تجاری سازی علم و دانشگاه نقد و بررسی شد

به گزارش فناوری فرهنگی، « نقد و بررسی تجاری سازی علم و دانشگاه » عنوان سمیناری بود که یکشنبه بیست‌ونهم بهمن‌ماه در مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور برگزار شد. این سمینار که با همت میز مطالعات اجتماعی علم، فناوری و نوآوری طرح‌ریزی و اجرا می‌شد، در دو پنل به طرح موضوع و بررسی ایدۀ تجاری سازی علم و دانشگاه پرداخت. میثم سفیدخوش، حسام سلامت، رضا امیدی و سهیل توانا، چهار سخنران این نشست بودند.

سفیدخوش: دانشگاه و بحران بی‌ایدگی

میثم سفیدخوش، بحث خود را این‌طور آغاز کرد که «دربارۀ تجاری سازی وقتی در جایگاه راهنمای دانشگاه بنشیند و همچنین دربارۀ چگونگی بازتاب‌های تجاری سازی در ایران، فقدان اطلاع بنیادین وجود دارد».

سفیدخوش با بیان اینکه دانشگاه فلسفه دارد و فلسفه می‌خواهد، چهار ایدۀ دانشگاه را که از سدۀ ۱۳ به بعد تحقق پیدا کرده است،این‌طور برشمرد:

  • دانشگاه با اتکا بر الهیات
  • دانشگاه تقویت‌کنندۀ دولت و ملت
  • ایدۀ جست‌وجوی حقیقت
  • دانشگاه برای درآمدزایی و کارآمدزایی

سفیدخوش فکر کارآفرینی و درآمدزایی دانشگاه را فکر جدیدی خواند که از قرن بیستم به عنوان ایدۀ راهنمای دانشگاه معرفی شده و تلاش می‌شود تا براساس آن، کل دانشگاه بازسازی شود. سفیدخوش با استناد به اساسنامه‌های دانشگاه‌های کارآفرین و بیانیه‌های مشترک این نوع دانشگاه‌ها که تصریح شده کل علم و ساختار سنتی دانشگاه باید بازتعریف و بازسازی شود؛ گفت «لازمۀ کارآفرینی، تغییر بنیادین است».

به زعم سفیدخوش، چنین ادعایی دارای این توهم است که می‌توانیم در ساختار دانشگاه سنتی (سنتی به معنی آنچه تاکنون داتشه‌ایم، نه قدیمی) دست ببریم و تغییر بنیادین ایجاد کنیم.

وی با توضیح اینکه «دانشگاه کارآفرین بیشتر نقد ایدۀ جست‌وجوی حقیقت بود که در ابتدای آلمان قرن نوزدهم به وجود آمد و تحقق کامل آن در دانشگاه‌های قرن بیستم در آمریکا صورت گرفت»؛ دو پیامد مهم ایدۀ جست‌وجوی حقیقت را «پیوند پژوهش و آموزش (تعریف آموزش ذیل پژوهش)» و «تخصصی شدن علم» عنوان کرد.

سفیدخوش داستان دانشگاه مبتنی بر ایدۀ جست‌وجوی حقیقت این‌طور تعریف کرد که «دانشمندان از دانشگاه بیرون آمدند و در پیوند با طبیعت و جامعه به علم‌ورزی رو آوردند و این زمنیه‌ای شد برای ایدۀ بعدی دربارۀ دانشگاه: دانشمند از دانشگاه بیرون آمده و با نیازها ارتباط برقرار می‌کند. این پیوند آرام آرام زمنیه را برای دانشگاه درآمدزا فراهم می‌کند».

