به گزارش فناوری فرهنگی،فرزانه بابایی؛ طراح عروسکهای دارا و سارا از مسائل و مشکلات این پروژه میگوید؛
رشته عروسکسازی را بیشتر با تئاترعروسکی و کارتونها و فیلمهای عروسکی به خاطر میآوریم اما اگر وارد حوزه عمومی شویم ردپای این رشته هنر-صنعت را در زندگی روزمره و در کنار کودکان میبینیم که قرار است عروسکهایی را تولید کند که برشی از نقشها باشند و آموزشدهنده. در تمامی نقاط جهان جدای از بخشها و صنایعی که به امر فرهنگ و هنر مانند تئاتر، سینما و تلویزیون میپردازند برای بازی کودکان عروسکهایی طراحی میشوند که جدای از سرگرمکنندگی دارای نقش آموزشی و فرهنگسازی برای آنها باشند. در ایران برای این مهم عروسکهای دارا و سارا طراحی شدند که به نسل سوم از تولیدشان با ویژگیهای جدید رسیدند اما برخلاف انتظار نتوانستند جایگاهشان را در میان مخاطبانشان پیدا کنند. نسل سوم دارا و سارا با قیمت 33هزارتومان و فقط در فروشگاههای کانون فکری هنری کودکان و نوجوانان ارائه میشود. با فرزانه بابایی؛ طراح عروسکهای دارا و سارا و نمونهساز عروسک گفتوگو کرده ایم.
عروسکهای دارا و سارا را معرفی کنید.
عروسکهای دارا و سارا هشتساله هستند و برای بازی کودکان تعریف شدهاند و نقش فرهنگی و هنری برایشان تعرف شده است که قرار است در این بخش یاریگر و همراه کودکان باشند.
شما به نقش فرهنگی و هنری برای این عروسکها اشاره کردید؛ در حالی که ما چندان مواجه از این نوع را در کنار این عروسکها نداشتهایم، مانند داشتن کتابهای قصه یا فیلم و ابزارهای جانبی عروسکها تا به کودکانی که این عروسکها را انتخاب میکنند سبکی زندگی متناسب با دارا و سارا را به آنها آموزش دهد.
متاسفانه ابزارهای فرهنگی که میبایست کنار عروسکها ارائه میشدند به دلایلی شاید گاه تغییر مدیریتها، گاه به دلایل مالی و بودجه و شاید دلایلی دیگر که بنده مطلع نیستم به انجام نرسید. قرار بر این بود که کنار عروسکها کتابی تالیف و فیلمی ساخته شود که امیدواریم به آینده دور موکول نشود ولی در حال حاضر لوازم جانبی خاصی که به همراه عروسکها عرضه شود مانند خانه عروسک یا لگو و… عرضه نشده، البته قبلا به صورت محدود کارهایی صورت گرفت ولی در حال حاضر محصول خاصی تولید نشده است. نیاز دیگری که در کنار لوازم جانبی برای عروسک حس میشود، تنوع در عروسک است. عروسکهایی که برای اهداف متفاوت طراحی و تولید شوند. حداقل باید صد تا عروسک درست کنیم و بگوییم این عروسک مال این دوره سنی است و عروسک دیگر در یک دوره سنی دیگر داشته باشیم.
ما نمیتوانیم فقط با دو عروسک پاسخگوی تمام نیازهای فرهنگی کودکان باشیم؛ مثلا اگر قرار است عروسکها از نوع خاصی پوشش استفاده کنند باید در طراحی و ساخت با عروسکهای معمولی که در حال حاضر تولید میشوند متفاوت باشند در اینجاست که نیاز به یک موسسه خصوصی را که صرفا در خدمت تولید و طراحی عروسک باشد حس میکنیم. موسسهای که با یک هدف مشخص تاسیس شود و بتواند پاسخگوی خواستههایمان باشد. اولویت اصلی کانون تهیه کتاب و کتابخانه برای کودکان است و در کنار اینها به فیلم تئاتر و… هم میپردازد. چند سالی هم هست که به کار تهیه و تولید عروسک پرداخته و هنوز در این زمینه اول راه است. شاید گذاشتن بار این مسئولیت به دوش یک موسسه خصوصی به صلاح عروسکها باشد. متاسفانه برای دارا و سارا اتفاق خاصی نیفتاده و طراحی خاصی هم انجام نگرفته است. اگر قرار باشد این انتظارات برآورده شود باید نقشهای مختلفی را برای این عروسکها تعریف کنیم؛ مثل عروسک خاله و دخترخاله و اینها که میتوانیم این نقشها را گسترش بدهیم.
