به گزارش فناوری فرهنگی، لازمه اجرای فعالیتهای فرهنگی، برنامهریزیهای اصولی است. مسئولان باید با در نظرگرفتن زیرساختها، شرایط مختلف و همگام با تغییرات داخلی و خارجی، نظام فرهنگی با مفاهیم مناسب را طرحریزی و اجرا کنند. برنامهریزی در زمینه مدیریت فرهنگی و شناخت اولویتها در این زمینه از اهمیت بسیاری برخوردار است. در همین راستا گفتوگویی با دکترمحمدمهدی مظاهری داشتهایم. دکتر مظاهری؛ استاد دانشگاه و مشاور ارشد محترم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، چهره ماندگار علمی سال 86، چهره برجسته فرهنگی سال 91، عضو هیات مدیره انجمن مفاخر و عضو هیات مدیره بنیاد ایرانشناسی است. دکتر مظاهری در این گفتوگو به بررسی روندها، کلانروندها، تغییرات گسترده و جهانشمول حوزه صنایع فرهنگی و مدیریت فرهنگی پرداخته است و خیلی از این مباحث میتوانند در زمینه پیشبرد اهداف اقتصادی در امور فرهنگی و هنری بسیار راهگشا و بسترساز باشند. در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
برداشتهای خود را از تلاشهای کشور برای تفکر و برنامهریزی در حوزههای فرهنگی میفرمایید. لطفا.
منصفانه نیست بگویم کار ارزشمندی از حیث تفکر و برنامهریزی در حوزههای فرهنگی کشور انجام نشده است ولی واقعیت این است که در این زمینه فاصله زیادی با وضع مطلوب داریم. وضع مطلوب این است که نه یک یا چند اتاق فکر بلکه شبکهای از اتاقهای فکر داشته باشیم که به تفکر و برنامهریزی در حوزههای فرهنگی بپردازند. میدانید که اتاقهای فکر فرهنگی فقط به آیندهپژوهی، سیاستپژوهی، مسئلهیابی و تصمیمسازی کمک نمیکنند. اتاقهای فکر وظیفه «نظریهپردازی» هم دارند که جای آن بهخصوص در حوزههای فرهنگی خالی است. امید داریم مجموعهی نهادهای فرهنگی کشور، بهخصوص نهادهای حاکمیتی، پروژه تشکیل شبکه اتاقهای فکر فرهنگی را جدی بگیرند.
از دیدگاه شما محصولات فرهنگی ما باید حاوی چه ارزشهایی برای مخاطبان خود باشند؟
مهمترین دغدغه امروز ما باید جامعهسازی بر پایه ارزشهای اصلی اسلامی-ایرانی باشد؛ جامعهای پیشرفته، عدالت محور و متناسب با الزامات جهان آینده. به این خاطر محصولات فرهنگی باید قبل از هر چیز هویتبخش بوده و روحیه «ما میتوانیم» را در نسل جوان تقویت کنند. پرورش خلاقیت، زیباییشناسی، ترویج و تحکیم انضباط فردی و اجتماعی، تعاون و همکاری و مشارکت فعالانه در امور اجتماعی را نیز از دیگر ارزشهایی میدانیم که محصولات فرهنگی باید حامل و ناقل آنها باشد.
با توجه به فرا رسیدن موج چهارم بهمثابه عصر معنویت و خلا معنوی که در جهان معاصر احساس میشوند، آن دسته از کالاهای فرهنگی ما که به قصد صادرات تولید میشوند، بهخصوص باید جنبه معنوی داشته و بتواند جوابگوی نیازهای معنوی مصرفکنندگان آنها در سراسر جهان باشد و این به معنای معنویتمداری محصولات فرهنگی است.
شما در سطح جهانی چه روندها و تغییرات گسترده و جهانشمولی را در حوزه صنایع فرهنگی سراغ دارید؟
ادغام روزافزون صنایع فرهنگی بهمنظور ایجاد بنگاههای عظیمالجثه صنایع فرهنگی، یکی از روندهای مشهود در این زمینه است. شبکهسازی شرکتهای کوچک و متوسطی که در زمینه صنایع فرهنگی کار میکنند، نیز از دیگر روندهای این زمینه است. ما در عصر شبکه زندگی میکنیم، عصری که شعار آن «network or not work» و بهمعنای ساده «یا شبکهسازی یا هیچ» است! کشور ما ضمن اینکه به مجموعه گستردهای از شرکتها و موسسات کوچک و متوسط شبکه شده در صنایع فرهنگی نیاز دارد، نباید از ایجاد بنگاههای بزرگ که قادر به رقابت با شرکتهای غولپیکر جهانی در زمینه صنایع فرهنگی باشند، غافل شود.
