به گزارش فناوری فرهنگی، اکنون مدتی است که موضوع «تولید محتوای دیجیتالی» در همه نهادهای متولی و متصدی توسعه فناوری اطلاعات ایران به جد پیگیری میشود، ولی آنچه مغفول مانده است، دیجیتالی کردن نوع بخصوصی از محتوای موجود در سازمانو همواره مورد استفاده کارکنان و مشتریان است به نام «دانش سازمانی یا corporate knowledge» که آگاهیها، استانداردهای سازمانی، مهارتهای شخصی افراد کلیدی تشکیل دهنده سازمان و حتی تجربه مشتریان را نیز شامل میشود.
تلاش برای تولید محتوای بومی در کشور بقدری گسترده شده است که میتوان از آن، به عنوان “نهضت” یا «جنبش تولید انبوه محتوا» یاد کرد. این نهضت یا جنبش اما هنوز ناقص و ناتوان است. – ناقص است، چون همه ابزار لازم (مثل عِده و عُده، قانون و سرمایه) را در اختیار ندارد؛ و ناتوان است، چون هنوز اولویتهای نهادیاش را نمیشناسد.
اکنون تولیدکنندگان محتوای دیجیتالی در هر موضوع، هر حوزه و هر زمینهای که بتواند “ارزشآفرینی” کند وارد میشوند، مثلِ محتواهای مربوط به: بازی و سرگرمی، دین و فرهنگ، پزشکی و سلامت، آموزش و پرورش، کارآفرینی و اقتصاد دانش، علوم فنی و مهندسی، هنر و معماری، بانکداری پرداخت و فناوری مالی، نقشه برداری و گردشگری، جادهسازی و ساختمان و از این قبیل حوزهها.
کنشگران حوزه تولید محتوا برای شناسایی و یافتن استعدادهای درخشان در زمینه تولید محتوای دیجیتالی، مسابقه و ماراتن ترتیب میدهند و شبکه اجتماعی ایجاد میکنند:
دانشگاهها (مثل دانشگاه شریف و آزاد اسلامی)، جامعه مدنی (مثل حسینیه ارشاد و شبکه مدرسه)، وزارتخانهها (مثل وزارت ارتباطات، آموزش و پرورش ،علوم و ارشاد) و بخش خصوصی (مثل بسیاری از استارت آپهای فعال در این حوزه)، سازمان مردم-نهاد (مثل پژوهشگاه فناوریهای علوم زیستی و شهر کتاب)، بسیاری از دستاندرکاران زمامداری الکترونیکی (e-Governance) و اکثریت قریب به اتفاق کاربران فضای سایبر، همه به دنبال تولید محتوای دیجیتالی هستند.
ولی بسیاری از مدیران سازمانها و نهادها، گویا هنوز به این نکته نمیاندیشند یا نرسیدهاند که:
دانش درونسازمانی و مهارتهای فردی کارکنان به علاوه تجربه مشتریان را نیز باید به شکل محتوایی دیجیتالی مستند نمود و نگهداری کرد،
تولید این نوع محتوای درونسازمانی (با موضوع دانش سازمانی و مهارتهای فردی)، نسبت به تولید محتوای برونسازمانی/ تبلیغاتی، ارجح است و اولویت دارد.
فراموش شدن نخستین نسخه “مدیریت دانش سازمانی”
من دو سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با نخستین نسخه سامانه مدیریت دانش در شرکت مخابرات ایران آشنا شدم. البته، در آن زمان هنوز چنین اصطلاحی وضع نشده بود و نام آن: «کمپانیرکورد» بود، اما کارکردش ارائه خدمات مدیریت دانش سازمانی به کارکنان بود.
ساختمان دو طبقهای که میان باشگاه پیام و ساختمان بلندمرتبه اکنون در مالکیت شرکت ارتباطات زیرساخت قرار دارد، محل نصب و بهرهبرداری مِینفریمی بود که «کمپانیرکوردِ» شرکت مخابرات ایران را درون خود جای داده بود.
همکارانی که دارای یک پایانه (نه رایانه! بلکه یک “ترمینال”) و یک رمز عبور بودند، دسترسی به «کمپانیرکورد» داشتند و میتوانستند در محل کار خود، در ساختمانهای منظقه سیدخندان یا در وصال شیرازی، استانداردهای طراحی شبکههای مخابراتی و نقشههای مصوب را فرابخوانند، مورد مطالعه و بررسی قراردهند و اطلاعات “کمپانیرکورد” را برای فعالیت روزانه خود به خدمت بگیرند و روزآمد کنند.
این، آغاز دیجیتالی شدن دانش سازمانی در کشور بود و میتوانست به مرورِ زمان، توسعه یابد؛ تا امروز که بیش از چهار دهه از آن آغاز میگذرد، بدون شک به سامانه مدیریت دانش سازمان فناوری اطلاعات ایران تبدیل شود.
اما، پیروزی انقلاب و قطع روابط کاری شرکت مخابرات ایران با شرکت بل، وقفهای طولانی در فرایند گذار ما از عصر آنالوگ به دیجیتال به وجود آوَرد و پنج-شش سال بعد از پیروزی انقلاب، هنگامی که نخستین تجهیزات مراکز تلفنی دیجیتالی داشت وارد کشور میشد، برای برنامهریزی و جاییابی بهینه ساخت و ساز مراکز تلفنی در شهر تهران، همکارانم در واحد برنامهریزی، گهگاه به سراغ «کمپانیرکورد» مذکور می رفتند و از خروجیهای آن استفاده میکردند. [البته، همین کاربردهای مقطعی هم، نادرست بودند زیرا طی این پنج-شش سال، اطلاعات موجود در “کمپانیرکورد” منقضی شده و با دادههای واقعی شرکت و شهر تهران به روز نشده بود. در نتیجه (برای مثال) وقتی که به کمپانیرکورد رجوع کردند و محل بهینه ایجاد مرکز LCT (مرکز دوم نگهداری و بهرهبرداری ارتباطات راه دورِ بینشهری و بینالمللی) را از کمپانیرکورد “پرسیدند” ، به غلط درهای گود میان دو بزرگراه را دریافت کردند که اکنون ساختمان LCT در آن قرار دارد.]
اکنون پس از گذشت چهاردهه از آن زمان، هیچ اثری از “کمپانیرکورد” بجا نمانده و جایگزینی نیز برای آن ایجاد نشده است.
لذا امروزه جا دارد که شرکتها و نهادهای کشور در کنار به خدمت گرفتن سامانههای مدیریت محتوا، نخست به فکر ایجاد سامانههای مدیریت دانش سازمانی باشند و در رأس همه آنها، سازمان فناوری اطلاعات ایران بکوشد چنین سامانهای را برای خود ایجاد کند و پیشران ایجاد آن برای سایر نهادها گردد.
در پایان برای آن که فرقهای میان سامانه مدیریت محتوا و سامانه مدیریت دانش سازمانی نشان داده شود، این دو سامانه در جدول با هم مقایسه شدهاند.
مأخد جدول مقایسه CMS و KMS:
منبع: آی تی آنالیز