به گزارش فناوری فرهنگی، اقتصاد خلاق مصاحبهای با آقای سجادینیری درباره تلاشهای ستاد توسعه فناوریهای نرم در زمینه پیشبرد صنایع خلاق و فرهنگی در کشور داشته است که متن کامل آن از نظر مخاطبان گرامی میگذرد.
«سیدمحمدحسین سجادینیری» دبیر ستاد توسعه فناوریهای نرم و هویت ساز معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری است.
سجادینیری دانش آموخته کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی در دانشگاه علم و صنعت است و برخی از سوابق اجرایی وی عبارتند از: معاون فناوریهای اطلاعات و ارتباطات مرکز همکاریهای فناوری و نوآوری، عضو شورای علمی فناوری اطلاعات و ارتباطات مرکز پژوهشهای مجلس، مشاور معاونت تنظیم مقررات مرکز ملی فضای مجازی و مشاور سرپرست مرکز تحقیقات مخابرات.
به همین منظور فصلنامه اقتصاد خلاق مصاحبهای با آقای سجادینیری درباره تلاشهای ستاد توسعه فناوریهای نرم در زمینه پیشبرد صنایع خلاق و فرهنگی در کشور داشته است که متن کامل آن از نظر مخاطبان گرامی میگذرد:
– در ابتدا لطفاً معرفی مختصری از ستاد، اهداف و وظایف آن برای مخاطبین داشته باشید و فناوری نرم را چگونه میتوان تعریف کرد؟
اولویتهای توسعه فناوری بر اساس نقشه جامع علمی کشور مشخص شدهاند، هر کدام از کشورها نمیتوانند در همه حوزههای فناوری فعال باشند و آن را جزو اولویتهای خود قلمداد کنند، لذا نیاز است هر کشور یک بار در خصوص اولویتهایی که در مورد آن باید تجهیز منابع کند و بر توسعه آن فناوریها متمرکز شود تصمیمگیری نماید. در نقشه جامع علمی کشور توسعه 13 فناوری، در اولویت ردیف الف مشخص شده که بر اساس تجربهای که قبلاً کشور در توسعه فناوری نانو داشت، و اتفاقا تجربه موفقی است و تشکیلاتی در قالب یک ستاد ویژه توسعه فناوری نانو شکل گرفت، مدل توسعهی سایر اولویتهای فناوری کشور نیز مدل ستادی قرار گرفت؛ به عبارتی ستادها مسئولیت تکنولوژی اینوویشن سیستمها (TIS) را دارند، یعنی قرار است به صورت عمودی در آن حوزه فناوری فعال شوند.
12 عدد از این فناوریها که در واقع صاحب اولویت هستند، از جنس فناوریهای سخت محسوب میشوند. یک فناوری که در نقشه جامع علمی کشور به آن اشاره شده، فناوری نرم و فرهنگی است که علیرغم فناوریهای قبلی از جنس فناوری نرم است. به عبارتی تنها ستادی که مسئولیت توسعهی فناوریهای از جنس حوزه فناوریهای نرم و فرهنگی را دارد همان است که تحت عنوان ستاد توسعه فناوریهای نرم و هویتساز میشناسیم. تعریف ما از فناوری نرم، مجموعه فناوریهایی است که محل اثر آنها بر خلاف فناوریهای سخت، حوزهی انسان و جامعه است. سایر فناوریهای شناخته شده که از جنس فناوریهای سخت محسوب میشوند محل اثرشان طبیعت است. تعریف ما در این ستاد در خصوص فناوریهای نرم این جنس از فناوریهاست. بخشی از این فناوریها، فناوریهای فرهنگی هستند که در سالهای اخیر تحت عنوان صنایع خلاق شناخته میشود و مبتنی بر خلاقیت و نوآوری محصولات هستند و محل اثر آنها بر انسان و جامعه است. محصولی مثل یک فیلم سینمایی فناورانه تولید شده و ممکن است بر روی یک حامل سخت مثل دیویدی عرضه شود؛ ولی محل اثر این محصول ذهن انسان و فرهنگ جامعه است. هر کدام از حوزهها و زیرشاخههای صنایع خلاق و صنایع فرهنگی را که ملاحظه کنید چنین تأثیراتی بر جامعه و انسان به همراه دارند. الان خیلی از کشورها گردشگری را هم در همین چارچوب طبقهبندی میکنند، به خاطر تاثیرات نه صرفا اقتصادی بلکه تاثیرات فرهنگی که بر جامعه دارد. برخی از کشورها مثل کره جنوبی حتی صنعت غذا را در چارچوب مباحث گردشگری و فرهنگی خود تعریف میکند چون بههمراه صادرات محصولات صنعت غذایی، فرهنگ خود را نیز صادر میکند. بنابراین مشاهده میکنیم از زمانیکه کره تصمیم میگیرد در صنعت غذا ورود کند رستورانهای کرهای در دنیا توسعه پیدا میکنند و خود اینها به نمادی برای توسعه فرهنگ کره در جهان تبدیل میشوند. پس عملا ما در این ستاد با نگاه فناورانه و اقتصادی پیگیر توسعهی صنایع خلاق و صنایع فرهنگی در کشور هستیم و در واقع این یکی از ماموریتهای اصلی ما در این ستاد است.
