به گزارش فناوری فرهنگی،
هالک[۱]
بروس بنر[۲]
تواناییها
هوش ۸۸%
استقامت ۱۰۰%
سرعت ۶۳%
دوام ۱۰۰%
نیرو ۹۸%
جنگاوری ۸۵%
زندگینامه
نام کامل رابرت بروس بنر[۳]
اسامی مستعار نابودگر[۴]، کاپیتان جهان[۵]، جو کارچاقکن[۶]، آقای کارچاقکن[۷]، مکانو[۸]،
پروفسور، جنگ[۹]
لقب[۱۰] آرواره یشمی[۱۱]، غول سبز عجیب[۱۲]
محل تولد دیتون[۱۳] در ایالت اوهایو
اولین حضور هالک باورنکردنی، جلد اول، شمارهی ۱
ناشر مارول کمیکز[۱۴]
صفبندی خوب
مشخصات ظاهری
جنسیت مرد
نژاد انسان / تشعشع
قد هشت فوت معادل ۲۴۴ سانتیمتر
وزن ۱۴۰۰ پوند معادل ۶۳۰ کیلوگرم
رنگ چشم سبز
رنگ مو سبز
رنگ پوست سبز
مشخصات شغلی
اشتغال فیزیکدان هستهای
استقرار (بنر) پایگاه هالکباستر[۱۵]، ایالت نیومکزیکو – یک جا نمیماند اما نیومکزیکو
را ترجیح میدهد.
ارتباطات
وابستگی گروهی مدافعین، رهبر سابق هالکباسترهای جدید، عضو انتقامجویان، سه تایتان ،
پانتئون، اُردر، هالکباسترهای فرانکلین ضدزمین، چهار فوقالعادهی جایگزین
بستگان بتیرُز تالبوت بنر[۱۶] (همسر)، برایان بنر[۱۷] (پدر، ظاهراً مرحوم)، ربهکا بنر[۱۸]
(مادر، ظاهراً مرحوم)، موریس والترز[۱۹] (شوهر عمه)، النا بنر والترز[۲۰] (عمه،
مرحوم)، جنیفر والترز[۲۱] (هالک مؤنث، دختر عمه)، تادئوس یی. راث[۲۲] معروف
به صاعقه (پدرزن)
سرگذشت
ضربهی روانی در کودکی
رابرت بروس بنر فرزند یک معتاد به الکل بود که تنفر عمیقی نسبت به او داشت. مادر بنر نسبت به فرزندش عشق فراوانی ابزار میکرد، او نیز متقابلاً پاسخ محبتهای مادرش را میداد. اما این موضوع تنها باعث خشم بیشتر پدر میشد. دکتر برایان بنر یک فیزیکدان اتمی بود که بر روی تولید توان پاک هستهای به عنوان یک منبع انرژی کار میکرد. اما او نگران بود که مبادا قرار گرفتن در معرض تابش اشعهها باعث جهش در ژنهای فرزندش شده باشد. بروس در سالهای اولیهی زندگیاش نشانههایی از هوش سرشار بروز میداد که این باور پدرش را تقویت نمود. برایان نسبت به بروس بدرفتاری کرده و زمانی که مادر بروس در این موضوع دخالت کرد وی را به قتل رسانید. برایان، بروس را تهدید کرد تا در این مورد ساکت بماند؛ اما در نهایت، گزافهگوییهای خودش کارش را به بیمارستان روانی کشاند.
به عنوان یک کودک، بروس رهاشده بود و برای التیام یافتن دردها و خشمش، احتمالاً شخصیتی منزوی پیدا کرده بود. تنها دلخوشیاش اوقاتی بود که با دختر عمهاش جنیفر والترز میگذراند. دوست پیدا کردن برای بروس بسیار سخت بود و اغلب از طرف دانشآموزان قلدر مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگرفت. یکی از همین اتفاقات بود که فکر ساختن و کارگذاشتن یک بمب در زیرزمین مدرسه را در سر او انداخت. اگرچه بمب عمل نکرد ولی باعث اخراج بروس از مدرسه شد. بعد از این ماجرا بود که توجه ارتش به نبوغ او جلب شد. در نهایت و با حمایت ارتش، بروس موفق به اخذ مدرک دکترا در رشتهی فیزیک هستهای شد و کار حرفهای خود را با آنها آغاز کرد.
