به گزارش فناوری فرهنگی، روزگاری برای بسیاری از مردان و زنان مهم بود که عکسهای خصوصیشان را تنها در آلبومِ عکس خانوادگیشان نگاهداری کنند؛ اما امروز برای برخی از افراد و چهرههای سرشناس، مهم این است که عکسهای نامزدی و عروسی و بارداری و دیگر برنامههای خصوصی و شخصیشان، تعداد بازدید و «لایک» بیشتری داشته باشد.
مقایسه روزگارِ امروز و مناسبات حاکم در جامعه امروزی ما با دیروز ها و پریروزهای این جامعه کاری است بسیار دشوار و گاه ناممکن. زیرا با پیشرفت هرچه شتابانِ فناوری و افزون شدنِ سطح رفاه در جامعه امروزی، مرز بسیاری از بایدها و نبایدها، زشت و زیباها و مستورگیها و مکشوفگیهای اخلاقی و عرفی جامعه ایرانی نیز جابهجا و حتی زیر و رو شده است.
دیروزِ جامعه ایرانیِ بد میدانست که مرد نامِ زن خود را جلوِ بیگانگان صدا بزند؛ و امروزِ جامعه ایرانی نه تنها زن را در حضور غریبهها به نامِ کوچکش میخواند، که الفاظِ تحبیبی چون «جان» و «عزیز» و «گُل» را نیز همراه با نامِ بانوی مورد نظر به کار میبرد. دیروز پسندیده نبود که مردِ خانه حتی در حضور محرمانِ خانواده خود دست همسرش را بگیرد اما امروز اگر زن و شوهرِ مجریِ یک شبکه تلویزیونی جلو چشمِ هزاران بیننده نیز به یکدیگر محبت های خارج از عرف کنند، صدایی درنمیآید. دیروز میکوشیدند باردار شدنِ دختر یا عروسِ خانواده را تا زمانی که میشد، حتی از مَحرمانِ فامیل پوشیده بدارند؛ اما امروز گویی دیگر قبحی ندارد که فلان فوتبالیست یا بازیگر یا کارگردان لبخند به لب، دست در گردنِ همسرِ پابهماهش بیاندازد و رو به دوربین بایستد و عکسِ این صحنه را با میلیونها چشم به اشتراک بگذارد. دیروز برای بسیاری از مردان و زنان مهم بود که عکسهای خصوصیشان را تنها در آلبومِ عکس خانوادگیشان نگاهداری کنند؛ اما امروز برای بسیاری مهم این است که عکسهای نامزدی و عقد و عروسی و دیگر برنامههای خصوصی و شخصیشان، تعداد بازدید و «لایک» بیشتری داشته باشد.
خلاصه اینکه برای بسیاری از دیروزیان مهم بود که هر جایی و به هر شکل و حالتی دیده نشوند و برای شمارِ روبهافزونی از امروزیان مهم این است که در هر جایی و به هر شکل و حالتی دیده شوند.
«مستورگی» و «مکشوفگی»، عرف دیروز و امروزِ گروههایی از افراد بانام و گمنامِ جامعه ایرانی است که هم در فضای حقیقی و هم با شدت بیشتری در فضای مجازی میتوان حد و حدودِ درهم آمیخته و نیز درهم شکسته آن را به خوبی دید. امروزه بسیاری از چهرههای سرشناسِ هنری، ورزشی، فرهنگی و گاه سیاسی همپا با شماری از مردمِ عادی و اجتماعی میکوشند لحظه و آنی از زندگی خصوصی خویش و نیز همسر و فرزند و متعلقانِ خود را برای عمومِ مردم به نمایش بگذارند و لابد هر یک نیز برای این کار دلایلی دارند.
با توجه به فراگیر شدنِ هرچه بیشترِ پدیده نمایش و اشتراکگذاری تصاویر شخصی برای عموم مردم، که به ویژه در میان هنرمندان، ورزشکاران و چهرههای مشهور نمود بیشتری دارد، ایرنا به سراغ تنی چند از کارشناسانِ رسانه، جامعه شناس و روانشناس رفته تا دیدگاه آنان را درباره این پدیده روبه گسترش جویا شود.
** اشتراکگذاری عکسهای خصوصی و خودکمبینی و عقدههای حقارت کودکی
پروفسور حسین باهر، استاد دانشگاه، پژوهشگر و رفتارشناس برجسته با اشاره به اینکه افراد سرشناس یا عادی که تصاویر خصوصی خود را در معرض دید عموم میگذارند، از عواقب این کار خود اطلاع کامل و دقیقی ندارند، گفت: دلایل فردی و شخصی چنین رفتارهایی را میتوان در خودکمبینی و عقدههای حقارت دوران کودکی افرادی دانست که عکسهای شخصی و خصوصی خود، همسر و خانوادهیشان را در فضای مجازی با دیگران به اشتراک میگذارند.
این استاد دانشگاه همچنین گفت: اینکه چهرههای سرشناس عکسهای شخصی خود را در فضا مجازی منتشر میکنند مسلماً دارای تأثیرهایی در جامعه خواهد بود که در این باره میتوان دو نوع تأثیر مثبت و منفی را در دو دوسته جماعت عقلانی و عشقانیِ جامعه در نظر گرفت که هر یک نیز تبعات ویژه ای خواهد داشت.
** قاعده طلایی اخلاق و انتشار تصاویر خصوصی
حجتالاسلام و المسلمین جلال نوری، پژوهشگر مذهبی و کارشناس رسانه، طرح دیدگاه خود را درباره بحث اشتراکگذاری عکسهای خصوصی در فضای عمومی، از زاویه مخاطبانِ این عکسها آغاز کرد و گفت: هر انسانی دوست دارد احترام و جایگاه هویت و شخصیتش حفظ شود؛ براین اساس، بهطور طبیعی انسان دوست ندارد عکسها و مسائل خصوصیِ زندگیاش در فضای عمومی پخش و منتشر شود. به همین دلیل است که امانتداری، رازداری و افشانکردنِ اسرار دیگران جزو وظایف اخلاقی ما است.
امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «آنچه برای خود نمیپسندی، برای دیگران نیز نپسند». از همین فرمایش حضرت یک اصل اخلاقی استنباط میشود که قاعده طلایی اخلاق شناخته شده و آن، این است که ما باید خودمان را به جای افراد دیگر بگذاریم، آن وقت ببینیم راضی هستیم اتفاقی که برای آنان میافتد، برای خودمان نیز رقم بخورد، یا نه. با این توضیح و با در نظرگرفتنِ اینکه فضای مجازی، فضای غیرامنی است که وقتی امری وارد آن شد، به صورت فراوان تکثیر و توزیع میشود، باید از خودمان بپرسیم اگر میخواهیم چیزی را منتشر کنیم، آیا به موجبِ آن، اسرار دیگران نیز افشا خواهد شد یا خیر.
وی ادامه داد: بُعد اخلاقیِ دیگرِ این ماجرا این است که باید توجه داشته باشیم که آیا براساس آموزههای اخلاقیمان، ما اجازه داریم عکس یا مطلبی را که حاوی محتوایی خصوصی همچون تصویر بیحجاب برخی خانمها است، منتشر کنیم؟ حال اگر این عکس، عکسِ خصوصی چهره ای سرشناس باشد، ما جدای از زیرپا گذاشتن اصول اخلاقی، داریم به حیثیت اجتماعی او نیز آسیب میزنیم، زیرا افراد جامعه نسبت به یک چهره مشهور ذهنیت و تصوری دارند و ما با انتشار تصویر خصوصی آن فرد سرشناس، به آبرو و اعتبار و حیثیت اجتماعی او لطمه میزنیم و در واقع وارد حریم خصوصی او میشویم.
** عشق به امام حسین (ع) و انتشار عکس خصوصی؟!
این کارشناس رسانه و مسایل مذهبی همچنین گفت: به این نکته نیز باید توجه کرد که هر عکسی یک پیامی دارد؛ وقتی ما در تعریف از فردی، عکسی از او منتشر میکنیم که مثلاً دارد به نیازمند یا یتیمی کمک میکند، انتشار آن پیامد مثبتی دارد و موجب اعتبار و وجاهت بیشتر فردِ صاحبِ عکس میشود. اما برخلافِ این، یک عکس نیز میتواند موجب ترویج بداخلاقی، بیحجابی، حریمشکنی و تجاوز به حریم خصوصی شود. این در حالی است که ما در یک جامعه ایرانیِ مسلمانِ شیعه زندگی میکنیم و بسیاری از مردم ایران در محرم برای امام حسین (ع) مشکی میپوشند و میخواهند خودشان را با فرهنگ عاشورا همراه کنند و نیز مردم ما، چه سنی، چه شیعه عشق فراوانی به حضرت امیرالمؤمنین (ع) دارند. خب بر این اساس، ما امیرالمؤمنین (ع) را مظهر عدالت میدانیم و سیدالشهدا (ع) را نماد شهادت و حقطلبی؛ پس وقتی ما مسلمان و شیعه اهل بیت (ع) هستیم و وقتی فرهنگ اصیل ایرانیِ ما از چند هزار سال پیش بر حیا و عفت تأکید داشته و اسلام نیز به طور مضاعف بر این موضوع تأکید کرده است، چه طور میتوانیم به خودمان اجازه دهیم که وارد حریمهای خصوصی افراد شویم؟
حجت الاسلام نوری دیدگاه خود را درباره تمایل برخی چهرههای هنری یا ورزشی به انتشار عمومی عکسهای خصوصی و خانوادگیشان، این طور مطرح کرد: شخصیتهای هنری و ورزشی به واسطه اینکه ماهیت شغلشان با میزان شهرتشان به هم گره خورده است، شرایطی متفاوت نسبت به افراد عادی یا حتی شخصیتهای سیاسی و اجتماعی جامعه دارند. یعنی چه بسا نوع درآمد چهرههای سینمایی، موسیقایی، ورزشی و هنری به میزان شهرت آنان مرتبط است، بنابراین اینکه آنان عکسهایی را از خود منتشر کنند، خلاف عرف نیست و در همه جای دنیا نیز مرسوم است و نفس این ماجرا خلاف اخلاق و عرف نیست. اما این خلاف عرف و اخلاق نبودنِ این حرکت تاجایی است که به عرف و هنجار عمومی و اخلاقیِ جامعه آسیب نرساند. مثلاً اگر یک چهره سرشناس هنری، عکسهای نامزدی خود را منتشر کند و هزاران زوج جوان نیز آنها را ببینند و الگوبرداری کنند و آنان نیز بخواهند عکسهای خصوصی مراسم نامزدی خود را منتشر کنند و این مساله باب شود، آیا این منجر به این نمیشود که قبح بسیاری از مسائل بشکند و روابط نادرست بین محرم و نامحرم ترویج یابد و ارزشهای اخلاقی در جامعه کمرنگ شود؟
** انتشار عکس خصوصی چهرهها مانند تبلیغ سیگار است
وی ادامه داد: بنابر این همان قدر که انتشار عکس سیگار یا قلیان کشیدن چهرههای محبوب هنری و ورزشی، به سبب الگوسازی و تأثیرگذاری این شخصیتها بر جامعه، نادرست است، به همان میزان نیز انتشارِ عمومی عکسهای خصوصی آنان در فضای مجازیِ عمومی نادرست خواهد بود؛ زیرا شاید منِ نوعی چهره هنری سرشناسی باشم که برایم اهمیت ندارد عکس خصوصیام را دیگران ببینند، اما اگر مردم عادی از این کارِ من الگو بگیرند و عکسهای خصوصی و ناموسیشان را در فضای مجازی در دسترس همگان قرار دهند، این کار با توجه به قومیتها و فرهنگهای مختلفی که در جامعه ما وجود دارد، میتواند تبعات فراوانی داشته باشد و اتفاقهای خانوادگی و اجتماعی ناگواری را رقم بزند.
