به گزارش فناوری فرهنگی،در مارس سال ۲۰۱۱، McKinsey Quarterly گزارش داد که تا سال ۲۰۲۵ بیش از ۲۰ شهر از بین ۵۰ شهر بزرگ دنیا(طبق درآمد ناخالص داخلی) در آسیا قرار خواهند داشت، در حالی که در سال ۲۰۰۷ این رقم هشت شهر بود. طی این دوران بیش از نیمی از شهرهای رده بالای اروپا و سه شهر در آمریکای شمالی از لیست خارج خواهند شد. در این دورنمای جدید قدرت اقتصادی شهری، شانگهای و پکن بالاتر از لسآنجلس، لندن و بمبئی و دوحه بالاتر از مونیخ و دنور قرار خواهند گرفت.
رشد سیال و انقباض شهرها، پدیدهای است که تحلیلگران اقتصادی به وضوح تببین نکردهاند. در آگوست ۲۰۱۳ نشریه اکونومیست گزارش داد که «تقریبا تمامی شهرهای صنعتی ثروتمند جهان بین سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ شرایط سختی را تجربه کردند اما برخی از آنها، از جمله بوستون، نیویورک و لندن، کمی بعد جایگاه خود را بازیافتند.» افرادی که موفقیت طولانیمدت را پیشبینی میکنند، نباید برای درک عوامل در پس موقعیت شهرها تنها به شناسایی سودهای حاصل از کارآیی بسنده کنند که ناشی از عواملی مانند توسعه زیرساختهای ارتباطی و حملو نقلی، خوشهسازی مصرفکننده و حتی ابداعات ناشی از رقابت هستند.
ثروت نوین ملل، متشکل از بخشهای در هم تنیدهای که کالاها و خدمات نمادین تولید میکنند، از جمله عوامل موثر بر الگوهای رشد کنونی است. مسیر توسعه اکنون تفاوت قابل ملاحظهای با مدل توسعه اقتصادی پیشین دارد که مبتنی بر گذار از رشد اولیه، ثانویه و ثالثیه و بخشمحور داشته و از فعالیت ارزش افزوده پایین، در بخشهای استخراج و زراعت آغاز میشد و در راستای زنجیره ارزش پیش میرفت. گذار جهش قورباغهای، از اقتصادی زراعی به اقتصاد خدماتی دارای فناوری اطلاعاتی پیشرفته و همچنین بخشهای وابسته به فناوری اطلاعات بهویژه در چین و هند، جوامع را قادر میسازد مراحل میانی رشد صنعتی را دور بزنند.
طبق گزارش توسعه انسانی ۲۰۱۳، اندازه، درآمد و انتظارات طبقه متوسط در نیمکره جنوبی در حال افزایش است. انتظار میرود که شمار رو به رشد مصرفکنندگان طبقه متوسط تقاضاهای روزافزونی در اقتصاد نمادین در مقایسه با اقتصاد صنعتی ایجاد کند. یکی از مقامات و اقتصاددانهای مطرح چینی درباره این کشور میگوید: «مصرفکنندگان میخواهند محصولاتی با مولفههای فرهنگی بیشتری داشته باشند. کارکرد یا ارزش کاربردی کالاهای مصرفی دیگر مورد توجه نیست؛ مصرفکنندگان توجه بیشتری به طراحی، بستهبندی و نام محصول دارند. ارزشهای نمادین مانند سلیقه، احساسات و داستانها مصرفکنندگان را بهخود جلب میکنند. هرچقدر میزان رفاه مردم بالا میرود در رابطه با انتخاب فعالیتهای فراغتی، سرگرمی، فرهنگی و سلامتی توجه بیشتری به مبحث هیجانیبودن نشان میدهند. مصرفکنندگان بهدنبال محصولاتی هستند که فلسفه فردی و جایگاه اجتماعی آنها را منعکس کنند. در جامعه امروز مصرف دیگر روشی برای ارضای نیازهای اولیه نیست؛ بلکه به نوعی بیانیه فرهنگی (cultural declaration) و راهی برای بیان ارزشهای فردی تبدیل شده است.»
با این حال در چین و اکثر کشورهایی که در این گزارش به آنها اشاره شد، سرعت گسترش رفاه طبقه متوسط به دیگر بخشهای جامعه بسیار پایین است. این حالت اکنون فقط در مناطق محدود و اکثرا شهری وجود دارد که جهان سوم و جهان اول با هم همزیستی دارند و کالاها و خدمات فرهنگی عمدتا کالاهای جایگاهی هستند که در صورت توزیع در سایر بخشها ارزش خود را از دست میدهند. چالشهای توسعه انسانی قابلتوجهی در این بخش وجود دارد. وانگهی، کشورهای نیمکره جنوبی بهرغم سطوح درآمد ناخالص داخلی خود باید با شرایط نامتقارن بازار جهانی و نظام حقوق مالکیت فکری رقابت کنند که همچنان به نفع تولیدکنندگان و صادرکنندگان اقتصاد خلاق در محیط اقتصادی-سیاسی افراطی نیمکره شمالی عمل میکند. شرایط نامساعد موجود در کشورهای در حال توسعه را نیز نمیتوان نادیده گرفت. بنابراین توسعه صرفا معضلی برای نیمکره جنوبی نیست بلکه یک چالش جهانی بهشمار میرود.
در تمام قارهها و اقصی نقاط جهان اقتصادهای خلاق قوی در حال ظهور هستند. طبق یکی از تحقیقات اخیر آنکتاد کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل، سهم صادرات کشورهای در حال توسعه در تجارت جهانی کالاها و خدمات خلاق طی سالهای اخیر بهطور مداوم افزایش یافته و در سال ۲۰۱۱ به ۶۳۱ میلیارد دلار رسید. بخش عمده این محصولات متشکل از هنرها، صنایع دستی و طراحی بوده و در شهرهای بزرگ و متوسط تولید میشود. امروزه «که مراکز تولیدی تلاش دارند از برتریهای رقابتی ناشی از موقعیت جغرافیایی خود استفاده کنند و شهرتی در زمینه طراحی محصول و اشکال مختلف بیانهای معنایی به هم بزنند، بروندادهای شبکه جهانی مجموعههای تولید فرهنگی روزبهروز متمایزتر خواهند شد.»
با اینکه شکی وجود ندارد که استفاده از بازارهای جهانی یکی از موتورهای کلیدی رشد اقتصادی در نیمکره جنوبی بوده است، بررسی جریانهای تجارت بینالمللی در کشورهای مختلف در دو نسخه اخیر گزارش اقتصاد خلاق (۲۰۰۸ و ۲۰۱۰) چندان وضعیت پیشرفت اقتصاد خلاق در محیطهای محلی را روشن نمیکند اما نسخه کنونی (گزارش سال ۲۰۱۳) با استفاده از پیشرفتهای مفهومی دو نسخه پیشین، آنها را با ملزومات محیطهای محلی انطباق میدهد. این راههای توسعه همیشه قابل پیشبینی یا لزوما قابل تقلید نیستند. برای درک شکل و بافت آنها و سپس ساخت اقتصاد خلاق بهصورتی نوین و پایدار به مهارتهای مفهومی و عمق تجربی نیاز است.
منبع: صبا