به زعم سفیدخوش اتفاقی که در ایران افتاد، این بود که چون مدرنیته را یک وضعیت نظری ندیدیم؛ در پی آن، مواجهه با دانشگاه هم شکلی التقاطی پیدا کرده که بدون هرگونه ایدۀ محوری است. سفیدخوش تصریح کرد: «ایدۀ دانشگاه، بیان ذهنیات نیست؛ بلکه جمع ذهنیات و واقعیات، دیالکتیک نظریات و واقعیات انضمامی است که ایدۀ هر چیزی را تشکیل می‌دهد. سپس این ایده، مورد وفاق عمومی قرار می‌گیرد و اثر خود را بر ساختاربندی نهادین دانشگاه نشان می‌دهد. در فقدان ایدۀ دانشگاه، عامل تعیین کننده، اراده‌ها یا تشخیص‌های فردی یا تیمی است. این وضعیت در ۸۰ سال پس از تاسیس دانشگاه در ایران، باعث التقاطی شدن ایدۀ دانشگاه شده است و ایدۀ تجاری سازی به این دامن زده است».

وی با بیان اینکه «ما اکنون با مفاهیمی به عنوان دانشگاه کارآفرین آشنا شده‌ایم» خطاب به مسئولین دربارۀ پیامدهای یسط ایدۀ کارآفرینی برای دانشگاه هشدار داد: «می‌دانید دانشگاه کارآفرین چیست؟ پیامدهای آن را می‌شناسید؟ نسبت این ایده با آرمان‌های الهیاتی خود را می‌دانید؟ نسبت این ایده با خواست‌های بنیادین سیاسی و اجتماعی خود را می‌دانید؟ آیا می‌دانید این ایده با تئوری‌های العلم نور و غیره تناقض دارد؟».

سفیدخوش گسترش ایدۀ تجاری سازی به عنوان ارادۀ دولت در رابطه با دانشگاه را ناشی از «مدیریت‌گرایی» خواند؛ آن هم از نوع شبه‌مدیریت‌گرایی! با این توضیح که این انگارۀ ساده‌لوحانه دربارۀ اراده وجود دارد که می‌خواهد همۀ امور را برنامه‌ریزی کند. سفیدخوش نقد مدیریت‌گرایی را در مقابل مهندسی‌گرایی دانست و خاطرنشان کرد: «مدیریت در کشور ما سوق بسیاری به استبداد دارد».

سفیدخوش با دوقطبی خواندن وضعیت علم در ایران و اشاره به تناقش‌واره‌های آن بحران اصلی دانشگاه را «بی‌ایدگی» عنوان کرد. از نظر وی دومین بحران ما، انحصارگرایی قاطع ایدۀ تجاری سازی است، به طوری که در پرتوی آن «هیچ ایدۀ دیگری در امان نیست».

با این حال سفیدخوش خود را مدافع اجرای ایدۀ تجاری سازی در برخی دانشگاه‌ها خواند، اگر که دربارۀ انحصارگرایی آن تامل و احتیاط شود.

حسام سلامت: ایدۀ تجاری سازی به مثابه ایدئولوژی

حسام سلامت سخنران دوم پنل اول بود که با سه سوال به طرح بحث پرداخت:

  • وقتی از تجاری سازی علم و دانشگاه حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم؟
  • ایدۀ تجاری سازی یا ایدوئولوژی تجاری سازی از کجا آمده و با چه منطقی خود را توجیه می‌کند؟ دیسکورس موجه‌ساز ایدوئولوژی تجاری سازی چه در سطح جهانی و چه بحث‌های داخلی چیست؟
  • ردپاها و پیامدهای تجاری سازی چه خواهد بود؟

سلامت در پاسخ به سوال نخست گفت: «تجاری سازی علم چیست؟ تجاری سازی علم یعنی تبدیل محصولات علم به کالا. و کالا چیست؟ چیزی که شما می‌توانید در بازار به فروش برسانید. وقتی از تجاری سازی حرف می‌زنیم، داریم از کالاسازی و بازاری‌سازی حرف می‌زنیم».