– همانطور که مستحضر هستید در برنامه ششم توسعه نگاهی تقلیلی به مقوله فرهنگ صورت گرفته، در عین حال در تعیین 13 اولویت در نقشه علمی کشور نیز تنها یک مورد را میتوان یافت که به فرهنگ مرتبط است، آیا این نگاه نیز از همین جنس (تقلیلی) است یا اولویتهای علمی چنین دستهبندی را ایجاب کرده است؟
فرآیند توسعه کشورهایی که در حوزه صنایع خلاق و فرهنگی حرکت کردهاند را ببینید. همه کشورها حتی کشورهای پیشرفته هم در یک مقاطعی تمرکزشان بر صنایع سخت بوده است. اینکه صنعت، سرمایهگذار، و اقتصاد کشور درک کند که میتواند از یک چارچوب فناورانه سخت به سمت رویکردهای نوین فناوری نرم حرکت کند، خود یک فرآیند زمانبر بوده و نیاز به فعالیت مجموعههای مختلف دارد. برای این اتفاق همانطور که عرض کردم، نهادهای مالی، اقتصادی، سیاستگذاری، بخش خصوصی، سرمایهگذاران بزرگ، سرمایهگذاران خطرپذیر (وی سی)، بیمهها، بورس همه باید در فرآیندی برای شکلگیری این زیستبوم حرکت کنند. در کشورهای توسعهیافته این فرآیند سریعتر طی شده اما مخالفینی داشته و برای آن مانعتراشی شده است، ولی به همان علتی که در بخشهای دیگر صنعت آنها پیشرفتهای چشمگیر و سریعی رخ داده، در حوزهی اقتصاد خلاق، صنایع خلاق و صنایع فرهنگی هم یک چنین سرعت عملکردی را در قیاس با کشورهای کمتر توسعهیافته داشتهاند. در کشور ما هم لازم است یک همچنین اتفاقی بیفتد، در کشوری که تمرکزش بر صنایع سنگین، پتروشیمی، نفت، صنایع خودرو و… بوده و شاید توجه جدی به نیروهای نخبه و خلاقش نداشته، طبیعتاً تغییر نگاه سخت به این نگاه نرم زمان میبرد. به نظر بنده همینکه در چنین شرایطی در سالهای گذشته در نقشه جامع علمی کشور چنین توجهی شده و این موضوع جزو اولویتهای فناوری گذاشته شده خود نوید یک رویکرد جدید را میدهد که انشاءالله در سالهای آتی بتوانیم با سرعت بیشتری به این سمت حرکت کنیم.
