مهم‌ترین چالش، فقدان داده‌های معتبر فعالیت‌های خلاق است

به گزارش فناوری فرهنگی،بررسی مشکلات اقتصاد فرهنگ و هنر در کشورهای در حال توسعه و چالش‌هایی که سیاستمداران فرهنگی در اقتصاد خلاق با آنها مواجهند.

یکی از ویژگی‌های کلیدی اقتصاد خلاق، به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه، اتکای زیاد آن به نظام‌ها، فرآیندها و نهادهای غیررسمی است. بسیاری از شاغلان خلاق مانند موسیقیدانان، هنرمندان، بازیگران، صنعتگران و حتی طراحان و تکنسین‌های حرفه‌ای در حیطه قواعد و قوانین رسمی فعالیت نمی‌کنند. بسیاری از کسب و کارهای فرهنگی، غیررسمی هستند. در این کشورها لایه نهادهای دولتی، تجاری و مدنی که نقش مهمی را در حیات فرهنگی؛ شامل رسانه‌های صوتی و تصویری، موزه‌ها، مدارس هنری، استودیوهای فیلمسازی و غیره در کشورهای پیشرفته ایفا می‌کند، حتی اگر غایب نباشد، بسیار کمرنگ است. در کشورهای در حال توسعه، که توانایی دولت برای ارائه یارانه و وضع مقررات محدود است، اقتصاد سیاسی صنایع خلاق به طور غیررسمی شکل می‌گیرد

تعامل نداشتن با مجموعه‌های هنری بین‌المللی

از آنجا که کارگزاران (agents) خلاق، کوچک‌تر و کمرنگ‌تر از همتایان خود در نیمکره شمالی هستند، کسب و کارهای اشتراکی، بنگاه‌های اقتصادی خرد، انجمن‌های فروشندگان، باشگاه‌ها و اصناف جایگاه آنها را اشغال کرده‌اند. این کنشگران سطح پایین چندان با مجموعه‌های هنری یا فرهنگی بین‌المللی تعامل نداشته یا در داده‌های جمع‌آوری شده توسط آژانس‌های بین‌المللی یافت نمی‌شوند. وانگهی، چهارچوب‌های مالکیت فکری که نقش مهمی در سیاست صنعت خلاق در کشورهای ثروتمند ایفا می‌کنند در جهت حمایت از بسیاری از فعالیت‌های خلاقانه‌ای مانند طراحی پارچه، طراحی نشده‌اند. درواقع ناهماهنگی‌های سیستمی اغلب در کشورهای در حال توسعه مشاهده می‌شود.

تولیدات فرهنگی خارج از محدوده مالکیت فکری

افزون بر این، بخش قابل توجهی از تولیدات فرهنگی که برای مصرف بلافاصله طراحی می‌شوند، مانند آیین‌ها و مراسم و بیان‌های فرهنگی که ارزش ذاتی و بعد فرهنگی دارند، ماهیتی موقتی دارند. چنین خلاقیتی را نمی‌توان در چهارچوب مالکیت فکری محدود کرد. این کار به معنای رد توافق‌های موجود در اقتصادی است که ارزش‌هایی مانند سخاوت و به اشتراک‌گذاری، رویه‌های تجاری و مکانیسم‌های بازار آن را تنظیم و مدیریت می‌کنند. این ارزش‌ها «فرضیه‌های کلاسیک مبنی بر مدیریت مبادلات فرهنگ‌های زندگی روزمره توسط اقتصاد را پیچیده می‌کنند

لزوم توجه به بخش‌های فرهنگی غیررسمی

ارتباط بین بخش غیررسمی، توسعه و اقتصاد خلاق چندان مشخص و مرزبندی شده نیست. در برخی کشو‌رهای در حال توسعه بخش‌های فرهنگی بسیار گسترده و ساختاریافته وجود دارند، مانند سینمای هند یا صنعت موسیقی آمریکای لاتین. از آن سو فرهنگ‌های خلاق بسیاری در کشورهای توسعه یافته وجود دارند؛ از صنایع دستی گرفته تا موسیقی هیپ‌هاپ که شمار زیادی از آنها به صورت نهادینه حمایت نمی‌شوند و در نتیجه می‌توان آنها را غیررسمی دانست اما با توجه به مقیاس بزرگ‌تر بخش غیررسمی در کشورهای در حال توسعه در مقایسه با کشورهای توسعه یافته، تدوین رویکرد جهانی مستلزم تنظیم مجدد تنظیمات و جهت‌گیری‌های سیاسی است. رویکرد سیاسی متفاوت و خلاقانه هم تعامل موثر با این بخش را طلب می‌کند.

چالش به دست آوردن داده‌های فعالیت‌های خلاقانه

نخستین چالشی که سیاستمداران با آن روبه‌رو هستند به دست آوردن داده‌های معتبر درباره‌ فعالیت‌های خلاقانه و فرهنگی است. داده‌های ملی جمع‌آوری شده درباره جریان‌ها، درون‌دادها و برون‌دادهای فرهنگی شامل اطلاعات مورد نیاز برای درک پویایی‌شناسی شهرها و مناطق نیستند و به هنگام تهیه‌ نقشه از اقتصادهای خلاق محلی به کار نمی‌آیند. پیمایش‌های بین‌المللی متکی بر اطلاعات آژانس‌های فرهنگی و دولتی نیز کاربرد محدودی دارند. آمارهای فرهنگی برای سنجش چیزهایی که ارزشمند تلقی می‌شوند طراحی شده‌اند، به‌ویژه برای توجیه بودجه‌های عمومی و اغلب ناکامل و نامعتبرند. در نتیجه صنایع خلاقانه مهم در کشورهای در حال توسعه چندان در بحث‌های سیاست‌گذاری فرهنگی بین‌المللی مطرح نمی‌شوند.