به نظر شما با این شرایط امکان هیچگونه تغییر و الگوسازی برای این عروسکها نیست؟
دارا و سارا روند فرهنگی و هنری دارند و بخشی از یک پروژه فرهنگی هستند که اگر به عنوان یک جریان مستقل در نظر بگیریمش و با استقلال جلو برود زیرشاخههای بیشتری از حال حاضرش میتواند داشته باشد که مخارج خودش را هم برای مراحل بعدی تامین کند که هم درآمدزایی و هم اشتغالزایی داشته باشد اما با شرایط حال حاضر برای پیگیری اهداف تعیین شده باید بودجه مناسبی تعریف شده باشد که جوابگوی نیازهای پروژههایی مانند دارا و سارا باشد و نیاز هست که بخش مشخصی برای این نوع از پروژهها در نظر گرفته شود که حمایت اولیه را نیازمند است تا بتواند روی پای خودش بایستد و انتظارات را برآورده کند. نیاز است که متولیان این اتفاق بداند که میخواهد چگونه برای کارش تبلیغات داشته باشد و چگونه کارش را ادامه بدهد که الان مردم عروسکهای نسل سوم را دیده باشند که متاسفانه اینگونه نیست.
و شما این را در نظر بگیرید که سلیقههای مصرفکننده متفاوت است و باید روند فرهنگی نیازهای سلیقههای مختلف و خواستهها را جوابگو باشد که لازمه این اتفاق تمرکز روی دارا و سارا است و این روال نیازمند یک تیم متمرکز است که به جنبههای مختلف این اتفاق بپردازند. بتوانند پیشبینی کنند که این پروژه چه ابعاد، چه خروجیهایی میتواند داشته باشد. لازم است که در ادامه این خواست و هدفی که تا الان پیگیری کردهایم هنر برای مردم و کودکان باشد و لازم است که تمام تیم اجرایی این کار را دوست داشته باشند.
هر نسل از عروسکهای دارا و سارا دارای چه ویژگیهایی بودند و چه تغییراتی را داشتند تا به نسل سوم برسند.
عروسکهای نسل اول بزرگ و سنگین بودند (به دلیل داشتن اسکلت داخلی برای حرکت) و بوی پرتقال میدادند. سایز عروسکها در نسل دوم کوچک شد و چشمها روی صورت نقاشی شده بود با حرکت محدود در مفصل شانه و رانها که بوی شکلات میدادند. در نسل سوم که مدیریت فنی و تولید این پروژه بر عهده امیرحسین سلامزاده بود دارای مشخصات ظاهری که شامل سی سانتیمتر قد و با وزن حدود 300 گرم هستند که در ناحیه شانه و ساعد، ران و زانو مفصل حرکتی و در مفاصل مشخص حرکت 180 درجهای دارند. هیچ بویی هم ندارند که این ویژگی از مشخصات یک عروسک درجه یک محسوب میشود.
چرا این تغییرات تا اندازه زیادی محافظهکارانه هستند؛ به این معنی که ما در فرم بدن و چهره عروسکها تغییری نمیبینیم. در حالی که در دنیای عروسکسازی برای هر نسل از عروسکی با تغییرات زیادی مواجه هستیم.
اگر ما بخواهیم دوباره کار کنیم باید قیافه عروسکها، لباسشان و بقیه مشخصات مطابق با سلیقه کودکان امروز، عوض بشود. اگر میخواهیم یک عروسک فرهنگیتر داشته باشیم، باید عروسکها تغییراتی داشته باشند و بنا بر خواستها و هدفهایی که برای آنها در نظر گرفته میشود، ساخته شوند. شاید نام عروسک نیز باید عوض شود. در نسل سوم باید چهره عروسکها هم عوض میشد که در این مرحله فقط چشمها تغییر کرده است و مفاصل حرکتی اضافه شده و البته کیفیت هم خیلی خوب شده است.