– چرا در برنامه ششم نگاه، کمی تقلیلی بوده است؟
به نظر بنده بخشی از داستان برنامه ششم تحت تأثیر شرایط اقتصادی کشور و مشکلات مالی دولت است، بخشی دیگر به این موضوع بر میگردد که نیاز است در کشور یک مجموعهی فرا وزارتخانهای بتواند پیگیر هماهنگیهای بین دستگاهی در زمینه توسعه صنایع خلاق و اقتصاد خلاق شود. همانگونه که شما هم در شمارههای قبلی نشریه خود اشاره کردید تأثیر و تأثراتی که زیرشاخههای صنایع خلاق و صنایع فرهنگی بر همدیگر دارند بسیار مهم است و در یک اقتصاد جزیرهای، این فرآیند توسعهی دانشبنیان فرهنگی اتفاق نمیافتد. برای مثال میتوان به تأثیر صنعت انیمیشن بر صنعت اسباب بازی، مد، پوشاک و لوازم سیسمونی و غیره اشاره کرد. یک انیمیشن مثل توی استوری تولید میشود و در صنعت اسباب بازی اثر دارد و سپس وارد صنعت پوشاک، اتاق خواب کودک و … میشود. بالعکس این موضوع هم هست. یک صنعت اسباب بازی مثل لِگو وجود دارد که از روی آن انیمیشن و سریالهای کوچک تولید میشود و سپس به اِلمانهایی برای حوزههای مد و پوشاک و غیره تبدیل میشود. این توسعه اقتصادی که از تأثیر و تأثرات زیرشاخههای مختلف اقتصاد فرهنگ شکل میگیرد، نیازمند یک کار حاکمیتی و هماهنگ بین بخشهای مختلف است. شاید یکی از علتهای کمتوجهی برنامه ششم به حوزهی اقتصاد خلاق و صنایع فرهنگی همین موضوع باشد که باید کارگروهی متشکل از بازیگران مختلف این حوزه شکل میگرفت. ولی به دلایل مختلف نظیر تنگناها و فرصت کمی که در دولت وجود داشت این اتفاق نیفتاد. اما به نظر من یکی از علتهای عدم توجه جدی، همین عدم تشکیل یک نهاد مشخص با حضور همهی بازیگران این حوزه بوده است. شورای عالی انقلاب فرهنگی پیگیر است در سندی که بهعنوان سند نظام ملی نوآوری صنایع فرهنگی مصوب شده، چنین شاکلهای را ایجاد کند که در این شاکله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت صنعت، معدن و تجارت بهعنوان متولیان فرهنگ و صنعت باید نقش داشته باشند. مجموعهای مثل سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، وزارت آموزش و پرورش به دلیل دسترسی به نهاد آموزی کشور، کانون پرورش فکری کودکان و شورای عالی نظارت بر اسباب بازی نیز در این میان نقش خواهند داشت. چنین مجموعهی متشکلی برای برنامهریزی یکپارچه در همهی سطوح وزارتخانههای کشور باید وجود داشته باشد.
– مشخصاً ستاد در زمینه بخشهایی که در رابطه با اقتصاد فرهنگ بدان اشاره کردید، چه چیزی را پیش برده است؟
این دیدگاه که آیا باید فرهنگ را اقتصادی دید و میشود از فرهنگ بهعنوان یک مقولهی درآمدزا و ایجاد کننده ثروت برای کشور استفاده کرد یا خیر هنوز مورد توجه و بحث نهادهای آکادمیک و دانشگاهی کشور است. ما در این ستاد وظیفه و رسالتی که برای خود ترسیم کردهایم هماهنگسازی، بهروزسازی و توسعهی زیرساختهایی است که در کشور در این حوزه وجود دارند. ما از دل معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری پیگیر این موضوع هستیم و طبیعتاً یکی از فیلترهایی که برای حضور در این حوزه خواهیم داشت، فیلتر توسعه فناوریست. اساساً باید در فعالیتهایی که توسط ما صورت میگیرد توسعهی فناوری هم یک نقش پر رنگ داشته باشد. ولی توسعهی فناوریای که نظر ماست، صرفاً توسعه فناوری سخت نیست و معتقدیم که باید به فناوری نرم هم توجه شود. فیلترهای بعدی بحث اقتصادی و فرهنگی بودن پروژه یا فعالیتی است که مدنظر داریم. به عبارتی تلاش ما این هست که بتوانیم وجه اشتراک حوزهی فرهنگ، اقتصاد و فناوری را توسعه دهیم. لذا فعالیتهایی در این زمینه صورت گرفت که یکی از این فعالیتها، تلاش برای شکلدهی شرکتهای دانشبنیان در حوزهی صنایع خلاق و صنایع فرهنگی است. قانونی در کشور وجود دارد تحت عنوان قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان که ابزار دولت برای توسعه شرکتهای دانشبنیان است. این قانون برای رسیدن به اقتصاد دانشبنیان در بخش اجرایی، بیشتر به سمت فناوریهای سخت حرکت کرده است. یکی از فعالیتهای ما تلاش برای تدوین آییننامهها و سازوکارها و جداول ارزیابی شرکتهایی است که در این حوزه میتوانند دانشبنیان تلقی شوند. در فاصله یک سال گذشته ما بیش از دوازده شرکت دانشبنیان را در حوزه بازیهای رایانهای و گیم، که در دنیا صنعت بزرگی است و کشور باید بدان توجه ویژه کند، در حوزه انیمیشن و همینطور در حوزه تولید اسباب بازی داشتهایم. با پیگیری ستاد تلاشمان این است که سازوکاری به وجود بیاید که خود شرکتها بتوانند بهراحتی در این فرآیند قرار بگیرند. بخشهای بعدی که در اولویت است بحث طراحی صنعتی است که بسیار تأثیرگذار است و در صنایع سنگین از خودرو تا حوزه طلا، جواهر، مد و پوشاک، بستهبندی و تولیدات بومی در تمام حوزههای صنعتی نقش جدی دارد. یکی از کارهایی که سال گذشته انجام دادیم تلاش برای سیاستگذاری این حوزه بوده است. نیاز است سند یکپارچهای در این حوزه تدوین شود و تشکیلاتی که عرض کردم بهصورت یکپارچه در این حوزه حضور پیدا کند. این در لایه سیاستگذاری است. در لایه ترویج و گفتمانسازی نیز با برگزاری جشنوارهها، مسابقات، همایشهایی که در این حوزه وجود داشته، با برگزاری کارهایی از جنس ایدهپروری و شکلدهی ایدهها مثل استارت آپها، همنت، ایده شو و مجموعههایی از این دست، میتوان کمک کرد که فضای ایده دادن و نوآوری در دانشگاههای ما شکل بگیرد. امروزه بحث دانشگاه نسل سه و دانشگاه کارآفرین در دنیا مطرح است و دانشجو باید کارآفرینی، نوآوری و خلاقیت را یاد بگیرد و اینها پایههای اقتصاد خلاق هستند.
بحث شتابدهندهها یکی دیگر از بحثهایی است که در دنیا روی آن بسیار کار میشود. در کشور ما عمدهی شتابدهندههایی که وارد شدهاند در حوزههای عمومی آیتی هستند. ما از یک شتابدهنده در حوزه انیمیشن حمایت کردیم. یک شتابدهنده در حوزه چندرسانهای و مالتی مدیا با تمرکز بر حوزه سینما بهویژه سینما مستند را شکل دادیم. احتمالاً اواخر همین امسال یا اوایل سال آینده شتابدهندهی حوزه گیم یا بازیهای رایانهای راهاندازی خواهد شد. بحث شتابدهنده حوزه علوم انسانی مبتنی بر دانشی که در این حوزه بوده، شتابدهنده بعدیست که شکل خواهد گرفت. ما مشابه مراکز نوآوری در دنیا مدلی را طراحی کردیم تحت عنوان مدل مراکز شکوفایی و حرفمان این است که اگر در سایر صنایع سخت نیازمند نوآوری هستیم در حوزه صنایع خلاق نیازمند شکوفایی خلاقیت هستیم و لازم هست مراکزی تحت عنوان مراکز شکوفایی شکل بگیرند و در آنجا گروهها بتوانند در یک قالب شتابدهنده، ایده را تبدیل به یک محصول تجاری کنند. ما یک همکاری به اتفاق جهاد دانشگاهی در حوزه تولیدات سینمایی استارت زدیم. با مجموعه ستاد اجرایی فرمان امام نیز همکاری داشتیم که بتوانیم تولیدات سینمایی خود را با استفاده از فناوریهای جدید بهروز کنیم.