انسان یا هیولا
بروس در حین نظارت بر تست یک نمونهی آزمایشی از بمب گاما[۲۳] که خودش در یک تأسیسات تحقیقات هستهای در نیومکزیکو برای وزارت دفاع ایالات متحده طراحی کرده بود، برای نجات جان یک نوجوان که در زمان نزدیک شدن اجتنابناپذیرشمارش معکوس به سمت صفر، ناخواسته به محدودهی آزمون وارد شده بود، فداکارانه جان خود را به خطر انداخت و به کمک او شتافت. او ریک جونز[۲۴] جوان را به یک گودال امن در همان نزدیکی انداخت؛ اما موج حاصل از انفجار بمب با شدت تمام به خودش برخورد کرد. بروس از این حادثه جان سالم به در برد، اما به شدت در معرض تشعشعات مرگبار گاما قرار گرفت.
در ابتدا، بنر فقط شبها به یک هالک خاکستری خشن تبدیل میشد و با طلوع آفتاب به قالب انسانی خود برمیگشت. اما در نهایت، هر زمان از شبانهروز که به شدت هیجانزده میشد و آدرنالین[۲۵] خونش بالا میرفت، تغییرات بدنش شروع میشد و او را به یک هالک سبز با ذهنیت کودکانه تبدیل میکرد. هالک سبز بویی از هوش و حافظهی بنر واقعی نبرده بود و به سادگی عصبانی میشد. همین موضوع او را به تهدیدی برای جامعه تبدیل کرد.
از همان اول ماجرا، نیروهای نظامی به فرماندهی ژنرال کینهتوز، تادئوس «صاعقه» راث، که زمانی حامی بروس محسوب میشد، دائماً به دنبال شکار او بودند. هالک روزبهروز در بین اعضای ارتش دشمنان جدیدی پیدا میکرد. یک نمونه از آنها سرگرد گلن تالبوت[۲۶] بود، که از قدیم بین او و بروس بر سر جذب علاقهی بتی دختر ژنرال راث رقابتی دائمی وجود داشت.
بنر توانست برای مدت کوتاهی شرایطش را با پرتودرمانی کنترل و مقداری از تواناییهای شخصیتیاش را در زمان رفتن در قالب هالک حفظ کند، که برای کنترل رفتارش در آن شرایط کفایت میکرد. بعد از آن، با نابود کردن ارباب فلزی[۲۷] فضائی، نظر مساعد دولت را به خود جلب کرده و از عفو رئیسجمهور برخوردار شد.
دوستان و دشمنان
چندان طول نکشید که هالک باز هم توسط لوکی[۲۸]، شیاد آسگاردی، فریب خورد و از او بهعنوان طعمه برای از بین بردن یک پل عبور قطار استفاده شد. این اولین باری بود که هالک به عنوان عضو یک تیم عمل میکرد. هالک در کنار تلاشهای گاهوبیگاه تیمی، با بسیاری از افراد دیگر – که او را آنچنان بد نمیدانستند – هم همکاری کرد. مرد عنکبوتی[۲۹]، مرد توانمند[۳۰] و مشت آهنین[۳۱] در بسیاری از موقعیتها با هالک به صورت مشترک وارد عمل شدند. حتی حیوانصفتهایی مانند ثینگ[۳۲] و خروسجنگیهایی مثل ولورین[۳۳] هم در کنار هالک دیده شدهاند و تقریباً به همان تعداد دفعاتی که بر ضدش جنگیدهاند، با او همپیمان هم بودهاند. هالک نه تنها با اشخاصی در بین جامعهی ابرقهرمانان دوست بود، بلکه با افراد عادی مانند جکسون و جیم ویلسون که شخصیتهای مثبتی داشتند نیز پیوندهایی برقرار کرد. متأسفانه افراد زیادی هم بودند که از هوش محدود او بر علیه خودش استفاده کرده و از او برای دستیابی به مطامع خودخواهانهی خویش بهره میبردند: شیطانصفتان پستی مانند تیرانوس[۳۴] رهبر و یا کاپیتان اُمن[۳۵]. زمانی که به آنها ثابت شد که کنترل هالک آسان نیست، نوچههای مخصوصشان مثل آکوئون[۳۶] و موگول[۳۷] را برای مقابلهی فیزیکی با او فرستادند. دشمنان هالک در تمام اشکال و اندازههای مختلف ظاهر میگشتند و سطوح قدرتی متفاوتی نیز داشتند. هالک همیشه برای غلبه بر حریفانش راهی پیدا میکرد، از انسان گرفته (مانند ویرانگر[۳۸]) تا موجودات تکامل یافتهای مثل وارث[۳۹] یا زورمندان هیولاواری چون گلوب[۴۰]، و حتی در برابر آنهایی که مانند استاد فیزیک سابقش جفری کرافورد[۴۱] (که بعداً با نام ویرانی[۴۲] معروف شد) ماسک دوستی به چهره داشتند.
