به گزارش فناوری فرهنگی، از دفاتر انتقال تکنولوژی این انتظار میرود که سریعا کسب درآمد کند که این انتظار واقع گرایانه نیست. چراکه همه اختراعهایی که دفتر انتقال تکنولوژی تجاری میکند سریعا به درآمدزایی نمیرسند. مثلا دفتر انتقال تکنولوژی در دانشگاه استنفورد حدود 10 تا 15 سال صبر کرد تا از اولین اختراع مرتبط با DNA درآمد صدها میلیونی کسب کرد.
مدل مناسب تامین مالی پروژهها چیست؟ دانشگاهها در تجاریسازی چه نقشی دارند؟ دفاتر ارتباط دانشگاه و صنعت چگونه میتوانند در تجاریسازی ایدهها موثر باشند؟
«دکتر مارینا رانگا»، عضو کمیسیون گروه متخصصان اروپا در حوزه سیاستهای رقابتپذیری و نوآوری و رئیس گروه تحقیقات تریپل هلیکس[۱] دانشگاه استنفورد در گفتگو با «عیارآنلاین» به بررسی این موضوعات میپردازد. در قسمت اول و دوم این مصاحبه در مورد مدلهای ارتباط صنعت و دانشگاه و نقش دولتها در برقراری این ارتباط و مشکلات پروژههای فناورانه صحبت شد. در ادامه قسمت سوم و پایانی این گفتگو را مشاهده میکنید.
عیارآنلاین- به نتیجه نرسیدن اغلب پروژههایی که از سوی دولت تامین هزینه شدهاند، باعث شده است که نقش حمایتی را به سمت نهادهای خصوصی ببرد و از دولت انتظار تامین مالی نداشته باشد. نظرتان در این مورد چیست؟
رانگا– این پدیده محدود به ایران نمیشود. در بسیاری از کشورها مشابه این امر اتفاق افتاده است که دولت تامین مالی پروژهها را انجام میدهد و پس از انجام پروژه، گزارش پروژه به دولت تحویل شده و گزارش به قفسهها منتقل میشود و هیچ چیز خاصی اتفاق نمیافتد.
در سال 1980 در امریکا این پدیده منجر به فعالیت بای-دل[1] شد. بای دل قانونی بود که توسط دو سناتور به نامهای برچ بای[2] و باب دل[3] مطرح شد و امتیاز تجاری سازی نتایج به دست آمده از تحقیقاتی که با بودجه دولت انجام شده بودند را در اختیار دانشگاهها قرار میداد. دانشگاهها سرمایه عمومی را از دولت دریافت کرده میکردند و با تجاری سازی آن، به دارایی خصوصی تبدیل میشد که قبل از تصویب این قانون، این پدیده محل درگیری بود. اما پس از آن این امکان فراهم شد که دانشگاهها، ایدهها، تکنولوژیها، حق اختراعها و … را که از بودجه دولتی ایجاد شده بود، تجاری کنند.
حدود 30 سال پیش چنین قانونی تصویب شد که یک انقلاب در دانشگاهها و نیز ساختار سیاستهای دولتی محسوب میشود. زیرا این قانون منجر به ایجاد دانشگاههای توانمند و کارآفرین امروزی شد. مشابه این قانون را سایر کشورها نیز به کار گرفتند که مهمترین قدم در راه تبدیل دانشگاهها به دانشگاههایی توانمند و کارآفرین بود. زیرا در این صورت است که دانشگاه انگیزه لازم برای ساخت چیزی از تحقیقات دارد و صرفا به قفسهای شدن آنها اکتفا نمیکند.
عیارآنلاین- با فراهم شدن این قانون دانشگاهها چه کردند؟
رانگا– دانشگاهها شروع به استفاده از همه ساختارهایی که اجازه میداد تجاریسازی تکنولوژی اتفاق بیافتد، کردند. بنابراین دفاتر انتقال تکنولوژی و دفاتر حق مالیکت معنوی را تاسیس کردند. فرایند صدور مجوز و پروانه را آغاز کردند، وکلای لازم برای ثبت اختراع را استخدام کردند[4]، و شروع به تاسیس پارکهای علمی و انکوباتورها و … کردند.
همه این ساختارها در نهادهای دانشگاهی امریکا نهادینه شده است و این به طور کلی به دانشگاههای امریکا کمک کرد تا از دانشگاههای اروپا و آسیا پیشرفتهتر باشند. همه این فرایند تجاریسازی به صورت درونی توسط دانشگاهها انجام میشد. اکنون این فرایند در اروپا توسعه یافته است و من امیداورم در سایر کشورها من جمله ایران نیز همین اتفاق بیافتد.
عیارآنلاین– برای این کار از کجا باید شروع کرد؟
رانگا– در واقع شروع این امر از قانونگذاری است. آیا شما مشابه قانون بای-دل را در ایران دارید؟ قوانین مالکیت معنوی در ایران چگونه است؟ با توجه به تجارب بین المللی شما به این نتیجه خواهید رسید که مالیکت معنوی یافتههای دانشگاهیان متعلق به دانشگاه است. اما دانشگاه با آن چه کار کند؟ دانشگاه لازم است انگیزههایی برای مخترعین فراهم کند.
