به گزارش فناوری فرهنگی،سینما کالای باشگاهی محسوب میشود، در این مطلب، در مورد کالای باشگاهی توضیحاتی ارائه میگردد و در خصوص چرایی قرار گرفتن سینما در رده کالاهای باشگاهی مبحثی ارائه و پیامدهای سیاستگذاری و نگاه اقتصادی به سینما پرداخته میشود.
در اقتصاد بهطور کلی دو نوع کالا بر حسب ماهیتشان وجود دارد: کالای عمومی و کالای خصوصی. تا اینکه اقتصاددانی به نام بوکانان، اعلام کرد که بین دو طیف کالای عمومی و خصوصی، کالای باشگاهی هم وجود دارد که به نوعی کالای مختلط محسوب شده و یکسری از خصوصیات کالای عمومی و یکسری از خصوصیات کالای خصوصی را دارد. این نوع تقسیمبندی، بسیار مهم است و قبل از بحث در خصوص هر بازاری، باید کالای مورد معامله در آن بازار مشخص شود که خصوصی است یا عمومی. زیرا پیامدهای سیاستگذاری و نوع دخالت دولت در آن بازار، نحوه قیمتگذاری و حتی مسئله توزیع، بسته به نوع کالا، کاملاً متفاوت میباشد. سینما در این تقسیمبندی، کالای باشگاهی محسوب میشود که به معنی به ارث بردن یکسری خصوصیات از کالای عمومی و یکسری خصوصیات از کالای خصوصی است. در این مقاله، در ابتدا به خصوصیات کالای عمومی و خصوصی پرداخته میشود و سپس در مورد کالای باشگاهی توضیحاتی ارائه میگردد. در انتها در خصوص چرایی قرار گرفتن سینما در رده کالاهای باشگاهی مبحثی ارائه و پیامدهای سیاستگذاری و نگاه اقتصادی به سینما پرداخته میشود.
در سال 1954، ساموئلسون مبحث معروف خود یعنی تفکیک کالای خصوصی و عمومی در اقتصاد را مطرح نمود و این مسئله بهشدت در ادبیات علم اقتصاد ریشه دواند. طبق تعریف این اقتصاددان معروف، کالاها یا عمومی هستند یا خصوصی. یک کالای عمومی کالایی است که غیر رقابتی و غیر قابل استثناء باشد. غیر رقابتی بودن به این معنی است که مصرف آن کالا توسط یک نفر، دسترسی کالا برای مصرف توسط دیگران را کاهش نمیدهد و غیر قابل استثناء بودن که هیچ کس نمیتواند مستثنی از استفاده از آن کالا باشد.
برای اطلاع از تفاوت دقیق کالاهای عمومی و کالاهای خصوصی باید بهطور عمیقتری به بررسی دو ویژگی رقابت ناپذیری و استناناپذیری پرداخته میشود.
الف. مفهوم رقابت ناپذیری: وقتی در بازار، یک فرد با پرداخت بهایی، مقداری از یک کالای خصوصی را میخرد و مصرف مینماید، مصرف او موجب کاهش مقدار قابل مصرف آن کالا برای دیگران میگردد، یعنی مصرف یکی مانع مصرف دیگری شده و در مصرف، رقابت ایجاد میگردد. بنابراین کالاهای خصوصی رقابت پذیر میباشند. اما کالای عمومی دارای این ویژگی است که مصرف یک فرد از آن کالا، مصرف دیگران را از آن کالا کاهش نخواهد داد. میزان رقابتناپذیری کالا نیز به ویژگیهای فنی کالا بر میگردد.
ب. مفهوم استثناءناپذیری: وقتی در بازار، بهای یک کالای خصوصی پرداخت میگردد، آن کالا تحت مالکیت پرداختکننده در میآید و حق بهرهبرداری اختصاصی از ملک، از جمله حقوق مالکیت مترتب بر مالک آن کالا است؛ بنابراین دیگران از تصرف و بهرهبرداری از آن کالا مستثنا میگردند. اما کالای عمومی درست در مقابل کالای خصوصی، استثناءپذیر نیست. در واقع ویژگی فنی کالای عمومی، مانع استثناءکردن مصرفکنندگان در بهرهبرداری از آن کالا میباشد. امنیت یکی از مصادیق بارز کالای استثناءناپذیر است. البته در عمل، کالایی که بهطور کامل استثناءناپذیر باشد، بهندرت پیدا میشود. در واقع میزان استثناءناپذیری به ویژگیهای فنی کالا بر میگردد؛ کالایی مانند امنیت، به میزان بسیار بالایی استثناءناپذیر است؛ وقتی کالای امنیت تولید گشت و عرضه شد، نمیتوان به سادگی کسی را از بهرهبرداری از آن مستثناء نمود. بنابراین استثناءناپذیری، یک ویژگی در کالا است که با وجود آن، نمیتوان افرادی را که پولی برای استفاده از آن نمیدهند، از مصرف کالا بازداشت. در نتیجه بر اثر ویژگی استثناءناپذیری، قدرت خرید مصرفکننده، نقشی در تعیین میزان مصرف او از کالای عمومی ندارد؛ در حالی که رابطه کاملی میان میزان پرداخت و میزان مصرف در کالای خصوصی وجود ندارد، در مورد کالای عمومی این رابطه یا وجود ندارد، یا بسیار کمرنگ است.