نوری افزود: جامعه ایرانی به دلیل اینکه با شیب تندی از سنت به مدرنیته وارد شده است، عطش ویژه ای به جاذبههای بصری دنیای دیجیتال دارد و ما بیآنکه از سواد و فرهنگِ این فناوری دیجیتال آگاه باشیم، داریم از آن استفاده میکنیم. از سویی ما نیز جامعه ای جوان داریم که کنجکاو است و افزون براین، ساختار جامعه ایرانی، یعنی شخصیت فکری و فرهنگی جامعه ایرانی نیز کنجکاو است. وقتی همه اینها را در کنار هم قرار میدهیم، میبینیم که همزمان با استفاده از این فناوری، دستگاههای فرهنگی و رسانههای عمومی موظف بودهاند فرهنگ استفاده از دنیای دیجیتال و فضای مجازی را آموزش دهند تا هم عامه مردم و هم چهرههای سرشناسِ جامعه یاد بگیرند که باید هنگام انتشار یک عکس، فیلم یا مطلب در فضای مجازی این را در نظر بگیرند که هم ما نباید حریم عمومی را نقض کنیم و هم دیگران نباید حریم خصوصی ما را بشکنند.
وی ادامه داد: دیدن فیلم و عکس جراحی قلب باز و یا کالبد شکافی مرده حرام نیست، اما چون انتشار این عکس قبیح و مشمئزکننده است، کمتر فردی پیدا میشود که آن را در فضای عمومی منتشر کند؛ بنابراین همان قدر که چنین عکسهایی در ظاهر چندشآور است، به همان اندازه هم انتشار عکس خصوصی یک خانم یا آقا میتواند قبیح باشد، زیرا حریم عمومی جامعه را نقض میکند و میتواند موجب جریحهدار شدن افکار عمومی شود.
** رابطه دو طرفه حریم خصوصی و حریم عمومی
حجتالاسلام و المسلمین نوری در ادامه با اشاره به مسئولیت چهرههای سرشناس در قبال جامعه و فرهنگ آن، گفت: از این سو باید پرسید آیا منِ نوعی که مثلاً یک چهره سرشناس فرهنگی، هنری، ورزشی یا حتی سیاسی هستم، اجازه دارم هر عکسی را از خودم در فضای مجازی منتشر کنم که حریم حیا و عفتِ جامعه را بشکند؟ من این پرسش را طرح میکنم که در هیچ قانونی حرمتی برای راه رفتن با پیجامه (پیژامه) یا شلوارک در انظار عمومی در نظر گرفته نشده، یعنی اینکه این کار غیرقانونی نیست، اما با وجود این بسیاری از افراد به خودشان اجازه نمیدهند با پیجامه یا شلوارک در خیابان ظاهر شوند و حریم عمومی را نقض کنند. زیرا حریم عمومی دارای عفت و حیای خاصی است و وقتی ما صفحه ای را در فضای مجازی ایجاد میکنیم و هزاران عکس را در آن منتشر میکنیم، که چند ده هزار نفر شاید آن را ببینند، باید از خودمان بپرسیم که عکسها و مطالبی که ما از خودمان منتشر میکنیم، آیا قوانین اجتماعی و هنجارهای عرفی و اخلاقیِ جامعه را نقض میکند یا خیر. یعنی همان قدر که از آن سو ما راضی نیستیم که کسی اسرار ما را فاش کند و عکسهای خصوصیمان را منتشر کند، از این سو ما نیز اجازه نداریم هنجار عمومی و عرف اجتماعی را بشکنیم.