در حوزههای حمایتهای مقطعی از شرکتهای دانشبنیان نیز تلاش کردیم که در داخل ستاد فناوریهای نرم حمایتهایی را از جنس تسهیلات مالی به شرکتهایی که در این زمینه کار میکنند داشته باشیم. تاکنون حدود یک صد میلیارد ریال، خود مجموعه به شرکتهای این حوزه که هنوز دانشبنیان نشده بودند اعطا کرده است. این کمکها تا وقتی ادامه دارد که این اکوسیستم بتواند یکپارچه فعال شود، یعنی مجموعههای بانکی نقش سرمایهگذاری خود را بازی کنند، صندوقهای لازم شکل بگیرد، ویسیهایی که در حال مذاکره با آنها هستیم در صنعت فرهنگی ورود کنند و بورس این حوزه شکل گیرد، مجموعههای بزرگ، برندهای بزرگ، در این حوزه سرمایهگذاری کنند.
این مجموعه فعالیتهایی بود که در سال 94 انجام دادیم. برنامهی جدی برای سال 95 همکاری بیش از قبل با سایر بازیگران این حوزه یعنی وزارت فرهنگ، سازمان گردشگری، مجموعهی وزارت آموزش و پرورش و سایر نهادها مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی است که نقش قانونگذاری در این حوزه دارند.
– چهکارهای زیرساختی دیگری باقی مانده است که فکر میکنید باید در سطح کلان انجام شود؟ مثلا در بحث آمار خیلی مشکل داریم و نمیتوانیم سیاستگذاری درستی داشته باشیم چرا که مقدمه هر نوع سیاستگذاری دسترسی به آمار صحیح و بهروز است. نظر شما چیست؟
به نکته درستی اشاره کردید. در برخی از مواقع که نیازمند آمار و سیاستگذاری مبتنی بر آن هستیم، با مشکل روبرو میشویم. لذا هر یک از مجموعههای سیاستگذاری یا ناچارند بدون در نظر گرفتن آمار موجود فعالیت کنند و یا اینکه خود هزینه کنند و آمار را استخراج کنند. این یک مشکل جدی است. به نظرم اتفاق نخستی که باید رخ دهد، شکلگیری همان تشکیلات یکپارچهای است که در حال حاضر از طریق شورای عالی انقلاب فرهنگی پیگیر آن هستیم. با این مجموعه بهواسطهی یک سند بالادستی قانونی و بر اساس نظر یک مجموعه تقنینی، فعالان این حوزه و بازیگران آن دور یکدیگر جمع میشوند و کار گروهی را شکل میدهند.
یکی از اتفاقاتی که به نظر میرسد در کشور باید بهصورت جدی توجه کنیم همین بحث فناوری نرم و طراحی مکانیزمهایی است که فعالان درگیر آن کار شوند، البته درگیر به معنای مثبت یعنی حضور فعال در کار داشته باشند؛ و بتوان از همافزایی آنها حداکثر استفاده را برد. لذا لازم است این نهاد مکانیزمهایی را طراحی کند که نهادهای پراکنده کشور و بازیگران کشور، نقش سازنده و فعال در پیادهسازی این نقشه کلی داشته باشند.
شکلگیری شتابدهندهها یا مراکز شکوفایی که ما به اتفاق یک نهاد دیگر ایجاد میکنیم، مثلا با معاونت گردشگری، وقتی که هر دو به اتفاق چنین مجموعهای را شکل دهیم طبیعتا هر دو تلاش خواهیم کرد که این موضوع که به نام هر دو مجموعه است به بهترین وجه موفق شود. از همین اثنا این فرصت ایجاد میشود آمار شرکتهایی که در این حوزه فعال هستند استخراج شود. یک فعالسازی و نقشدهی خوبی به بخش خصوصی اتفاق میافتد، از این مجرا بخش خصوصی میتواند در جایگاه خود و دولت نیز در جایگاه خود قرار گیرد. با ابزار حمایتی و بعضا تشویقی نظیر بخشودگی بخشی از تسهیلاتی که به یک بخش خصوصی موفق داده شده، یا توجه به خروجی به جای نظارت بر ورودی، ارائه یارانه به عناصر انتهایی زنجیره، یکپارچه کردن یارانههای فرهنگی کشور و مواردی از این دست، کمک میکنند ابزار و کمکهای مالی پراکنده دولت، به صورت یکپارچه در خدمت توسعه این حوزه قرار گیرد. عملا تلاش ما در وهله اول شکلگیری مجموعهای است که تمام بازیگران این حوزه را درگیر نماید، قدم بعدی طراحی مکانیزمهایی است که برای طرفین فعال در این حوزه انتفاع داشته باشد، یعنی هم بخش خصوصی و هم بخش دولتی منتفع شوند. انتفاع بخش دولتی تحقق اهداف مدنظرش بوده و طبیعتا انتفاع بخش خصوصی نیز سود مالی و موفقیت کسبوکارش هست.