در سال 1965، بوکانان اعلام کرد که در واقعیت تمام کالاها را نمیتوان به صراحت به صورت کالای عمومی و کالای خصوصی تقسیمبندی کرد، بلکه کالای عمومی و خصوصی دو سر یک طیف هستند و در میان اینها کالاهای دیگری از جمله منابع مشترک و کالاهای باشگاهی قرار دارند.
منابع مشترک: منابع مشترک کالاهایی هستند که قابل رقابت هستند اما استثناء پذیر نیستند. بنابراین از میان دو ویژگی کالای عمومی، تنها یک ویژگی غیر قابل استثناءرا دارند. زیرا، نمیتوان استفاده از منابع مشترک را محدود کرد. از مثالهای این نوع کالا، محیطزیست و ماهی در اقیانوسها است.
کالاهای باشگاهی: این نوع کالاها، بر عکس منابع مشترک هستند. یعنی میتوان همچون کالای خصوصی استفاده از آن را محدود کرد اما همچون کالای عمومی، قابل رقابت نیستند. از مثالهای این نوع کالا، سینما، کلاسهای آموزشی و باشگاههای ورزشی هستند.
بهطور خلاصه میتوان ویژگی چهار کالای مورد اشاره را به شکل جدول زیر مشاهده کرد.
رقابت |
|||
نه |
بله |
||
کالای باشگاهی: تلویزیون کابلی، سینما |
کالای خصوصی: لباس، وسایل تحریر |
بله |
استثناء پذیر |
کالای عمومی: دفاع ملی، امنیت |
منابع مشترک: محیطزیست، ماهی در اقیانوسهای آزاد |
نه |
طبق دستهبندی فوق مشخص میشود که سینما در اقتصاد بهعنوان کالای باشگاهی مورد توجه قرار میگیرد. حال این تقسیمبندی چه فایدهای خواهد داشت؟ در پیشینه تحقیقی اقتصاد، این تقسیمبندی کالاها به خاطر کارآیی بازارها، نحوه دخالت دولت و سیاستگذاری، مورد توجه قرار میگیرد.
البته ذکر نکته دیگری نیز لازم است و آن اشاره به مبحث آثار جانبی کالاها میباشد. آثار جانبی میتواند مثبت یا منفی باشد. آثار جانبی وقتی وجود خواهند داشت که یک بنگاه یا فرد میتواند فعالیتی را انجام دهد که بر دیگران (بنگاه یا فرد دیگر) اثر (مثبت یا منفی) بگذارد، لیکن به ازاء آن پولی پرداخت یا دریافت نمیکند. بهطور مثال شما در کلاس آموزشی شرکت میکنید، به ازای آموزش خاصی پول پرداخت میکنید، اما آثار جانبی مثبت آموزش بر شما، کاهش جرم و جنایت، افزایش فرهنگ، مشارکت بیشتر شما در فعالیتهای جامعه و غیره است که به ازای آن پولی پرداخت نکردهاید. وجود آثار جانبی، موجب برهم خوردن تعادل بازار میشود، زیرا قیمتها نمیتوانند این آثار جانبی را پوشش دهند. بنابراین در خصوص کالاهایی که آثار جانبی دارند، لزوم دخالت دولت مطرح میشود.