کیفیت دارا و سارا در نسل سوم استاندارد است و برای بازی کردن کودکان، عروسکهای خوبی محسوب میشوند اما چرا همچنان والدین از نسل سوم استقبالی که باید ندارند؟
نسل سوم این عروسکها در تابستان سال 94 وارد بازار شده است اما هنوز مردم اینها را نمیشناسند. هنوز از عروسک دارا و سارا نسل اول که بزرگ و سنگین بود در ذهنشان باقی مانده است و از نسل سوم بیخبرند. نیاز هست که نسل سوم به مردم معرفی شوند و تا زمانی که ما نسل سوم را معرفی نکنیم کار خاصی نمیتوانیم انجام بدهیم.
آیا هر سه نسل عروسکهای دارا و سارا در داخل ایران ساخته شدهاند؟
خیر؛ تمامی این سه نسل در کشور چین تولید شده است.
وقتی به اسباببازیفروشیها میرویم، در ویترین و قفسهها، این دو عروسک را نمیبینیم. آیا این به دلیل این است که دارا و سارا محبوب نیستند؟
نبودن این عروسکها در فروشگاههای اسباببازیفروشی به معنای عدم محبوبیتشان نیست زیرا دارا و سارا در فروشگاههای کانون فکری و پرورشی کودکان و نوجوانان ارائه میشوند. در حالی که باید این عروسکها در سراسر کشور پخش شوند و به کشورهای همجوار که این عروسکها را میخواهند صادر شود که لازمه آن داشتن بودجه و سرمایهگذاری برای افتادن این اتفاقات است.
…………..
ما در فرهنگمان عروسکهای بسیاری داریم، مانند مبارک که در پروژهای روی آن کار شد. چرا به سمت تولید این عروسکها نمیرویم؟
ما پتانسیل فرهنگی زیادی را داریم و میتوانیم راهی را که با دارا و سار آغاز شده است با عروسکهای دیگر ملیمان در کنار این عروسکها ادامه بدهیم؛ مانند عروسک مبارک که کار کردهایم. عمونوروز، ننه سرما یا قصه مهمانهای ناخوانده و قصههای فولکوریک زیادی داریم که میتوانیم روی آنها کار کنیم و فرهنگمان را به واسطه این عروسکها گسترش بدهیم نه اینکه دو تا عروسک بسازیم و انتظار داشته باشیم که تمام اهداف ما را پاسخگو باشند. در حال حاضر من عروسکهای عمو نوروز و ننهسرما را هم طراحی و نمونهسازی کردهام و امیدورام تا در آینده نزدیک آنها را به جامعه عروسکها معرفی کنم.
………….
گاهی پیش میآید که دارا و سارا را با عروسکهای دیگر و از جمله باربی مقایسه میکنند و انتظارات و قابیلتهای دیگری مانند نماینده حجاب اسلامی شدن را با دارا و سارا مقایسه میکنند. کما اینکه در نسل اول، دارا و سارا با لباس اقوام معرفی شدند. به نظر شما این قیاسها درست است؟
شما در نظر بگیرید که در دنیا عروسکهای بسیاری دارای شناسنامه و با نقشهای مشخص و مختلفی تعریف شدهاند و اصلا نمیتوان از همه عروسکها انتظار مشابهی را داشت چون عروسکها بر اساس نقشی که قرار است بپذیرند، ویژگیهایشان تعریف میشود و سنی برایشان در نظر گرفته میشود؛ به عنوان مثال باربی یک عروسک بالای هجده سال است که بر اساس این ویژگی، سر و اندامهای کوچک و دستهای باریکی دارد و دو ردیف مو دارد که به پشت سر عروسک دوخته میشود که میتوان برایش روسری و حجاب گذاشت و موهایش هم آسیب نمیبیند. برای بدن باربی هر نوع لباسی میتواند طراحی بشود به علت فیزیکی که دارد اما دارا و سارا دو عروسک هشت ساله هستند که شاخصههای کودک را دارند با سر بزرگ و اندامی کوچک. بنابراین شما محدودیت طراحی لباس دارید و توقع نادرستی هست که این عروسکها، کارکردی مانند باربی داشته باشند چون فقط میتوانند نماینده فرهنگ و دنیای یک کودک هشت ساله باشند و باید با یک کودک هشت ساله متناسب با سنش رفتار کرد و خواستههای منطقی داشت.
عروسکهای نسل اول چون بزرگ بودند، پوشاندن لباس اقوام به عروسکها ممکن بود اما در نسل سوم به دلیل کوچک بودن عروسکها تهیه و تولید لباسهای اقوام مشکل بود. البته لباسهایی هم تهیه شد اما پوشاندنش به عروسکها سخت بود.
منبع: صبا