به گزارش فناوری فرهنگی، شهر ساختاری است که به لحاظ جغرافیایی، معماری، سیاسی و اجتماعی همواره در حال تغییر است. جایی که عده کثیری در این ساختار بی نهایت پیچیده اجتماعی گرد هم می آیند، کار و زندگی می کنند. (هاروی، جن، تئاتر و شهر. ترجمه سپیده خمسه نژاد. تهران: انتشارات مروارید، 1392) هنر نمایش در درون این ساختار جایگاهی به مراتب ویژه دارد و بدون شک در همه جا هست. از مراکز تفریحی گرفته تا تئاترهای کوچک و مستقل، از آئین ها و مناسک دولتی تا تشریفاتی که در صحن دادگاه انجام می شود، این روند پیوسته در زندگی روزمره جریان دارد. تئاتر و شهر نشان می دهند که چطور تئاتر، اجرا و شهر می توانند قدرتهای سیال اجتماعی، ایدئولوژی و درک افراد از هویت خویش را تحت تاثیر قرار دهند. پیچیدگی و چند بعدی بودن مسائل در شهر نیازمند تعامل و وام گیری از دیگر حوزه ها است. با نگاه به چشم انداز شهر خودسازمانده (خود ترمیم) و یا به تعبیری تئاتر درمانگر، ضرورت پرداخت به تئاتر محیطی در فضای عمومی شهر بیش از پیش احساس می شود. انگیزه قدم گذاشتن در این پژوهش به واسطه برقراری ارتباط پیوسته و موثر بین دو حوزه شهر و تئاتر می باشد. در این مسیر دریچه ای گشوده شده است که تئاتر را مختص سالن های نمایش و قشری خاص نپنداریم بلکه آن را به درون شهر بیاوریم و این رویداد را با همه قسمت کنیم. علاوه بر این موضوع بتوانیم در کیفیت بخشی به فضاهای عمومی شهر گامی بلند برداریم. چگونگی انجام این پژوهش بصورت مطالعه کتابخانه ای و مشاهده میدانی صورت گرفته است. برای نیل به این هدف، این مقاله تلاش می کند در فرآیند توصیفی – تحلیلی، درگام اول فضای عمومی را به مثال دموکرات ترین فضای تجمع در شهر و تئاتر محیطی را به عنوان گونه ای از هنر نمایش بطور اجمالی شرح دهد. گام دوم از ترکیب، آمیزش و برهم کنش تئاتر محیطی در فضای عمومی شهر به الگویی واحد به نام «کاتالیزور مکانی» دست یابد. گام سوم کاربرد الگوی کاتالیزور مکانی بعنوان خلق صحنه پردازی تئاتر محیطی بیان می گردد و پس از آن راهکارها، پیشنهادات ارائه می شوند. در آخر، مکان یابی تئاتر محیطی در فضاهای عمومی شهر تهران با شناسایی هفت گونه – شاخص به کار خود پایان می دهد.
این نوشتار در دو بخش جداگانه اما پیوسته شکل گرفته و انتشار می یابد. در بخش اول مباحث نظری تشریح می گردد و در بخش دوم «بوطیقای الگوی کاتالیزور مکانی» پژوهش را به سوی ایجاد راهکارهای عملی سوق می دهد.
واژههای کلیدی: تئاتر محیطی، فضای های عمومی شهر تهران، طراحی صحنه، مکان یابی، کاتالیزور مکانی، زندگی روزمره در شهر
شهر
قرن بیستم و یکم قرن شهرهاست، چرا که اکنون بیش از نیمی از مردم دنیا شهرنشین اند و اگر رشد شهرنشینی به همین منوال ادامه یابد، تعادل جمعیتی بین شهر و روستا به نحوی چشمگیر به سود شهرها تغییر خواهد کرد. همگام با تسریع رشد شهرنشینی، فرایند جهانی شدن نیز شتابی فزاینده یافته و شهرها، این کانون های اصلی اجتماعی و اقتصادی دنیا، از طریق فناوری پیشرفته اطلاعاتی و ارتباطاتی، بیشتر و شتابزده تر از پیش با هم مرتبط گشته اند. در این شرایط، کیفیت فضای شهرها، چه از لحاظ جذب سرمایه و گردشگر، چه از لحاظ حفاظت محیط زیست و چه از لحاظ بهبود کیفیت زندگی شهروندان، نقش قابل ملاحظه ای در اوضاع اقتصادی و اجتماعی ملل خواهد داشت. (مدنی پور، علی، فضاهای عمومی و خصوصی شهر ترجمه فرشاد نوریان. تهران: انتشارات شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری، 1387)
فضا
در این میان اشتراک و توافق اصلی شهروند در داخل شهر بر سر یک واژه یعنی فضا (SPACE) بصورت خودآگاه و ناخودآگاه تعیین شده است. بدون شک شاید اولین تفاهم شهروندی، یکسان سازی و عدالت بخشی در شهر با تقسیم فضا صورت خواهد گرفت. به قسمی که تقسیم فضا در غالب دو واژه عمومی و خصوصی، بستری را ایجاد می کند برای احترام به حفظ حریم یکدیگر و مشخص شدن حق شهروندی بر شهر. به همین دلیل مالکیت شهر ازآن شهروند می شود. سرانجام نحوه ورود و دخالت در فضا، ترغیب ایجاد ارتباط شهروندان باهم و دگرگونی در محیط پیرامونی را جزئی از حق خود برشهر در فضای عمومی می داند.( گراف 1: شهر، فضای عمومی)