وی سپس دربارۀ تجاری سازی دانشگاه توضیح داد و گفت: «تجاری سازی دانشگاه یعنی سازوکار ادارۀ نهاد دانشگاه، همان سازوکار ادارۀ بنگاه اقتصادی باشد. در تجاری سازی دانشگاه با بنگاه‌سازی مواجهیم. یعنی منطق ادارۀ دانشگاه، دستخوش دگردیسی است».

سلامت گرچه تجاری سازی علم و تجاری سازی دانشگاه را به تفکیک تعریف و معرفی کرد؛ اما به تصریح او «این دو در هم تنیده‌اند، یعنی صحبت از تجاری سازی علم، همان تجاری سازی دانشگاه است».

سلامت بلافاصله بحث انضمامی خود را در رابطه با تجاری سازی علم و دانشگاه در ایران آغاز کرد و با بیان اینکه ایدئولوزی تجاری سازی، بخشی از طرح تحول دانشگاه است» اظهار داشت: «تجاری سازی، به مثابه یک ایدۀ نجات‌بخش مطرح می‌شود. چه چیز می‌تواند دانشگاه‌های ما را نجات دهد؟ تجاری سازی دانشگاه در پیوند با تجاری سازی علم».

سلامت ضمن قبول بی‌ایدگی دانشگاه در ایران، ضمنا بر این باور بود که «تجاری سازی به ایدۀ مجوری دولت تبدیل شده است» و از «هژمونی این ایدئولوژی در قدرت» گفت.

سپس به پرسش دوم پرداخت و «نظام توجیه تجاری سازی» را تشریح کرد. سلامت این پرسش را در چهار محور تبیین کرد؛ «چهار محوری که ایدئولوژی تجاری سازی با سوار شدن بر آنها دارد پیش می‌رود»:

ایدۀ اول: کسری بودجۀ دولت و کوچک‌سازی دولت. دولت توان ساپورت نهاد دانشگاه و نهاد علم را ندارد. بنابراین منطقی است که دانشگاه‌ها خودشان به فکر درآمدزایی باشند و با کمک به کوچک‌سازی و چابک‌سازی دولت، باعث تجاری سازی علم شوند.

ایدۀ دوم: استقلال و آزادی نهاد علم. دفاع از استقلال سیاسی دانشگاه و آزادی آن ممکن نیست، مگر از طریق استقلال مالی.

ایدۀ سوم: افزایش کارآمدی دانشگاه. با این استدلال که چرا دانشگاه در جامعۀ ما فشل و ناکارآمد است؟ چون محصولات آنها واجد ارزش اقتصادی و قابل مبادله برای ارائه در سطوح مختلف جامعه نیست.

ایدۀ چهارم: پیوند دادن تجاری سازی با پارادایم اقتصاد دانش‌بنیان. پارادایم اقتصاد داش‌بنیان روزبه‌روز قدرت و نفوذ بیشتری پیدا می‌کند. دانش می‌تواند ارزش افزودۀ زیادی تولید کند. دست بالا پیدا کردن پارادایم‌های دانش‌بنیان به برخی جریان‌هایی که منجر به قدرت گرفتن تجاری سازی می‌شود، دامن می‌زند.

سلامت در بخش سوم صحبت‌های خود، درنگی بر پیامدهای احتمالی تجاری سازی داشت. وی با بیان اینکه برای ارزیابی تجاری سازی نیاز به «داوری‌های تجربی» داریم، توضیحات خود را «حدس و گمان منطقی» در این رابطه دانست.

به زعم سلامت اولین پیامد تجاری سازی، این است که «میدان دانشگاه، بیش از پیش خودآیینی خود را از دست می‌دهد. تابع قوانین و منطق و سازوکارهای میدان‌های دیگر به ویژه میدان اقتصاد خواهد شد. یعنی میدان اقتصاد منطق خود را بر میدان دانشگاه تحمیل می‌کند».