** تحلیل انتشار عکسهای خصوصیِ چهرهها در سه سطح خرد و میانه و کلان
دکتر احمد بخارایی جامعه شناس و مدیر گروه مسایل و آسیب های اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران نیز درباره چرایی اینکه چهرههای مشهور عکسهای خصوصی خود را منتشر میکنند، نظر خود را با ایرنا در میان گذاشته است.
این جامعهشناس در این باره گفت: هر پدیده اجتماعی را می توان در سه سطح یا از سه زاویه تحلیل کرد؛ سطح خرد، سطح میانه، سطح کلان. در سطح خرد حوزه مورد تحلیل ما به طور عمده فرد و روابط پیرامونی او است؛ مثلاً رابطه فرد با دوستانش یا یک گروه. در سطح میانه سازمانهایی مورد تحلیل قرار میگیرند که فرد تحت سازماندهی آن سازمانها رفتار میکند. گاه نیز یک پدیده اجتماعی در سطح کلان تحلیل میشود، که این سطح کلان به ساختارها بازمیگردد.
با ذکر این مقدمه، این ماجرا را هم که برخی چهرههای سرشناس عکسهای خصوصی و خانوادگی خود را در فضای مجازی برای عموم مردم منتشر میکنند، میتوان در این سه سطح تحلیل کرد.
وی افزود: در سطح خرد، میتوان اینطور گفت که شاید فرد مشهوری این کار را بکند و عکسهای مراسم خصوصی خود را منتشر کند، اما فرد مشهور دیگری این کار را نکند؛ که این بازمیگردد به خانواده، تربیت، دیدگاه و گذشته خانوادگی و اجتماعی افراد. ما هنرمندان بسیاری داریم که طبیعتاً هر یک عکسهای شخصی و خصوصی نیز دارند، اما شاید تنها بیست درصد آنان این نوع عکسهایشان را در فضای عمومی منتشر میکنند. متأسفانه بسیاری در تحلیل این ماجرا روی همین سطح خرد انگشت میگذارند؛ این، درحالی است که این سطح خرد شاید تنها به اندازه پانزده درصد در بروز چنین پدیدهای نقش دارد و چندان نمیتوان روی آن مانور داد، اما به اندازه همان پانزده درصد نیز نمیتوان از آن غفلت کرده و نادیدهاش گرفت.
** چهره سرشناسی که هویت خود را پیدا نکند میکوشد هر بار به طریقی خبرساز شود
بخارایی گفت: در سطح میانه باید به سراغ سازمانهایی رفت که این افراد در آن تعریف میشوند؛ یعنی سازمانهایی که برای آن افراد جنبه آیینه را دارد و آنان خود را در آیینه آن سازمان میبینند. آن سازمانها البته هم حالت رسمی دارد، مثل خانه هنرمندان یا وزارت ارشاد؛ و هم جنبه غیررسمی دارد، مانند مسایلی چون باندبازیهای زیرزمینی یا مسایلی که در پشتپرده اتفاق میافتد. به هر روی اینکه چنین پدیدهای در جامعه اتفاق میافتد، در سطح میانهاش باز میگردد به ضعف سازمانهای مربوط. مثلاً خانه هنرمندان را در نظر بگیرید؛ آیا یک هنرمند میتواند خودش را در خانه هنرمندان پیدا کند و در آنجا شکوفا و کامل شود؟ ابتدا باید دید که یک هنرمند هویت خود را در سازمانهای رسمی مربوط به حوزهاش پیدا کرده یا نه؛ و بعد باید به دنبال این رفت که چرا او عکسهای خصوصی خود را منتشر میکند. از آن سو در سازمانهای غیررسمی نیز که واضح است ملاکهای عقلانی و حرفهای چندان در نظر گرفته نمیشود، زیرا در آنجا احساسات و عواطف و روابط حکمفرما است و در چنین ملغمهای کنترل چندانی وجود ندارد زیرا در یک سازمان غیررسمی نظارت و کنترل تعریف نشده است.