بیشتر دانشگاههای امریکا 30% مالیکت را به محقق تخصیص میدهند که به این معنی است که اگر ما ایده و تکنولوژی شما را ثبت کنیم و مجوزهای لازم را بگیریم، 30% متعلق به دانشکده است که امکانات و تجهیزات لازم را فراهم کرده است و 30% نیز متعلق به دانشگاه خواهد بود. سایر کشورها، مانند سوئد، همین مدل را پیاده کردند ولی تصمیم گرفتند تمام حقوق متعلق به مخترع باشد و تمام مسئولیتها نیز به عهده خود مخترع باشد. اما این کاری است که سوئدیها میتوانند انجام دهند چرا که سوئد بسیار پیشرفته است و سیستمها در آنجا کاملا بلوغ یافتهاند و بر عهده داشتن مسئولیتها از مخترع بر میآید. اما در کشوری که این زیر ساختها در آغاز راه است، اگر این مسئولیت را به دانشگاهیان واگذار کنید اتفاقی نخواهد افتاد. به نظر من 30% مناسبتر است.
دفتر انتقال تکنولوژی باید بسیار فعال باشد و باید همه بخشهای دانشگاه و محققین را رصد کنند و با مراجعه به آنها، ایدهها و دستاوردهایی که امکان تجاریشدن دارند را شناسایی کنند. باید طی مراجعه به دانشگاهیان اعلام دارند که ما چگونه میتوانیم به شما کمک کنیم؟ چطور میتوانیم شما را به بخشهای مناسب صنعت برای جذب حمایت مالی و پیادهسازی ایدههایتان مرتبط کنیم؟ این نقش دفتر انتقال تکنولوژی است.
در غیر این صورت اگر شما مسئولیت ارتباط با صنعت و تجاریسازی ایدهها را به خود محققین واگذار کنید، به نتیجهای نخواهید رسید. در واقع درصد ناچیزی از دانشگاهیان قابلیت تجاریسازی را دارند. بنابراین لازم است که مسئولیتها به شکل مناسب تخصیص یابد.
عیارآنلاین- در صورت امکان در مورد وظایف دفاتر انتقال تکنولوژی توضیح بیشتری ارائه بفرمایید.
رانگا– در دفاتر انتقال تکنولوژی مختلف، روشهای مدیریت مختلفی وجود دارد. معمولا دو سیستم عمده وجود دارد، عمودی و افقی.
نگاه عمودی برای دفاترِ با پروژههای کمتر مناسب است. در این حالت یک نفر پروژه را از آغاز تا انتها پیگیری میکند. لازمه این کار همانطور که گفته شد داشتن پروژههای کم است. لذا زمان لازم برای پرداختن به پروژهها نیز وجود دارد. این نگاه عمودی است.
اگر دفتر انتقال تکنولوژی بزرگتر با پروژههای بیشتر و پیچیدهتر داشته باشیم، لازم است از نگاه افقی استفاده کنیم. در این نگاه پروژههای مختلفی اخذ میشود. به عبارت دیگر گروهی از آدمها به انجام کار مشغولند، نه فقط یک نفر و یک پروژه در هر لحظه، بلکه پروژههای بیشتری توسط افراد بیشتری انجام میشوند. دوباره لازم است تاکید کنم در این رویکرد به افراد، منابع و پروژههای بیشتری نیاز است.
از دفاتر انتقال تکنولوژی این انتظار میرود که سریعا کسب درآمد کند که این انتظار واقع گرایانه نیست. چراکه همه اختراعها و مجوزهایی که دفتر انتقال تکنولوژی تجاری میکند سریعا به درآمدزایی نمیرسند. مثلا دفتر انتقال تکنولوژی در دانشگاه استنفورد حدود 10 تا 15 سال صبر کرد تا از اولین اختراع مرتبط با DNA درآمد صدها میلیونی کسب کرد.
دانش و تجربه در دفاتر انتقال تکنولوژی طی سالها ساخته میشود. کارمندان دفاتر انتقال تکنولوژی نیز باید دانش بالایی از بازار، از شرکتهای مختلف، از علاقهها و نیازهای آنها، و نیز سرمایه گذاری داشته باشند.
مدیران دفاتر انتقال تکنولوژی نیز لازم است افرادی باشند که تخصص بالایی در صنعت و در تحقیق و توسعه دارند. اگر شما ده دانشگاه برتر کارآفرین در امریکا را مطالعه کنید، مشاهده خواهید کرد که در همه آنها مدیران دفاتر انتقال تکنولوژی افرادی با بیش از 25 سال سابقه فعالیت در صنعت هستند، سابقه ای که قبل از ورود به دفتر انتقال تکنولوژی کسب شده است. نه فقط تجربه بلکه شهرت و اعتبار آن فرد نیز اهمیت دارد.