اختلال چندشخصیتی
دکتر لئونارد سامسون[۴۳]، روانپزشکی که خودش با نیروی گاما زنده بود، مداوای هالک را به عهده گرفت و با موفقیت بنر را از خودِ دیگرش جدا نمود. مهار کردن هالک بدون وجود روح بنرِ واقعی او را به خطری بسیار بزرگتر از آنچه که بود تبدیل میکرد. بنر دریافت که تنها راه تحت سلطه در آوردن هالک، یکی شدن با این هیولا است. برای همین بود که با این موضوع موافقت کرد. اما تنشهای درهمآمیختگیِ این دو موجودیت، قسمت ناهشیار ذهن بنر را شکست و باعث خلق هالک خاکستری باهوش شد. او در طول این دوره سالهای زیادی را در لاس وگاس ماند و گاهی اوقات هم نقش یک شرخر را ایفا میکرد و خودش را آقای کار چاقکن (یا جوِ کارچاقکن) مینامید. این کارچاقکن، حیوانصفتی عصبیمزاج، تکهپراکن و شرور بود که شخصیتش به پدر خود و دار و دستهی پسرهایی که در دانشگاه دور و برش را گرفته بودند، شبیه شده بود.
کمی بعد، این ترکیب ناهمگون و متغییر شخصیت و ذهنیت، اثر خود را روی ذهن همیشه متلاطم دکتر بنر گذاشت و نبردی در ناخودآگاه ذهن او در گرفت. دکتر سامسون با کمک راهنما و تواناییهای هیپنوتیزم خودش، به بخش ناخودآگاه ذهن بنر راه یافت و به علت تجسمهای بیرونی غیرعادی او پی برد. در حین این هیپنوتیزم، بنر، هالک سبز و کار چاقکن خاکستری، همگی برای روبرو شدن با ارواح پلید واقعی درون خودشان – یعنی مشکلات حلنشدهی بنر با پدر بدرفتاری که قاتل مادرش هم بود- هماهنگ شدند. بنر بعد از رسیدن به این درک، قادر شد که ذهنیتهای مختلف فوق را با هم ترکیب کرده و به آرامش ذهنی برسد و این مسئله منجر به این شد که یک نسخهی سبز ولی باهوش از هالک بروز یابد. او ذهنیت دکتر بنر را در کنار جثه و تواناییهای هالک دارا بود و بعدها به نام پروفسور ملقب شد. علیرغم این که شخصیتهای غالب بنر با هم ترکیب شده بودند، اما تعدادی از شخصیتهای دیگر ، ازجمله شخصیت «هالک شیطانی[۴۴]»، نیز در ذهن او جریان داشتند.