فضا و شهر
فضاها بیش از چیزی که از آن بهعنوان مکان نام برده میشوند در واقع یک موقعیت، یک فضای خاص و یا یک اتمسفر جاری هستند. فضایی که وقایع تنها با حضور و تعامل افراد با محیط صورت میگیرد و از طریق این تعامل به فضا معنا میبخشند. (گودال، 1987؛ میهو و پنی، 1992) این فضاها با توجه به نوع فعالیتها بار معنایی و موقعیتی ویژهای را کسب میکنند، مثالی ملموس در مورد آن تفاوت بین بازار تهران و اطراف تئاتر شهر است. این دو فضای عمومی مهم تهران دارای تاریخچه و سابقهای دیرینه در زندگی اجتماعی شهروندان تهرانی هستند و هر کدام با توجه به فعالیتهایی که در آن صورت گرفته و میگیرد واجد بار تاریخی و اجتماعی میشوند که به آن فضا شخصیتی خاص میبخشد.
تئاتر
در تعریف هنر تئاتر به نقل از سایت ویکی پدیا اینگونه بیان شده است: تئاتر یا نمایش شاخه ای از هنرهای نمایشی است که به بازنمودن داستان ها در برابر مخاطبان یا تماشاگران می پردازد. به جز سبک معیار گفتار داستانی، تئاترگونه های دیگری نیز دارد مانند اپرا، باله، کابوکی، خیمه شب بازی، پانتومیم و تئاتر خیابانی که این نمایش توسط یک یا چند بازیگر در یک محیط باز به نام «سن» انجام می گیرد که البته این کار توسط کارگردان هدایت می شود.
تئاتر محیطی
ازسوی دیگر گونه ای از هنرتئاتر بنام تئاتر محیطی بیان شده است که در تشریح مفهوم تئاتر محیطی، اینگونه میتوان تعریف کرد گونه ای نمایش که از پست مدرن و جنبش آوانگارد جایگاه خود را با مدارک علمی و معتبر ثابت کرده و شیوه ای برآمده از آثار بزرگانی همچون پیتربروک و گروتوفسکی می باشد. نمایشی که به یک محیط وابسته است، چه در غالب مفهوم و چه در نحوه اجرا، به عبارتی محیط، امکانات موجود در آن و مشارکت تماشاگر بر حسب طبقه، جایگاه اجتماعی، مفهوم، داستان و شکل اجرایی نمایش را تعیین می کند. در واقع رابطه بین تماشاگر و بازیگر به شکل بداهه (پیش بینی نشده) و بکر عناصر اصلی شکل گیری این نوع تئاتر است. (سجادی، فروغ (1392)، تاملی بر مفهوم تئاتر محیطی {درون شبکه ای سایت ایران تئاتر شناسه مطلب: 31150}) (گراف 2: تئاتر، تئاتر محیطی)
فضا و مکان
از اینرو فضای عمومی و تئاتر محیطی جزئی از یک کل بزرگتر یعنی شهر و تئاتر می باشند چنانکه در فوق بیان گردید توافق اولیه هر دو بر سر فضا است. پس از جاری شدن عنصر معنا در درون فضا، فضا مکانیت محیط را تثبیت می کند و به مکان مبدل می گردد. در واقع بنابر تعاریف مکان در فرهنگ انگلیسی آکسفورد، مکان «یک موقعیت، نقطه یا ناحیهای خاص» معنی شده است. در فرهنگ انگلیسی لانگمن، مکان «هر ناحیه، نقطه یا موقعیتی یا وضعیت در فضا» و «یک نقطه بهخصوص در یک ناحیه گستردهتر» است (Longman,2001: 1072). منظور از مکان، مفهوم مجرد و کلامی آن، به معنی یک جا نیست. اشیای گوناگون و رفتارهای مختلف احتیاج به مکانهای متفاوت دارند. مکان، جا یا قسمتی از فضاست که از طریق عواملی که در آن قرار دارند صاحب هویت خاصی شده است (گروتر، 1383: 138). مکان بخشی از فضاست که به واسطه عناصر و عواملی خاص صاحب هویتی منحصربهفرد و تکرارناپذیر میشود. شولتز معتقد است که ماهیت یک مکان در بعضی عرصهها، کنشی زمانی است که با فصلها یا دورههای یک روز همانند هوا تغییر میکند؛ عواملی که بیش از هرچیز، موقعیتهای متفاوت را تعیین میکند. او خاطرنشان میکندکه در واقع بیمعنی است که رخدادی را بدون ارجاع به یک محل تصور کنیم. به وضوح مکان یکی از اجزای یکپارچه وجود است. پس منظور ما از کلمه مکان چیست؟ روشن است که مقصود ما چیزی بیش از یک موقعیت انتزاعی است. منظور ما این است که یک تمامیت از چیزهای ملموس دارای ماده و جوهر، شکل، بافت و رنگ ساخته شده است. این چیزها در کنار هم مشخصهای محیطی را تعیین میکنند که گوهر مکان است. بنابراین یک مکان، یک پدیده کامل کیفی است که نمیتوانیم آن را به هیچ یک از اجزایش نظیر رابطه فضایی تقلیل دهیم بدون اینکه طبیعت منسجم آن از نظر دور شود.