عیارآنلاین- دفتر انتقال تکنولوژی در بازاریابی تکنولوژی چه استراتژیای دارد؟ در چه مرحلهای از زنجیره توسعه تکنولوژی کار دفتر انتقال تکنولوژی به پایان میرسد؟
رانگا– در مراحل مختلفی این اتفاق میافتد، زیرا آنها باید برای تعامل با یک ایده آماده باشند. مشکل اینجاست که آنها ترجیح میدهند با ایدههایی کار کنند که بهتر توسعه داده شده باشند، زیرا کار کمتری نیاز دارد. وقتی یک ایده اولیه و خام باشد، مثلا ایدههای دانشجویی، آنها ترجیح میدهند که فعالیتی برای آن انجام ندهند. دانشجویان ممکن است ایدههای خوبی داشته باشند، اما خیلی خوب توسعه داده نشدهاند و طرح تجاری برای آنها فراهم نشده است و به عبارت کلی از دیدگاههای تجاریسازی، آماده نیستند. وقتی چنین دانشجویانی به دفاتر انتقال تکنولوژی مراجعه کنند، این دفاتر علاقه چندانی به کار کردن با آنها ندارند.
بنابراین چاره چیست؟ در مورد ایدههای دانشجویی باید چه کرد؟ مثلا در استنفورد دانشجوها خودشان سازمانی به نام شتاب دهنده کسب وکار[5] تاسیس کردند که نقش تسهیل گر و شتاب دهنده برای فعالیتهای دانشجویی را دارد. البته اساتید و کارکنان و سرمایه گذاران ریسک پذیر نیز داوطلبانه کمک میکنند.
نحوه عمل این شتابدهنده به این ترتیب است: آنها هر سه ماه شرکتهایی که توسط دانشجویان تاسیس شده است را گرد هم آورده و آموزشهای مرتبط با کسب و کار(مثل تجاری سازی و اجرای طرح، استفاده از سرمایه گذاران و …) به آنها میدهند.
همچنین جلسات و همایشهایی را با سرمایه گذاران منعقد میکنند که طی آن دانشجویانی که موسس این شرکتها بودهاند ایدهها و برنامههایشان را برای جامعه سرمایهگذاران مطرح میکنند و اگر سرمایهگذاری ایدهای را دوست داشته باشد، پیشنهاداتی رد و بدل میشود.
این یک تعامل دو طرفه رو در رو بین دانشجویان و سرمایهگذاران است که در صورت نبود چنین نهادی رخ نمیدهد. بعد از سه ماه مجدد این فرایند تکرار میشود. این یک دوره سریع و انگیزشی در آموزش کسب و کار برای دانشجویان است و بسیار هم با منفعت است، زیرا دانشجویان با تجربه میشوند، سرمایه در اختیارشان قرار میگیرد و سرمایهگذاران نیز به ایدههای جدید دسترسی پیدا میکنند.
عیارآنلاین– در کشور ما برای حمایت محققین، از مفهوم شرکتهای دانش بنیان استفاده شده است و قوانین و زیر ساختهایی نیز برای توسعه آن طراحی شده است. به نظر شما این ساختار میتواند برای کشور ما مناسب باشد؟ و آیای شما فرایندی مشابه آن را در سایر کشورها تجربه کرده اید؟ برای تقویت و بهبود آن چه نظری دارید؟
رانگا– انواع مختلفی از مشوقها برای تحقیق و توسعه و شرکتهای دانش بنیان وجود داشته. اما ما نباید از این شرکتهای دانش بنیان انتظار داشته باشیم که صرفا توسط دانشگاهیان ایجاد شوند. چنین شرکتهایی میتوانند توسط صنایع مختلف ایجاد شوند.
دانشگاهیان و شرکتها لازم است ارتباط مستقیم بیشتری داشته باشند که اجازه دهد دانش و فرایندهای بهینه شدهای که در اختیار دانشگاهیان است به صنایع منتقل شود.
لازم است که امکان ورود دانش دانشگاهیان به صنعت را فراهم کنید. نکته مهم دیگری را نیز باید در اینجا بگویم که بسیار خوب است که یادگیری مبتنی بر تکنولوژی داشته باشیم. اما واقعیت این است که اغلب یادگیری و رقابت پذیری از طرقی غیر از تحقیق و توسعه به دست میآیند.
این یادگیریها در ساختار سازمانی شرکت برجسته است. در تغییر دادن روندها، فرهنگها، عادتها، مدلهای ذهنی و … ، در بازاریابی، تبلیغات، برندینگ، ارتباطات بین المللی و … برجسته است.
اینها مهارتهای نرمی است که شرکتها باید داشته باشند و لزوما مبتنی بر تحقیق و توسعه و طراحی نیستند. شما میتوانید از یک سیستم مدیریت تکنولوژی خوب استفاده کنید اما این برای یک تکنولوژی است که از جای دیگری خریدهاید و دقیقا نمیدانید که چطور آن را اداره کنید، و سپس محصولی درست میکنید که طراحی آن معمولی است، برندینگ دارای ایراد است و تبلیغات نیز مشکل دارند. همه اینها مهم هستند. پس تمرکز بر نوآوریهای غیر تکنولوژیک را از دست ندهید. زیرا اینها برای تقویت تواناییهای تحقیق و توسعهای و تکنولوژیکی شما اهمیت دارند.
منبع:عیارآنلاین