به گزارش فناوری فرهنگی، مقایسه سلسله وقایع رخ داده توسط هاروی واینستین، چهره مشهور هالیوود ـ که منجر به حذف کامل او با همه نفوذش از صحنه سینمای آمریکا شد ـ با اتفاقات مشابه داخلی، این نگرانی را تشدید کرده که برخی سینماگران کشورمان با توجیهات عجیبی، مانع از عیان شدن این مسائل میشوند و در چنین شرایطی، اگر هاروی واینستین در سینمای ایران بود، نه تنها هیچگاه نابود نمیشد، بلکه اکنون در حال تولید آثار تازهای بود!
ابعاد این وقایع از آن جهت اهمیت دارد که با توجه به کیفیت وقوع، اکثرشان مستند و قابل اثبات نیست؛ اما در عین حال، این مسأله باعث نشده از این چهره مطرح هالیوود رفع اتهام شود و او را قربانی توطئه یا باج خواهی زنانی بخوانند که قصد داشتهاند از طریق این تهیه کننده در پروژههای مهم حضور یابند و حالا قصد انتقام گیری داشتهاند. اتفاقاً با همه این زنان به عنوان قربانی برخورد شد و نه تنها هالیوود، بلکه ارشدترین سیاستمداران آمریکا، این تهیه کننده را منکوب کردند.
در نهایت پس از آنکه هاروی واینستاین از کمپانی میراماکس ـ که خود پایه گذارش بود ـ اخراج شد، آکادمی علوم و هنرهای سینمایی (اسکار) در نشست اضطراری خود، به اخراج از این نهاد سینمایی تصمیم گرفت. بدین ترتیب، یکی از بزرگترین غولهای هالیوود، در چند روز نابود و از صحنه سینمای آمریکا حذف شد.
در این پروسه، هیچ سینماگر آمریکایی یا انجمنهای صنفی تهیه کنندگان، میراماکش و یا آکادمی اسکار حیثتشان را به این شخص گره نزدند و با این توجیه که بیآبرویی این شخص به اعتبار سیستم و نظام استودیویی ضربه میزند، سعی در پرده پوشی ماجرا نکردند و نگفتند که باید مشکل درون سینما حل شود و این مسائل به خارج از اهالی سینما ربط ندارد و در همین راستا، هیچ یک از آنهایی که افشاگری کردند، منکوب نکردند.
این در حالی است، فیلمهایی که با تهیهکنندگی «هاروی واینستاین» در دوران فعالیت او در دو کمپانی میراماکس و واینستاین ساخته شدند، در مجموع 341 بار نامزد جایزه اسکار و 81 بار نیز برنده اسکار بودهاند. او همچنین برای تهیهکنندگی فیلم «شکسپیر عاشق» در سال 1998 موفق به کسب جایزه اسکار شد و همچنین برای تهیهکنندگی تعداد زیادی از نمایشها هفت بار برنده جایزه تونی شده است.
در اتفاقی مشابه، در اسفندماه سال 1394 شاهد محکومیت قضایی یکی از کارگردانهای شناخته سینمای ایران بودیم که همان زمان «تابناک» متن حکم را منتشر کرد و سپس در تماس با مدیران ارشد وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی، خواستار برخورد با این ماجرا شد و همان زمان روند اکران فیلم سینمایی مربوط به این کارگردان متوقف گشت.
بنا بر این مستندات، آقای کارگردان سینما به استناد ماده 230 قانون مجازات اسلامی به تحمل یکصد ضربه شلاق به عنوان حد زنا محکوم و با توجه به مندرجات پرونده و اینکه عدهای جوان به شوق هنرپیشه شدن و معروفیت تن به اعمال خلاف شرع و قانون میدهد و نظر به اینکه آقای کارگردان از همین نقطه ضعف سوءاستفاده کرده، جهت جلوگیری از وقوع و تکرار چنین مسائلی به استناد ماده 23 قانون مجازات اسلامی، آقای کارگردان برای دو سال محروم از هرگونه فعالیت هنری اعم از سینما، تلویزیون، تئاتر و موارد مشابه شده است.
اکنون نه تنها فیلم این کارگردان اکران شده، بلکه تولید مجموعهای توسط او آغاز شده و فعالیتهای دیگری را نیز آغاز کرده که میتواند به تکرار اتفاقاتِ منتهیِ به صدور حکم سال 1394 منجر شود. در مقابل شاهد سکوت عمیق نهادهای صنفی سینمایی و حتی همکاری برخی از این نهادها با این کارگردان بودیم.
شبیه این وقایع نیز در چند دهه اخیر، بارها در صنعت سینمای ایران رخ داده و بر آن سرپوش گذاشته شده است. عمده توجیهات برای سرپوش گذاشتن، بیان این استدلال هاست؛
1- ما چنین چیزهایی در سینمای ایران ندیدهایم؛ در نتیجه چنین چیزی نیست!
2- چرا به من پیشنهاد نشده و برای من رخ نداده؟ حتماً بازیگر خودش مشکل داشته است!
3- نباید با مطرح کردن نام این شخص، سایر هم صنفشان را در معرض اتهام قرار داد!
4- در همه مشاغل این اتفاق رخ میدهد؛ چرا سایر صنوف غوغا نمیکنند؟
5- در شرایطی که برخی سینما را تضعیف میکنند و به هنرمندان اتهام فساد میزنند، رسانهای کردن این مسائل، تضعیف سینمای ایران و خیانت به سینمای ایران است.
با همین استدلالها سینماگران آمریکایی، مدیران آکادمی اسکار و صاحبان میراماکس ضربه بزرگی به سینمای شریف آمریکا زدهاند؛ سینمایی که موفقیتهای فراوانی به دست آورده و به زعم بسیاری از سینماگران ایرانی، تنها رقیب سینمای ایران است! آنها باید افشاگران را زیرپوستی به حاشیه سینمای آمریکا میراندند، تا دیگر کسی جرأت نکند با حتی طرح کلی وجود چنین مسائلی، این گونه به نظام استودیویی ضربه بزند.
با این تفاسیر، آیا اگر هاروی واینستاین در سینمای ایران بود، فعالیت حرفهای اش با چنین اتهام پراکنیهایی، حتی برای لحظهای متوقف میشد؟! در اینجا شاید بتوان برای توجیه ماجرا اشاره کرد، آنهایی که آبروی این تهیه کننده ی هالیوودی را بردهاند، از دنیا نمیروند، مگر قبل از آن آبرویشان برود و اساسا مهم نیست واینستاین مومن نبوده است! امیدواریم متوجه #کلیشه معکوس شده باشید!
منبع: تابناک