به گزارش فناوری فرهنگی، اگر مجموعهای دغدغه نداشته باشد، یک دفعه میبینید سه سال دیگر رفت سراغ تولید بازیهای کامپیوتری، پنج سال دیگر سراغ تولید انیمیشن رفت و هفت سال دیگر دغدغهاش طراحی کمیکاستریپ شد. هی از این شاخه به آن شاخه میپرند. اینها را هر چقدر هم که حمایت کنی در این بازار نخواهند ماند و متأسفانه تجربه تلخشان باعث میشود که دیگرانی که میخواهند در این زمینه فعالیت کنند با سختی بیشتری بتوانند ورود کنند.
از نظر قانونی چیزی به نام مجمع تولیدکننده نوشتافزار ایرانی اسلامی نداریم. اقدامی که جبهه حزبالله انجام میدهد در هر عرصهای باید منطبق با قوانین و محکم باشد، یعنی اقدامات هیجانی یا ناقض قوانین کشوری از جریان حزباللهی پسندیده نیست. نیاز به تأسیس یک مجمع یا انجمن صنفی در زمینه نوشتافزار داریم ولی باید فرآیند را به شکل قانونی طی کند. ابتدا هر کدام از تولیدکنندگان باید شخصیت حقوقی خودشان را کامل کنند و مجوزهای لازم را دریافت کنند تا از نظر نهادهای ذیربط به رسمیت شناخته شوند. در مرحله بعد این شخصیتهای حقوقی رسمی میتوانند در قالب انجمنهای صنفی کار حرفهای خودشان را آغاز کنند. تشکیل این مجمع به نظر من کار اشتباه و خطایی است چون این مجمع، هویت قانونی ندارد.
نکته دیگر آنکه در جایی که میشود انجمن صنفی تشکیل داد، تشکیل مجمع، کار غلطی است؛ چون اصناف، جزو پایدارترین و قدیمیترین انجمنها در کشور ما هستند و اختیارات قانونی زیادی دارند. یک مجمع چنین اختیاراتی ندارد و در قالب گروههای فرهنگی محسوب میشود و دیگر کار صنفی نمیتواند انجام دهد. در جایی که میتوانیم یک کار اصولی و ریشهای انجام بدهیم و طبق قانون، اختیاراتی را برای خودمان ایجاد کنیم تا نگاه ما در عرصه نوشتافزار پایدار شود و در نسلهای بعدی هم ادامه پیدا کند، آمدیم با یک کار غیرقانونی و نادرست، آن تلاش اساسی را منحرف کردیم.
جنگ با فانتزیسازی
نکته دیگر اینکه حجم عمدهای از این دفترها که به بازار عرضه میشود، دفاتر غیرفانتزی هستند یعنی از شخصیتهای انیمیشنی و سینمایی و… روی جلد این دفترها استفاده نشده است. محل نزاع ما با دشمن هم این دفترها نیست. محل نزاع، دفترهای فانتزی است. حالا حجم دفترهای فانتزی غیرخودی چقدر است؟ حدود بیست میلیون جلد دفتر است. اگر این عدد درست باشد یعنی ما محل نزاعمان با دشمن روی بیست میلیون جلد دفتر است. اگر این آمار را در نظر بگیرید، فروش یک میلیون و سیصد هزار دفتر انگار که شما فقط حدود ده درصد بازار را پوشش دادی.
ارتباط تولید با نان زن و بچه
نکته مهم دیگر در این زمینه تخصص است. کسانی که با سرمایه شخصی و با مطالعه یا دانش لازم وارد این عرصه بشوند، احتمال موفقیتش خیلی بیشتر از کسانی است که روی سرمایههای دولتی و شبهدولتی وارد این عرصه میشوند. شما مدیری را در نظر بگیرید که اگر دفترهای مشقش فروش نرود، حقوق کارمندانش را نتواند بدهد حتی ممکن است نتواند نان سر سفره زن و بچهاش را ببرد. این را مقایسه کنید با کسی که نقدینگی در اختیارش قرار دادند و اگر شکست بخورد یک نامه عذرخواهی بنویسد و اعلام کند که من به این دلایل ناموفق بودم. نفر اول برای فروش دفترها و توسعه شبکه توزیع و… از هیچ کاری دریغ نمیکند ولی نفر دوم از سر سیری میآید سراغ این کار.
دغدغه داشتن و خود را وقف کار کردن خیلی مهم است. یکی از تجربههای شیرینی که در این زمینه دارم، دفترهای قاصدک است. مجموعه کارهای قاصدک یک مجموعه دغدغهمند است که میخواهد در این بازار بماند. این مجموعه به زودی به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان دفتر فانتزی ایرانی اسلامی تبدیل میشود. ولی اگر مجموعهای دغدغه نداشته باشد، یک دفعه میبینید سه سال دیگر رفت سراغ تولید بازیهای کامپیوتری، پنج سال دیگر سراغ تولید انیمیشن رفت و هفت سال دیگر دغدغهاش طراحی کمیکاستریپ شد. هی از این شاخه به آن شاخه میپرند. اینها را هر چقدر هم که حمایت کنی در این بازار نخواهند ماند و متأسفانه تجربه تلخشان باعث میشود که دیگرانی که میخواهند در این زمینه فعالیت کنند با سختی بیشتری بتوانند ورود کنند.
اصلاح غفلت تاریخی
الان تولیدکنندگان نوشتافزار ایرانی و اسلامی باید به سرعت بروند و این غفلت تاریخی که ما در این زمینه داشتیم را از بین ببرند و سریعتر انجمن صنفی تشکیل بدهند. اگر انجمن صنفی تشکیل ندهیم، کسانی تشکیل میدهند که بعدا نمیتوانیم درستش کنیم. مثلا انجمن صنفی کتابفروشان را بببینید، مجمع ناشران انقلاب اسلامی هر کاری کرد نتوانست آنجا ورود پیدا کند. امثال نشر چشمه مدیریت آن مجموعه را به عهده داشتند و برای جمهوری اسلامی بحران ایجاد کردند. ما در عرصه تولید نوشتافزار وضعمان فرق میکند. خط مقدمی تازه تأسیس کردیم. اینجا ما باید آییننامهها را بنویسیم، ما باید پیوست فرهنگی فعالیت اقتصادی در این زمینه را تدوین کنیم. این اشتباه است که این سنگر را رها کنیم و برویم سراغ سنگری که موقع عقبنشینی باید به عهده میگرفتیم و میرفتیم آنجا مستقر میشدیم. ما مجموعه عظیم اختیارات صنفی را رها کردیم و رفتیم سراغ یک مجموعه فرهنگی که هیچ اختیار صنفی ندارد.
تشکیل مجموعههای فرعی مثل مجمع تولیدکنندگانی که الان راه افتاده، حس کاذبی از موفقیت در تولیدکنندگان ایجاد کرده که یادشان میرود آن سنگر اصلی را بگیرند و کسانی دیگر آن را خواهند گرفت. موتور تولید نوشتافزار در کشور ما به حرکت افتاده و دغدغه شده و عده زیادی در این زمینه کار میکنند و به طور طبیعی اینها انجمن صنفی خواهند شد.