فقدان این اطلاعات به افزایش دینامیک قدرت بین و درون کشورها بر سر حضور در مجامع هنری و فرهنگی بین‌المللی منجر می‌شود. فعالیت‌هایی که در سطح بین‌المللی مطرح می‌شوند تحت عنوان موسیقی و هنرهای تصویری «جهان» اغلب بازنمود گروهی کوچک و منتخب بوده و یا حضور خود را مدیون دلالی افراد بانفوذی هستند که ارزش ثبت شدن در آرشیوهای اطلاعاتی و داشتن نماینده رسمی را درک می‌کنند.

استفاده از روش «گلوله برفی»

اما سرزندگی و مقیاس اقتصاد خلاق را چطور می‌‌توان با وجود دشواری یافتن شاخص‌های اقتصاد رسمی ارزیابی کرد؟ متاسفانه این مشکل پاسخ آسانی ندارد. فعالیت‌های خلاق یک قابلیت انسانی جهانی بوده و در عرصه‌های خصوصی و عمومی گسترده و بسیار متنوعی رخ می‌دهند و از این رو چالشی تجربی محسوب می‌شوند اما ایجاد تغییرات در چندین شیوه ارزیابی می‌تواند به ما در این امر کمک کند. برای مثال مطالعه موردی می‌تواند مدل پیمایش مناسبی برای کشورهای در حال توسعه باشد یا به هنگام استفاده از رویکردهای پیمایشی، می‌توان بسیاری از هنرآفرینان ثبت نشده و فعال در شبکه‌های فرهنگی محلی را با به کارگیری روش «گلوله برفی» یافت. (استفاده از گروهی کوچک از مخبرها برای معرفی شرکت‌کنندگان دیگر از بین گروه‌های اجتماعی‌شان که با معیارهای پیمایش مطابقت داشته و قادر به مشارکت در آن باشند.)

هدف چنین تلاشی لزوما نباید نقشه‌برداری جامع و گسترده باشد. روش‌هایی که حلقه‌های ارتباطی موجود بین بخش‌های رسمی و غیررسمی را شناسایی می‌کنند می‌توانند برای توسعه و تحلیل سیاسی هم بسیار مفید باشند زیرا این حلقه‌های ارتباطی در بسیاری از عرصه‌های مرتبط با توسعه صنعت خلاق هم‌چون آموزش، استخدام و برنامه‌ریزی شهری وجود دارند. اقتصادهای خلاق معمولا از بخش‌های رسمی و غیررسمی اقتصاد استفاده می‌کنند. بنابراین باید تاثیر ابتکارهای سیاسی بر تکامل این فعالیت‌ها ارزیابی شده و در اقتصاد فرهنگی رسمی به کار گرفته شود.

هندسه متغیر اقتصادهای غیر رسمی

سیاست فرهنگی مثبت، چه در قالب یارانه، تبلیغ با بودجه دولتی یا دیگر انواع حمایت‌های رسمی، فعالیت فرهنگی را وارد عرصه نظارت و بروکراسی دولتی می‌کند. گرچه تولیدکنندگان فرهنگی خواستار چنین حمایتی هستند و این پشتیبانی به نفع افراد و سازمان‌ها نیز هست، این‌گونه مداخلات شیوه فعالیت و عملکرد آنها را تغییر می‌دهد؛ این موضوع «هندسه متغیر» اقتصادهای غیررسمی نامیده می‌شود؛ پویایی فعالیت‌های رسمی و غیررسمی در واکنش به جابه‌جایی مرزهای سیاسی و قانونی تغییر می‌‌کند. توجه سیاسی در تمام سطوح دولت، از محلی تا فراملی لازم است. مانند دیگر بخش‌های اقتصاد، به کارگیری استراتژی‌هایی ‌برای رسمی‌سازی روابط کار و دیگر جنبه‌های فعالیت خلاقانه پیامدهای مثبتی داشته و به تشویق سرمایه‌گذاری و رشد می‌انجامد اما با توجه به پیچیدگی زیرساخت‌های فرهنگی در اقصی نقاط جهان، یافتن بهترین و کارآمدترین سیاست‌ها همیشه آسان نیست.

معضل ناخوشایند «موزه ‌‌سازی»

در شرایطی که بخش زیادی از فعالیت‌های خلاقانه در عرصه غیررسمی صورت می‌گیرند، ارائه یارانه یا سایر حمایت‌ها به کنشگران خاص ممکن است به معضل ناخوشایند «موزه سازی» منجر شده و سنت‌های زیبایی‌شناختی را به نمایش‌های تحت کنترل دولتی و رسمی تبدیل کند.

با توجه به این مشکلات و موارد، فعالیت‌های خلاقانه غیررسمی نیازمند رویکرد سیاسی متفاوتی هستند. در هر منطقه و محل واکنش‌ها و مداخلات مناسب بسیار متفاوتی باید به کار گرفته شوند.

منبع: صبا

کانال

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد