به گزارش فناوری فرهنگی، سرسنگی درباره میزان جذب بازار کار نسبت به خروجی دانشجویان هنر به «صبا» گفت: این سئوال به ابعاد زیادی بستگی دارد. سیستم گرفتن دانشجویانمان درست نیست. سالها گفتهایم این شیوهای که سازمان سنجش کنکور برگزار میکند نتیجهای جز این ندارد که آدمهای نخبه کنار گذاشته شوند و آدمهایی که اهل هنر نیستند وارد رشتههای هنری شوند. کنکور هنر باید عوض شود و دانشگاههای هنری بتوانند دانشجویانشان را انتخاب کنند. در دورههای تحصیلات تکمیلی، بخش عمده کسانی که جذب رشتههای هنری میشوند در مقطع لیسانس هنر نخواندهاند. بعد ما توقع داریم کسی که لیسانس کشاورزی گرفته یا مامایی، برای مقطع فوقلیسانس تئاتر، موسیقی یا سینما بخواند و درنتیجه نخبهای شود که مثمرثمر هم واقع شود. بنابراین یک بخشی از آن برمیگردد به ورودیهای ما که دلخواهمان نیستند.
وی ادامه داد: مسئله دوم، محتوای درسهای ما است که مناسب نیستند؛ درسهای قدیمی که از سیستم دانشگاههای غربی گرفتهایم و همان را در دورههای مختلف تکرار میکنیم. دانشجویان ما چیزهایی یاد میگیرند که به عقیده من شاید حدود ۸۰درصد آن بیخود است. این درصد را میشود بیرون ریخت و کاملا چیزهای جدید وارد کرد. بنابراین دانشجویان ما درسهایی نمیگیرند که به دردشان بخورد و در زندگی حرفهای آیندهشان هم بتوانند از آن استفاده کنند.
او همچنین بیان کرد: نکته سوم بحث کلانی است که راجع به کاربرد دانشگاه مطرح میشود. بعضیها اعتقاد دارند هیچ لزومی ندارد که دانشگاه به آینده دانشجو و دوران بعد از تحصیلش فکر کند. فقط باید جایی باشد که درس بخواند. ما فکر میکنیم در ایران حداقل این امر امکانپذیر نیست. یک رابطه قوی باید بین دانشگاه و جامعه وجود داشته باشد. ما باید بدانیم برای کدام جامعه دانشجو تربیت میکنیم؟ نیازهای جامعه چیست؟ در حال حاضر در حوزههای هنری، چه نیازهایی در جامعه داریم؟ آیا ما بهازای آن را در دانشگاه، تربیت میکنیم؟! نه. در جامعه ما هر چند سال یک بار تحول عجیبی صورت میگیرد، اما درسهای دانشگاه ما همان درسهایی است که چند دهه قبل تدوین شده است. بنابراین ما باید توانمندسازی دانشجویان را یک اصل قرار دهیم. دانشجویان هنری ما ضمن اینکه درس هنری میخوانند، باید نسبت به رشته خودشان توانمند شوند. متاسفانه دانشگاه برنامهای برای توانمندسازی هنرمندان و دانشجویان ندارد. دانشجو وقتی درسش تمام میشود تازه اول بسماله است. بعضیها بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه، دوباره در آموزشگاههایی شرکت میکنند که توانمندیهایی برایشان به وجود آید تا در محیط حرفهای بتوانند کار کنند. به نظر میرسد بحث ارتباط دانشگاه با جامعه، توانمندسازی دانشجویانمان و کارآفرین کردنشان را باید جدی بگیریم. چند سال است که بحث شرکتهای دانشبنیان به وجود آمده است. اغلب این شرکتها فنیمهندسی هستند. شما کمتر میتوانید در حوزه علوم انسانی و هنر، شرکتی را پیدا کنید که دانشجویان هنری و انسانی دور هم جمع شده باشند و در حال یادگیری، کارآفرینی و یا تولید ثروت باشند. اگر این اتفاقات مجموعا در کنار خیلی از اتفاقات دیگر رخ ندهد قطعا روال همین خواهد بود. یکسری دانشجو میآیند حالا بعضی از آنها درست وارد شدهاند و خیلیها درست وارد نشدهاند، چندسالی عمرشان را در دانشگاه میگذرانند و وقتی هم از دانشگاه خارج میشوند عملا توانی برای اینکه تبدیل به یک آدم حرفهای در حوزه هنر شوند، برایشان به وجود نمیآید
منبع: صبا