معنای حضور در مکان (رابطه میان فضاییت و مکان)
رابطه زیست جهان با مکان مستلزم رابطه انسان و حضور وی در محیط پیرامونش است؛ برای پرداختن به ساختارهای زیربنایی زیستجهان باید پیش و بیش از هر چیز به مفهوم هایدگری فضاییت مرتبط شویم یا به ندای حضور گوش سپاریم. فضاییت نشاندهنده ارتباط ریاضی با جهان نیست، بلکه در عوض هرروزه به وجود فضایی برای زیستمان اشاره دارد. آنگونه که هر چیزی در این فضا جای خود را دارد و همه این جاها به کارآفریدن و فراهم کردن محیطی میآیند که فراروند راستین زندگی در آن محیط جریان میگیرد و روی میدهد. (گراف 3: فضا، اشتراک شهر و تئاتر)
بنابراین تا بدین جا در گام اول از تشریح شهر و جز آن فضای عمومی، تئاتر و جز آن تئاتر محیطی رسیدن به توافق اولیه هر دو حوزه بر سر واژه فضا، تزریق معنا و عامل هویت بخش حضور، مکان را متبلور شدیم.(گراف 4: تحقق فضا به مکان)
برای سوق به مفهوم کاتالیزور مکانی نیازمند عنصر اولیه یعنی مکان داشتیم که در بند های فوق موجودیت یافته و حال برای شکل دهی آن به چگونگی بلوغ مکانی می پردازیم. مکان پس از گذر در زمان به مرور رشد می کند به بلوغ می رسد اما این تکامل با خاطره و یادآوری (تصور ذهنی) محقق می گردد. مکان به مرحله ای از بلوغ می رسد که نشانی از یک هویت دارد. با ذکر یک اسم فرآیندی از بازتولید معنا در ذهن شکل می گیرد، معنایی که شاخصه اصلی آن مکان است، به تعبیری تعمیم یافته و همه شمول می شود. معانی متبادر شده در ذهن وجه مشترک و آشنایی را پدیدار می گردد که هم پیوندی یک رابطه را آغازگر است؛ اما به واقع فقط نشانی از یک مکان، برای تولید و منتشر کردن لازم است؟ (هدف اصلی کاتالیزور مکانی) بلکه پیوند میان دال و مدلول بصورت طبیعی، به نحوی که عضوی از یک سیستم شود نیازمند است. در واکاوی این مطلب باید ذکر گردد نقل سینه به سینه (ذهن به ذهن)، روایت گفتاری نشان مکان را به نماد تبدیل می کند. بعنوان مثال میتوان برج شهیاد یا آزادی امروز را در تهران نام برد. در ابتدای امر بعنوان یک دروازه خوش آمد گویی ساخته می شود؛ اما بعد از انقلاب 57 و شکست رژیم طاغوت مبدل به آزادی (رهایی از استکبار) می گردد. به قسمی که تا قبل از تولد برج میلاد، تهران را با برج آزادی می شناختند. همان گونه که بطور مثال برج ایفل را نمادی از کشور فرانسه می دانند.
