به گزارش فناوری فرهنگی،زمانی که جامعه به فضای تبلیغات انتخاباتی ورود میکرد تراکت و پوستر بود که شهر را آذین بندی که نه کاغذآلود میکرد و چاپخانهها جانی دوباره میگرفتند، البته قامت رفتگران شهر هم خمیدهتر میشد. دریچه شناخت مخاطبان بررسی شعارها و کلمات روی کاغذها بود که فقط هر نامزد به معرفی خود میپرداخت و فضای تخریبی در اینگونه تبلیغات دیده نمیشد. این رویه ادامه داشت تا دوباره پای تکنولوژی به میان آمد و بستر برای فروپاشی ذهنی افکار عمومی آماده شد این همان جذابیتی بود که صحت و منبع مطالب را فدا میکرد.
حالا دیگر سرمایهگذاری روی کاغذها فایده ندارد به همان دلیل که ناشران کتاب با مشکلات اقتصادی مواجه شدند و به همان دلیل که دیگر کسی حوصله خوانش متنی بیش از دو پاراگراف را ندارد. تکنولوژی برای رفاه آمد و این رفاه منجر به تنبلی شد همین رفاه دیگر نمیگذاشت مخاطب بعد از شنیدن و یا خاندن یک مطلب به دنبال صحت و درستی آن برود. تکنولوژی رفاه ایجاد میکند اما دانش نه، برای کسب دانش باید دست از رفاه کشید و اندکی اندیشید، با عقل نشست و با آن آمیخت تا هر مطلبی بدون تحقیق مورد پذیرش قرار نگیرد.
یکی از نمادهای تکنولوژی که ارتباط مستقیم با تفکر دارد همین شبکههای اجتماعی هستند که اگر هر روز یا هر ساعت بررسیشان نکنیم روزمان شب نمیشود، در این فضا هر مطلبی امکان انتشار دارد و هر چه حرف بزرگتر و جذابتری گفته باشد سریعتر بین شبکهها توزیع میشود، درست مانند دروغ بزرگ که هر چه بزرگتر باشد باورپذیرتر است.
وقتی این منش فکری در جهت دیگر منافع اقتصادی و سیاسی را به همراهی بگیرد آنوقت باید آمد و کارزاری از واقعیت و دروغ را کنار هم تجربه کرد. درست مانند برنامههای تلویزیونی که در دهه 70 مد شده بود و داستانی را روایت میکرد که مخاطبان باید صحت یا نادرستیاش را حدس میزدند. انتخابات هم مجالی برای توزیع مطالبی است که باید نسبت به صحت و درستیشان تحقیق کرد و سادهانگارانه با موضوع مواجه نشد چرا که تأثیرگذاریشان جای بحث دارد.
«فیسبوک و توئیتر در پیروزی من نقش کلیدی ایفا کرده است»؛ این سخنان دونالد ترامپ پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بود. او در حالی پیروز انتخابات شده بود که رقیبش «هیلاری کلینتون» برای تبلیغات خود ترجیح را بر استفاده از روش تبلیغات سنتی دانست. ترامپ با وجود همه ویژگیهایی که صف طویلی از مخالفان را در برابر او قرار داد، به نکته مهمی در بیان رمز پیروزی خود اشاره کرد. او قدرت فیس بوک، اینستاگرام، توییتر و سایر شبکههای اجتماعی را بیشتر از پول دانست و توانست راه خود را برای رسیدن به کاخ سفید آنقدر آسان کند که کمتر کسی ورودش را باور می کرد.
انتخابات در ایران هم خیلی بی شباهت با دیگر کشورهای جهان و از جمله امریکا نیست؛ هرچند استفاده از شبکه های اجتماعی به صورت گسترده با کمی تأخیر در کشور ما آغاز شد، توانست بسیار سریع جای خود را در میان رسانه ها باز کند و کم کم حتی به فکر جایگزین شدن با آنها هم بیفتد.
انتخابات هفتم اسفند 94، نخستین عرصه برای خودنمایی جدی این شبکه ها بود. زمانی که انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره خبرگان رهبری در پیش بود و بر خلاف گذشته کمتر پوستر و پلاکاردی بر دیواره های شهر نقش بسته بود، تنها نگرانی حامیان کاندیداها این بود که چرا در سطح شهر بر خلاف ادوار گذشته خبری از تبلیغات نیست. البته این نگرانی بیشتر از سوی حامیان جریان های سیاسی اصلاح طلب و اعتدالگرایان مطرح می شد، چون رقیب در عرصه تبلیغات سنتی و مصور اقدامات مبسوطی انجام داده بود تا جایی که در آن برهه شاهد بیلبوردهای بزرگی از کاندیداها در بزرگراه های تهران و پشت شیشه بسیاری از اتومبیل های در حال تردد بودیم که در نقطه مقابل تبلیغات جریان رقیب قرار داشت.
منبع: تسنیم