از دیگر روندها در این زمینه خوشهسازی است که شما مفهوم آن را بهخوبی میدانید. خوشههای صنایع فرهنگی یا خوشههای فرهنگی امروزه در حال گسترشند. این خوشهها محل تجمیع صنایع فرهنگی در یک مکان هستند و به صنایع فرهنگی کمک میکنند تا از مزایای در کنار هم بودن بهرهمند شوند. چهارمین روند در این زمینه، گسترش شهرهای فرهنگی است. شهرهایی که بر مدار صنایع فرهنگی توسعه مییابند. امروزه شمار شهرهایی که چشماندازشان را تبدیلشدن به شهر فرهنگی تعریف کردهاند، رو به افزایش دارد تا جایی که یونسکو شبکه شهرهای فرهنگی را تاسیس کرده است.
دیجیتالیشدن صنایع فرهنگی، پنجمین کلانروندی است که مایلم به آن اشاره کنیم. امروزه فناوری دیجیتال با گوشت و پوست صنایع فرهنگی عجین شده و تصویری از صنایع فرهنگی را بهدست میدهد که هم میتواند منشا فرصتهای عظیم و هم سرچشمه تهدیدهای عظیم باشد. بهعلاوه اینها لازم میدانم به دو روند کلیدی دیگر اشاره کنم. یکی از آنها نقشآفرینی گسترده صنایع فرهنگی در جنگهای فرهنگی است. این بهمعنای پیوند فرآیند صنایع و محصولات فرهنگی با امنیت ملی کشورهاست. آخرین روند که شاید از نظر اهمیت باید در صدر روندهای صنایع فرهنگی قرار گیرد، تبدیلشدن صنایع فرهنگی به یکی از پیشرانهای اصلی توسعه کشورها، از کشورهای پیشرفته گرفته تا کشورهای در حال پیشرفت است. یک تعبیر از موج چهارم عصر فرهنگ و صنایع فرهنگی است، عصری که در آن، فرهنگ و صنایع فرهنگی به یکی از موتورهای توسعه اقتصادی تبدیل میشوند. جالب این است که صنایع فرهنگی بهدلیل ماهیت خود، میتوانند گستردهترین نقش را در ایجاد و توسعهی اقتصاد مقاومتی ایفا کنند.
در سطح ملی چه روندها یا تغییرات گستردهای را در حوزه صنایع فرهنگی میشناسید؟ بهنظر شما این روندها حامل چه پیامدهایی خواهند بود؟
مهمترین روند مشهود در این زمینه، توجه روزافزون سیاستگذاران کشور به صنایع فرهنگی است. هرچند این توجه هنوز مبسوط و کافی نیست اما آینده روشنی را برای صنایع فرهنگی کشور بشارت میدهد. اقبال برخی از مهمترین شهرهای کشور از جمله؛ تهران، اصفهان، مشهد مقدس و قم به صنایع فرهنگی را نیز روندی مبارک میدانم. تا جایی که اطلاع دارم، شهرهای نامبرده، چشماندازهای خود را تبدیلشدن به جهانشهرها و کلانشهرهای فرهنگی قرار دادهاند. البته کشور ما ظرفیت گسترده –اما هنوز نامکشوفی- در زمینه ایجاد شهرهای فرهنگی دارد و ما میتوانیم لااقل 10 جهانشهر و کلانشهر فرهنگی داشته باشیم که هر یک برای خود قطبی در صنایع فرهنگی باشند. گسترش شرکتها و موسسات کوچک فرهنگی از دیگر روندهای ملی در حوزه صنایع فرهنگی است که خود مایه امید است. دولت باید سیاست مشخصی برای گسترش و حمایت از اینگونه شرکتها و موسسهها داشته باشد زیرا آنها شالوده صنایع فرهنگی کشور خواهند بود.
