به گزارش فناوری فرهنگی.، با اصطلاح طوفان یا بارش فکری احتمالا آشنا هستید. بیشتر ماها فقط در عرض یک دهه اخیر با این اصطلاح آشنا شدهایم، اما راستاش سابقه این تکنیک به سال ۱۹۳۹ برمیگردد، یعنی زمانی که یک مدیر ارشد تبلیغات به نام الکس اف آزبورن، که از ناکارآمدی کارمندانش برای تولید ایدههای خوب برای کارزارهای تبلیغاتی به جان آمده بود، متوجه شد که اگر جلسات همفکری گروهی را با آداب خاصی برگزار کند، میتواند به میزان قابل توجهی، میزان دریافت ایدههای خوب را بیشتر کند.
در این جلسات شرکتکنندههای میکوشند تا با کمیت بالایی ایدههای نو غیرمعمول مطرح کنند، سپس در جهت توسعه و بهبود ایدهها و ترکیب کردن آنها با آنها حرکت کنند.
طوفان فکری، یک تکنیک هنرمندانه است، اما راستاش شرکتهای ما هنوز یا این تکنیک را نشناختهاند و به صورت سنتی عمل میکنند و یا ادای اجرای این روزش را درمیآورند.
قبل از اینکه به مطلب اصلی این پست برسم، به شما توصیه میکنم، به صورت فردی هم شده، این ایده را نزد خودتان اجرا کنید، شما میتوانید از قبل ایدههای پراکنده خودتان را جایی یاداشت کنید و در ساعات خاصی که حس میکنید، مغزتان حالت زایا را پیدا کرده است، با کنار هم گذاشتن ایدههای قبلی و جدید و ترکیب آنها به نتایج بسیار خوب برسید.
اما آیا واقعا جلسات طوفان فکری گروهی کارایی لازم را دارند؟
گرچه انتظار داریم در جلسات گروهی، تعداد زیاد ایده ناب مطرح شود، و شنیدن ایدههای نو مطرحشده از زبان دیگران، محرک تولید و بر زبان آوردن ایدهها توسط دیگران باشد، اما این تصور خوب، خیلی وقتها با واقعیت جور نیست.
چرا؟
چون در جلسات طوفان فکری، تنها یک فرد در آن واحد، اجازه صحبت کردن را دارد و حداکثر شما میتوانید شاهد گفتگوی دو شخص در جلسه باشید. در این بازه زمانیع، افراد ساکت دیگر، ممکن است ایدههایشان یادشان برود یا اصلا جسارت در میان گذاشتن ایدههای خود را از دست بدهند یا این تصور که ایده آنها در مقابل ایده همکارشان، خیلی خرد و ناچیز است، غافل از اینکه ایده غیرمعمول آنها ممکن است واقعا کار کند!
در شرایطی که نه کار انفرادی و نه تکنیک قدیمی طوفان فکری گروهی، کارایی لازم را ندارند، چه میشود کرد؟
محققان و روانشناسان، دو دهه است که در حال کار روی این مسئله هستند و حاصل تحقیق آنها روشی تازهای به نام brainwriting است. به دو جزء این تکنیک توجه کنید: مغز و نوشتن!
در این شیوه، افرادی که در جلسه شرکت میکنند، به جای اینکه به صورت شفاهی ایدههای خود را مطرح کنند، آنها را روی تکههای کاغذ مینویسند و بعد کاغذها را دست به دست میکنند. این طوری جرفههای فکری، خاموش نمیشوند و دیدن ایدههای خوب دیگران ممکن است، تداعی کننده ایدههای خوب دیگر بشود.
بر اساس جدیدترین تحقیقات و آزمایشات انجام شده، بهترین روشی که میتواند مورد استفاده قرار گیرد، ترکیب طوفان فکری انفرادی و brainwriting گروهی است.
جالب است که پژوهشگران به این نتیجه رسیدند بهتر است افراد ابتدا در جلسه گروهی شرکت کنند و بعد از تعامل با افراد، در خلوت خود طوفان فکری کنند. با رعایت این امر، میزان ایدههای خوب ۳۷ درصد بیشتر میشود.
اما شیوه پیشرفتهتر، تکنیکی به نام brainwriting غیرهمزمان است، در این شیوه افراد شرکتکننده ۸ دقیقه به صورت انفرادی در مورد مسائل فکر میکنند و آنها را روی کاغذ میآورند و سپس ۳ دقیقه فرصت دارند تا به صورت گروهی ایدههای روی کاغذ آمدهشان را با هم تبادل کنند. این شیوه میزان تولید ایده را باز هم بیشتر میکند.
حب! نظر شما چیست؟ همان طور که میبینید شیوههای مدیریتی و خلاقیت، بسیار پیشرفته و دگرگون شده است. آیا در شرکت شما از این شیوههای پیشرفته کاری استفاده میشود
منبع :یک پزشک