این جامعه شناس ادامه داد: در سطح کلان که به ساختارها باز میگردد و بیش از شصت درصد از علتهای بروز این پدیده را به خود اختصاص میدهد باید به این توجه داشت که که آیا ساختارها به فرد اجازه بروز و ظهور میدهند یا خیر. بنابراین اگر یک هنرمندی خود را و هویت خود را در سه سطح خرد و میانه و کلان پیدا نکند، موجودی سرگشته و حیران خواهد بود که میکوشد خود را عرضه کند و به نمایش بگذارد و برای رسیدن به این منظور یک روز عکسهایش را در فضای مجازی منتشر میکند، یک روز حرف جنجالی میزند، حرکت تندی میکند، یک روز اعتیادش خبرساز میشود، یک روز افسردگیاش، یک روز خودکشیاش و خلاصه مخاطب باید هر روز منتظر یک چیز تازهای از او باشد.
** با توصیه کردن وضع بدتر میشود
وی تصریح کرد: البته این مساله تنها مختصِ هنرمندان نیست و دیگران نیز میتوانند اینگونه باشند، زیرا هنرمند نیز جزوی از جامعه است. البته ما در جامعهشناسی میگوییم هر پدیدهای کارکرد مثبت و منفی دارد و این اتفاق هم میتواند در کنار کارکردهای منفی، کارکرد مثبت نیز داشته باشد و میتوان اینگونه دید که آن هنرمند با این کارش دارد پیامی را به جامعه منتقل میکند و ما باید پیام او را بگیریم، زیرا با توصیه کردن هیچ مشکلی حل نمیشود، بلکه وضع بدتر میشود و مشکلات از روی زمین به زیرزمین میرود و در آن وقت حل کردن آنها بسیار دشوارتر خواهد بود.
** چهرههای مشهور تحت تأثیر جامعه هستند
رضا بافتی، روانشانس و پژوهشگر سبک زندگی، دیگر کارشناسی است که در گفتگو با ایرنا دیدگاههای خود را درباره پدیده به اشتراکگذاری عکسهای خصوصی چهرههای سرشناس، بیان کرد.
این روانشناس با بیان این که چهرههای سرشناس نیز تحت تأثیر فضای کلی جامعه عمل میکنند،گفت: به نظر من چهرههای سرشناس هم تحت تأثیر جامعه قرار گرفتهاند، زیرا اوایل اعلام میکردند که صفحههای مجازی موجود برای آنان نیست و دیگران آن صفحهها را به نام چهرههای سرشناس باز کردهاند، اما هرچه جلوتر آمدیم، دیدم کار به جایی رسیده که برخی چهرههای سرشناس هنری و فرهنگی و ورزشی حتی به تعداد فالورهای یکدیگر هم حسادت میکنند. به هر ترتیب به نظر من ما امروز به شرایطی رسیدهایم که دیگر نمیتوان جلو پدیدهای همچون به اشتراک گذاشتن عکسهای خصوصی را گرفت، اما میتوان با تشکیل اتاقهای فکر، از شتابِ روزافزون این پدیده کاست.
وی افزود: ما نمیتوانیم مقابل هر پدیدهای که وارد می شود، بایستیم، مانند ماهواره یا بسیاری از پدیدههای دیگری که نتوانستیم برابر آنها بایستیم؛ تنها راهی که پیش روی ما مانده، این است که سرعت پدیدههای این چنینی را مدیریت کنیم. چه ایرادی دارد برای این کار فرهنگسازی کنیم و اصلاً در تلویزیون برنامههایی را با حضور افراد درجه یک و محبوب درست کنیم که درباره فرهنگ فضای مجازی و شرایط آن بحث شود و آگاهیسازی صورت گیرد؛ برنامهای که دارای اتاق فکر و نویسندههایی قوی باشد که با حضور چهرههای محبوب بتواند توجه مردم را جلب کند و دیده شود. ما باید برای این فرهنگسازی به شکل موازی تبلیغات داشته باشیم نه اینکه بخواهیم مقابل این پدیده تبلیغ کنیم، زیرا اگر تبلیغ مقابل این پدیده روی دهد، حالت تز و آنتی تز عمل میکند و نتیجهاش بسیار بدتر خواهد بود.
** برخی چهرههای سرشناس اگر واهمه نداشتند بسیار رهاتر از این عمل میکردند
این کارشناسِ سبک زندگی درباره اینکه آیا چهرههای سرشناسی که اقدام به اشتراکگذاری عکسهای خصوصیشان میکنند، تا چه حد خود را در برابر جامعه و هنجارهای آن مسئول میدانند، گفت: به نظر من چهرههای هنری، ورزشی و مشهور را باید به سه دسته تقسیم کرد؛ عدهای هستند که نسبت به جامعه خود مسئول هستند؛ اگر بخواهم نمونه بیاورم، باید از م . م نام ببرم. او بارها اعلام کرده که هیچ صفحهای در فضای مجازی ندارد و یا وقتی با دخترش در یک مراسم حاضر میشود و عکسش منتشر میشود، میبینیم که دختر او نه آرایشی دارد و نه مانند برخی جراحی کرده است؛ خب این کار یعنی الگوسازی که موجب شد این عکس بسیار دیده شود. دسته دیگر نیز چهرههایی هستند که اصلاً هنجارهای جامعه برایشان اهمیت ندارد و برای همین است که عکسهای بحثانگیزی از خود منتشر میکنند؛ برخی از این افراد اگر از یک سری مسایل ترس و واهمه نداشتند، بسیار بدتر از این میکردند و رهاتر از آن چیزی که ما فکرش را بکنیم عمل میکردند. البته دستهای هم هستند که میان این دو گروه هستند؛ یعنی تا حدی رعایت میکنند و اینطور نیست که رها باشند.
** بیمحابا داریم خط قرمزها را میشکنیم
این روانشناس همچنین گفت: ما نمیتوانیم بگوییم که این فضای مجازی مفید است یا نامفید؛ زیرا مفید بودن یا نبودنِ آن بستگی دارد به نوع استفاده از آن. اما میتوان این را با اطمینان گفت که ما هیچ بستر و فرهنگسازی برای بهرمندی از این فضای مجازی نکردهایم. زمانی در اروپا و آمریکا سبک هیپیها مُد میشد، بعد مدل خام آن در ایران فراگیر میشد و تعدادی از جوانان ظاهر خود را به این سبک درمیآوردند، بیآنکه بدانند اصلاً هیپی یعنی چه. یا پانکها و رپها و دیگر سبکها نیز به همین ترتیب. فضای مجازی نیز در ایران همین طور شده است. در هیچ جای دنیا این طور نیست که همه سرگرم موبایل باشند و دایم در فضای مجازی دنبال سوژه بگردند؛ اما متأسفانه ما در ایران دچار وضعیتی شدهایم که بیمحابا داریم بسیاری از خط قرمزها را زیر پا میگذاریم.
بافتی گفت: الآن فضای مجازی بهگونهای شده که از کودک و نوجوان تا پیرمرد هشتاد ساله را درگیر کرده است. ما در کودکی حکایت دجال را شنیده بودیم که یک چشم است و کاری میکند که همه دنبال او راه بیافتند و الآن که گاهی با خودم فکر میکنم، تصور میکنم که شاید منظور همین موبایل و فضای مجازی بوده است. ما در ایران فقط حرف میزنیم، در حالی که برای حل کردن مشکلهای اساسی جامعه باید بودجه اختصاص داده شود و مردانه با تمام وجود و با اخلاق کامل کار کرد؛ همین است که میبینیم با بحران طلاق، اعتیاد، فضای مجازی، رشوهخواری، بیاعتمادی که به نظر من هر یک تبدیل به سونامی شده است، مواجه شدهایم و اگر امروز کاری نکنیم، فردا دیگر هیچ کنترلی نخواهیم داشت.
منبع: آی تی آنالیز