توجه فزاینده به صنعت گردشگری بهعنوان زندهترین و بزرگترین شاخه صنایع فرهنگی نیز روند دیگری است که اخیرا در کشور آغاز شده است. یکی از مهمترین شاخههای این صنعت در کشورمان ایران، گردشگری مذهبی یا زیارت است. ما بهطور قطع یک کشور زیارتی برای مسلمانان جهان هستیم اما هنوز ظرفیتهای گسترده این حوزه از گردشگری را فعال نکردهایم. خوشبختانه شنیدهام که استانداری مشهد مقدس، طرحهای بزرگی در زمینه توسعه زیارت دارد. آنها بهدرستی عقیده دارند که زیارت میتواند یک پیشران ملی برای توسعه همهجانبه کشور باشد. نهادهای فرهنگی از این ایده استقبال میکنند. برای این منظور، کشور نیاز به یک، سند ملی توسعه زیارت در ابعاد داخلی و خارجی دارد.
در یک دهه اخیر، همچنین شاهد گسترش صنعت سرگرمی در کشورمان هستیم. توسعه فناوری انیمیشن با سرمایهگذاری رسانه ملی و همچنین بنیاد ملی بازیهای رایانهای، از نشانههای این پیشرفت است.
آیا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برنامه خاصی در زمینه صنایع فرهنگی دارد؟
پاسخ مثبت است. وزارت ارشاد در دولت تدبیر و امید بیش از همه بر توسعه اقتصاد فرهنگی متمرکز شده است که لازمه آن توسعه همهجانبه صنایع فرهنگی است. به این منظور سیاست توسعه کارآفرینی فرهنگی را در پیش گرفتهایم و امید داریم که در سالهای آینده شاهد شکوفایی این نوع کارآفرینی در کشور باشیم. گرچه، بدون تعارف با محدودیت منابع مواجهیم اما سعی بر این است که از شکلگیری و گسترش اتاقهای فکر فرهنگی حمایت شده است زیرا ایران در این برهه از زمان بیش از هر چیز به نهادسازی فعال در زمینه صنایع فرهنگی نیاز دارد. نهادهایی که استوانههای نظام نوآوری صنایع فرهنگی خواهند بود.
زوم
باید بر ثروتآفرینی از طریق صنایع فرهنگی تاکید ویژه بگذاریم
بهنظر شما نظام نوآوری محصولات فرهنگی باید بر پایه چه اصول و ارزشهایی بنا شود؟
محصولات فرهنگی بهعنوان خروجیهای صنایع فرهنگی، مهمترین ابزار ما برای ترویج و تحقق ارزشهای اسلامیایرانی در درون کشور و صدور ارزشهای انقلابی به گوشه و کنار جهان هستند بنابراین، خط ارزشی نظام نوآوری فرهنگی بهطور کلی مشخص است. با اینحال در پاسخ سوال شما به چند ارزش اساسی اشاره میکنیم. اولین و برترین ارزش هویتآفرینی است؛ دیگری بومیبودن بهمعنای پرهیز از تقلید محصولات فرهنگی خارجی است. حرفهایگرایی بهمعنای تولید فرآوردههای فاخر فرهنگی که در سراسر جهان قابل عرضه باشد، نیز اهمیت داد. بهبود سیمای نظام اسلامی در میان سایر ملتها، اصالت و نوآوری، دانشبنیان بودن و بالاخره خلق ثروت از دیگر اصول و ارزشهایی است که باید شالوده نظام نوآوری فرهنگی کشور باشد. در شرایط کنونی، باید بر ثروتآفرینی از طریق صنایع فرهنگی تاکیدی ویژه بگذاریم. در دنیای امروز، صنایعفرهنگی بهعنوان یکی از پیشرانهای کلیدی انواع ثروت اقتصادی، ثروت اجتماعی(ایجاد اشتغال)، ثروت فرهنگی، ثروت امنیتی و حتی ثروت زیستمحیطی شناخته میشوند. از آنجایی که کشور با سونامی اشتغال روبهروست صنایع فرهنگی میتوانند و باید نقش اجتماعی و تاریخی خود را در این زمینه ایفا کنند چرا که طبق آمارهای بینالمللی، صنایع فرهنگی دو یا سه برابر صنایع کارخانهای تولید اشتغال میکنند و این چیزی نیست که بتوانیم از کنار آن به سادگی بگذریم.
منبع: صبا