در وهلهی بعد ایجاد یک سری داستان و نمونه موفق در کشور است که بتواند الگویی برای سایر بخش خصوصی شود. اگر یک شرکت فعال بزرگ در حوزهی انیمیشن و یا در حوزه بازیهای رایانهای داشته باشیم که صادرات و گردش مالی خوبی داشته باشند، میتواند گلولههای برف اولیهای باشد که بعداً به یک بهمن بزرگتر تبدیل خواهد شد. لذا ایجاد نمونه موفق در کشور یک اتفاق مهم است. اگر این اتفاق بیفتد زمانیکه صحبت از حوزهی مد میکنیم باید یک شرکت موفق در این حوزه داشته باشیم که همه آن را بشناسند، یک شرکت در حوزه طلا و جواهر داشته باشیم که همه بشناسند و… . اتفاق دیگری که باید بیفتد شکلگیری اکوسیستمی است که در ابتدا عرض کردم. بانکهای تخصصی و مجموعه سرمایهگذاری تخصصی این حوزه باید شکل بگیرد. توجه گمرک باید در خصوص تعرفههای گمرکی متفاوت شود و بخش خصوصی و برندهای بزرگ را به حضور در این حوزه ترغیب کنیم. ابزارهایی نظیر قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان، معافیتهای مالیاتی و ایجاد برند میتوانند پیشران شکلگیری اکوسیستم در حوزه توسعه اقتصاد خلاق ما باشند.
– طی صحبتی که با آقای هاوکینز کردیم، بر آموزش تأکید داشتند. شما چه پیشنهادی در این زمینه دارید و چگونه میتوان در عصر اقتصاد خلاق سیستم آموزش متناسب با آن داشته باشیم؟
شکی نیست که یکی از عناصر مفقودهی این زنجیره ارزش، بحث آموزش است. ولی یک نکته را باید توجه کنیم اینکه مثل بسیاری از حوزههای دیگر صرفاً از حوزهی آموزش شروع نکنیم که در این حالت با بسیاری از فارغالتحصیلانی مواجه خواهیم شد که اقتصاد و صنعت ظرفیت پذیرش آنها را ندارد. در حوزههای توسعه اقتصادی پیشرانهای دیگری نیاز است که بعداً عامل توسعهی آموزش هم خواهند شد. قطعاً باید در حوزهی آموزش ورود کنیم ولی قبل از آن، توسعهی بازار و ایجاد بازار اولویت دارد. ما نمیتوانیم خود را با کشور دیگری که بازار توسعهیافته دارد و نیازمند تأمین نیروی انسانی است مقایسه کنیم. باید تمرکز خود را بر توسعه بازار بگذاریم، اگر بازار توسعه پیدا کند و فضای اقتصادی شکل گیرد، سایر عناصر زنجیره به حرکت در میآیند. وقتی نیاز است رشتهای تحت عنوان فناوری فرهنگی تعریف شود، بهواسطهی اقبالی که وجود دارد دانشگاه این رشته را ایجاد میکند. بالعکس اگر اول رشته فناوری فرهنگی را تعریف کنیم و یک سری فارغالتحصیل را تحویل جامعه بدهیم و برای آنها نتوانیم بازار ایجاد کنیم، یا به فرار مغزها یا به سرخوردگی دامن زدهایم. لذا آموزش در این زنجیره ارزش، بسیار اهمیت دارد. ولی به نظر من اولویت بعد از حوزهی توسعهی بازار است. لذا تلاشمان این بوده در تعاملی که با آموزش و پرورش داریم، کمک کنیم بازار آموزش پرورش در خدمت صنعت باشد. متأسفانه هنوز این صنعت شکل نگرفته است.