مشکلی که در خصوص مبادله کالاهای عمومی مطرح میشود، این است که به دلیل غیرقابل رقابت بودن و عدم امکان منع استفاده دیگران از این کالا در صورت عدم پرداخت پول، مسئله سواری مجانی ایجاد میشود. سواری مجانی به این معنی است که فردی بدون پرداخت مبلغی بابت استفاده از یک کالا، از آن کالا استفاده کند. در کالاهای عمومی به دلیل وجود هزینه نهایی صفر، امکان سواری مجانی وجود دارد. فرض کنید دولت بابت تأمین امنیت عمومی، از مردم مالیات میگیرد. حال اگر تنها من این مالیات را نپردازم، دولت همچنان این کالا را ارائه میکند اما چون استثناءناپذیر است، من هم از فواید امنیت عمومی استفاده میکنم. لذا بسیاری از افراد به فکر فرار از پرداختن بهای امنیت عمومی میافتند. همین مسئله موجب شکست بازار میشود. شکست بازار، به معنی این است که قیمتها سیگنال مناسبی جهت تخصیص مناسب منابع برای تولید و مصرف کالاهای عمومی ارائه نمیدهند. لذا، لزوم دخالت دولت در جهت تولید و مصرف بهینه این نوع کالاها در اقتصاد توصیه میشود. بهطور مثال افزایش سطح سواد برای عموم مردم از طریق آموزش، موجب بهبود فرهنگ مردم و کاهش جرم و جنایت میشود. این مسئله موجب کاهش هزینههای ایجاد و نگهداری زندان شده و از هزینههای عمومی جامعه میکاهد. به همین دلیل، سیاستگذاران در حدی که جامعه به آن نیاز دارد، با ارائه یارانه، آموزش رایگان را مورد توجه قرار میدهند. مثال دیگر، اخذ مالیات بر بنزین است. استفاده از ماشینها موجب آلودگی محیط زیست میشود لذا دولت برای کاهش آلودگی محیط زیست که آثار زیانباری برای جامعه دارد، مالیات از بنزین میگیرد که از مصرف آن بکاهد. بنابراین دو ابزار مهم دولت برای تولید و مصرف بهینه کالاهای عمومی (نه لزوماً کالای عمومی خالص) یارانه، جهت تشویق استفاده و مالیات، جهت تنبیه استفاده میباشد.
دخالت دولت در کالاهای عمومی متفاوت است. در کالاهای عمومی خالص، خود دولت ارائه دهنده کالا میباشد. کالای امنیت عمومی، یک کالای عمومی خالص است که به هیچ عنوان نمیتوان به بخش خصوصی آن را سپرد بنابراین کاملاً تحت اختیار دولت بوده و دولت ارائه دهنده این نوع کالا است. بنابراین در خصوص کالای عمومی خالص، دولت خود بهعنوان تولیدکننده و عرضه کننده کالا مطرح میباشد. اما در خصوص کالاهای باشگاهی، دخالت دولت تنها در سیاستگذاری و ارائه یارانه و مالیات است. زیرا به دلیل ماهیت استثناءپذیری، بخش خصوصی قابلیت ارائه آن را دارد اما به دلیل آثار جانبی مثبت یا منفی آن، لزوم نظارت دولت مطرح میباشد.
ویژگیهای سینما بهعنوان یک کالای باشگاهی
همانطور که عنوان شد، سینما خصوصیات کالای باشگاهی را داراست. سینما رقابت ناپذیر است زیرا با استفاده افراد در یک سکانس از فیلم، مقدار کالا برای مصرف دیگران کاهش نمییابد. در مقابل، سینما استثناءپذیر است، یعنی استفاده عدهای، موجب عدم استفاده دیگران در آن لحظه از آن میشود. زیرا، ظرفیتهای سالن سینما، محدود است. همچنین، استفاده از فیلم آثار جانبی مثبت یا منفی بسیاری دارد که نمیتوان بابت آن پولی از مصرفکنندگان دریافت کرد. با توجه به مسائل گفته شده، لزوم دخالت دولت در این بازار مطرح میباشد. البته نحوه دخالت دولت در این بازار، نباید همانند کالای عمومی خالص باشد و خود دولت به تولید سینما بپردازد، زیرا به خاطر استثناءپذیری میتواند تولید این کالا را به دست بخش خصوصی سپرد، منتهی با ابزاری تشویقی همانند یارانه یا کاهش قیمت زمین بابت ساخت سینما، میتواند در بازار ساخت سینما دخالت کند. همچنین برای مصرف آن با کاهش هزینههای تبلیغات یا بهبود در گسترده شدن تبلیغات فیلمها، اختصاص جاده و زیربناهای مورد نیاز نزدیک سالنهای سینما، افزایش استفاده از سالنهای سینما را موجب شود. بنابراین در همه جای دنیا، دولت با استفاده از ابزارهای لازم، تشویق به تولید و مصرف سینما میکند. ارائه یارانه در ازای ساخت سینما یا ارائه مجوزهای تجاری در ازای ساخت سینما و نظایر آن در بسیاری از کشورهای جهان مورد استفاده قرار میگیرد.
میزان دخالت دولت
در همین راستا، مشکلات سینمای ایران را میتوان برشمرد. طبق قواعدی که در مقاله به آنها اشاره شد، دولت باید بهصورت سیاستگذار و ناظر در بازار سینما دخالت کند و بخش خصوصی را تشویق به تولید و مردم را تشویق به مصرف آن کند. اما مسئلهای که در اینجا پیش میآید این است که دولت ایران چه استراتژی برای سینما دارد؟
به نظر میرسد هیچکدام از دولتها در ایران، استراتژی مشخصی در خصوص سینما نداشتهاند. به نظر نمیرسد یا حداقل این مسئله عمومی نشده است که مطالعاتی در خصوص تعیین میزان بهینه استفاده از سینما در ایران انجام شده باشد. بنابراین وقتی هدف مشخص نباشد، معلوم است که نمیتوان با استراتژی خاصی به سمت مشخصی حرکت کرد. در حالی که به دلیل آثار جانبی مثبتی که سینما میتواند برای جامعه داشته باشد و ماهیت خاص این کالا (کالای باشگاهی بودن) دولت وظیفه دارد، مقدار استفاده بهینه از این کالا را برای جامعه استخراج کند. سپس زیرساختهای مورد نیاز جهت استفاده مقدار بهینه از سینما را مهیا ساخته و با ارائه مشوقهای لازم، تولید و ساخت سینما در کشور را رونق بخشد تا مقدار آن بهینه شود.
آثار جانبی مثبت سینما نیز با اهمیت است. نمایش فیلمهای ایرانی در سینماها، موجب آشنایی مردم با مشکلات، شادیها و ناراحتیهای افراد دیگر جامعهای میشود که در آن زندگی میکنیم. درک فرهنگی متقابل همه مردم باهم و آشنایی با مشکلات عدم توسعهیافتگی، موجب بهبود سرمایه اجتماعی خواهد شد و مسیر توسعه کشور را بهبود خواهد بخشید. همچنین، سرگرمی ایجاد شده از طریق سینما به نسبت سرگرمیهای دیگر سالمتر و مفیدتر است و همراه با افزایش آگاهی است و جامعه نیاز دارد تا بهصورت بهینهای این سرگرمی گسترده شود تا راههای ناسالم سرگرمی از بین برود و شادابی و طراوت جامعه افزایش یابد. نمایش برخی فیلمهای خارجی نیز موجب آشنایی فرهنگ ما با فرهنگ کشورهای دیگر خواهد شد. به طور مثال، فرهنگ پذیرش گردشگر از طریق دیدن فیلمهای خارجی میتواند بهبود یابد که در ورود گردشگران خارجی به ایرانی میتواند مفید باشد.
حضور در عرصه بینالمللی
همچنین دولت میتواند زیرساخت های لازم جهت حضور ایران در عرصه بینالمللی سینما را فراهم نماید. مطالعات مربوط به بازاریابی سینما در بازار بینالملل میتواندکشورهای هدف را برای صادرات فیلم به آنها مشخص نماید. سپس تولید فیلم برای کشورهای هدف مورد توجه قرار بگیرد و از این طریق، بازار فیلم ایران را میتوان بینالمللی کرد. مشخص است که غیر از برخی آثار محدود، اغلب فیلمهای ساخته شده ایران قابلیت رقابت در کشورهایی نظیر آمریکا، آلمان، فرانسه، کانادا و همانند اینها را ندارد، اما در کشورهای اسلامی، در کشورهای همسایه ایران و برخی کشورهایی که دارای اشتراکات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی یا حتی اقتصادی با ایران دارند، میتوان بازار صادراتی خود را مورد توجه قرار داد. حتی برخی فیلمها بهطور خاص میتواند مورد توجه سینمای کشورهای اروپایی و آمریکایی قرار گیرد، اما بیشتر این فیلمها به صورت تصادفی و برحسب ابتکارات خود فیلمساز بوده و هیچ برنامهریزی خاصی برای پرورش سینماگرانی که بتوانند محصول مورد توجه غرب را تولید کنند وجود ندارد.
آثار جانبی مثبتی که صادرات فیلم از ایران به کشورهای دیگر میتواند داشته باشد، بسیار زیاد است. زیرا، وقتی فیلمی از ایران در کشورهای دیگر به نمایش گذاشته میشود، در حقیقت از طریق آن، قسمتی از فرهنگ ایرانی-اسلامی به کشورهای دیگر معرفی میشود. آشنایی فرهنگها و تمدنهای دیگر با فرهنگ کشور ما، حتی چهرههای ایرانی، موجب درک فرهنگی ایران از سوی جامعه بینالملل خواهد شد و نگاهی انسانیتر میتوانند از ایران داشته باشند.
نویسنده: دکتر امیر جعفرزاده
منبع: فصلنامه اقتصاد خلاق