم که ارزش دارد، بهادار و قابل وثیقه است. برگه مالکیت پیش ما سپرده میشود و شناسنامه میگیرد و فرد میتواند آن را در جای دیگر برده و بگوید که این شناسنامه اثر است.
استفاده از سرمایههای فرهنگی و هنری افراد بهعنوان وثیقه و به جریان انداختن این ظرفیتها نیز در فرابورس در حال بررسی است. درخواستهایی هم داشتهایم که برای مثال، بورس تمبر راهاندازی شود چراکه مجموعهدارها و کلکسیونرهای تمبر، پولی را بلوکه میکنند که نه قابل وثیقه و نه قابلاستفاده است و این پولها از چرخه اقتصاد خارج میشود. این طرحها قابل مطالعه است و میتوان با آن اوراق، بهادارسازی کرد. بههر حال یکی از رسالتهای فرابورس ایران، اوراق بهادارسازی انواع داراییها و بدهیهاست.
بهنظرم فرابورس در این حوزهها ظرفیت و شایستگی این را دارد تا طراحیها و راهحلهای مناسب را ارائه کند و به بخشهایی که درگیر بحث تامین مالی هستند کمک کند. در هر حوزهای که نگاه میکنیم برای خودش اقتصادی دارد، برای نمونه بخش سلامت و بهداشت، اقتصاد خودش را دارد، ورزش هم همینطور. شما تا اقتصاد ورزش را درست نکنید امور ورزش و باشگاهها سروسامان نمییابد. وضعیت حوزه فرهنگ و هنر هم دقیقا به همین منوال است. در جلسهای که خدمت دکتر علی جنتی؛ وزیر سابق فرهنگ و ارشاد بودیم، مشاهده کردم وی کاملا نگاه اقتصادی به فرهنگ و هنر دارد و این دید بسیار درستی است. اینکه تا چرخ اقتصاد فرهنگ و هنر نچرخد این حوزه فعال نخواهد شد.
آیا آماری از سهم بازار دارایی فکری در ارزش بازار فعلی فرابورس وجود دارد؟ آیا برنامهای دارید تا این جنس آمارها بهصورت جداگانه استخراج شود؟
ارزش فعلی بازار فرابورس 98هزار میلیارد است. ما در حال ایجاد بازار جدیدی تحت عنوان بازار نوآوری هستیم. آمار و ارزش معاملات این بازار میتواند شاخصی بهتر برای ارزیابی عملکرد اقتصاد خلاق و اقتصاد دانشبنیان باشد. اجازه بدهید یک مثال بزنم؛ ما برای شرکتهای کوچک و متوسط در حال طراحی شاخص هستیم. این مدل را در آمریکا و اروپا هم داریم. یک شاخص معروف بهنام راسل 2000 وجود دارد. در بورسهای بزرگ نظیر بورس نیویورک یا لندن، معمولا تعدادی از شرکتهای بزرگ و صنایع مادر را در شاخص قرار میدهند اما شاخص راسل 2000 شامل دو هزار شرکت کوچک موجود در بورس آمریکا هست که از لحاظ ارزش بازار در انتهای فهرست قرار دارد. این شاخص تبدیل به مفهوم ویژه و بسیار بااهمیتی شده است. شرکتهای کوچک و متوسط شاید سهم کوچکی در جیدیپی داشته باشند اما ضریب اشتغالزایی بسیار بالایی دارند. در کشور ما نیز این شرکتها سهم 16درصدی از جیدیپی را دارند اما سهم 50درصدی در اشتغال و 99درصدی از کل تعداد بنگاهها را دارند. لذا در دنیا بهخاطر اهمیت شرکتهای کوچک و متوسط شاخص مجزایی برای آنها تعریف شده که با شاخص شرکتهای بزرگ مقایسه میشود. جالب است بدانید برای خروج از رکود و پس از سال 2008، شرکتهای کوچک و متوسط قدرت بازیابی و ریکاوری بهتری داشتند و راحتتر و بهتر رشد کرده و بزرگ شدند.