– مشخصاً انتظار شما از وزارت فرهنگ چیست؟
خوشحالم که بحث اقتصاد فرهنگ یکی از مأموریتهای محوری وزارت فرهنگ بوده است. نکتهی بعدی این هست که تشکیل کمیتهی اقتصاد خلاق در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک کار بسیار خجسته است و به همگرایی نهادهای درونی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کمک میکند. اقتصاد خلاق بدون توجه به سینما، بازیهای رایانهای، هنرهای تجسمی و حوزهی نشر نمیتواند یک اقتصاد خلاق فعال و پویا باشد. همانطور که عرض کردم این موارد تأثیر و تأثرات فراوان دارند. اگر وزارت فرهنگ بتواند این یکپارچهسازی را از درون خود آغاز کند و بهعنوان نمونه بحث آمار و سالنامهی آماری صنایع فرهنگی و هنری را بهصورت یکپارچه منتشر کند، حدود 50 درصد از مشکلات آماری کشور در این حوزه مرتفع خواهد شد. اگر وزارت فرهنگ بتواند بهعنوان متولی حوزهی فرهنگ پیشتاز شود، به نظرم الگویی برای سایر بخشهای اقتصادی و فرهنگی میشود. ما هم بهعنوان این ستاد بهصورت جدی در خدمت وزارت فرهنگ هستیم تا بتوانیم انشاءالله یک الگوی مناسبی را در همکاری بین دستگاهی در کشور رقم بزنیم که این امر تا حدی شروع شده و در سال آینده بهتر و مفیدتر خواهد شد.
– دربارهی نشریه اقتصاد خلاق چه نظری دارید و فکر میکنید که چه رویکردی داشته باشد و بیشتر بر چه حوزههایی تمرکز کند؟
ممنونم که یک کار خوب و جدیدی را در کشور شروع کردید. اتفاقی در کشور نمیافتد مگر اینکه گفتمان و ادبیات آن ایجاد شود. این وظیفه سنگین بر دوش شماست. امیدوارم ما هم بتوانیم کمک کنیم. به نظرم اتفاقی که در کشور ما اهمیت دارد ایجاد نمونههای موفق است. باید بتوانیم به نمونههای موفق داخلی بپردازیم و انیمیشنهایی داریم که در خارج از کشور فروش دارند، سالی که گذشت سال خوبی برای حوزهی انیمیشن بود. انیمیشنی مثل شاهزاده روم داشتیم و مردم یاد گرفتند که میتوانند در حوزهی انیمیشن سینما بروند و پیش از این عادت کرده بودند که انیمیشن و کارتون را از تلویزیون ببیند و عمدتاً انیمیشنهای ما در حوزهی اقتصادی ناموفق بودند اما شاهزاده روم یک اتفاق مثبت بود. برای جشنواره فیلم فجر نیز هفت یا هشت اثر انیمیشن داشتیم که وزارت فرهنگ و سازمان سینمایی میتوانستند توجه بیشتری بدان بکنند و بخش انیمیشن و پویانمایی را فعالتر کنند. اگر توجه بیشتری شده بود و برای بخش انیمیشن هم مثل اسکار یک سیمرغ داشتیم، سال آینده با توجه بیشتری از بخش خصوصی مواجه میشدیم. ما نمونه موفق در کشور داریم و اگر آنها را در نشریه بیاورید هم تقریب ذهن در مسئولین است که منظور از اقتصاد خلاق چیست و بخش خصوصی چه نقشی میتواند بازی کند و هم یک تزریق روحیهی خوب کارآفرینی است. این نگاه که شتابدهندهها را شکل دهیم و پارکهای علم و فناوری دهها برابر بیشتر از عددی که دولت در آنها سرمایهگذاری کرده، توانستهاند ارزشآفرینی کنند، نگاههایی است که هم مسئولین ما باید بدان متوجه باشند و هم قشر دانشجو و جوانی که پایه اصلی اقتصاد خلاق به حساب میآیند. لذا عرضم این است که اگر بتوانید در هر شماره پروندهای را به نمونههای موفق اشاره کنید قدم ارزندهای خواهد بود.
منبع: فصلنامه اقتصاد خلاق