پانتئون
در همین زمان بود که پروفسور توسط پانتئون[۴۵] – گروهی با هدف پایان دادن به جنگ، قحطی و بلاهای خانمانسوز بر روی زمین – جذب شد. کارهای او برای این گروه، شامل طیف وسیعی از فعالیتها میشد؛ از ظاهر شدن به عنوان گانگستر در لاس وگاس گرفته تا به زیر کشیدن اشخاصی مانند آقای فراست[۴۶] مرموز، بازگشایی عقدههای قدیمی با دشمنان قدرتمندی مثل مرد دیوانه[۴۷] و در عین حال شکلدهی دشمنیهای جدید با تکهتکه[۴۸]، اندروید دوزیست، و نبرد با دشمنانی از ماورای ستارگان را در بر میگرفت. علاوه بر این، هالک در همین دوره در زمان سفر کرد و به آینده رفت و شخصیت بعدی خودش، یعنی استاد[۴۹]، را ملاقات نمود. هرچند که هالک بعد از پی بردن به اینکه آگاممنون[۵۰] – بنیانگزار نامیرای پانتئون – به خاطر یک نژاد بیگانه با نام ترویجانها[۵۱] [هم نام رهبر گروه و هم نام نژاد بیگانه با افسانهی تروآ ایهام دارد – م] به گروهش خیانت کرده، این گروه را ترک کرد. مدتی بعد، هنری گیریش[۵۲] گروه پانتئون را برای به دام انداختن هالک اجیر کرد. اما آنها مخفیانه از هالک خواستند تا مجدداً به گروهشان بپیوندد. پانتئونیها برای نشان دادن حسن نیت خود، با صحنهسازی وانمود کردند که هالک را کشتهاند؛ اما او باز هم پیشنهاد آنها را نپذیرفت.
از موجودی بیآزار تا سوارکاری ویرانگر
زمانی که دکتر بنر دریافت که باید یک بار دیگر خویِ سرکش خود را تحت کنترل گیرد، در ضمیر ناهشیار خود یک سوپاپ اطمینان ایجاد کرد. هرگاه خشمش آزاد میشد، ذهنیت هالک سبز وحشی – البته در قالب جسم انسانی بنر – به سرعت غالب میشد. خشم سرشار هالک بدون دسترسی به قدرت این غول سبز خطر بزرگی نبود. اما به هر حال، این وضع تداوم نیافت. در بحبوحهی حملهای با عنوان یورش[۵۳]، هالک از جین گری[۵۴] خواست تا اجازه دهد هالک سبز برای استفاده از بیشینهی قابلیتهای بالقوه و توانش برای غلبه بر تهدیدها، از زندان ذهنی خود آزاد شود. بنر طی یک فرآیند پیچیده و عجیب به دو بخش تقسیم شد. نیمی از او به صورت فیزیکی به جهان موازیای که با شکست حملهی یورش خلق شده بود رفت و در آنجا مجدداً به همان هالک سبز وحشی بدل شد. نیمهی دیگر به صورت یک گونهی سرد و بیعاطفه اما در همان هیبت هیولای یشمی در زمین باقی ماند. همچنین، این گونهی هالک با آخرالزمان[۵۵] (صباح نور[۵۶]) متحد شد؛ که او نیز هالک را به عنوان یکی از چهار سوارکار همراه خود به جنگ کشاند. این موضوع تنها تا زمان مجروح شدن ریک جونز در جنگ ادامه یافت و بعد از آن، احساس گناه هالک مانع از پذیرش طرحریزیهای آخرالزمان شد.
حذف ویرانگر
این گونهی عبوس هالک تا مدتها در وضعیت خود باقی ماند و تغییری نکرد تا اینکه خیلی بعد، دو بخش مجزای هالک مجدداً با هم تلفیق شدند و بنر و هالک زمان و وجود خود را منفک از هم کردند. استاد بعد از جذب تابش کافی برای بازسازی بدنش (که به خاطر شکست قبلیاش در برابر هالک آسیب دیده بود) بازگشت ولی مجدداً مقهور شد. بنر مجدداً تماسی با همسرش بتی برقرار کرد ولی بعد از مرگ او به علت مسمومیت ناشی از تشعشع درهم شکست. بنر یقین داشت که قرار گرفتن طولانی در معرض تابشهای او باعث مرگ بتی شده، و به این خاطر خودش را سرزنش میکرد. اما بعداً دریافت که نفرت[۵۷] از خون رادیواکتیو خود به بتی تزریق کرده است. هالک بعدها دشمن بزرگ خود را وادار به خوردن یک خمیر خونی کرده و او را تا مرز مرگ کشاند.