سلامت در توضیح بیشتر گفت: «اگر در ایدۀ اسلامی‌سازی، میدان سیاسی خود را بر دانشگاه تحمیل می‌کرد؛ ایدۀ تجاری سازی هم عملا همین دیگرآیینی را از میدان دیگری بر دانشگاه تحمیل می‌کند. یعنی دانشگاه از دو جهت تهدید می‌شود: ایده‌های اسلامی‌سازی و ایدۀ تجاری سازی».

پیامد دومی و مهمی که سلامت به آن پرداخت «تغییر فیگور یا شخصیت فرد دانشگاهی» بود. سلامت توضیح داد: «به واسطۀ ایدۀ تجاری سازی گام‌به گام با دگردیسی ارزش‌های نظام دانشگاهی مواجه شده‌ایم. به طوری که فیگور فرد دانشگاهی، بیزنس‌من‌ خواهد شد و حتی منطق حرف زدن، پوشیدن و رفتار کردن افراد دانشگاهی به این سمت رفته است».

پیامد سوم تجاری سازی که سلامت به آن اشاره کرد، همان‌طور که در صحبت‌های سخنران قبلی نیز نمود داشت، انحصارگرایی ایدۀ تجاری سازی بود. منتها سلامت ترجیح داد با لفظ رادیکال «توتالیتاریسم»، این تمامیت‌خواهی را توضیح دهد. از نظر سلامت «ما با منطقی سروکار داریم که جایی برای سایر دیسکورس‌ها قائل نیست».

چهارمین پیامد تجاری سازی که سلامت به آن اشاره داشت «خصوصی‌سازی مواهب عمومی» بود. با این توضیح که تجاری سازی با پولی و مبادله‌ای کردن محصولات و خدمات، منجر به برخورداری متنعمان از ثروت و محرومان از ثروت خواهد شد. پس تذکر سلامت، توجه به جنبه‌های حساس و پراهمیتی از موضوع بود، با دعوت به تامل درخصوص پرسش‌هایی نظیر: «پیامدهای خصوصی‌سازی مواهب عمومی چیست؟ پیامدهای خصوصی‌سازی کالاهای بخش پزشکی چه خواهد بود؟» از نظر وی، این ایده «به تعمیق فرآیندهای نابرابری و تبعیض دامن خواهد زد».

تذکر انتهایی سلامت «رصد حوزۀ تجاری سازی با چشمان باز و هشیار» بود؛ آن هم در دوره‌ای که «دولت نه با چراغ خاموش بلکه با چراغ روشن در حال گسترده کردن این ایدئولوژی در تمام دانشگاه‌ها است».

رضا امیدی: سیاست‌گذاری در غیاب دانشگاه

رضا امیدی از منظر سیاست‌گذاری اجتماعی به تجاری سازی علم و دانشگاه پرداخت. طبیعی است که منظر وی تا حدودی راه را بر بدبینی‌های مشهود در دو سخنرانی پیشین می‌بست.

امیدی در همان ابتدا از تفکیک میان میدان‌های دانشگاه و اقتصاد و تحمیل هر یک به دیگری انتقاد کرد. به زعم وی میدان‌های اجتماعی در پیوند با هم عمل می‌کنند. به همین دلیل سعی کرد با مرور تاریخی سیاست‌گذاری از دهۀ چهل تاکنون، روند تجاری سازی در ایران را نه الگویی تحمیلی از طرف سیاست‌گذار، بلکه روندی طبیعی و برخاسته از بینش جمعی جامعه نشان دهد.

امیدی تاکید داشت با مکث بر نقاط تاریخی می‌توان نشان داد که تجاری سازی، حکمی از سوی یک منطق اقتصادی نبوده است. وی در این استدلال تا جایی پیش رفت که حتی خانواده‌ها را، به عنوان کنشگران عرصۀ علم، عاملی مهم در دامن زدن به تجاری سازی علم و دانشگاه ارزیابی کرد. به زعم امیدی خانوادۀ ایرانی با اطلاع از میزان بیکاری در فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، با تاکید خود بر تحصیل، به روند تجاری سازی دامن زده است.