کاتالیزور
کاتالیزور از دو صفت کاتا و لیزور تشکیل شده است. در زبان یونانی «کاتا» به معنای پائین ، افتادن ، یا پائین افتادن است و «لیزور» به معنی قطعه قطعه کردن میباشد. در برخی زبانها کاتالیزور را به معنی گردهم آوردن اجسام دور از هم معرفی کرده اند. کاتالیزور در فرهنگ فارسی معین آمده است ماده ای که باعث تغییر سرعت یک فعل و انفعال شیمیایی می شود. بدون آن که مستقیماً در آن فعل و انفعال وارد شود. هدف متعالی کاتالیزور آن است که راه تازه ای برای پیشرفت واکنش می گشاید. (Atto & Donn, (1994:46
فضا و کاتالیزور
به راستی اگر کاتالیزور را یک دهلیز اتصال دهنده بنامیم بین یک عنصر و یک عنصر دیگر میتوان برابری واژه فضا و کاتالیزور را باهم برای ساخت کاتالیزور مکانی شایسته دانست. از ترکیب شهر درغالب فضای عمومی و تئاتر به واسطه حضور تئاترمحیطی و اتصالشان توسط فضاکاتالیزور ساختار اولیه را خلق کرده ایم. فضاکاتالیزورپس از طی مرحله جنینی تا رسیدن به سن بلوغ و مکان شدن نیازمند تداوم معنا می باشد. توانایی تحقق کاتالیزور مکانی درگرو تولید و بازتولید، رونق بخشی کیفی و کمی، افزودن عرضه و تقاضا و بیش از پیش حیات بخشی در هر دو حوزه تئاتر و شهر است.(گراف 5: مکان، کاتالیزور، پارادایم «کاتالیزور مکانی»)
فضا – کاتالیزور و مشارکت
از این حیث «کاتالیزور مکانی» زمانی همه شمول می شود که به باور نگارنده با عنصر مشارکت (Participation) آمیخته باشد. از این منظر چگونگی مقفور ماندن مشارکت و رشد آن تا به امروز در شهر و همچنین تئاتر بیان می گردد. شهر قبل از مدرن با بی نظمی در حین نظم (آنتروپی) هیچ جداسازی و تفکیکی را مد نظر قرار نمی داد، بلکه همگن بودن و وحدت بخشی را در قلب شهر آمیخته بود. پس از آن در شهر مدرن جداسازی و تفکیک باعث پدیدار شدن تکه پاره هایی از فضا شد (تولد لامکان) شروع این دوران با ارج قراردادن سلطه ماشین آغاز شد. ماشین نبض زندگی را در دست گرفت و برای تسریع و سرعت بخشی در همه چیز شهر به خیابان ها و بلوار ها و بزرگ راه هایی مبدل گشت. فضایی که تا قبل لحظه های رویداد را در خود آبستن بود و ارتباط چهره به چهره را به وضوح میشد دید بخاطر احاطه ماشین بر انسان امکان این رویارویی از بین رفت. تمامی مکالمات، احوال پرسی ها، خبرها تاقبل بصورت مکالمات چند وجهی در غالب احساس، نگاه، شنیدن، بوئیدن، لمس کردن صورت می گرفت؛ اما در دوران معاصر کلماتی خنثی بازگو کننده ارتباطات نوین شدند. در حوزه نمایش سالن های تئاتری با شکوه و عظمت از بدو ورود رخ نمایی کردند و معماری آن تحقیر مخاطب را گواه میداد. معماری هدایت شده تماشاگر را به محض وارد شدن در سالن به جایگاه از پیش اندیشیده شده خود راهنمایی می کرد و به حالت قاطعانه و دگم به او می فهماند که باید در این محل بنشیند و از این منظر نمایش را ببیند هیچ مشارکتی غیر از وجه بصری بینشان رواج نداشت؛ بنابراین تفکیک تعمدی این امر باعث پیدایش تماشاگر و بازیگر و مرز و مانع بین آنها شد. پس از آن ترویج و توسعه مفاهیمی همچون تئاتر سرمایه داری، بورژوازی تئاتری، مصرف گرایی در تئاتر، روز به روز پایگاهی پدید آمد برای مباحث جامعه شناسان اجتماعی …. از طرف دیگر شهر مدرن که با کشیده شدن خیابان بر سینه محلات، جنبه روانی بالای شهر و پائین شهر و از این قبیل تفکیک های دوگانه را متبادر گشت، همچنان استوار در جداسازی شهر و شهروند میکوشید. به همین دلایل مشارکت در شهر و تئاتر رخت بست.
بخش اول این پژوهش در این منزلگاه به پایان می رسد و در ادامه در بخش دوم «بوطیقای الگوی کاتالیزور مکانی» متبلور میگردد.
پایان بخش اول
برای دسترسی به جداول و نمودارهای این مقاله از قسمت فایل های زمینه PDF این مقاله را دریافت نمایید
منبع: ایران تئاتر