سیارهی هالک
بعد از وقایع روز M[58]، بنر در جستجوی مأوایی امن به آلاسکا رفت و در آنجا بدون ارتباط با جامعهی شهری به زندگی خود ادامه داد. اما در نهایت توسط نیک فیوری[۵۹]، یکی از اعضای S.H.I.E.L.D.، که نیازمند کمک او برای شکست دادن سلاح فضایی مار آبی[۶۰] به نام گادسی[۶۱] که قادر به منفجر کردن تمامی بمبهای هستهای بر روی زمین بود، رهگیری شد. هالک که برای پیگیری این موضوع فرستاده شده بود، فهمید که گادسی در حقیقت یک سلاح سرکش S.H.I.E.L.D. است که تواناییِ برابری با قدرت هر دشمنی را دارد. در نبردی که بعد از آن رخ داد، گادسی متوجه شد که علیرغم تلاش فراوان یارای برابری با توان فزایندهی هالک را ندارد. این نبرد درنهایت با انفجار گادسی به پایان رسید.
یک شاتل فضایی متعلق به S.H.I.E.L.D. برای بازگرداندن هالک ارسال شد. حداقل خودش اینطور باور داشت. یک گروه از ابرقهرمانها، معروف به روشنفکران، از این موقعیت استفاده کردند تا از شر هالک خلاص شوند. برای همین تصمیم گرفتند که مسیر شاتل را در فضا به سمت سیارهای بدون هیچگونهای از حیات هوشمند منحرف کنند. متأسفانه اشکالی در سامانهی ناوبری رخ داد و هالک در ساکار[۶۲]، مکانی پر از قبایل بربر و نبردهای گلادیاتوری که تحت فرمان یک امپراطوری فاسد هم بود فرود آمد. این سیاره در نزدیکی یک دروازه واقع بود و بنابراین به بسیاری از فرهنگها و فنآوریهای مختلف دسترسی داشت. این سفر او را بسیار آسیبپذیر ساخت و طولی نکشید که تحت سیطرهی شاه سرخ[۶۳] قرار گرفت. هالک مجبور شد مبارزه کند ولی در نهایت صلح را برای این سیارهی وحشی به ارمغان آورد. او را به عنوان شاه سبز معرفی کردند و همهی ساکنان ساکار او و ملکهاش کایرا[۶۴] را پرستش میکردند. ملکه به پادشاهش گفت که برای او فرزندی خواهد آورد. اینطور به نظر میرسید بالاخره که زندگی هالک به روال عادی برگشته و جنگیدن به پایان رسیده است. هرچند که پایان خوشی در سرنوشت هالک وجود نداشت. سفینهای که او را به آن سیاره رسانده بود، خیلی زود منفجر شد و همسر و فرزند متولد نشدهاش را به کام مرگ کشاند. این حادثه بنر را به شکل بیسابقهای خشمگین کرد. او برای گرفتن انتقام از قهرمانان زمینی که در نابودی ساکار سهیم بودند، به همراه یارانش (گروهی به نام واربوند[۶۵]) به زمین بازگشت.
جنگ جهانی هالک
بعد از بازگشتشان، هالک مهرهی سیاه[۶۶] را در آتیلان[۶۷] شکست داد و شهر نیویورک را به عنوان میدان نبرد خود انتخاب کرد. مرد آهنی[۶۸]، آقای شگفتانگیز[۶۹] و دکتر عجیب[۷۰]، همگی در برابر هالک و گروه واربوند شکست خوردند. بالاتر از اینها، شرکای مبارز قدیمی مانند مردان ایکس[۷۱] و تهدیدهای جدیدی مانند ارتش گاما[۷۲] حتی قادر به کند کردن پیشروی شعلههای خشم هالک هم نبودند. مرد آهنی نیروهای تلفیقی ماهوارههای مختلف را گرد هم آورد تا سرانجام توانستند به جنگ هالک پایان بخشند. بنر به زندان S.H.I.E.L.D. افتاد و در عمق سه مایلی [حدود ۵ کیلومتر – م] صحرای موجاوه[۷۳] محبوس شد. اعضای گروه واربوند نیز به زندان S.H.I.E.L.D. افتادند. اما آنها پس از نجات شهر نیویورک – که در حال تجزیه شدن به دو نیم توسط شکاف عظیم و پیشروندهی ایجاد شده توسط هالک بود – فرار کردند.
ظهور هالک سرخ
در زمانی که بنر در پایگاه گاما زندانی بود، معمای جدیدی سر باز کرد: نفرت، دشمن دیرینهی هالک، در خانهاش در وطن خود، روسیه، به قتل رسیده بود. تیمی متشکل از مرد آهنی، ژنرال راث، سامسون، هالک مؤنث و فرمانده ماریا هیل[۷۴] برای تحقیق در مورد این موضوع انتخاب شدند. آنها به این نتیجه رسیدند که تنها مظنونی که قادر به انجام این قتل بوده، هالک است. عامل جنایت خیلی زود خود را در ناو هواپیمابر متعلق به S.H.I.E.L.D. نشان داد؛ یک موجود عظیمالجثه که خود را هالک سرخ مینامید. این تجلی جدید هالک باعث وارد شدن آسیب بسیار به افرادی مانند هالک مؤنث، مرد آهنی، تور[۷۵] و حتی ریک جونز با هویت تقویتشدهی جدیدش به نام ای بمب[۷۶]، وارد ساخت. بعد از این که نبرد بین هالک سرخ و ای بمب زلزلهای آنقدر قوی ایجاد کرد که به زندان بنر آسیب رسید، هالک آزاد شد. اما هالک پیش از کسب آمادگی برای سبک جنگیدن هالک سرخ، به دام افتاد. او در اولین نبردشان شکست خورد و بازویش نیز در این حین شکست. اما نتیجهی مبارزه در تقابل دومشان بسیار متفاوت بود. هالک یک ضعف بالقوه در هالک قرمز یافت و از آن بهره گرفت. هالک بعد از شکست هالک قرمز و پیش از یافتن هویت واقعی او، آنجا را ترک کرد. هرچند که بنر برای جلوگیری از ایجاد خرابیهای بیشتر توسط هالک قرمز، وقت زیادی را برای یافتن او صرف کرده بود. سفر بنر در نهایت به لاس وگاس ختم شد، جایی که هالک برای بازداشتن گروهی از وندیگوها[۷۷] از بلعیدن تمام افراد داخل یک کازینو با نگهبان[۷۸]، خانم شگفتی[۷۹]، شوالیهی ماه[۸۰] و حتی برادر جادو[۸۱] همدست شد.
جنگ مدافعان / مهاجمان
استاد بزرگ[۸۲] با یک پیشنهاد به سراغ هالک آمد. پیشنهاد این بود: اگر هالک میپذیرفت وارد یک بازی شده و آن بازی را ببرد، استاد بزرگ، یارلا[۸۳] عشق او را به زندگی باز میگرداند. هالک با این پیشنهاد موافقت کرد. به او گفته شد که میتواند گروهی از دوستانش را نیز برای کمک در بازی انتخاب کند. هالک هم همتیمیهای سابقش در مدافعین را معرفی کرد: نامور[۸۴]، دکتر عجیب و پیمایشگر نقرهای[۸۵]. همزمان با فرا رسیدن موعد روبهرو شدن با رقبایشان، جمعکننده[۸۶] به همراه هالک قرمز و تیمش شامل موردو[۸۷]، تراکس[۸۸] و کوسهی ببری[۸۹] – که اکنون به نام مهاجمین شناخته میشدند – ظاهر شد. بازی به این شکل آغاز شد که هر عضوی از یک تیم، با رقیبش بر روی زمین نبرد مجزایی روبهرو میشد اما توان هر جفت از رقبا بیش از حد معمول بود. در یک اتفاق غیرمنتظره، هالک قرمز با یک نیزهی سهشاخه به هالک ضربه زده و او را به قتل رسانید. استاد بزرگ در نهایت هالک را برای مقابله با هالک قرمز – که غیر قابل کنترل شدهبود – احیا کرد اما هالک به خاطر زنده نماندن دوبارهی یارلای محبوبش دلشکستهتر شد. این موضوع موجب رضایت خاطر عمیق دشمن سرخش شد.