بازار کار، عامل دیگری بود که در کنار خانواده به شتاب این روند کمک کرده است. امیدی توضیح داد بازار کار، از طریق مدرک‌گرایی جهت ارتقاء شغلی، به تشدید برخی روندها منجر شده است.

امیدی با ارائۀ مستنداتی از دانشگاه‌های کشور، این باور عمومی که دانشگاه‌ها یبه سمت تجاری سازی روندی پرشتاب را در پیش گرفته‌اند به چالش کشید. وی نشان داد که همچنان بودجۀ دریافتی دانشگاه‌ها نسبت به عایدی و درآمدی که کسب می‌کنند، قابل توجه است. تازه این درآمدها نیز غالبا از خدمات پژوهشی و نه آموزشی دانشگاه‌ها کسب می‌شود.

امیدی با بیان اینکه «در تجاری سازی تردید دارم، اما پیامدهای پولی شدن را جدی می‌دانم»، بر جنبه‌های مغفول بحث تجاری سازی در ایران تاکید داشت.

وی نقش و وظیفۀ دولت در بحث تجاری سازی را مربوط به «کشیدن نرده‌های نمادین» دانست که از طریق این مرزها «ثروت باعث سلطه بر سایر موهبت‌های اجتماعی نشود».

در پایان سخنرانی، امیدی تجاری سازی علوم انسانی را غیرمنطقی خواند و کاربردی سازی علوم انسانی را قابل صحبت دانست. شرایط غیرکاربردی بودن علوم انسانی از نظر امیدی از ناتوانی دانشگاه ایجاد نشده است، بلکه کنشگران این عرصه نتوانسته‌اند خود را به عنوان بازیگر سیاست‌گذاری نشان دهند. مثال‌های وی در این خصوص نیز جالب توجه بود: «آیا شده دانشگاه نامه‌ای بزند برای تایید یا اعتراض به افزایش درآمدها؟ یعنی سیاست‌گذاری دارد دانشگاه‌زدایی می‌کند و با تحمیل سیاست و ایدئولوژی بر دانشگاه، تعیین می‌کند چه کسی می‌تواند استاد باشد و چه کسی نمی‌تواند؟ اما دانشگاه نیز تلاشی نمی‌کند. دانشگاه باید خود را تحمیل کند. اکنون حرف‌های جدی بیرون دانشگاه، مهم‌تر از درون دانشگاه است. دانشگاه باید خود را تحمیل کند و این تحمیل، هزینه دارد».

جملۀ پایانی رضا امیدی متفاوت و قابل بحث و تامل بود: «بدبینی ما، عجیب است».

سهیل توانا: تجاری سازی در بستر نئولیبرالیسم

سهیل توانا، آخرین سخنران این نشست بود و تجاری سازی را در بستر کلی نئولیبرالیسم می‌فهمید.

توانا با نقد کلی نئولیبرالیسم برای جهت دادن به کل رفتار انسان شروع کرد که انتخاب دانش و نوع برخورد انسان با دانش بخشی از این شکل‌دهی رفتار را شامل می‌شود. وی که با خوانشی فوکویی، نئولیبرالیسم را تشریح می‌کرد، معتقد بود که نئولیرالیسم با منطقی بنیادگرایانه و از طریق حکومت‌مندی خود نوعی تسلط و تحمیل را بر رفتار فرد تحمیل می‌کند. با این نقد توانا سعی داشت فراتر از تجاری سازی، آنچه را که بر سرنوشت کلی انسان می‌رود، تشریح کند.

در این شرح و بسط، وی در این صدد بود که تجاری سازی را در راستای ماهیت جاری نئولیبرالیسم نشان دهد که جزئی طبیعی از این روند است.

محور سخنرانی توانا بر این موضوع قرار داشت که نئولیبرالیسم، جزئیات رفتار انسان را مشخص می‌کند. که این از طریق روش‌های حکومت‌مندی ممکن می‌شود.

منبع: بردار

کانال-1-300x74

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد