به گزارش فناوری فرهنگی، با حذف تعدادی از اپهای ایرانی از اپاستور، موضوع تحریمهای فناوری یا فناتحریم باردیگر خبرساز شد. در این مقاله سعی میکنم به اختصار جنبههای مختلف این تحریمها، تاثیرات، راهحلها و بعضی از تجارب خود را با شما به اشتراک بگذارم.
ریشه و تاریخ چه تحریمهای فناوری
بنظر میرسد ریشه تحریمهای فناوری به یک دستور اجرایی رییس جمهوری آمریکا در سال ۱۹۹۵ علیه ایران برمیگردد که محدودیتهای گستردهای را برای تجارت و ارایه خدمات به ایران تعیین نمود. در سال ۱۹۹۷ همین دستور اجرایی بنمایهی قانونی شد با عنوان International Emergency Economic Powers Act این قانون رییس جمهور آمریکا را مجاز می کند که در زمان جنگ یا وقوع یک اضطرار در امنیت ملی این کشور با منشا خارجی کشورهای دیگر را مورد تحریمهای گستردهای قرار دهد. قانون IEEPA از آن زمان بدون استثنا توسط تمام روسای جمهور آمریکا علیه ایران بهکار رفته است و در مواردی شامل حال سایر کشورها نیز شده است.
طبق IEEPA خرید، فروش، عرضه و ارایه کالا، خدمات و فناوری به کشورهای مشمول این قانون در زمان جنگ یا شرایط اضطراری محدود یا ممنوع میگردد. مشخص نیست ایران در ۲۲ سال گذشته کدام شرایط اضطراری را برای امنیت ملی آمریکا ایجاد کرده اما فعلا ما ماندهایم و این قانون.
اینکه آمریکا و بطور خاص شرکتهای فناوری از جمله اپل از چنین قانون سنگینی برای محدود ساختن اپ فروش صبحانه یا تاکسیسرویس استفاده میکنند بیشباهت به شکار گنجشک توسط موشک بالیستیک نیست و البته برای ما که با برخوردهای آمریکا آشنایی داریم خوی وحشی و قلدرمابانه این کشور پدیدهای شناخته شده است.
برای فعالان فناوری فناتحریم مدتهاست به موضوعی روزمره تبدیل شده است. همین چند هفتهی پیش بسته شدن سرویس فروش دامین «ریسلو» روی اعصاب همکاران ما راه رفت. فعالان فناوری هنوز از شوک ریسلو خارج نشده بودند که با حذف اپها حال و آینده بسیاری از پروژههای فناوری در ایران به خطر افتاد.
تمام مصائب فناتحریم
بگذارید یکبار شفاف از مشکلات فناتحریم سخن بگوییم. ابتدا برای مخاطبانی که فنی نیستند یادآوری کنیم که تولید اپلیکیشن و سایت های مدرن و امروزی با ده سال پیش تفاوتهای زیادی دارد. دهسال پیش یک نیرو یا تیم ماهر با تسلط به یکی دو زبان برنامهنویسی و بانکداده میتوانست یک سایت قابل قبول بسازد امروز اما تولید یک سایت یا اپ در بسیاری از سناریوها به یکپارچهسازی با پلتفرمها، اپها یا سامانههای دیگری نیاز دارد تا از امکانات آنها به دلایل مختلف بهرهمند شود. بسیاری از این یکپارچهسازیها نهتنها در مراحل توسعه اپ یا سایت که در مرحله عملیاتی نیز به صورت مستمر مورد نیاز هستند. مثلا فرض کنید می خواهید برای سایت خود امکان ثبتنام و ورود کاربران با فیسبوک یا گوگلپلاس را فراهم آورید اولین مانعی که با آن مواجه میشوید فیلترینگ است. چون این دو سرویس فیلتر هستند کاربران شما برای ورود به سایت شما باید از فیلترشکن استفاده کنند که منطقی نیست. حال فرض کنید می خواهید بخشی از محتوا یا داده های سایت را روی کلاود گوگل یا آمازون قراردهید، این دو سرویس ایران را مسدود کردهاند پس اپ یا سایت شما از امکانات قدرتمند این دو پلتفرم محروم می ماند. فرض کنید یک اپلیکیشن ساختهاید که در آن عملیات یا اطلاعات جغرافیایی را با استفاده از نقشه گوگل انجام می دهید کافی است نقشه گوگل وبسرویس خود را برای ایران یا برای اپ شما مسدود کند تا کل آنچه ساختهاید بیمصرف شود. همه این دشواریها کار توسعهدهندگان ایرانی را صدبار مشکلتر از همقطاران خارجیشان کرده است و تازه این همهی ماجرا نیست در انتخاب سرور یا CDN باید مراقب باشید که پس از مدتی تحریم نشوید، بهدلیل فقدان کردیتکارت یا پیپل از امکانات درآمدزایی فراوانی محرومید و خیلی محدودیتهای دیگر که ناشی از تحریمهای آمریکا یا فیلترینگ داخلی است.
پس از گذشتن از هفت خوان رستم نیز اگر توانستید یک اپ موفق داشته باشید امروز اپل و فردا گوگل آنرا حذف می کند. این همه را نوشتم تا نشاندهم حجم مشکلات ناشی از فناتحریم بسیار بیشتر از آن چیزی است که در رسانهها منعکس شده و یقین دارم بسیاری از این مشکلات از چشم دولت نیز دور ماندهاست، حتی میتوان دولت را بابت فیلترینگ بخشی از مشکل دانست.
تشکیل یک کارگروه ملی علیه فناتحریم
رسانهای نشدن مسایل مربوط به فناتحریم، تخصصی بودن و پیچیدگی های فنی و حقوقی فراوان در این حوزه باعث شده است دستگاه دیپلماسی ایران در طول مذاکرات هستهای یا پس از برجام تقریبا هیچ تلاش مشهودی برای رفع یا محدودسازی فناتحریم انجام نداده باشد.
در ایران همه می فهمند تحریم فروش نفت یعنی چه اما تصور کنید یکی از ما چگونه میتواند فغان خود را برای شکست پروژهای که نیاز به استفاده از یک وبسرویس گوگل داشته را به گوش رسانهها یا مجلس یا وزیر خارجه برساند؟
تازه اگر این صدا شنیده شود بنظر نمیرسد وزارت خارجه کارشناسان فنی و حقوقی دراختیار داشته باشد که بتوانند موضوعی اینچنین خاص و پیچیده را درک و برای رفع آن چارهاندیشی کنند.
من از قبل از برجام، موضوع فناتحریم را بارها در توییتر مطرح و خواستار تشکیل یک کارگروه تخصصی برای رسیدگی به آن شدهام، اینهم البته از همان صداهایی بوده که شنیده نمیشود.
ما یعنی همه ما از دولت، مجلس، وزارت خارجه، وزارت فناوری اطلاعات، رسانهها، دستگاه قضایی و بخصوص فعالان بخش خصوصی باید برای این مشکل دست به دست هم دهیم. فناتحریم نیاز به یک کارگروه تخصصی با حضور افرادی متخصص و مجرب از حوزههای مختلف دارد کارگروهی که بتواند مسایل مختلف و پیچیده این حوزه را شناسایی و برای رفع آنها با استفاده از یک تیم حقوقی و مذاکرهکنندگانی قدرتمند در آمریکا اقدام کند.
بعضی از این محدودیتها ناشی از اجرای محافظهکارانه و سختگیرانه شرکتهاست که حتی فراتر از قانون محدودیتهایی را علیه ایران ایجاد کردهاند.
ذکر خاطرهای که از گوددی دارم در این مورد خالی از لطف نیست. پنج سال پیش متوجه شدم سایتهای هاست شده روی سرورهای گوددی در ایران قابل دسترس نیستند. البته آنزمان ایران نبودم و هیچ سایتی هم روی گوددی نداشتم اما تصمیم گرفتم شانس خود را برای مقابله با این محدودیت بیازمایم. در وبلاگم مقالهای نوشتم با عنوان: افشای راز پنهان درباره هاستینگ گوددی. این مقاله را در شبکههای اجتماعی مختلف و سایت مدیوم نیز بازنشر کردم. استدلال اصلی من این بود که طبق تعریفی که حتی خود گوددی نیز آن را در مستنداتش ذکر کزده سرویس هاستیگ یک سایت را روی World Wide Web در دسترس دنیا قرار می دهد.
این در شرایطی است که محدود کردن دسترسی به سایتهایی که روی گوددی هاست شدهاند از یک یا چند کشور ناقض تعریف جامع WWW هستند لذا سرویسی که گوددی به اسم WWW می فروشد عملا شامل کل دنیا نیست و نوعی تقلب یا کمفروشی در آن مشهود است.
وارد نمودن این ایراد بنیادی به گوددی می توانست برای این شرکت خطرناک باشد درواقع کافی بود که تعدادی از مشتریان این شرکت، در این مورد شکایت کنند تا جریمهای سنگین مالی متوجه گوددی شود.
دو روز بعد از انتشار مقاله متوجه شدم یکنفر از گوددی پروفایل لینکداین مرا نگاه کرده است فهمیدم تیر به هدف خورده و حالا منتظر واکنش بودم. مدتی بعد گوددی در توییتر در این مورد توضیح داد و ذیل یکی از توییتها مرا نیز مورد خطاب قرارداد و گفت این محدودیت برطرف شده است.
تجربه گوددی نشان داد که گاهی به راحتی می توان با فناتحریم مقابله کرد و البته همه مسایل به این سادگی قابل حل نیست. بنظر نمیرسد بتوان اپل را با مقاله مجبور به تغییر سیاست کرد یا آمازون را وادار به ارایه سرویس به ایران کرد اما نکته مهم این است که اگر فناتحریم را به خوبی مورد مطالعه قراردهیم در مجموع شاید تمام محدودیتها در کمتر از ده حالت قابل دستهبندی باشند و سپس میتوان برای هر دسته راهحل هایی را مورد بررسی و اجرا قرار داد.
این راه حلها می تواند اقدام رسانهای، کمپین اجتماعی، اقدام حقوقی، مذاکره مستقیم، استفاده از سرویسهای جایگزین، ساخت سرویس های جایگزین یا حتی تعامل مالی و اعطای اجازه فعالیت در ایران به بعضی از سرویسها باشد در مواردی نیز هیچ راه حلی وجود ندارد اما به هرحال فناتحریم مانع جدی در توسعه کسب و کارهای نوین در این کشور است و متاسفانه زمان زیادی را به انفعال گذراندهایم و باید هرچه زودتر با پیگیری ایدهای نظیر تشکیل کارگروه به مقابله با آن برخیزیم.
منبع:آی تی ایران