افول هالکها
بنر به اسارت M.O.D.O.K. و اینتلیجنسیا[۹۰] در آمد. گروهی چهارتایی از قهرمانان تلاش کردند تا برای نجات او به پایگاه زیرزمینی نفوذ کنند. آنها متوجه شدند که در انتهای جنگ هالک با قهرمانان زمینی، ماهوارههای استفاده شده توسط استارک[۹۱] برای پایان بخشیدن به انتقام هالک، توسط M.O.D.O.K. هک شده بودند. تنها هدف از این کار، مرتبط شدن با سلولهای تشعشع یافتهی بنر بود. M.O.D.O.K. قصد داشت تا با استفاده از اطلاعات به دست آمده از این مسیر و همچنین با کمک ژنرال راث – که ظاهراً خائن مینمود – ارتشی از سربازان که از نیروی گاما انرژی میگرفتند را پدید آورد. آنها تا همان موقع باعث ایجاد شخصیت جداگانهی شیطانیای در دکتر سامسون شده، ریک جونز را به یک ای بمب هیولاوار بدل نموده و هالک سرخ را خلق کرده بودند. بعد از این که سامسون گروه خود را فعال کرد و به هالک مؤنت حمله برد – که این موضوع سبب تنها ماندن بن اوریش[۹۲] و پیتر پارکر[۹۳] در دفاع از خود در برابر هالک سرخ شد – بنر که به خشم آمده بود،رویِ دیگر خودش را برای نجات آنها آزاد کرد. نبرد بین هالکها باعث ویرانی پایگاه گشت اما مشخص شد که این آخرین باریست که چنین موجودات غولپیکری با هم رودررو خواهند شد. هالک سرخ از نیرویش برای جذب تشعشع (برای خشک کردن هالک) استفاده کرد و بنر را برای همیشه از این که یک بار دیگر به غول سبز بدل شود، ناتوان ساخت. این حد از سرعت در خارج کردن هالک از معادلات، در ابتدا جزئی از نقشه محسوب نمیشد؛ بلکه تنها بخش اولیهی نقشهی شاهکار طراحی شده به دست اینتلیجنسیا بود.
جنگ جهانی هالکها
بنر که از به کار بردن نیروی فوقالعادهاش برای مبارزه با دشمنان ناتوان بود، ناچار شد برای انجام کارهایش عمدتاً به فرزندش سکار[۹۴] دل ببندد. درست است که سکار برای کشتن پدرش به زمین آمده بود، اما در شرایطی که هالکی در کار نبود، در نهایت به بنر کمک میکرد. آمادئوس چو[۹۵]، هالک مؤنث، ای بمب و دختر تازه پیدا شدهاش لیرا[۹۶]، و گروهی از دیگر قهرمانان نیز برای شکست دادن اینتلیجنسیا با بنر همکاری کردند. اجرایی شدن نقشهی اینتلیجنسیا برای تبدیل ارتشی از سربازان A.I.M. به هالکها و رژهی آنها در ساختمان کنگرهی کشور، اتفاقی غیرقابل پیشبینی بود. همچنین، اشعهای که برای تبدیل سربازان استفاده شده بود، باعث پیدایش «قهرمانان هالکزاد[۹۷]» نیز شد. بنر و بقیهی افرادی که از باهوشترین مردمان جهان بودند، در پی یک نبرد پر هرج و مرج موفق شدند که همهی هالکها و A.I.M. ها را دوباره به انسانهای معمولی تبدیل کنند. اما هزینهی این کار بیش از حد زیاد بود. تابش پس گرفته شده از بدنهای سربازان مجدداً به سفینهی اینتلیجنسیا (حامل جهنم[۹۸]) بازگردانده شد. ولی ماشینآلات این سفینه نمیتوانستند برای مدت طولانی این تابش را نگه دارند. بنر تنها موجود حاضر در سیاره بود که میتوانست جذب تمام این پرتوها را جذب کند. سامسون برای بازگرداندن بخشی از خرابیهایی که خودش به بار آورده بود، کمک کرد و حتی جانش را هم در این راه گذاشت. بلافاصله بعد از پایان فرآیند جذب، بنر مجدداً به هالک تبدیل شد و حالا به نظر میرسید که سکار در نبردی که مدتها انتظارش را کشیده بود خواهد جنگید. سکار در این درگیری، به صورت تصادفی تعداد زیادی از افراد بیگناه را در معرض خطر قرار داد. هالک آنها را نجات داد و ثابت کرد که آن هیولایی نیست که سکار یا بنر فکرش را میکردند. در نهایت پدر و پسر با هم آشتی کردند و تصمیم گرفتند به صورت خانوادگی کار کنند.