زوم
صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه(vc) در فرهنگ و هنر شکل میگیرد
یکی از نکات مهم بحث، صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه یا VCهاست. در حوزه فرهنگ و هنر میتوانیم شاهد حضور جنرال پارتنر یا شریک عمومی باشیم که ویژگی خاصی دارد. این شریک یک شخص حقیقی است که هم اقتصاد سینما و فرهنگ و هنر را میداند و هم به بحثهای تخصصی فرهنگ و هنر مسلط است. این شخص میتواند به فرابورس درخواست دهد تا در قالب شخصیت حقوقی مجزا تحت عنوان صندوق سرمایهگذاری جسورانه فرهنگ و هنر، در پروژههای هنری سرمایهگذاری کند. ما در ساختار شخصیت حقوقی خاص، این امکان را داریم که شریکهای محدود حضور یابند. این شریکها فقط پول میدهند و در مدیریت دخالتی نمیکنند. یکی از ویژگیهای اساسی این صندوقها بحث جدایی مدیریت از مالکیت است. این افراد باید سرشناس باشند که توان جذب سرمایهگذاری را داشته و پاسخگو هم باشند. کسانی که پول میآورند در مدیریت شریک نیستند، در مجامع حق رای ندارند. ما در مطالعات خود در اروپا و آمریکا به این نتیجه رسیدهایم که این مدل میتواند موفق باشد. برای مثال در حوزههایی مثل آیتی، موبایل، خدمات سلامت و فرهنگ و هنر بالغ بر 128میلیارد دلار در سهماهه منتهی به پایان سال 2015 سرمایهگذاری شده است.
این صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه میتواند اقتصاد و کسبوکار سینما را با ابزارهای تأمین مالی خود متحول کند. در مدل فعلی تأمین مالی پروژههای سینمایی، چند شریک به دور یکدیگر جمع میشوند و سرمایه پروژه را تأمین میکنند. میتوان این شیوه را از طریق بازار متحول کرد. با استفاده از بازار هم اطلاعرسانی بهتر است و هم تبلیغات پیش از تولید برای فیلم صورت میگیرد.
ویژگی دیگر این صندوقها این است که با قانون توسعه، ابزارها ایجاد میشوند و این قانون ظرفیت خوبی بهسازمان بورس میدهد. صندوقهای سرمایهگذاری بهصورت عام، شخصیتهای مجزا از شرکتهای سهامی عام و خاص هستند و صرفا بر اساس اساسنامه خود اداره میشوند و هر طراحی که در اساسنامه انجام گیرد، قانون تجارت آنها بهحساب میآید. قانون بالادستی شرکتهای سهامی عام و خاص، قانون تجارت است و در این قانون این بحثها و نیازهای جدید پیشبینی نشده بود اما در این اساسنامهها هر نوع طراحی را میتوان انجام داد. یکی از طراحیهای مهمی که میتواند در این اساسنامه انجام شود بحث تعهد سهام است که در قانون فعلی تجارت دیده نشده است. در قانون تجارت قید شده که باید 35درصد در زمان تاسیس پول وارد شرکت شود و 65درصد مابقی میتواند در تعهد سهامداران باشد. در صورتیکهVCها در دنیا ابتدا فقط اسمنویسی میکنند و کسی پولی نمیدهد، تابلوی پذیرهنویسی باز میشود و متقاضیان اسم مینویسند. درنهایت تا 5درصد هزینه دریافت میشود و 95درصد باقیمانده هنگام تولید محصول پرداخت میشود اما طبق قانون تجارت، جنرال پارتنر بعد از واریز حق سهم اولیه، باید دنبال فیلمنامه و کارگردان باشد، در این فاصله سرمایهاش معطل میماند و در چرخه تولید نمیآید اما در اساسنامه صندوقهای جسورانه ابتدا پذیرهنویسی انجام گرفته و 5درصد پرداخت شده که هنگام تولید، قابل تسویه خواهد بود. این مکانیسم خوبی است که نه فقط برای سینما که در هر حوزه دیگر هنری امکانپذیر است اما ای فرآیند برای سینما ملموستر است و تجربه آن وجود دارد چراکه پروژهها زودبازده است و از آنجا که دوره بازدهی VCها در دنیا بین سه تا هفت سال است، سینما در این زمینه گزینه خوبی برای سرمایهگذاری است.
در حال حاضر از میان 9 متقاضی برای تاسیس VC در فرابورس، یک نفر قصد ایجاد VC در حوزه سینمایی و فرهنگ و هنر را دارد متقاضیان هم باید در اساسنامه و امیدنامه خود دقیقا اعلام کنند پولی که میخواهند بگیرند در کجا و کدام حوزه سرمایهگذاری میشود. ما این ابزارها را در اختیار فرهنگ و هنر میگذاریم تا بتوانیم به اقتصاد فرهنگ و هنر و اقتصاد خلاق کمی کمک کنیم. اقتصاد خلاق مفهوم بسیار خوب و جذابی دارد و اگر بخواهیم به رشد اقتصادی فکر کنیم راهی بجز ورود به این حوزهها نداریم. به این دلیل که در حال حاضر 99درصد صنایع ما با زور بازو کار میکنند و برای اینکه از مفهوم «دستمزد» به «مغزمزد» برسیم بهتر است در این حوزهها سرمایهگذاری کنیم.
منبع: صبا