——————–
[۱] Hulk
[۲] Bruce Banner
[۳] Robert Bruce Banner
[۴] Annihilator
[۵] Captain Universe
[۶] Joe Fixit
[۷] Mr. Fixit
[۸] Mechano
[۹] war
[۱۰] Nickname
[۱۱] Jade Jaws
[۱۲] Golly Green Giant
[۱۳] Dayton
[۱۴] Marvel Comics
[۱۵] Hulkbuster Base
[۱۶] Betty Ross Talbot Banner
[۱۷] Brian Banner
[۱۸] Rebecca Banner
[۱۹] Morris Walters
[۲۰] Elaine Banner Walters
[۲۱] Jennifer Walters
[۲۲] Thaddeus E. ‘Thunderbolt’ Ross
[۲۳] Gamma bomb
[۲۴] Rick Jones
[۲۵] Adrenaline
[۲۶] Glenn Talbot
[۲۷] Metal Master
[۲۸] Loki
[۲۹] Spider Man
[۳۰] Power Man
[۳۱] Iron Fist
[۳۲] Thing
[۳۳] Wolverine
[۳۴] Tyrannus
[۳۵] Captain Omen
[۳۶] Aquon
[۳۷] Mogol
[۳۸] Devastator
[۳۹] Inheritor
[۴۰] Glob
[۴۱] Geoffrey Crawford
[۴۲] Ravage
[۴۳] Leonard Samson
[۴۴] Devil Hulk
[۴۵] Pantheon
[۴۶] Frost
[۴۷] Madman
[۴۸] Piecemeal
[۴۹] Maestro
[۵۰] Agamemnon
[۵۱] Troyjans
[۵۲] Henry Gyrich
[۵۳] Onslaught
[۵۴] Jean Grey
[۵۵] Apocalypse
[۵۶] En Sabah Nur
[۵۷] Abomination
[۵۸] M-Day
[۵۹] Nick Fury
[۶۰] Hydra
[۶۱] Godseye
[۶۲] Sakaar
[۶۳] Red King
[۶۴] Caiera
[۶۵] Warbound
[۶۶] Black Bolt
[۶۷] Attilan
[۶۸] Iron Man
[۶۹] Mister Fantastic
[۷۰] Doctor Strange
[۷۱] X-Men
[۷۲] Gamma Corps
[۷۳] Mojave Desert
[۷۴] Maria Hill
[۷۵] Thor
[۷۶] A-Bomb
[۷۷] Wendigo
[۷۸] Sentry
[۷۹] Ms. Marvel
[۸۰] Moon Knight
[۸۱] Brother Voodoo
[۸۲] Grandmaster
[۸۳] Jarella
[۸۴] Namor
[۸۵] Silver Surfer
[۸۶] Collector
[۸۷] Mordo
[۸۸] Terrax
[۸۹] Tiger Shark
[۹۰] Intelligencia
[۹۱] Stark
[۹۲]Ben Urich
[۹۳] Peter Parker
[۹۴] Skaar
[۹۵] Amadeus Cho
[۹۶] Lyra
[۹۷] Hulked-Out Heroes
[۹۸] Hellcarrier
منبع: خانه پی نمای ایران